برنامهی “اوبر” برای قرار دادن مردم بیشتر در خودروهای کمتر
برای شروع، باید به بیش از ۱۰۰ سالپیش برگردیم زیرا مشخص میشود کهدر گذشته هم "اوبر" وجود داشته است. و اگر حیاتش ادامه پیدا میکرد احتمالا آیندهی حمل و نقل همین جا بود.
خب، اجازه بدید تا به شما خودروهای کرایه ای را معرفی کنم. در سال ۱۹۱۴ توسط فردی به نام"ال پی دارپر" ساخته یا اختراع شده است اون فروشنده خودرو در لس آنجلس بود و ایده ای داشت. او در مرکز شهرلس آنجلس مشغول گشت زنی بود شهر من، و اتوبوسهای برقی را می بیند که مردم در صف طولانیی سعی میکنند تا به جایی که میخواهند با آن برسند او گفت، خب، چرا من علامتی در ماشینم نگذارم که مردم را به هرجا که یکخودرو کرایه ای بخواهند، برساند. که آن اصطلاحی برای کرایه ۵ سنتی بود
و بعد از آن مردم به صحنه آمدند نه فقط در لس آنجلس، بلکه در کل کشور و در یک سال در سال ۱۹۱۵ در سیاتل ۵۰٫۰۰۰جابجایی در روز انجام میشد ۴۵٫۰۰۰ هزار جابجای در ایالت کانزاس و ۱۵۰٫۰۰۰ جابجابی در لس آنجلس برای آنکه به شما دیدی بدهم اوبر در لس آنجلس امروزه بیش از ۱۵۷٫۰۰۰جابجایی را انجام می دهد ۱۰۰ سال بعد از آن.
و این ها افرادی هستند کهاز اتوبوس برقی استفاده میکردند تنها شیوه حمل و نقل موجود در آن زمان آنها به هیچ وجه از قدرت عظیمخودرو کرایه ای راضی نبودند. و بنابراین آنها دست به کار شدند و به تمام شهرها در کل کشور رفتند و قوانینی تنظیم کردند کهرشد سریع خودرو کرایه ای را کاهش دهد
و آنجا انواع قوانین وجود داشت. مجوز هایی وجود داشت--که اغلب گران بودند. در بعضی از شهرها اگر شما راننده ی یک خودرو کرایه ای بودید مجبور بودید تا ۱۶ ساعت از روز رادر خودرو کرایهای بمانید. در شهر های دیگر، دو راننده برای یک خودرو کرایه ای نیاز بود ولی یک قانون بسیار جالب وجود داشت اجبار به نصب چراغ صندلی عقب خودرو -- باید در تمام خودروهای کرایه ای نصب شود تا یک نوآوری جدید و مهلک را که بقل کردن می نامیدند، متوقف سازد
(خنده)
بسیار خوب، چی اتفاقی افتاد؟ خب در طول یک سال تعطیل شد. اما در سال ۱۹۱۹ این خودروهای کرایه ایبه طور قانونی کاملا کنار گذاشته شدند
بدشانسی بزرگی بود زیرا وقتی نمیتوانید یک ماشین را بهاشتراک بگذارید، باید مالک یک ماشین باشید. و مالکیت خودرو به سرعت افزایش پیدا کرد و باعث تعجب نیست که تا سال ۲۰۰۷ برای هر مرد، زن و بچه در آمریکا،یک خودرو وجود دارد و این به یک پدیده جهانی تبدیل شد درچین تا سال ۲۰۱۱ ماشین فروشی در چین بیش از آمریکا بود.
و حالا این مالکیتهای شخصیهزینه عمومی هم داشت. در آمریکا، در طول یک سال، ما ۷ میلیارد ساعت از عمر خود را در ترافیک به هدر میدهیم. ۱۶۰ میلیارد دلار درآمد و بهرهوری را هم در همان وضعیت در ترافیک از دست می دهیم و یک پنجم از همه ی کربن به جا مانده توسط همان خودروهایی کهما در آنها نشسته ایم انتشار میابد
اکنون، این فقط ۴ درصد ازمشکلی ما است. زیرا اگر شما مجبور به خرید خودرو باشید به این معنا است که ۹۶ درصد اوقاتخودرو شما بدون استفاده خواهد بود و بنابراین، تا ۳۰ درصد زمین و فضای ما برای نگهداری این تکههایبزرگ فولاد استفاده میشود ما حتی آسمان خراشهایی رابرای خودروها ساختهایم. این دنیایی است که ماامروزه در آن زندگی میکنیم
شهرها دهه هاست که با این مشکل مواجه هستند. که حمل و نقل انبوه نامیده میشود و حتی در شهری مانند نیویورک یکی از پر ازدحام ترین شهرهای دنیا و یکی از پیچیدهترینسیستم های حمل و نقل در جهان، هنوز ۲.۵ میلیون خودرو وجود دارند که هر روز از آن پلها عبور میکنند. چرا؟ به این دلیل است که هنوزحمل و نقل انبوه حل نشده است. اینکه چگونه به دم در خانه هر فرد برویم. و به سانفرانسیسکو برگردیم،جایی که من زندگی میکنم وضعیت بسیار بدتر است، در حقیقت، در سرتاسر دنیااز این هم بدتر است
و خب، شروع اوبر در سال ۲۰۱۰ -- ما فقط میخواستیم یک دکمه رافشار دهیم و یک سواری بگیریم. ما جاه طلبیهای بزرگی نداشتیم. اما اخیرا مشاهده شده است که مردم زیادی میخواهند تنهابا فشار یک دکمه یک سواری بگیرند، و در نهایت چیزی که دیدیمدرواقع تعداد زیادی مقصدهای تکراری بود ما افراد زیادی را دیدیم که یک دکمه را در یک زمان فشار میدهند و اساسا به یک مقصد هم میروند.
بنابراین ما به این موضوع فکر کردیم که چگونه میتوان این دو سفررا به یک سفر تبدیل نمود. زیرا اگر ما این کار را انجام میدادیم،این سواری بسیار ارزانتر انجام میشد -- تا ۵۰ درصد ارزانتر-- و البته برای شهر هم افراد بسیار بیشتر وخودروهای بسیار کمتری داریم
بنابراین سوال بزرگ برای ما این بود که: آیا این روش کار میکند؟ آیا میتوانید سواری ارزان تری داشته باشید؟ آنقدر ارزان که مردم تمایل به سهیم شدنخودرو خود با دیگران داشته باشند. و خوشبختانه،پاسخ مثبت می باشد
در سانفرانسیسکو قبل ار بکارگیری uberPOOL هر فردی خودرو خود را برای رفتن به هرجایی بیرون میآورد. رنگ های روشنتر جایی است کهخودروهای بیشتری وجود دارند به محض اینکه ما uberPOOL را معرفی کردیم، می بینید که خبری از آنهمه نورهای روشن نیست. و افراد زیادی در خودروهایکمتری جابجا شده اند، خیابانها را از خودروها خالی کردند. به نظر میآید که uberPOOL جواب داده است.
و بنابراین ما این طرح را درلس آنجلس هم به اجرا در آوردیم ۸ ماه پیش و از آن موقع، ما توانسته ایم ۱۲.۷میلیون کیلومتر از سفرهای جاده ای کم کنیم و همچنین از ورود ۱.۴ هزار کیلوگرم کربن دی اکسید به هوا جلوگیری کرده ایم. اما آن بخشی که من واقعا
(تشویق)
آمار مورد علاقه من به یاد بیاورید کهمن اهل لس آنجلس هستم من سال های عمرم را پشت فرمان با فکر "چطور این مشکل راحل کنیم"، گذراندهام -- بخش مورد علاقه من این هست که ۸ ماه بعد ما ۱۰۰٫۰۰۰ آدم جدید را در هر به اشتراک گذاری خودرو اضافه کردیم
حالا در چین، همه چی بسیار بزرگتر است و ما در هر ماه ۱۵ میلیون سواری باuberPOOL داریم، معادل ۵۰۰٫۰۰۰ در روز است و البته ما اتفاق افتادن این رشد نماییفزاینده را میبینیم. در واقع ما این موضوعرا در لس آنجلس هم میبینیم و وقتی که من با گروهم صحبت میکنمما در این رابطه صحبت نمیکنیم که اوه! ۱۰۰٫۰۰۰ نفر در هر هفته خودرو خودرا به اشتراک میگذارند کار ما تمام شده است میپرسیم چگونه میتوانیماین مقدار را به یک میلیون نفر برسانیم و در چین، این میتواندبه چندین میلیون هم برسد
پس بنابراین uberPOOL راه حل بسیار خوبیبرای سواری شهری میباشند. اما در مورد خارج شهرها چطور؟
این همان خیابانی در لس آنجلساست که در آن بزرگ شده ام خارج شهری است و نامآن نورث ریدج، کالیفرنیا است. و ، خوب -- به این صندوق های پست نگاه کنیدتعداد آنها بسیار زیاد است. و هر روز صبح، در یک زمان خودروها از جلوی خانه بیرون میآیند و بیشتر آنها تک سرنشین هستند و آنها به محل کار خود میروند. و سوال ما این است که خوب، ما چگونه میتوانیم این مسافران هر روزه را و درواقع ۱۰ ها میلیون نفر از آنها را چگونه میتوانیم خودورو آنها را به خودروهای اشتراکی تبدیل کنیم؟
خوب، ما برای این موضوع هم چیزی داریمکه uberCOMMUTE نامیده میشود شما صبح از خواب بیدار میشویدبرای کار آماده شده، قهوه می گیرید به سمت خودرو خود میروید و برنامه اوبر خود را باز میکنید و ناگهان، شما به یکی از رانندگان اوبر تبدیل میشوید و ما شما را با یکی ازهمسایه ها هماهنگ میکنیم در مسیر شما به کار و این واقعا چیز جالبی است
فقط یک مانع هست که مقررات نام دارد پس ۵۴ سنت در هر مایل، این چیست؟ این چیزی است که دولت امریکا به عنوان هزینه مالکیت خودرودر هر مایل تعیین کرده است شما میتوانید هر کسیرا در آمریکا سوار کنید و آنها را به مقصدی که میخواهند برسانیدو در یک لحظه توجه برای ۵۴ سنت در هر مایل یا کمتر از آن. اما اگر شما در هر مایل ۶۰ سنت بگیریدشما فردی بزهکار هستید. اما اگر برای ۶۰ سنت در هر مایل،ما میتوانستیم نیم میلیون نفر را به اشتراک گذاری خودرو در لس آنجلس ترغیب کنیم چه اتفاقی میافتاد؟ و اگر در ۶۰ سنت برای هر مایل ما میتوانستیم ۵۰ میلیون نفر را در امریکا به اشتراک گذاری خودرو ترغیب کنیم چه اتفاقی میافتاد، اگر میتوانستیم و البته این چیزی استکه ما باید انجام دهیم.
و بنابراین، به درسی که ازخودروهای کرایه ای یاد گرفتیم بر میگردد. اگر در سال ۱۹۱۵ این موضوع متوقف شد تصور کنید بدون مقرراتی اتفاق افتاد اگر میتوانست ادامه یابد شهرهای ما چقدر متفاوت تر از امروز بود؟ میتوانستیم بجای محوطه پارکینگ ها ،پارک و فضای سبز داشته باشیم؟ خوب، ما این فرصت را از داست داده ایم اما فناوری فرصت دیگریدر اختیار ما قرار داده است
اکنون، من هم مانند هر فرد دیگریبه خودروهای بدون راننده علاقه دارم اما آیا واقعا باید ۵، ۱۰ یاحتی ۲۰ سال دیگر صبر کنیم تا شهرهای جدید مان را به واقعیت تبدیل کنیم؟ با استفاده از فناوری کهامروزه در جیب ما هست و اندکی مقررات هوشمندانه میتوانیم هر ماشینی را بهیک خودرو اشتراکی تبدیل کنیم و میتوانیم اصلاح شهرهارا از همین امروز آغاز کنیم
متشکرم
(تشویق)
کریس آندرسون: متشکرم تراویس
تراویس کالانیک: من هم متشکرم.
کریس: میدونی، شرکتی که شماساخته اید بسیار حیرت انگیز است. تو در اینجا فقط در مورد بخشکوچکی از آن صحبت کردی -- -- یک بخش بسیار مهم ایده تبدیل خودروها به وسایلحمل و نقل عمومی به این شکل خیلی خوبه ولی من سوالات دیگری دارم زیرا میدانم که این سوالاتدر ذهن سایر مردم هم هست.
پس اول از همه، فکر میکنم هفته پیش بود من تلفن همراهم را روشن کردم و سعی کردم تا یک اوبر رزرو کنم اما من حتی نتوانستم برنامه آن را پیدا کنم که شما در طراحی دوباره آن بسیار اساسی، مهم و خیره کننده عمل کردید
تراویس: بله
کریس: چگونه انجام شد؟ آیا متوجه شدید که مردم دیگری هم نتوانستنداین برنامه را در آن روز پیدا کنند؟ آیا میخواهید با طراحی دوبارهآن مردم را بیشتر بدست بیاورید؟
تراویس: احتمالا من فقط باید بگویم ما قصد داریم چه کاری را انجام دهیم. و من فکر میکنم اگر شمادر مورد تاریخچه ما بیشتر بدانید این منطقیتر به نظر میآید. که، زمانی که ما شروع به کار کردیم فقط این ماشینهای سیاه بودند شما یک دکمه را فشار میدادیدو یک خودرو کلاس اس تحویل میگرفتید. اما خب کاری که ما انجام دادیم تقریبا چیزی بود که من نوع بی تجربه ای از یک برند لوکس می نامم که شبیه یک نشان در خودروهای خیلی عالی است
و همانطور ما به سراسر جهان رفتیم و از خودرو های کلاس اسبه کالسکه سواری در هندوستان رفتیم و این چیزی شد که برای ما مهم بود اینکه بیشتر در دسترس باشیم فراتر از موقعیت و مکان باشیم تا در محدوده شهری که ما هستیم باشیم و این چیزی است که شمابا الگوها و رنگها میبینید تا بیشتر نمادین باشد زیرا "U" در زبان سانسکریتهیچ معنی خاصی نمیدهد، حتی در زبان چینی هم معنی نمیدهد و این فقط اندکی از آنچه هست، می باشد
حالا، وقتی شما چیزیشبیه به آن را به حرکت در میاورید منظورم این هست که، دستان شما عرق میکند شما -- میدونی، شما اندکی نگران هستید چیزی که ما دیدیممردم بسیاری هستند که در حقیقت، در ابتدا ما افرادزیادی را دیدیم که برنامه را باز کردند زیرا کنجکاو بودند که زمانی کهآن را باز میکنند، چه چیزی پیدا میکنند و آمارهای ما اندکی ازآنچه انتظار داشتیم بیشتر بود
کریس: که اینطور، این خوبه
حالا، خود تو، مانند یک معما هستیممکنه اینطور بگویم حامیان و سرمایهگذاران شما ،که در تمام مسیر همراه شما بودهاند، باور دارند که تنها فرصت مقابله با قدرت و منافع تثبیت شدهی صنعت تاکسی و سایر موارد، این است که کسی را داشته باشیدکه یک رقیب بیامان باشد، که البته نشان دادید که هستید
بعضی از مردم فکر میکنند که شمااین فرهنگ را زیادی به پیش بردهاید، و میدونی، مثلا یک یا دو سال قبل جنجال زیادی وجود داشت کهدر آن بسیاری از زنان ناراحت شدند. این موضوع چه احساسی درآن دوره در شرکت به وجود آورد؟ آیا متوجه از دست رفتن تجارت خود شده اید؟ آیا چیزی از این موضوع یاد گرفتید؟
تراویس: خوب، نگاه کن، من فکر میکنم که من از زمانی که در دبیرستان بودم،یک کارآفرین بودهام و شما -- در راههای متفاوت بسیار زیادی، یک کارآفرین زمان های سخت را میببیند و برای ما این تقریبا یک ونیم سال پیش بود و برای ما هم زمان بسیار سختی بود
اکنون، در داخل، ما این حس را داشتیم که ، من حدس میزنم در پایان روز ما حس میکردیم که آدم های خوبی هستیم،و کار درست انجام میدهیم ولی در بیرون هیچ شاهدی وجود نداشت و بنابراین کارهای زیادی بودکه باید انجام میدادیم تا اندازه ای تقریبا ما از یک شرکت خیلی کوچک منظورم این هست که دقیقا ۲.۵ سال پیش شرکت ما فقط ۴۰۰ نفر داشت ولی امروز ۶٫۵۰۰ نفر هست و بنابراین وقتی شما به این سطح رشد میرسید شما باید تا اندازهای هم بهارزشهای فرهنگی توجه کنید و در همیشه از آنها صحبت کنید و مطمئن شوید که مردمپیوسته آن ها را بررسی میکنند تا بگویند، "آیا مردمی خوب هستیمکه کارِ خوبی انجام میدهیم؟" و اگر این مراحل را رد کنید، بخش بعدی این است کهمطمئن شوید داستانتان را میگویید و من فکر میکنم که درس های بسیاری را یاد گرفتم ولی من فکر میکنمکه ما در آخر قویتر شدیم اما خب واقعا یک دوره سختی بود
کریس: به نظر من، هرجایی که بروی با مردمی مواجه میشوید کهبرای شما دوره سختی را پدید میآورند بعضی از رانندگان اوبردر نیویورک و جاهای دیگر بسیار عصبانی هستندچرا که شما هزینهها را تغییر دادید و آنها مدعی هستند که به سختینمیتوانند با این قضیه کنار بیایند.
چگونه-- میدونی،تو گفتی که این کار را اساسا به آسانی فشار دادن یک دکمه وفراخوانی یک سواری انجا دادید. این موضوعات اتفاق افتاده اند شما برروی کل اقتصاد جهانی تاثیر گذاشتیداساسا در این لحظه شما مجبور هستی تا باشی،چه بخواهی و چه نخواهی نوعی دید جهانی که دنیا را تغییر میدهد منظورم این هست که-- شما چه کسی هستید؟ آیا شما این را میخواهید؟ آیا آماده اید با آن پیش بروید وآنچیزی باشی که لازم است؟
تراویس: خوب، چیزهای اندکیدر این سوال جای گرفته اند
(خنده)
اول ازهمه جنبه قیمت گذاری است منظورم این هست که،به یاد داشته باشید ، درسته؟ اوبر ایکس، زمانی که ما شروع کردیم دقیقا ۱۰ تا ۱۵ درصد از محصولاتماشین سیاه ما ارزان تر بود. که الان هم در بسیاری از شهر ها،نصف قیمت تاکسیها است. و ما داده های بسیاری داریم که نشان دهیم که رانندگان در طول هر ساعت درآمد بیشتری از اینکه راننده یک تاکسی باشند درمیآورند.
چه اتفاقی میافتد اگر هزینه ها کاهش یابد مردم احتمال بیشتری داردکه از اوبراستفاده کنند در زمانهای متفاوتی از روز نسبت به زمانیکه آنها در غیر اینصورت خواهند داشت و احتمال بیشتری وجود دارد کهدر جاهای جدید استفاده کنند و برای رانندگان به معنای آن است کههر جایی که آنها فردی را پیاده کنند احتمال بیشتری وجود دارد کهفرد دیگری را سوار کنند و با آن برگردند و این به معنای سفر های بیشتری در روز است دقیقه های بیشتری در هر ساعتکه آنها ایجاد میکنند و درواقع درآمد آنها افزایش پیدا میکند.
و ما شهرهایی را داریم که در آنها ۵ یا ۶ بار کاهش هزینه را داشته ایم و ما شاهد هستیم این افت قیمت هادر طول زمان بیشتر هم میشود و حتی در نیویورک، ما پست وبلاگی داریمکه ۴ سپتامبر نامیده میشود و درآمدها را مقایسه میکند در هر سپتامبر در همان ماه هر سال و ما میبینیم که درآمدها افزایش مییابد از لحظه ای که قیمتها کاهش مییابد و یک نقطه مشخص برای هزینه ایده آلوجود دارد نمیتوان برای همیشه پایین رفت. و در آن مکانها، که هزینه را پایین آوردیم اما افزایش در آمدها را نمیبینیم دوباره هزینهها را به جای اول برمیگردانیم
این جواب بخش اول. و سپس معما و همه اینها -- منظورم این هست که، من کارآفرینی هستم که کسی است که در موردحل مشکلات دشوار هیجان زده میشود. و روشی که من دوست دارم این کار راتوصیف کنم، شبیه یک استاد ریاضی است میدونی؟ اگر استاد ریاضیمسئله مشکلی برای حل کردن نداشته باشد، اون واقعا یک استاد ریاضی غمگین میباشد ما هم در اوبر مشکلات دشوار را دوست داریم دوست داریم تا با آنهابه هیجان بیاییم و آنها را حل کنیم ولی ما هر مسئله ریاضی را هم نمیخواهیم ما سخت ترین مسئله ای راکه میتوانیم پیدا کنیم میخواهیم و ما مسئله ای را میخواهیمکه اگر شما آن را حل کنید مقداری باعث شگفتی باشد.
کریس: در طول چند سال، مثلا ۵ سال، من نمیدانم چه وقت-- شما قادر هستید تا خودروهای بدون رانندهشگفت انگیز خود را معرفی کنید، و با هزینه ای کمتر از آنچهامروزه برای اوبر پرداخت میکنید. در آن موقع شما چه چیزی به ارتشی ازمیلیون ها راننده اوبر خواهید گفت؟
تراویس: لطفا دوباره توضیح بدبد--کدام موقع؟
زمانی که خودروهای بدون راننده وارد شوند
بله، البته،ببخشید من متوجه نشده بودم.
شما به رانندگان چه خواهید گفت؟ خوب، ببینید، من فکر میکنم اولین بخش ایناست که احتمالا خیلی بیشتر از چیزی که رسانه ها انتظار دارند طول خواهد کشید. این بخش اول هست
بخش دوم این است که یک دوره انتقال طولانی خواهد بود. این ماشین ها در همه جا قابل استفاده نیست بلکه تنها در مکانهای مشخصی کارمیکنند.
برای ما این یک چالش بزرگه ، درسته ؟ خب ، بخاطر اینه که گوگل از سال ۲۰۰۷ رویاین موضع سرمایه گذاری کرده، تسلا و اپل هم میخواهنداین کار را انجام دهند تولیدکنندگان هم میخواهندهمین کار را انجام بدهند این دنیایی است که قراره به وجود بیادو به دلیل خوبی سالانه یک میلیون نفر در ماشینها میمیرند. و ما در حال حاضر بیلیون ها ویا شاید تریلیون ها ساعت را میبینیم که مردم در آن با خستگیو استرس رانندگی میکنند. حالا درباره کیفیت زندگی کهقرار هست بهتر شود فکر کنید وقتی شما زمانشان را به مردم بر میگردانید و با استرس رانندگی نمیکنند پس من فکر میکنم کهاین موضوع مزایای زیادی دارد
و روشی که به آن فکر میکنیماین هست که این یک چالش است اما برای یک رهبر خوش بین، جایی که به جای مقاومت مقاومت در برابر فناوری شاید شبیه به صنعت تاکسیو یا صنعت اتوبوس برقی ما باید این موضوع را با آغوش باز بپذیریمو یا بخشی از آینده باشیم
اما چگونه میتوانیم خوشبینانهبه این موضوع دست یابیم؟ آیا راههایی برایهمکاری با شهرها وجود دارد؟ آیا روشی برای آموزش سیستم آموزش های کاری و سایر موارد وجود دارد برای آن دوره انتقال. این موضوع بسیار بیشتر از آنچه کههمه ما انتظار داریم طول خواهد کشید، مخصوصا دوره انتقال اما این جهانی است که وجود خواهد داشت، و یک دنیای بهتر خواهد بود.
تراویس، چیزی که شما میسازیدبسیار شگفت انگیز است بسیار از شما ممنونم که به تد آمدیدو این موضوع را برای ما به اشتراک گذاشتید
خیلی متشکرممنم از شما متشکرم
(تشویق)