جیسون مک کیو: تروریسم یک برند شکست خورده است

متن سخنرانی :
قطعا ما با تروریست ها صحبت می‌کنیم، بحثی در این نیست. ما در حال مقابله با گونه جدیدی از تروریسم هستیم. این یک گونه قدیمی و سنتی تروریسم است. اما به نحوی برای قرن ۲۱ طراحی شده است. یکی از چیزهای بزرگ در مقابله با تروریسم این است که شما چگونه آن را درک می‌کنید؟ چراکه درک شما منجر به پاسخ شما به اون میشه. پس اگر درک سنتی از تروریسم دارید، درک شما این خواهد بود که تروریسم یک نوع جنایتکاری از نوع جنگ هست بنابراین چطور به اون پاسخ می‌دید؟ طبیعتاً، منجر به مقابله به مثل می‌شود. با اون می‌جنگید. اگر رویکرد مدرن تری داشته باشید، و درک شما از تروریست تقریبا علت و معلولی باشد، آنگاه طبیعتاً، پاسخی که از آن حاصل می‌شود بسیار نا متقارن تر خواهد بود.
ما در دنیایی مدرن زندگی می کنیم. تروریست هم در واقع با آن سازگار شده است. و این کاری ست که ما هم باید انجام بدیم، و این بدین معنی ست که کسانی که در مقابله با تروریسم کار می‌کنند و این کاری ست که ما هم باید انجام بدیم، و این بدین معنی ست که کسانی که در مقابله با تروریسم کار می‌کنند باید شروع کنند عینک اینترنتی گوگل خود، یا هر چه دارند، رو به چشم بگذارند.
در مورد من، چیزی که انتظار دارم انجام شود این است که تروریسم را همانطور ببینیم که به یک برند و یا شرکت جهانی نگاه می‌کنیم، مثلاً، کوکا کولا. هر دو برای سلامت شما مضر هستند. (خنده) اگر به آن به عنوان برند نگاه کنیم، به چیزی که پی می‌بریم این است که کاملاً محصولی معیوب است. همانطور که گفتیم، بسیار برای سلامت مضر هستند، و این برای کسانی که تحت تاثیر آن هستند، بد خواهد بود. به خصوص اگه شما یک بمب گذار انتحاری باشید، اصلا برای شما خوب نخواهد بود. این در واقع چبزی را که روی قوطی نوشته انجام نمیده. شما در حقیقت ۷۲ تا دختر باکره در بهشت بدست نمی آورید. این اتفاق نمی افتد، من اینطور فکر نمی کنم. و شما در واقع به دهه ۸۰ نمیرید، وبا پشتیبانی ِ یکی از این گروه ها به سرمایه داری خاتمه نمیدید. این ها مزخرف هستند. و شما در واقع به دهه ۸۰ نمیرید، وبا پشتیبانی ِ یکی از این گروه ها به سرمایه داری خاتمه نمیدید. این ها مزخرف هستند.
اما به این پی میبرید که این جریان یک پاشنه آشیل (نقطه ضعف) دارد. برند ها پاشته آشیل (نقطه ضعف) دارند. راجع به سلامت صحبت کردیم، اما لازم هست که مصرف کننده به آن باور داشته باشند. مصرف کننده های مورد نیاز همان هیئت موسسان تروریست هستند. آنها کسانی هستند که برند را باور دارند، آنرا پشتیبانی می‌کنند، تجهیزشان می‌کنند، و کسانی هستند که ما باید به آنها ارتباط پیدا کنیم. باید در مقابل آنها به برند حمله کنیم.
اگر همین طرح برند را ادامه دهیم، دو راه ضروری برای این کار وجود دارد یکی اینکه بازار آنها را کاهش دهیم. منظورم این است که گروه اونها مقابل گروه ماست. باید رقابت کنیم. باید به اونها نشون بدیم که محصول ما بهتر است اگر بخواهم نشان بدهم که محصول ما بهتر است احتمالا چیزی مانند زندان گوانتانامو درست نمی‌کنم. در باره محدود کردن نیازهای اساسی برای خود محصول صحبت کردیم. میتونید به در باره محدود کردن نیازهای اساسی برای خود محصول صحبت کردیم. میتونید به فقر، بی عدالتی، و همه این قبیل چیزها نگاه کنید که تروریسم را تغذیه می‌کنند.
مسئله دیگر نقد محصول است. از حمله به اسطوره محصول سخن گفتیم. میدونید، هیچ چیز حماسی در کشتن یک بچه وجود ندارد. شاید لازم است که بر این مطلب تمرکز کنیم و این پیام رو قابل درک کنیم. باید خطرهای محصول را آشکار کنیم مخاطبین ما تنها تولید کنندگان تروریسم نیستند، همانطور که قبلا گفتم تروریست ها هستند. نه تنها بازار گردانان ترورویسم شامل سرمایه گزاران، و تجهیز کنندگان بلکه مصرف کنندگان تروریسم مخاطب هستند. باید به وطن آنها وارد بشیم. وطن اونها جاییست که آنها رو استخدام میکند و به آنها نیرو و قدرت می‌دهد. وطن آنها جاییست که مشتریان آنها اهل آنجا هستند ما باید پیام خود رو به آنجا ببریم. پس لازم است که در این دو حیطه با تروریست ها و تجهیزکنندگان آن ها تعامل کنیم. باید بیازماییم و باید آموزش دهیم باید گفتمان داشته باشیم
اکنون، برای چند ثانیه دیگر هم این موضوع برند را ادامه دهیم و به سیستم حمل رایگان فکر کنیم. چگونه این حمله ها را انجام دهیم؟ خوب، کاهش بازار یک راهکار برای دولتها و جامعه متمدن است. باید نشان دهیم که ما بهتریم. باید ارزشها یمان را نشان دهیم. باید آنچه موعظه می‌کنیم را به عمل درآوریم. اما وقتی به نقد محصول می‌رسیم، اگر تروریست ها کوکاکولا باشند و ما پپسی باشیم فکر نکنم، اگه ما پپسی باشیم، هر چه در باره کوکا کولا بگوییم کسی حرف ما را باور کند.
پس باید یک مکانیزم دیگر پیدا کنیم، و یکی از بهترین مکانیزم ها که من تا به حال به آن برخورده ام قربانیان تروریسم هستند. آنها تنها کسانی هستند که می‌توانند آنجا بایستند و بگویند، " این محصول آشغال است. من این را خوردم و چند روز مریض بودم. یا دستم را سوزاند، با هر چیزی از این قبیل. شما اونها رو باور می‌کنید. شما میتونید زخم های آنها را ببینید. به آنها اعتماد می‌کنید. اما اگه این قربانیان باشند، یا دولت ها سازمان‌های غیر دولتی، یا حتی ملکه که دیروز در ایرلند شمالی بود، باید تعامل کنیم و با لایه های مختلف تروریسم روبرو شویم، در عمل باید تعامل کنیم و با لایه های مختلف تروریسم روبرو شویم، در عمل باید رقص کوتاهی با شیطان داشته باشیم.
این قسمت مورد علاقه سخنرانی من است. می‌خواستم همه شما را منفجر کنم تا یک نکته رو نشون بدم اما - (خنده)- TED به دلایل بهداشت و سلامتی، به من گفت که باید شمارش معکوس انجام بدم، کمی احساس یک ایرلندی با یک تروریست یهودی را دارم، یک جورهایی تروریست بهداشت و سلامتی، و من - (خنده) من می شمارم ۳، ۲، ۱ و کمی هشدار دهنده است، پس فکر کنیم ببینیم شعار من، چه میتواند باشد. شعار من "اعضای بدن، نه حمله قلبی" خواهد بود پس ۳، ۲، ۱. (صدای انفجار) بسیار خوب. (خنده) در بین همه ما خانمی که در صندلی ۱۵J نشسته بمب گذار انتحاری بوده ما همه قربانیان تروریست هستیم. ۶۲۵ نفر در این سالن هستیم. قراره برای تمام زندگی زخم خورده بمونیم. یک پدر و پسر بودند که در اون صندلی آنجا نشسته بودند. پسر مرده. پدر زنده است. پدر خودش رو در سال هایی که در پیش رو دارد سرزنش می‌کند که چرا به جای پسرش روی اون صندلی ننشسته بود. او الکل خواهد خورد و احتمالا بعد از سه سال خودش را خواهد کشت. بانوی جوان و جذابی آنجاست، چیزی دارد که، من فکر می‌کنم بدتربن نوع جراحت روانی و فیزیکی ست که من تا به حال در یک بمب گذاری انتحاری دیدم: این ترکش انسانی ست. این یعنی، در سال های آتی، ۱۰ سال آینده، ۱۵ سال آینده، وقتی او در یک رستوران می نشیند این یعنی، در سال های آتی، ۱۰ سال آینده، ۱۵ سال آینده، وقتی او در یک رستوران می نشیند یا وقتی در ساحل است، هر از گاهی شروع میکند به ساییدن پوست خود، و از اون بخشی از یک ترکش بیرون خواهد آمد. و این برای ذهن به سختی قابل هضم است. یک بانوی دیگری هم آنجا هست که پایش را در این بمب گذاری از دست داده. یک بانوی دیگری هم آنجا هست که پایش را در این بمب گذاری از دست داده. او در خواهد یافت که میزان رقت انگیزی پول از دولتمان می گیرد او در خواهد یافت که میزان رقت انگیزی پول از دولتمان می گیرد تا مراقب شرایط پیش آمده باشد. او دختری داشت که قصد داشت به یکی از بهتریت دانشگاه ها برود. اکنون او دانشگاه را رها کرده او دختری داشت که قصد داشت به یکی از بهتریت دانشگاه ها برود. اکنون او دانشگاه را رها کرده تا از مادرش مراقبت کند. ما همه اینجا هستیم و تمام کساتی که شاهد این ماجرا بودند دچارآسیب روانی از این حادثه خواهند شد اما تمام شما که در اینجا قربانی شدید، برخی حقایق تلخ را خواهید آموخت. اما تمام شما که در اینجا قربانی شدید، برخی حقایق تلخ را خواهید آموخت. که جامعه ما همدردی میکند اما پس از مدتی، آغاز به نادیده گرفتن میکند. ما به عنوان یک جامعه کم کاری می‌کنیم. ما از قربانیان مان مراقیت نمی‌کنیم و به آنها توان نمی‌دهیم، و آنچه من تلاش می‌کنم که در واقع نشان دهم، این است که قربانیان بهترین سلاحی هستند که ما در مقابل تروریسم داریم. قربانیان بهترین سلاحی هستند که ما در مقابل تروریسم داریم.
رویکرد امروز دولت در آغاز هزاره سوم چگونه خواهد بود؟ خوب، همه ما میدونیم. رویکرد امروز دولت در آغاز هزاره سوم چگونه خواهد بود؟ خوب، همه ما میدونیم. چیزی که انجام میدهند تهاجم است. اگر بمب گذار انتحاری اهل ولیز باشد، من براب ولیز آرزوی موفقیت میکنم. وضع قوانین ضرب الاجل، قوانین تدارک اضطراری-- که همانطور که همه میدانیم بر پایه های جامعه اثر می‌کند-- این یک اشتباه است ما پیش قضاوتی را در سراسر ادینبورگ و سراسرانگلستان گسترش میدهیم، به خاطر مردم ولز.
در رویکرد امروز، دولت از اشتباهاتش درس گرفته است. آنها امروز به آنچه من امروز با آن شروع کردم نگاه می‌کنند به آن روش های نامتفارن، رویکردهای مدرن تر، علت و معلول. اما اشتباهات گذشته غیر قابل اجتناب اند. این طبیعت انسان است. ترس و فشار برای انجام کار، روی آنها بسیار شدید خواهد بود. و آنها اشتباه خواهند کرد. ترس و فشار برای انجام کار، روی آنها بسیار شدید خواهد بود. و آنها اشتباه خواهند کرد. و آتها باهوش و زیرک نخواهند بود.
یک تروریست مشهور ایرلندی بود که یک بار این نکته را به زیبایی خلاصه کرد. او گفت، یک تروریست مشهور ایرلندی بود که یک بار این نکته را به زیبایی خلاصه کرد. او گفت، "در مورد دولت بریتانیا موضوع این است که همیشه شانس می آورد، و ما فقط یک بار باید شانس بیاوریم". "در مورد دولت بریتانیا موضوع این است که همیشه شانس می آورد، و ما فقط یک بار باید شانس بیاوریم".
پس چیزی که ما باید انجام بدیم این است که تاثیر گذار باشیم. ما باید کنش‌گرا تر باشیم در این جنگ با تروریسم ما نیاز به ساخت یک زرادخانه از سلاح های غیر مبارزه‌ای داریم. در این جنگ با تروریسم ما نیاز به ساخت یک زرادخانه از سلاح های غیر مبارزه‌ای داریم. اما این ایده چیزی نیست که دولت به خوبی آنرا انجام دهد.
می‌خواهم به قبل از انفجار بازگردم، به این ایده برند، و اینکه داشتم در باره کوکا و پپسی صحبت می‌کردم. می‌خواهم به قبل از انفجار بازگردم، به این ایده برند، و اینکه داشتم در باره کوکا و پپسی صحبت می‌کردم. می‌بینیم که در جنگ برند، تروریسم در مقابل دموکراسی قرار می‌گیرد. آنها این را به عنوان مبارزان آزادی و حقیقت در برابر بی عدالتی و امپرسیالیسم می بینند.
ما باید به این موضوع مانند یک میدان نبرد کشنده نگاه کنیم. آنها فقط گوشت و خون ما را نمی‌خواهند. آنها در واقع روح فرهنگی ما را می خواهند، و به همین خاطر مقایسه برند ها روش جالبی برای نگاه کردن به این موضوع است. اگر به القاعده نگاه کنیم. القاعده لزوماً یک محصول توی قفسه یک بازار در جایی بود که بسیاری از آن بی اطلاع بودند یازده سپتامبر آنرا آغاز کرد. آنروز روز بزرگ بازاریابی بود و برای قرن ۲۱ بسته بندی شده بود. آنها می‌دانستند چه می‌کنند. آنها به طور موثری چیزی برای تصویر این برند انجام می دادند تا این برند بتواند در سرتاسر دنیا که فقر، جهل و بی عدالتی وجود دارد، شعبه های خود را به راه اندازد. تا این برند بتواند در سرتاسر دنیا که فقر، جهل و بی عدالتی وجود دارد، شعبه های خود را به راه اندارد.
همانطور که گفتم ما باید به این بازار حمله کنیم. اما باید بجای قدرتمان باید از فکرمان استفاده کنیم اگر ما ادراکی مانند برند یا روش های دیگر فکری نسبت به آن داشته باشیم قادر به حل و فصل یا مقابله با تروریسم نخواهیم بود
میخواهم به طور خلاصه چند مثال از کارم در حیطه هایی برای شما بزنم که سعی داریم رویکرد متفاوتی در این خصوص داشته باشیم. میخواهم به طور خلاصه چند مثال از کارم در حیطه هایی برای شما بزنم که سعی داریم رویکرد متفاوتی در این خصوص داشته باشیم اولین آنها لقب "بلیط قانون" را گرفته است. کمابیش اسم درستی ست. آنگاه که ما به دنبال انجام اقدام مدنی در برابر تروریست بودیم، همه پنداشتند که ما دیوانه، تک رو و خل هستیم. و حالا اسم و رسمی دارد. همه آنرا انجام می‌‌دهند. همه پنداشتند که ما دیوانه، تک رو و خل هستیم. و حالا اسم و رسمی دارد. همه آنرا انجام می‌‌دهند. هرجا بمبی باشه مردم شروع به پیگیری می کنند. اما یکی از موارد اولیه آن بمب گذاری «اوماه» در ایرلند شمالی بود. اقدام مدنی از سال ۱۹۹۸ آغاز شد. درحادثه اوماه (شهری در ایرلند شمالی)، بمب گداری در طی فرایند صلح، توسط ارتش جمهوری خواه ایرلند انجام شد. درحادثه اوماه (شهری در ایرلند شمالی)، بمب گداری در طی فرایند صلح، توسط ارتش جمهوری خواه ایرلند انجام شد. این بدین معنا بود که مجرمان به دلایل بسیار زیادی ازجمله روند صلح و آنچه در جریان بود، نمی توانستند تحت تعقیب قرار گیرند این بدین معنا بود که مجرمان به دلایل بسیار زیادی ازجمله روند صلح و آنچه در جریان بود، نمی توانستند تحت تعقیب قرار گیرند این بدین معنا بود که مجرمان به دلایل بسیار زیادی ازجمله روند صلح و آنچه در جریان بود، نمی توانستند تحت تعقیب قرار گیرند علاوه بر این بدین معنا بود - اگر قادر به تصور این باشید - که کساتی که کودکان شما و همسرتان را در انفجار کشتند، بیرون سوپر مارکتی که شما در آن بودید قدم می زدند. که کساتی که کودکان شما و همسرتان را در انفجار کشتند، بیرون سوپر مارکتی که شما در آن بودید قدم می زدند. که کساتی که کودکان شما و همسرتان را در انفجار کشتند، بیرون سوپر مارکتی که شما در آن بودید قدم می زدند. برخی از قربانیان گفتند دیگر کافی ست. ما اقدام خصوصی می کنیم، و شکر خدا، ۱۰ سال بعد، ما پیروز شدیم. درخواست تجدید نظر اندکی در حال حاضر وجود دارد پس من باید کمی مراقب باشم، ما پیروز شدیم. درخواست تجدید نظر اندکی در حال حاضر وجود دارد پس من باید کمی مراقب باشم، اما کاملاً اعتماد به نفس دارم.
چرا این اقدام موثر بود؟ این اقدام موثر بود چرا که نه تنها عدالت به عینه اجرا شد که خلا بزرگی در باره آن وجود دارد بلکه به خاطر ارتش جمهوری خواه ایراند و سایر گروه های تروریستی. تمام قدرت آنها از این حقیقت است که آنها آدم های فلک زده ای هستند. وقتی ما قربانیان را به عنوان افراد فلک زده معرفی کردیم تمام قدرت آنها از این حقیقت است که آنها آدم های فلک زده ای هستند. وقتی ما قربانیان را به عنوان افراد فلک زده معرفی کردیم و جریان را برگرداندیم، آنها نمی دانستند باید چه کار کنند. آنها خجالت زده شدند. میزان استخدامشان پایین آمد. بمب ها به خاطر ابن اقدام متوقف شدند. ما یا در واقع آن قربانیان به طور ویژه ای، روحی شدند که سازمان تروریست ها را خالی از سکنه کرد.
مثال های دیگری هم وجود دارد. ما موردی به نام آلموگ داشتیم که در ارتباط با بانکی بود که ظاهراً، و از نظر ما، به بمب گذاران انتحاری پاداش میداد. تنها با اقدام ما، بانک این کار را متوقف کرد، و در واقع، قدرت های سراسر دنیا که به دلایل سیاسی حقیقی پیش از این قادر به رویارویی با این موضوع نبودند، چراکه منافع رقیب دیگر بسیاری وجود داشتند، این نقاط ضعف در سیستم بانکی را بستند. مورد دیگری به نام مک دونالد وجود دارد که برخی قربانیان سمتکس (نوعی ماده منفجره)، بر اثر بمب گذاری ارتش موقت جمهوری خواه ایرلند شمالی بودند که توسط قذافی تامین میشدند، تحت تعقیب قرار گرفتند، و آن اقدام به وقایع شگفت انگیزی برای لیبی جدید منجر شد. لیبی جدید با قرباتیان با عطوفت برخورد کرد، و این موضوع را به عهده گرفت -- پس گفتمان کاملاً جدیدی آغاز شد. اما مشکل اینجاست ما پشتیبانی بیشتر و بیشتری از این موارد و ایده ها نیاز داریم. اما مشکل اینجاست ما پشتیبانی بیشتر و بیشتری از این موارد و ایده ها نیاز داریم.
خدمات و طرح های اجتماعی مدنی نیاز داریم. یک نمونه خوب در سومالی است. آنجا مبارزه با دزدی دربایی وجود دارد. اگر کسی فکر می کند می‌تواند مانند جنگ با تروریسم با دزدی دریایی بجنگد و شرط می بندد، در اشتباه است. اگر کسی فکر می کند می‌تواند مانند جنگ با تروریسم با دزدی دریایی بجنگد و شرط می بندد، در اشتباه است. ما در آنجا سعی می کنیم دزدان دریایی را به ماهیگیر تبدیل کنیم. البته آنها قبلا ماهیگیر بوده اند. اما ما ماهی آنها را دزدیدیم و حجم زیادی از ضایعات سمی را در آب آنها ریختیم، پس ما سعی میکنیم اما ما ماهی آنها را دزدیدیم و حجم زیادی از ضایعات سمی را در آب آنها ریختیم، پس ما سعی میکنیم امنیت و شغل را با آوردن گارد ساحلی به همراه صنایع شیلات ایجاد کنیم، و من به شما ضمانت می دهم، همانطور که این تشکیلات ساخته می شود، الشباب و سایر گروه ها فقر و بی عدالتی را نخواهند داشت تا آن مردم را طعمه خود کنند. هزینه این طرح ها از از موشک و مطمئناً از ارزش زندگی یک سرباز کمتر خواهد بود. هزینه این طرح ها از از موشک و مطمئناً از ارزش زندگی یک سرباز کمتر خواهد بود. اما مهم تر از همه این جنگ را به سرزمین آنها می برد و نه به ساحل ما و ما به دنبال دلایل هستیم
آخرین موردی که میخواستم به آن اشاره کنم گفتمان بود. سود حاصل از گفتمان واضح است. به تنهایی هر رو طرف را آموزش می دهد و درک بهتر را میسر می کند، نقاط قوت و ضعف را آشکار می کند، و بله، مانند برخی از سخنوران قبلی، آسیب پذیری مشترک منجر به اعتماد می شود، و آنگاه این فرایند بخشی از هنجارسازی میشود. اما این مسیر ساده ای نیست. بعد از بمب گذاری، قرباتیان قادر به انجام این نیستند. مشکلات کاربردی وجود دارد. از نظر سیاسی برای پیشگامان و طرفین پر مخاطره است. در یک مورد از نظر سیاسی برای پیشگامان و طرفین پر مخاطره است. در یک مورد من این کار را می کردم، و هر بار کاری کردم که خوشایند آنها نبود، آنها سنگ به سمت من پرتاب کردند، و وقتی ماری کردم که می پسندیدند، شروع به شلیک تیر هوایی کردند، که چندان متناسب نبود (خنده) نکته هرچه بود، درست در دل مشکل بود، شما انجامش می دهید، با آنها صحبت می کنبد.
اکنون، میخواهم با گفتن این موضوع صحبتم را به پایان ببرم، اگر ما دلیل را دنبال کنبم، در می یابیم که همه خواهند گفت ما می خواهیم درکی از تروریسم داشته باشیم که درک خالص نظامی از آن نیست. درکی از تروریسم داشته باشیم که درک خالص نظامی از آن نیست. ما باید پاسخ مدرن و غیر متقارن به تروریسم را بیشتر ترویج کنیم. ما باید پاسخ مدرن و غیر متقارن به تروریسم را بیشتر ترویج کنیم. این به معنی نرمش در برابر تروریسم نیست. به معنی این است که در جبهه معاصر با آنها بجنگیم. همانطور که گقتم باید خلاقیت را ترویج کنیم. دولت ها پذیرای این موضوع هستند. این از راهروهای خاک گرفته بیرون نیامده. بخش خصوصی در این موضوع نقش دارد. نقش ما این است که بگردیم و ببینیم چطور می توانیم قربانیان را در سراسر دنیا پشتیبانی کنیم نقش ما این است که بگردیم و ببینیم چطور می توانیم قربانیان را در سراسر دنیا پشتیبانی کنیم تا طرح ها را ایجاد کنیم.
اگر قرار باشه شما را با سوالات بزرگی ترک کنم که ممکن است درک یک فرد را نسبت به این موضوع عوض کند، و چه کسی میداند اگر قرار باشه شما را با سوالات بزرگی ترک کنم که ممکن است درک یک فرد را نسبت به این موضوع عوض کند، و چه کسی میداند چه افکار و پاسخ هایی از آن ایجاد خواهد شد، اما لازم است که من خودم و گروه تروریستی ام شما را منفجر کنیم تا منظور خود را متوجه شما کنیم؟ اما لازم است که من خودم و گروه تروریستی ام شما را منفجر کنیم تا منظور خود را متوجه شما کنیم؟ هر چند ناخوشایند است، اما باید این سوال ها را از خود بپرسیم. آیا بی عدالتی و یا مبارزات انسان دوستانه را در جایی از دنیا نادیده گرفته ایم؟ آیا بی عدالتی و یا مبارزات انسان دوستانه را در جایی از دنیا نادیده گرفته ایم؟ اگر برخورد با فقر و بی عدالتی در واقع چیزی باشد که تروریست ها می خواهند چه؟ اگر برخورد با فقر و بی عدالتی در واقع چیزی باشد که تروریست ها می خواهند چه؟ اگر بمب ها تنها زنگ بیدار باشی برای ما باشند چه؟ چه خواهد شد اگر این بمب ها به خاطر بی فکری و بی ملاحظه گی ما در اجازه به گفتمان و تعامل برای مقابله با این موضوع، منفجر شوند؟ به خاطر بی فکری و بی ملاحظه گی ما در اجازه به گفتمان و تعامل برای مقابله با این موضوع، منفجر شوند؟
چیزی که مطمئناً قابل بحث نیست، این است که، همانطور که گفتم باید به رفتار انفعالی خاتمه دهیم، و کنش گرا تر عمل کنیم، و من شما را با ابن فکر که، این یک سوال کنش گرا برای شماست که به آن فکر کنید، و پاسخ به آن نیازمند همدردی با شیطان خواهد بود. این سوالی ست که توسط متفکرین و نویسندگان بزرگ مورد توجه قرار گرفته: اگر جامعه برای تغییر به نقد نیاز داشته باشد چه؟ اگر جامعه در واقع برای تغییر و تطبیق با شرایط بهتر به تروریسم نیاز داشته باشد چه؟ اگر جامعه در واقع برای تغییر و تطبیق با شرایط بهتر به تروریسم نیاز داشته باشد چه؟ این از طرح های بولگا کف است، آن تصویری از مسیح است و شیطان دست در دست در جتسیمانی (باغی در اورشلیم) در نور ماه راه می رود. معنی ان این است که انسان ها برای آنکه پیشرفت را نجات دهند، یک روح داروینی اینجا وجود دارد، ذاتاً باید با شیطان برقصد.
بسیاری از مردم می‌گویند کمونیسم مغلوب رولینگ استونز (یک گروه راک) شد. این یک تئوری خوب است. بسیاری از مردم می‌گویند کمونیسم مغلوب رولینگ استونز (یک گروه راک) شد. این یک تئوری خوب است. شاید رولینگ استونز (یک گروه راک) در آن نقش داشت. سپاسگزارم. (موزیک) (تشویق) برونو گوساتی: سپاسگزارم. (تشویق)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *