عشق و مادر شدن در تنیس

متن سخنرانی :
بیا بنشین سرنا ویلیامز شایدم بهتره بگیم بیا بشین مامان
(خنده)
بدون شک شماها هم مثل من هستین عکس منتشر شده سلنا رو هفته گذشته دیدین در لباس حمام زرد رنگش و وقتی که من دیدمش به تنها چیزیکه میتونستم فکر کنم این بود که خدایا چرا صبر نکردتا اینو در این مصاحبه بگه میدونم که خیلی خودخواه بودم ازت درباره اون عکس پرسیدم و تو گفتی که هیچکسانتظار نداشت اون عکس رو ببینه منظورت چی بود؟
خوب در واقع اون یه اتفاق بود من در تعطیلات بودم و فقط میخواستم یکم به خودم برسم این اتفاق وقتی افتاد که داشتم گوشیم رو چک میکردم و هر هفته عکس میگرفتمکه ببینم ظاهرم چطور شده
و شایدم فرستادن اون عکس برای دوستات؟
نه، واقعا فقط داشتم ذخیرش میکردم و در واقع به آدم های زیادی نگفته بودم اگر صادقانه بگم فقط داشتم ذخیرش میکردم و میدونی شبکه های اجتماعی چطورن، فقط کافیه دکمه رو اشتباه بزنی
(خنده)
مجری : اونجا بود که
من معمولا گوشیم زیاد زنگ نمیخوره و ۳۰ دقیقه بعد من ۴ تا تماساز دست رفته داشتم به خودم گفتم عجیبه بعدش گوشی رو برداشتم و گفتم اوه نه اما دوران خوبی بود مشکلی نبود چونمن فقط باید ۵ یا ۶ روز دیگه صبر میکردم
میدونم، برای اینکه عجیب بود سرنا، چون فقط گفت ۲۰ هفته برای همین اصلا اطلاعات زیادی نداد
دقیقا، و این همه کاریه کهمن در تمام اون مدت میکردم فقط داشتم لحظات رو ثبت میکردم هفته ۱۸ام هفته ۱۹ام و هر هفته من فقط عکس میگرفتمو ذخیره میکردم و در این کارم خیلی خوب بودم و هفته بیستم تنها اشتباه من بود.
خوب. بهت تبریک میگم
متشکرم.
واقعا حس خوبیه وقتی خبر رو شنیدی؟ هیجان زده بودی؟ ترسیده بودی؟ نگران بودی؟ خبر حامله بودنت رو میگم
من این خبر رو دو روزقبل از مسابقات اپن استرالیا شنیدم که یکی از بزرگترین گرند اسلم هاست
دو روز قبل فهمیدی ؟
بله، دو روز قبل بود و من میدونستم. عصبی بودم. مطمئن نبودم به چه چیزی فکر کنم، اما اون زمان میدونستم برام خیلی مهمه که تمام تمرکزم اونجا باشه در اون مسابقه، و به طور قطع مطمئن نبودم که چکار کنم. نمیدونستم که اجازه دارم بازی کنم یا نه؟ میدونم که در ۱۲ هفته اول ممکنه خیلی خطرناکه باشه، سوالات زیادی داشتم.
اما نه تنها بازی کردی،خانم ویلیامز بلکه بازی رو هم بردی.
(خنده)
بله. تو ۲۳ تا گرند اسلم برنده شدی.
متشکرم.
(تشویق)
وقتی باردار بودی!
من داشتم دنبال نقطه ضعف حریفم میگشتم.
از اونجایی که بارادر بودیآیا متفاوت بازی کردی ؟
بله، اصلا کار آسونی نبود. همیشه این داستان ها رو دربارهدوران بارداری آدم ها میشنویم، مریض میشن، خسته میشن.
صبح ها احساس مریضی میکردی؟
نه من خیلی خوش شامس بودم که نداشتم. اما خانم های باردارمعمولا خیلی خسته و مضطرب هستند، و من مجبور بودمهمه این انرژی ها رو جمع کنم، بندازم داخل کیسه کاغذ و بندازم دور، برای اینکه واقعا حس میکردم که زمان ندارم برای هیچ حس اضافه ای، برای هیچ چیزی باردار باشم یا نه، هیچ کس نمیدونه و از من انتطار داشتندکه اون تورنومنت رو ببرم از اونجایی که توی تورنومنت های قبلی خوب کار کرده بودم از من توقع میرفت که برنده بشم، و اگر برنده نمیشدم این خیلی خبر بزرگتری از بارداریم میشد
آره، وقتی برنده نمیشیداستان یه جور دیگه میشه.
بله، برا من هم همینطوره و من باید همه چیزهای منفی رو میگرفتم و هر احساساتی رو که در اون زمان حس میکردم و یه جورایی میکردم داخل بطری و واقعا پیدا میکردم که تومرحله بعد باید چکار کنم.
تو کلی پشتیبان و طرفدار درای حتی زمانی که داشتم میامدم اینجامردم تو فرودگاه جلو من رو میگرفتن من به کادر پرواز و خلبان میگفتم" حدس بزنید که دارم کجا میرم؟ " به من میگفتن " خدای من ما خیلیخوشحالیم که داره بچه دار میشه " اما همیشه یه سری یاوه گو داشتی در راه اینجا یک نفر داشت راجع به Ilie Nastase (قهرمان سابق تنیس) به من میگفت کسی که یه سری حرف های نادرست، غیر دوستانه و بهتره بگم نژاد پرستانه درباره من زده تو جوابش رو دادی. من اصلا نمیخوام حرف های اون رو تکرار کنم اما تو جواب دادی. چرا بهش جواب دادی ؟
خوب، فکر کنم خیلی کامنتهای نامناسب هست و من همیشه پشتیبان همکارام وکسانی که باهاشون کار کردم بودم من تقریبا ۲۰ سال به صورتحرفه ای بازی کردم و برای شخص من خیلی مهم بودهکه خانم ها در جایگاه بالایی باشن خانم های جوان میان تو رختکن ، میخوان با من عکس بگیرن و برای من مثل این میمونه که میخوام براشون یک رهبر و الگو خوب باشم بنابراین نه تنها
(تشویق)
نه تنها اون مرد حرف های گستاخالنه ای در مورد من و همکارانم زد من حس کردم خیلی مهمه که ما برای همدیگه بلند بشیم و پشت هم باشیم و همنظور برای دفاع از خودم و در اون زمان برای من خیلی مهم بود که این حرف ها رو بزنم مثل اینکه بگم من نمیترسم و هیچ جا نمیرم اما این نامناسبه هر چیزی زمان و مکانی داره. و اون زمان اصلا زمان و مکان مناسبی نبود
ما اون قسمتی که تو گفتی هیچ جا نمیری رو قیچی میکنیم برای اینکه تو در ماه سپتامبر ۳۶ سالت میشه و بچه در ۳۶ سالگیت به دنیا میاد و مربی تو هم گفت که سن بسیار مهمه اما در تنیس خیلی خیلی سن مهمه اما هیچ شکی نداشت که تو برمیگردی. از خودت پرسیدی که یه روزی بر میگردم ؟ آیا یه مدت استراحت میکنم ؟ من خانم‌هایی رو در تور میشناسم که میگن چقدر طول میکشه که آدم بچه دار بشه ؟ آیا بعد از این دو سال دیگه ورزش حرفه ای رو کنار میگذاره؟ نظرت چیه ؟
خوب من همیشه سعی کردم که کارهایعجیب رو به چالش بکشم، خودتم میدونی از اینرو برای من همه چیز واقعا ذهنیه من به طور قطع برنامه ریزی میکنمکه برگردم. اما هنوز کارم تموم نشده من از خواهرم الگو میگیرم اون یکسال از من بزرگتره و این واقعیت وجود داره که اگر اون هنوز داره تنیس بازی میکنه،میدونم که من هم میتونم
(خنده)
و خیلی مثال ها مثل خواهر من هست، مثلا راجر فدرر یکم از من بزرگتره اما هنوز داره همه بازیها رو میبره، خوب من هم میدونم که میتونم از پسش بر بیام خوب این برای من خیلی الهام آور بود،بخصوص این اواخر و من میدونم که یه کاری هست که من میخوام انجام بدم وقطعا داستان من تموم نشده من داشتم با مربیم در مورد این موضوع صحبت میکردم داشتیم در مورد این حرف میزدیم که این یه بخش جدیدی از زندگی منه و بچه ام هم قراره در بین تماشاچی ها باشه و امیدوارم به جای اینکهگریه کنه من رو تشویق کنه
نه . تو دیروز یه نامه خیلیزیبا برای بچت نوشتی گفته بودی -- از پیرترین مادر به جوان ترین بچه پیرترین به جوانترین،لحظه شماری میکنم که بیای پیشم خیلی از مردم همین حس رو دارن من تقریبا یکسال پیش تورو دیدم، برای اینکه همیشه به زندگی تو فکر میکنم سرنا تو سه تغییر اساسی در ۶ ماه داشتی باردار شدی، برد عظیمی داشتی، عاشق شدی و وقتی یکسال گدشته تورو میدیدم با خودم میگفتم " زندگی عاشقانه در چه حالیه " دا دا دا تو گفتی، " من مردی رو ملاقات کردمکه بد تیپ و خارج از مده و خیلی نمیشناختیش بهت گفتم " اسمش چیه؟ "
آره ، یادم میاد راجع بهش با تو صحبت میکردم
و تو گفتی اسمشآلکسیس اوهانیان هست.من بهت گفنم " میشناسمش، مرد فوق العاده ایه " اما من نمیتونستم تورو با یه مرد بد تیپ تصور کنم و تو گفتی " منم همینطور"
میخوام بهت صادقانه بگم که من هم در اون زمان همینطور فکر میکردم اما این بهترین اتفاق برای من بوده
چرا بهترین چیز ؟ شبیه یه مرد عاشق تکنولوژی با تیپ قدیمی نیست ؟ پیراهنش رو ببین
(خنده)
نه، خیلی پسرخوبیه
میتونی بگی عاشق تکنولوژیه
خیلی حیلی پسر خوبیه خیلی خوشم میاد ازش خوب بگو ببینم چطوری اون دلت رو برد؟ در حالی که خیلی ها نتونسته بودن چطور پسری بود که تو فهمیدی همونیه که دنبالش بودی؟
خوب، من نمیخوام اصلا راجع بهش صحبت کنم اما ...
(خنده)
بگو، بگو سلنا
خوب
(خنده)
آره
(تشویق)
اما میدونی منظورم چیه
اون خیلی دوست داشتنی و خیلی مهربونه. مادرم هم میگه اون خیلی با ملاحظه رفتار میکنه و وقتی اینو بهم گفت میدونی، من واقعا اینو قبول داشتم و البته این یه چیز خیلی کوچیکه که باعث تغییرات خیلی بزرگ تو زندگی میشه
مثل چی ؟
چیزهای ساده ما هر سال یه شو داریم در شرکت مدم سال گذشته در شو من مثل دیوونه ها در حال دویدن بودم برای اینکه همه کار برای شو انجام میدم همه کار براش میکنم داشتم مثل دیوونه ها میدویدم اون راجع به یک تی شرت نظری داشت و میخواست مطمئن بشه کهمن هم همین نظر رو دارم خوب یکم داستانش عجیبه وقتی دو نفری بودیم بهتر بود، قول میدم
خواستگاری حیرت آور بود ؟ یا مثل آهنگ Beyoncé بود " اگر دوستش داری باید بگیریش " برای ازدواج تحت فشار بودی ؟ میدونستی که داره وقتش میشه ؟
آره، من هیچوقت برای ازدواج تحت فشار نبودم نمیتونم بگم از اون جور آدم ها هستمکه خیلی ازدواج دوست داره من زندگیم رو دوست دارم استقلالم رو دوست دارم من راجع به این تغییرات شنیدم اما هر کاری رو که کردم دوست داشتم و عاشق حرفه ام هستم و همیشه سعی کردم هیچ چیزیدر کارم تداخل ایجاد نکنه در واقع من خیلی به کارم وابسته ام وقتی اون ازم خواستگاری کرد تقریبا عصبانی بودم تقریبا نه.واقعا عصبانی بودم چون دقیقا خواستگاریشوسط فصل تمرین من بود و من گفتم " من قراره اپن استرالیا رو ببرم" " نمیتونم به رم برم " چون اون میخواست منو ببره رم بهش گفتم " نمیتونم، باید برنده بشم" اما این به خاطر تمرکزیه که روی ورزش دارم
این دختریه که میگه " نه من نمیتونم به رم برم"
من واقعا متمرکز بودم روی رسیدن به اهدافم ودر اون زمان میدونستم که فقط یک بازیکن هستکه میخوام از رکورش رد بشم میخواستم رکورداشتفی گراف رو بشکونم و اون واقعا برام مهم بود و وقتی من یک هدفی روبرای خودم تعیین میکنم واقعا در رسیدن بهش مصمم هستم مهم نیست که چی باشه
میدونی، تو گفتی که برای تو .. من شنیدم تو گفتی که برنده شدنبرای تو اعتیاد آوره
بله هست
منظورت چیه ؟
من حس میکنم برنده شدنبرای من فوق العاده اعتیاد آوره حس میکنم به محض اینکه تجربش میکنی، میخوای که دوباره اون حس رو بدست بیاری من وقتی اولین قهرمانیمرو بدست آوردم فقط ۱۷ سالم بود اما هیچوقت اون حس رو فراموش نمیکنم و هر دفعه که یه قهرمانی میبرمهمین حس رو دارم میخوام همون حس باراول قهرمانی رو داشته باشم هیچ حسی تو دنیا مثل اون حس وجود نداره تمام تمریناتم تو این سالها وقتی بچه بودم و بازی میکردم و وقتی بعدش بردم همش یه تجربه شگف انگیزه من همیشه این حس رو داشتمکه عاشق این حس هستم و کاملا واضحه که اصلاحس باختن رو دوست ندارم
نه، در واقع آدم های دور و برت میگن کهتو اصلا بازنده خوبی نیستی
من بهترین بازنده نیستم
میگن تو بازنده خیلی خیلی خیلی بدی هستی گوش کن، هیج ورزشکاری، هیچ قهرمانی دلش نمیخواد که ببازه فهمیدم اما اونا میگن وقتی به باختن میرسه تودر باختن خیلی خیلی خیلی بد هستی
(خنده)
من نفر اول در باختن هستم، این همه چیزیه که میتونم بگم
(خنده)
(تشویق)
من همیشه درباره رابطه توو ونوس ( خواهرت) کنجکاوم چون هر کسی که تو رو میشناسهو دنبال میکنه شما رو میدونه که شما دو تا خیلیبه هم نزدیک هستین تو همیشه در برابر حریفاتبهترین بازیت رو میکنی اما گاهی تعجب میکنم وقتیبا اون بازی میکنی آیا تو یکم سطحت رو میاریپایین تا براش یه کاری کرده باشی یا نه سعی میکنی بهترینه بهترین بازیت رو بکنی که لهش کنی برات سختتره که باهاش بازی کنی یا آسونتره ؟
راستش، بازی با ونوسمثل بازی با خودم میمونه ما همیشه در حال بازی با هم بزرگ شدیم، ما با هم تمرین کردیم و یه چیز کاملا مشکل بود چون اون سخت ترین حریف منه قد بلند و سریعه مثل خودم خیلی محکم به توپ ضربه میزنه، نحوه سرویس زدنش مثل خودمه مثل این میمونه که دارم با یک دیوار بازی میکنم
میشناستت
قبل از اینکه به توپ ضربه بزنممیدونه که کجا دارم میزنم برای همین اصلا چیز آسونی نیست وقتی میرم اونجا مجبورم ذهنم رو خاموش کنم و به خودم بگم " میدونی چیه ؟ " من فقط دارم با یک بازیکن بزرگ بازی میکنم اما امروز باید بهتر از قبل باشم اصلا برام مهم نیست که اون کیه،خواهرمه یا دوستم امروز روزیه که باید خودم رو نشون بدم و بهتر باشم و این رو باید بیشتر از هرآدمی در اون لحظه بخوام در هر جای دنیا
پس تو هیچوقت به خاطر ونوس تو زمین عقب نکشیدی برای اینکه ، شما همیشه ونوس و سرنا بودین
بله
و حالا خواهر کوچیکه از بزرگه پیشی گرفته به خاطرش احساس گناه میکنی؟ لذت میبری ازش ؟ موقعیت سختیه برای تو ؟
من هیچ حسی دربارش ندارم در زندگی من، هنوز و برای همیشه ونوس و سرنا خواهند بود اون واقعا عشق زندگیمه،اون بهترین دوستمه اون یار و غمخوار منه منظورم اینه که یه عکس از اون هست که داره من رو هل میده کیفیت عکس واقعا پایینه وگرنه نشونش میدادم که در حال هل دادن کالسکه من در زمین تنیسه و همیشه از من مراقبت کرده من قبلا همه پول ماهیانه ام رو صرف بستنی و اینجور چیزها میکردم اون پولش رو میگرفت و میداد به من تو مدرسه تا مطمئن بشه من یه چیزی دارمبخورم و خودش هیچ پولی نداشت و اون در واقع همچین آدمیه از زمانی که من میشناسمش برای همین ما همیشه این احترامخارق العاده رو برای هم قائلیم و این عشق خارق العاده و فکر میکنم برای مردم مهمه که بفهمن تو میتونی موفق باشی و در عین حال یک رابطهشگفت انگیز هم داشته باشی در زمین تنیس ما دشمنان مهلکی هستیم اما به محض اتمام بازی ما دوباره بهترین دوست هم میشیم اگر من ببازم شاید یه روز طول بکشه اما برای اون ... (خنده)
هیچوقت نشده که وقتی داری به توپ ضربه میزنی
بگی " این برای کلاس هفتمه وقتی تو ... " ؟ هیچوقت همچین لحظاتی پیش نیومده ؟ من حس میکنمن اون بایداینطوری با من رفتار میکرده
برای اینکه اون هیچوقت کار بدی با من نکرده اما من کوچکتربن خواهرم. ازاون کوچکترم سرنا، اون واقعا هیچوقت کار بدی با تو نکرده ؟
من سه تا خواهر دارم. میتونم به یاد بیارمبعضی کارهای بدی که باهاشون کردم رو مگه اینکه من رو شستشویمغزی داده باشه که یادم نیاد
نه، میدونم عشقی که تو به اون داریخیلی خالصه. این رو میدونم
بله، میدونم
ما همیشه بسیار نزدیک به هم بزگ شدیم
و به صورت خارق العاده ای نزدیکیم نه فقط اون من سه خواهر دیگه هم دارم و ما همه بهم نزدیکیم پس قبل از مسابقه شما دوتا نمیرین پیش هم
و بگین، نگاه کن، میریم برایمسابقه و این فقط یه مسابقست؟ این خیلی خنده داره. قبل از اپن استرالیا،
ما با هم تو رختکن بودیم من همیشه اذیتش میکنم، برای همین وقتی داشتلباس عوض میکرد دوربینم رو درآوردم من شروع به عکس گرفتن ازش کردم که البته اون عکس ها کاملا نامناسب بود اما اون عصبانی شد از دستم بهم گفت " سرنا بس کن"منم فقط داشتم میخندیدم اما این اون نوع رابطه ای هست که داریم و توضیح دادم از لحظه ای که داخل زمین تنیس شدیم مثل این بودکه ما کاملا دشمن های خونی هستیم اما زمانی که از زمین خارج میشیمیا قبلش ما دوستیم این جوریه که باید باشیم چون در آخر روز اون همیشه خواهر منه من نمیرم استرالیا بازی کنم تا... کی میدونه، معلوم نیست تا ابد بتونم بازی کنم فکر نمیکنم بتونم 50 سال بازی کنم. میتونم ؟ بگذار خوشحال باشیم و بگیم میشه نمیدونم سرنا، هیچوقت کسی مثل تو نبوده
وقتی بهش فکر میکنی، هیچ کس نبوده
که به خوبی تو بین جنسیتو مسابقه توازن بر قرار کرده باشه تسلط و دقتی که داری و وقتی داشتی بزرگ میشدی با خودت گفتی " من میخوام مثل اون باشم"؟ برای اینکه دختر بچه ها الان دارن ازت تقلید میکنن به خودت بگی که من میخوام مثل اون باشم برای تو الگو کی بوده ؟ خیلی جالبه و خوشحالم که اینو پرسیدی
من وقتی در حال رشد بودمهمیشه میخواستم بهترین باشم به خودم میگفتمو اگر میخوای بهترین باشی باید از بهترین ها تقلید کنی برای همین وقتی که در بچگی وارد تور شدم اشتفی گراف رو میدیدم. مونیکا سلش رو میدیدم حتی از پیت سمپراس تقلید میکردم و میتونستم ببینم که دارن چیکار میکنن اونا فهمیدم که اشتفی ومونیکا خیلی با بقیه بازیکن ها صحبت نمیکنن و یه جورایی راه خودشون رو داشتن بسیار متمرکز بودن تکنیک خوب پیت سمپراس رو میدیدم و به خودم میگفتم من میخوام انجامش بدم برای همین انجامش دادمو سعی کردم بهترین باشم و اگر میخوای که بهترین باشی باید به دور و برت نگاه کنی باید به آدم‌هایی نگاه کنی که بهترین‌ها هستند، برای اینکه بهترین نمیشی اگر به آدمی که بهترین نیست نگاه نکنی. مردم میگن هیچکی به سختی تو تمرین نمیکنه.
من خیلی پر تلاشماین همونیه که شنیدم.
مردم میگن " خیلی با استعداده، خیلی ورزشکاره. "
در واقع نبودم، جثه من به نسبت پاهام خیلی کوچیک بود. وقتی بزرگتر شدم رشد کردم، و مجبور بودم به سختی تمرین کنم، و من فکر میکنم یکی از دلایلیکه خیلی سخت جنگیدم و تمرین کردم اینکه که من خیلی خیلی خیلی کوچک بودم. آره
دیگه کوچیک نیستی. نه، من الان کاملا رشد کردم.
اما من به هر دلیلی کوچیک بودم وقتی جوان بودم. فکر کنم ونوس همه سهم منو میخورده. میدونی چیز دیگه ای که مردم دربارش صحبت میکنن بدن توئه
بدن تو همه رو به زانو در میاره. منظورم در راه مثبتشه خیلی چیزها در مورد بدنت گفنته شده. که یک اثر هنریهمردانست، شکوهمنده هیچوقت شبیه اون وجود نداشته. مشکل جسمی نداشتی وقتی در حال رشد بودی؟ همیشه با بدن خودت راحت بودی ؟ خیلی جالبه، چون وقتی کهیک خانم نوجوان هستی
و جلوی چشم همه در حال بزرگ شدنی، همه موشکافانه بدنت رو بررسی میکنن، و مثل هر نوجوان دختر دیگه ای من به هیچ عنوان احساسراحتی در مورد بدنم نمیکردم دوستش نداشتم. نمی‌فهمیدم چرا ماهیچه داشتم. و من وزنه برداری رو رها کردم. بهخودم میگفتم نمیخوام اینکارو بکنم. اما بعدش وقتی اپن آمریکا رو بردم. فهمیدم که بدنم به من کمک کرد تا به اهدافم برسم، و خواستم که باهاش خوشحال باشم، و به خاطرش خیلی شکرگزار بودم. من همیشه سالم هستم. من واقعا خوشبختم و زندگیم پر برکته، و نه تنها با بدنم خوشحالم، بلکه میخوام بقیه مردم و دحتران جوان اونچیزی که من تجربه کردم رو تجربه کنن تا با خودشون خودشون خوشحال باشن. برای همین، هر چیزی که مردم بگن مردانه، هرچیزیزیاد، کم ... من باهاش مشکلی ندارم تا زمانی که خودم رو دوست دارم (تشویق)
میدونم که درس‌های زیادی از بُردهایت گرفتی،
اما از باختن چه درسی گرفتی؟ من از باختن متنفرم،اما معتقدم باختنباعث شد به جایی که الان رسیدم برسم
تنها دلیلی که چیزی که الان هستم شدم باخت هام بوده، و بعضی هاش به طرز خیلی شدیدی دردآوره برایم، اما از هیچ کدومشون دست نمیکشم، چون هر باری که میبازم، خیلی زمان میبره تا دوباره ببازم چون ازش خیلی درس گرفتم. و هر کسی رو که باهاش صحبت میکنم تشویق میکنم--- بهشون میگم ببین، اگر باختی یا اتفاقی افتاد نه فقط در ورزش، در تجارت یا مدرسه-- ازش درس بگیر. در گذشته زندگی نکن، در حال زندگی کن، و یک اشتباه رو دوبار تکرار نکن. این چیزیه که من همیشهسعی کردم باهاش زمدگی کنم. حالا شما دارین برنامه ربزیازدواجتون رو میکنین
خوب بگو ببینم قراره عروسی رو کجا بگیرین در کت‌اسکیلز یا پوکنز یا میخواین برین فلوریدا؟ برنامتون چیه ؟ عروسی کوچیک یا بزرگ ؟ ما یه عروسی متوسط میخوایم.نمیخوایم خیلی بزرگ باشه
یهو میبینیم نمیتونیم بهخیلی از دوستامون نه بگیم برای همین میخوایم یک عروسی متوسط بگیریم و داریم روش فکر میکنیم-- شخصیت من پر از شوخیه.خوشبختانه امروز میتونی ببینیش من خیلی جدی نیستم. و دوست داری برقصی.
و فصل بعدی سرنا ویلیامز چیه ؟ اوه. بعدی من
کاملا واضحه که میخوام بچه دار بشم میخوام هیکلم رو متناسب نگه دارمو سعی کنم برگردم و تنیس بازی کنم همینطور روی کمپانی مدم کار کنم. قراره خیلی خوش بگذره. میدونی بچه پسره یا دختر ؟
برای من فرقی نمیکنه
شانسش ۵۰-۵۰هست، اما من یه حسایی دارم. گیل یه اسمه که هم برای مردهاست هم زنها(اشاره به اسم خودش)
هرچیزی که تو و الکس تصمیم بگیرینما خوشحال میشیم ممنونمخواهش میکنم
ما تشویقت میکنیم سرنا ویلیامزخیلی ممنون ممنون از همه
(تشویق)
(تشویق)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *