اگر به بی‌عدالتی تامین وثیقه خاتمه دهیم چه می‌شود؟

متن سخنرانی :
هرگز آن بار اولی که موکلی را در زندان دیدم را فراموش نمی‌کنم. در فلزی سنگین پشت سرم محکم بسته شد، و صدای چرخش کلید را در قفل شنیدم. روی زمین سیمانی زیر پایم لایه چسبناکی بود هر بار پایم را حرکت می‌دادم مثل نواری که از دور جعبه‌ای کشیده شود، صدای جر خوردن می‌آمد. تنها راه ارتباطی با بیرون پنجره کوچکی بودکه برای دید زدن زیادی بالا بود. میز مربع کوچکی به کف اتاق پیچ شده بود و دو صندلی فلزی که هر کدام در یک طرفش بود. اولین بار بود که از ته دل پی بردم -- تنها یک لحظه گذرا -- احتمالا حبس چه حسی دارد. و به خودم بعنوان وکیل تسخیری جوانی در آن سالهای دور قول دادم که هرگز آن احساس را فراموش نکنم. و هرگز از یادم نرفت. الهامبخش من در مبارزه برایآزادی هر یک از موکلانم شد گویی که اصلا خودم باشم.
آزادی. مفهومی بسیار اساسی در روح آمریکایی که در قانون اساسی ما ارج نهاده شده است. و با این حال، آمریکابه زندانی کردن معتاد است. از برده‌داری به واسطه حبس جمعی، همیشه همینطور بوده است. ببینید ما همه با این ارقامحیرت‌آور آشنا هستیم. ایالات متحده تقریبابیش از هر ملت دیگری سرانه حبس کردن افراد در دنیا را دارد. اما چیزی که شاید ندانید این استکه هر شب در آمریکا تقریبا حدود نیم میلیون نفرشب رادر این سلولهای سیمانی می‌گذراند کسانی که به چیزی محکوم نشده‌اند. پدران و مادران و پسران و دختران به یک دلیل آنجا هستند و تنها یک دلیل: توان پرداخت بهای آزادی خود را ندارند. و آن بها وثیقه است.
حالا، تامین وثیقه بعنوان شکلیاز رهایی مشروط ایجاد شد. نظریه ساده بود: وجه وثیقه اندازه‌ای باشد که فرد قادر به تامین آن باشد -- آن را پرداخت می‌کردند -- برای آنها انگیزه ای می‌شدکه به دادگاه برگردند؛ چون پولی برای از دست دادن داشتند. وثیقه هرگز قرار نبود بعنوان تنبیه استفاده شود. وثیقه هرگز قرار نبودآدم‌ها را به زندان بیندازد. و وثیقه هرگز قرار نبود یک نظام دو پهلو از عدالت را خلق کند: یکی برای اغنیاء و دیگری برای بقیه افراد. اما دقیقا کاری است که شده.
۷۵ درصد افراد در زندان‌های بومی آمریکایی، آنهایی هستند که توانایی پرداخت وثیقه را ندارند. آدمهایی مثل رامل. در یک بعد از ظهر سرد ماه اکتبر، رامل سوار بر دوچرخه خوددر محله برانکس جنوبی روانه بازار بود تا شیر بخرد. پلیس او را نگهداشت. و وقتی از پلیس دلیل کارشان را پرسید، بحث در گرفت، و او تا به خودش بجند دید دستبند به دست روی زمین، متهم به «دوچرخه سواری در پیاده‌رو و مقاومت در هنگام دستگیری» شده است. او به دادگاه برده شد، آنجا قاضی وثیقه را ۵۰۰ دلار تعیین کرد. اما رامل -- ۵۰۰ دلار نداشت. بنابراین این پدر ۳۲ ساله به قایق فرستاده شد -- زندان قایقی شناوری که در رود ایست بین یک بازار ماهی و تصفیه‌خانه فاضلاب قرار گرفته است. درست شنیدید. در شهر نیویورک در سال ۲۰۱۸، ما یک زندان شناور داریم که آن بیرون محل اسکان سیاهان و لاتین تبارهایی است که استطاعت تامین وثیقه را ندارند.
بیایید لحظاتی درباره این صحبت کنیم که حتی برای چند روز هم درزندان بودن به چه معنا است. خب این می‌تواند به معنای از دست دادن شغل، خانه یا به خطر افتادن وضعیت مهاجرت شما تمام شود. حتی شاید به معنی از دست دادن حق سرپرستی فرزندانتان باشد. یک سوم سوءاستفاده‌های جنسی از سوی کارکنان زندان تنها ظرف سه روز اول حبس اتفاق می‌افتد، و تقریبا نیمی از مرگ‌ها در حبساز جمله خودکشی‌ها در هفته اول رخ می‌دهد. علاوه بر این اگر با شرطصدور وثیقه در زندان بمانید احتمال محکومیت به زندان چهار بار بیشتر است تا این که آزاد شده باشید، و آن محکومیت به زندانتا سه برابر طولانی‌تر می‌شود. و اگر سیاه یا لاتین‌تبار باشیدو قرار وثیقه نقدی صادر شده باشد، دو برابر بیشتر احتمال گیر افتادن در زندان را دارید تا این که سفید باشید.
زندان در آمریکا تجربه‌ای هولناک،غیر انسانی و خشونت‌بار است. حال برای لحظه‌ای تصور کنیدکه در آن سلول گیر افتاده‌اید، و برای بیرون آمدن آن مبلغ۵۰۰ دلار را ندارید. و فردی به شما مراجعه می‌کند و راه‌حل نشانتان می‌دهد. می‌گویند، « فقط باید اعتراف کنی.» «می‌توانی برگردی سر خانه و شغلت. فقط باید اعتراف کنی. تا دوباره بتوانی شبپیش بچه‌هایت باشی.» بنابراین کاری را بکن کهبقیه در این شرایط می‌کنند. اعتراف کن فارغ از این که واقعا خلاف کرده باشی یا نه. اما حالا سابقه‌ای دارید که تا آخر عمر مثل سایه با شما خواهد بود.
زندانی کردن آدمهایی که پول کافیبرای تامین وثیقه را ندارند یکی از غیر عادلانه‌ترین و غیراخلاقی‌ترین کارهایی است که بعنوان جامعه انجام می‌دهیم. اما در عین حال گرانقیمت و بی‌فایده است. مالیات‌دهندگان آمریکایی -- سالیانه ۱۴ میلیارد دلار صرف نگهداری از مردمی در زندانها می‌کنند که محکوم به چیزی نیستند. ۴۰ میلیون دلار در روز. حتی متناقض‌تر هست وقتی متوجه شویم که امنیت بیشتری نیز حاصل نمی‌شود. تحقیقات به وضوح نشان می‌دهدکه نگه داشتن فرد در زندان بیشتر این احتمال حائز اهمیت را برای او خواهد داشت که در خروج از زندان مرتکب جرم شود تا که آزاد می‌ماند.
آزادی این تاثیر مهم را دارد. جوامع کم درآمد و جوامع رنگین‌پوست برای نسل‌هاآگاه به این امر بودند. با هم، پول روی هم گذاشته‌اندتا آزادی عزیزانشان را بخرند در همه این زمانهایی که زندانو بگیر و ببند وجود داشته است. اما توسعه نظام کیفری جناییبشدت گسترده بوده است و این تعداد بسیار بالاست. ۹۹ درصد رشد زندانها در آمریکا نتیجه همین است -- طی ۲۰ سال اخیر-- حبس پیش از محاکمه.
بیش از نیمی از عمرم را وکیل تسخیری بوده‌ام، و تماشاگر این بوده‌ام که هزاران موکلم به زندان بیفتند چون پول کافی برایتامین مبلغ وثیقه را نداشته‌اند. تماشاگر این بودم که چطور پرسش‌های عدالت مشمول پرسش‌های پولی می‌شدند و مشروعیت کل نظام قضایی آمریکازیر سوال می‌رفت. اینجا هستم تا موضوع ساده را بیان کنم -- چیزی واضح، اما ضروری. آزادی تاثیر بسیار مهمی دارد، و آزادی باید رایگان باشد.
(تشویق)
اما چطور باعث شویمکه این اتفاق بیفتد؟ خب این پرسشی است که برای یک دهه قبلبا آن دست و پنجه نرم کردم وقتی که سر میز آشپزخانهبا همسرم دیوید نشسته بودم که او هم وکیل تسخیری است. غذای بیرون چینی را می‌خوردیم و درباره ناعادلانه بودن آن گلایه می‌کردیم که دیوید نگاهم کرد و گفت، «چرا صندوق تامین وجه وثیقه راه نیندازیم و موکلانمان را با وثیقه گذاشتنبیرون نیاوریم؟» و در آن لحظه غیر منتظره، ایده صندوق آزادی برانکس متولد شد.
خب ما نمی‌دانستیم منتظر چه چیزی باشیم. کلی از آدمها به ما گفتند که دیوانه هستیم و همه پولمان را به باد می‌دهیم. آدمها بر نخواهند گشت چونپولی برای از دست دادن ندارند. اما اگر موکلان برمی‌گشتند چه؟ می‌دانستیم که پول تامین وثیقهدر خاتمه پرونده دادرسی برمی‌گردد، بنابراین پول می‌توانست به صندوق برگردد، و ما از آن به دفعات برای موردهایتامین وثیقه استفاده کنیم. این قمار بزرگ ما بود، و بالاخره ثمر داد.
طی ۱۰ سال اخیر، ما وجه وثیقه اهالی کم درآمد شهر نیویورک را پرداخته‌ایم، و آنچه آموخته‌ایم نظر ما را نسبت به اینکه چرا آدمها به دادگاه برمی‌گردند و نحوه عملکرد نظام دادرسی رابه کل دگرگون کرده است. معلوم شده که پول دلیلی نیست که مردم بخاطرش به دادگاه بر می‌گردند. این را می‌دانیم چون وقتی صندوقتامین برانکس وجه را پرداخت می‌کند، ۹۶ درصد موکلان دوباره در دادگاه حاضر می‌شوند، و این افسانه که پول اهمیت دارد رازیر سوال می‌برد. این گواه قدرتمندی استبر این که به پول نقد یا پابند یا نظامهای غیرضروری نظارت و کنترل نیازی نداریم. تنها ابلاغیه یادآوریدادگاه را لازم داریم -- ابلاغیه‌های ساده‌ای که یادآوری کنندبه دادگاه برگردیم.
بعد، آموختیم وقتی که در زندان بخاطر بزهکاری نگه داشته شوی، ۹۰٪ آدمها به جرم خود اعتراف می‌کنند. اما با پرداخته مبلغ وثیقه، بیش از نیمی از پرونده‌ها مختومه می‌شود. و در کل تاریخ صندوق آزادی برانکس، کمتر از دو درصد موکلان ما تا به حال حکم زندان گرفته‌اند.
(تشویق)
رامل، یک هفته بعد -- هنوز توی قایق، زندانی بود. کم مانده بود کل زندگی‌اش را از دست بدهد، و می‌خواست اعتراف کند که مجرم است، که صندوق آزادی برانکس مداخله کرد و وجه وثیقه را پرداخت. حالا او پیش دخترش بود، و می‌توانست پرونده‌اش رااز بیرون دنبال کند. خب، مدتی زمان برد -- دو سال، دقیق بگویم -- اما در آخر، پرونده به کل مختومه اعلام شد. برای رامل --
(تشویق)
برای رامل، صندوق آزادی برانکسریسمان نجات بود، اما برای تعداد بیشماریاز آمریکایی‌های دیگر در زندان، خبری از صندوق آزادی نیست. وقت آن رسیده که کاری کنیم. یک کار بزرگ انجام دهیم. زمان انجام کاری جسورانه رسیده است. شاید هم نوبت کاری متهورانه باشد، نه؟
(خنده)
ما می‌خواهیم با استفاده از الگویثابت شده صندوق تامین وجه وثیقه که در برانکس ساختیم و در سراسر آمریکا گسترش دادیم، با یورش به خط مقدم نظام قضایی پیش از شروع حبس.
(تشویق)
(هورا)
(تشویق)
طرح این است.
(تشویق)
ما قصد آزادی‌سازی هر چه بیشتر افراد را با تامین وثیقه در اسرع وقت داریم. طی پنج سال آینده، با مشارکت با وکلای تسخیریو سازمان‌دهندگان محلی جامعه قصد دایر کردن ۴۰ سایت رادر حوزه‌های قضایی پر مطالبه داریم. هدف ما تامین وثیقه برای ۱۶۰٫۰۰۰ نفر است. خط مشی ما بر این واقعیت استوار است که پول وثیقه در خاتمه پرونده برگردد. داده‌ها از برانکس نشان می‌دهد که در طی یکسال دو یا سه بار از یک دلار می‌توان استفاده کرد، خلق کردن یک نیروی چند برابری عظیم. بنابراین این یک دلاری که امروز کمک می‌کنیدمی‌تواند برای تامین وثیقه ۱۵ نفر طی پنج سال آینده استفاده شود. خط مشی ما همچنین بر تجربه و دانایی و رهبری اشخاصی است که خود تجربه دست اول بی‌عدالتی را داشته‌اند.
(تشویق)
در هر سایت پروژه تامین وثیقه، تیمی از خرابکاران وثیقه خواهد بود. این‌ها وکیل مدافعان پرشورو مخلص از جوامع محلی هستند، خیلی از آنها خودشان قبلا در حبس بوده‌اند، کسانی که وثیقه‌ها را می‌پردازندو از موکلان حمایت می‌کنند در حالی که پروندهایشان در نظام قضایی در جریان است، انواع منابع ممکن و حمایت لازم رادر اختیارشان می‌گذارند. اولین سایتهای ما الان فعال است. یکی در تولسا در اوکلاهما، و یکی هم در سن لویی، میسوری. و رامل؟ در حال آموزش دیدن بعنوان یک خرابکارتامین وثیقه در کویینز کانتی نیویورک است.
(تشویق)
سه سایت بعدی ما آماده راه‌اندازی هستند در دالاس، دیترویت و لوییزویل، کنتاکی. پروژه تامین وثیقه به نظام پولی وثیقه در مقیاس بی‌سابقه‌ای خواهد تاخت. ما همچنین داستان‌های موکلان خود راشنیده، گرد‌آوری کرده و تعالی خواهیم بخشید و آنها را ارج خواهیم نهاد. بنابراین می‌توانیم قلب‌ها و ذهن‌ها را تغییر دهیم، و داده‌های ملی و حیاتی راگردآوری خواهیم نمود که برای ترسیم یک مسیر رو به جلوی بهتر نیاز داریم تا این نظام ظالمانه را دوباره در قالب دیگری خلق نکنیم. پروژه تامین وثیقه، با تامین وثیقه ۱۶۰٫۰۰۰ نفر طی پنج سال آتی یکی از بزرگترین طرحهای غیردولتیآزادسازی زندانیان آمریکایی در تاریخ است.
خب ببینید --
(تشویق)
نظام قضایی جنایی، همانطور که هست -- لازم است نابود شود. اما این چیزی است که از سالها در این نظام بودن می‌دانم: تغییر نظام‌مند واقعی زمانبر است، و نیازمند انواع راهکارها است. بنابراین به همه ما نیاز دارد. از قانونگذاران حقوق مدنی گرفته تا دانشگاهیان، سازمان‌دهندگان اجتماعات، رسانه‌ها، افراد نوع‌دوست، دانشجویان، خوانندگان، شاعران، و البته صداها و تلاشهای افرادی نیاز دارد که تحت تاثیر این نظام قرار دارند. اما این را هم می‌دانم: با هم به باور من قادریم به حبس جمعی خاتمه دهیم.
اما نکته آخر: آن آدم‌ها، در آمریکا و در آن زندان‌ها هستند، در هر گوشه از کشور، آنها همین الان با قرار وثیقه در زندان نگه داشته می‌شوند -- امروز به طناب نجات نیاز دارند. اینجاست که پروژه وثیقه ورود پیدا می‌کند. ما یک مدل ثابت شده داریم، یک برنامه عملی، و شبکه رو به رشدی از هواداران وثیقه کسانی که جسارت کافی برای داشتن رویاهای بزرگ و سخت جنگیدن را دارند، با یک قرار وثیقه در هر موقعی،تا وقتی طول بکشد، تا زمانی که آزادی راستین و عدالت یکسانواقعیت جامعه آمریکایی شود.
متشکرم.
(تشویق)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *