روری سوترلند: وسایل کوچیک و بامزه
متن سخنرانی :
بعضی از شما ممکن است من را در تد ted global به یاد آورید به یاد دارید که من سوالاتی می کردم که هنوز من را نگران می کند یک از آنها این بود: چرا ضروری است که ۶ هزار میلیون پوند برای بالا بردن سرعت قطار یورو استار خرج کنیم وقتی که با ۱۰ درصد از آن پول شما می توانید مدل های مرد و زن را داشته باشد که که سرویس مجانی به همهی مسافران بدهند برای کل طول مسیر؟ و شما هنوز 5 هزار میلیون باقی خواهید داشت و مردم تقاضا می کنند که سرعت قطار را کم کنند و حالا شما به یاد می آورید من را که این سئوال را می کردم یک مشاهده جالب که آن نشانه های کوچک غیر عادی که دقیقا 35 بار به چشمتون میاد، و معمولا همراه با صورت هایی خندان یا اخمو، با توجه به این که آیا شما بیرون محدوده سرعت هستید و در واقع آن ها اثر گذار ترند در تعداد تصادفات بیشتر از دوربین های کنترل سرعت که همراه با یک تهدید واقعی با یک جریمه واقعی است.بنابر این یک نا برابری در کار مشاهده می شود من فکر میکنم در هر قسمت از حل مشکلات انسانی قسمتی شامل روان شناسی انسانی می شود تمایل آن سازمان یا اینسیتو به اعمال قدرت تا حد امکان ، محدودیت تا حد امکان است ، تمایل آن سازمان یا اینسیتو به اعمال قدرت تا حد امکان ، محدودیت تا حد امکان است ، تمایل آن سازمان یا اینسیتو به اعمال قدرت تا حد امکان ، محدودیت تا حد امکان است ، تمایل آن سازمان یا اینسیتو به اعمال قدرت تا حد امکان ، محدودیت تا حد امکان است ، درحالی که تمایل فرد به داشتن اثر بیشتر در جهت کاملا متضاد نسبت به میزان فشار وارده است. درحالی که تمایل فرد به داشتن اثر بیشتر در جهت کاملا متضاد نسبت به میزان فشار وارده است. درحالی که تمایل فرد به داشتن اثر بیشتر در جهت کاملا متضاد نسبت به میزان فشار وارده است. درحالی که تمایل فرد به داشتن اثر بیشتر در جهت کاملا متضاد نسبت به میزان فشار وارده است. بنابراین به نظر می رسد یک قطع کامل ارتباط اینجا وجود دارد. بنابراین آنچه که من از درخواست می کنم ایجاد یک عنوان شغلی جدید است -- من کمی بعد به این برمی گردم -- و شاید اضافه کردن یک کلمه جدید به زبان انگلیسی است. از آنجا که به من به نظر می رسد که سازمان های بزرگ از جمله دولت، که البته، بزرگترین سازمان است، در واقع دولت از موضوعاتی که برای مردم مهم است منفصل میشود در واقع دولت از موضوعاتی که برای مردم مهم است منفصل میشود در واقع دولت از موضوعاتی که برای مردم مهم است منفصل میشود
اجازه دهید مثالی برای شما بگويم شما ممکن است این (مثال) را به عنوان ادغام AOL تایم وارنر به یاد داشته باشید، خوب، در آن زمان به عنوان بزرگترین معامله واحد در تمام دوران از آن یاد شد هنوز هم ممکن است همان طور باشد برای همه که من می شناسم. حالا، همه شما در این اتاق، بشکلی، احتمالا مشتری یکی یا هر دوی آن سازمان ها که با هم ادغام شدند هستید. تنها از روی علاقه میپرسم ، آیا کسی متوجه چیز متفاوتی به عنوان یک نتیجه از این همه واقعیات شد؟ بنابراین مگر اینکه شما یکی از سهامداران یکی از سازمان ها و یا یکی از دلالان یا وکلای درگیر در آن -بدون شک- فعالیت های سودآور باشید شما در واقع درگیر در بخش عظیمی از فعالیت هستید که به معنای کامل کلمه هیچ معنایی برای بقیه ندارد، خوب؟ در مقابل، سالها بازاریابی به من آموخت که اگردر واقع می خواهید مردم شما را به یاد داشته باشند و آنچه شما انجام می دهید را درک کنند، قوی ترین چیزها در واقع بسیار بسیار کوچک هستند. مثال بعدی از قسمت کلاس بالای ویرجین آتلانتیک است، مجموعه کوچک نمک و فلفل است. به خودی خود بسیار زیبا، کوچک ، از نوع، چیزهایی مربوط به هواپیما هست. آنچه واقعا ، واقعا شیرین و بامزه است این که همه به این چیزها دقت می کنند و دقیقا فکر همانندی را دارند، که، "به گمانم من می توانم این را بدزدم." اما، شما آنها را برمی دارید و در قسمت زیرین، در واقع در فلز واژه هایی کنده کاری شده، "به سرقت رفته از قسمت کلاس بالای خطوط هوایی ویرجین آتلانتیک است. (خنده) حالا، سال ها پس از شما را این سوال استراتژیک را به یاد می آورید که آیا شما در حال پرواز در 777 و یا یک هواپیمای ایرباس هستید، شما آن واژه ها و تجربه را به یاد می آورید.
به طور مشابه، مثال بعدی از یک هتل Lydmar در استکهلم، است. کسی تا به حال آنجا اقامت کرده؟ آسانسور، که مجموعه ای از دکمه ها است. چیز غیر عادی در موردش نیست، با این تفاوت که دکمه ها در واقع برای هدایت شما را به یک طبقه نیست. با گاراژ در پایین شروع می شود، گمان می کنم، به شکل مناسبی، اما از گاراژ ، به طبقه همکف، طبقه نیم، یک، دو، سه ، چهار. نمی رود در واقع می گوید گاراژ ، فانک ، ریتم و بلوز( نوعی موسیقی) است. شما یک سری از دکمه ها دارید. شما در واقع موسیقی آسانسور خود را انتخاب می کنید. حدس من این است که هزینه نصب این در آسانسور در هتل Lydmar در استکهلم احتمالا حداکثر بین 500 تا 1000 پوند است. مشخصا این به یاد ماندنی تر از تمام میلیون ها هتلی است که همه ما در آنها اقامت کرده ایم که (مثلا) به شما بگویند که اتاق شما به تازگی بازسازی شده است با هزینه 500.000 دلار، به منظور آن که همه هتل هایی را تحت شعاع قرار دهند که شما تا کنون در طول زندگیتان در آنها اقامت کرده اید.
این نمونه ها ، نمونه های ابتدایی بازاریابی هستند من قبول می کنم. اما من در یک رویداد TED اخیرا و استر دافلو بودم، احتمالا یکی از کارشناسان برجسته در زمینه، ریشه کنی فقر در جهان در حال توسعه، سخنرانی می کرد. او به مثال مشابهی از چیزی برخورد کرد که مرا مجذوب کرد از چیزی که مرا مجذوب کرد به عنوان کاری که در زمینه تجارت و یا یک زمینه ای در دولت، از چیزی که می تونه به سادگی یک راه حل ابتدایی باشه تا اینکه شرم آور به نظر برسد. به سادگی برای تشویق واکسیناسیون کودکان بود که، نه تنها آن را یک رویداد اجتماعی می کند -- بلکه من فکر می کنم استفاده مناسبی از اقتصاد رفتاری در آن است، اگر شما با چند تا از مادران درمیان بذارید که بچه تان را واکسینه کنید حس اعتماد به نفس شما بسیار بیشتر است از حالتی که شما به تنهایی راجع این موضوع بحث کنید. اما دوم اینکه، برای تشوق به واکسیناسیون دادن یک کیلو از عدس به هر کسی که شرکت کند. این چیز بسیار بسیار کوچک است. اگر شما یک فرد ارشد در یونسکو باشید و کسی می گوید، "خُب برای از بین بردن فقر جه می کنید؟ ُ و کسی می گوید، "خُب برای از بین بردن فقر جه می کنید؟ ُ شما واقعا با اعتماد به نفس ایستادن و گفتن اینکه: "من راهشو پیدا کردم، عدس راهشه،" را ندارید، دارید؟
حس خودبینی ما (باعث می شود) که احساس کنیم که مشکلات بزرگ و مهم نیاز دارند تا راه حل های مهم و بزرگ ، و مهمتر از همه، گران برایشان ارائه بشه. و در عین حال، اقتصاد رفتاری متناوب نشان می دهد که در (رابطه بین) تغییر رفتار انسان و تغییر رفتاری یک رابطه بسیار، بسیار غیر مستقیم در محل کار وجود دارد، که در واقع چیزی که رفتار ما را تغییر می دهد و چیزی که نگرش ما را به چیزها تغییر می دهد در واقع متناسب نیستند تا درجه هزینه ضروری، یا درجه زوری که به کار برده شده است. اما همه چیز در مورد موسسات با عدم رابطه آنها را نارحت میکنه با عدم رابطه آنها را نارحت میکنه پس چه اتفاقی می افتد در یک مؤسسه شخص بسیار است که قدرت برای حل مشکل دارد همچنین دارای یک بودجه بسیار بسیار بزرگ است. و هنگامی که شما بودجه بسیار بسیار بزرگ دارید، شما در واقع برای چیزهای گران قیمت آن را صرف می کنید. آنچه به طور کامل موجود نیست، طبقه ای از مردم است که مقدار عظیمی از قدرت دارند، اما هیچ پولی ندارند. (خنده) آنچه که من می خواهم ایجاد این افراد است در جهان در رفتن به جلو است.
حالا، در اینجا یکی دیگر از چیزی که اتفاق می افتد، که این است آنچه که من گاهی اوقات "سندرم ترمینال 5" می نامم که چیزهای گران قیمت و بزرگ توجه بسیار هوشمند و زیادی دریافت می کنند و آنها عالیند و ترمینال 5 مطلقا با شکوه است، تا زمانی که شما به جزئیات کوچک می رسید، قابلیت استفاده، که علامت است، که فاجعه بار است. شما از (گیت) "وارد شدن" در فرودگاه بیرون آمدید، و شما به دنبال نشانه زرد بزرگ هستید که می گوید "قطار" و آن را در مقابل شما است. بنابراین شما برای صد متر دیگر راه می روید، شاید انتظار نشانه دیگری دارید، که ممکن است زرد باشد، در مقابل شما و بگه: "قطار" نه ، نه ، نه ، بعدی در واقع آبی است، در سمت چپ شما، و می گوید : "هیترو اکسپرس." منظورم این است، آن تقریبا می تواند که مثل صحنه ای از فیلم "هواپیما" باشد. نشانه زرد؟ این دقیقا همان چیزی است که انتظار خواهید داشت.
در واقع ، آنچه در جهان اتفاق می افتد به طور فزاینده -- همه اعتباری برای مقامات فرودگاه بریتانیا است. من در این مورد قبلا صحبت کردم، و یک شخص برجسته در تماس با من گفت: "خوب ، چه می توانید انجام دهید؟" بنابراین من پنج پیشنهاد دادم، که آنها در واقع در حال اجرا هستند. یکی از آنها نیز، اگرچه منطقا یک ایده خوبی است که آسانسور بدون دکمه بالا و پایین داشت، اگر آن تنها دو طبقه را سرویس می دهد، در واقع به طرز وحشتناک ترسناک است، خب؟ چرا که زمانی که درب بسته است و چیزی ندارید که انجام دهید، شما در واقع به فیلم همر گام برداشته اید.
(خنده)
خًب این پرسش ها... آنچه در جهان اتفاق می افتد چیز بزرگی است، در واقع، انجام شده است بی نقص و خوب است. اما چیزهای کوچک، چه شما ممکن است آن را رابط کاربر بنامید، به طرز چشمگیری بد انجام شده است. اما همچنین، به نظر می رسد به نوعی کامل یک حالت قفل شده وجود داشته باشد از نظر حل و فصل این راه حل های کوچک است. از آنجا که مردمی که در واقع می توانند آنها را حل کند در واقع بیش از حد قدرتمند هستند و بیش از حد سرگرم با چیزی که به عنوان "استراتژی" در واقع آنها را حل کنند. من سعی کردم اخیرا، که در مورد بانکداری صحبت کنم. آنها گفتند: "آیا می توانیم یک کمپین تبلیغاتی ایجاد کنیم؟ ما چه کاری می توانیم انجام دهیم تا بیشتر تشویق به بانکداری آنلاین کنیم؟ " من گفتم : "این واقعا ، واقعا آسان است." من گفتم : "هنگامی که مردم به بانک آنلاین خود وارد شوند چیزهای زیادی وجود دارند که آنها احتمالا می خواهند ببینند. آخرین چیزی که در جهان شما می خواهید ببینید، بالانس حسابتان است. " من دوستانی دارم که در واقع هرگز از عابر بانک خود برای گرفتن پول نقد استفاده نکرده اند زیرا این خطر وجود دارد که ممکن است بالانس شان بر روی صفحه نمایش نشان داده شود.
چرا شما به میل و علاقه خود، خود را در معرض اخبار بد قرار می دهید؟ بسیار خوب، شما به سادگی نمی توانید من میگم:"اگر شما واقعا آن را درست کردید بالانس را به من بگید" اگر شما آن را یک گزینه به جای پیش فرض بگیرید شما دو برابر مردمی که در بانکداری آنلاین هست پیدا می کنید و اغلب به سه برابر می رسد بیایید با آن روبرو شویم بیشتر ما -- چه تعداد از شما در واقع بالانس خود را قبل از حذف پول نقد از دستگاه نقدی چک می کنید؟ و با توجه به استانداردهای جهان ، شما بسیار ثروتمند هستید در حال حاضر ، جالب توجه است که هیچ فردی این کار را انجام نمیدهد یا اینکه حداقل تایید میکنند که خیلی تنبل هستند که این کار را انجام بدهند اما آنچه در مورد آن پیشنهاد جالب است این بد که برای پیاده سازی آن پیشنهاد 10 میلیون پوند هزینه نداشت و آن مقدار زیادی از هزینه را شامل نمی شود آن را در واقع حدود 50 لیره هزینه دارد و هنوز ، اون هیچ وقت اتفاق نمی افتد
از آنجا که قطع اساسی وجود دارد ، همان طور که گفتم که در واقع، مردم با قدرت می خواهند کارهای خیلی گران قیمت انجام دهند و تا حدی یک اسطوره استراتژی بزرگ وجود دارد که در کسب و کار( تجارت) در حال حاضر شایع است. و اگر شما در مورد آن فکر می کنید آن بسیار بسیار مهم است که آن اسطوره استراتژی نگهداری شده است. زیرا ، اگر که هیئت مدیره همه را متقاعد کنند که موفقیت هر سازمان تقریبا به طور کامل به تصمیمات اتخاذ شده توسط هیئت مدیره وابسته است، آن نابرابری در حقوق ها را ایجاد می کند کمی بیشتر قابل توجیه است از اینکه اگر شما در واقع تصدیق کنید که موفقیت یک شرکت به طور کامل ممکن است در واقع جای دیگری قرار بگیرد، در قسمت هایی از فعالیت های تاکتیکی
اما آنچه اتفاق می افتد این است که به طور موثر اختراع صفحه گسترده به این کمک نکرده است؛ بسیاری از کارها کمکی به این نکرده است-- کسب و کار( تجارت) و دولت از نوع حسادت فیزیکی رنج می برند . آن می خواهد که جهان مکانی باشد که ورودی و تغییر متناسب باشد. این یک نوع جهان مکانیسمی است که همه ما می خواهیم در آن زندگی کنیم که در آن ، به طور موثر ، در صفحات گسترده به زیبایی نشسته است، همه چیز عددی بیان شده است، و مقداری که شما روی چیزی صرف می کنید متناسب است در برابر موفقیت شما. در واقع این چیزی است که مردم جهان می خواهند. در حقیقت، ما در جهانی زندگی میکنیم که علم می تواند درک کند. متاسفانه ، علم احتمالا نزدیک تر به اقلیم شناسی است که در بسیاری از موارد، تغییرات بسیار بسیار بسیار کوچک می تواند به صورت نامتناسبی اثرات بزرگی داشته، و به همان اندازه، قریب به اتفاق همه ی حوزه های فعالیت، نتایج عظیم می توانند در واقع کاملا کثیف و فاسد باشند. اما این برای ما بسیار، بسیار ناراحت کننده است که تایید کنیم که در واقع ما در چنین دنیایی زندگی می کنیم.
اما آن چه میگویم این است که ما فقط می توانیم چیزها را کمی بهتر برای خودمان درست کنیم اگر ما آن را در یک رویکرد بسیار ساده چهار راهی نگاه کنیم . این یک استراتژی واقعی است و من انکارنمیکنم که استراتژی یک نقش دارد. شما می دانید، مواردی وجود دارد که در آن شما پول بسیار زیادی را صرف می کنید و بسیار زیاد انجام میدهید. و من اشتباه می کنم که به طور کامل آن را رد کنم. حرکت می کنیم ، ما آمده ایم، البته ، برای مشاوره
(خنده)
من فکر کردم آن یک اکسنچر بسیار زشت بود که تایگر وود را بپیچانیم در چنین راه عجولانه و شتابزده ای منظور من این است که تایگر قطعا در واقع مدل مطیع اکسنچر بود. او مدل جالبی برای مدل های سکسی در خدمت ایجاد کرد خنده دیگر نه تنها ارائه دهنده انحصاری است در بسیاری از موارد، منابع به صورت محلی است و البته ، توانایی برای داشتن یک و سه دختر در هر زمانی که ارائه شود منجربه تعادل بار متعادل می شود پس چه اکسنچری طور ناگهانی متوجه شد که آن بسیار غیرجذاب است ، من مطمئن نیستم
پس از چیزهای دیگر وجود دارد که مقرون به صرفه نیست زیاد و به هیچی نمی رسی چیز های بی اهمیت نامیده می شوند ما یک چیز چهارم وجود دارد و مشکل اساسی این است که ما در واقع یک کلمه برای ای مسائل نداریم ما نمی دانیم که چه به آنچه بگوییم و در واقع ما پول کافی صرف نمی کنیم برای این چیزها ، به دنبال این چیزهای کوچک که ممکن است جواب بدهد یا نه اما که، در صورتی که جواب دهد می تواند موفقیت کاملا خارج ازتصور بدست آید به هزینه خود، تلاش خود و اختلافی که آن ها ایجاد کردند
بنابراین اولین چیزی که من می خواهم یک رقابت است --بین هر کسی که این فیلم را تماشا می کند تا یک نام برای آن مسائل در سمت راست پایین بیابند. و نکته دوم من فکر می کنم، این است که جهان نیاز دارد افراد مسئول برای این باشند. به همین دلیل است که من نیاز به "افسر ارشد" دارم که هر شرکتی باید یکی داشته باشد و هر دولت باید یک وزارت برای جزئیات داشته باشد افرادی که در واقع پولی ندارند، که هیچ بودجه زیادی ندارند، اما چه کسی متوجه است که در واقع شما ممکن است به موفقیت بیشتری در روند صعودی بدست آورید از برنامه های دولت در واقع با دو برابرکردن سطح مزایایی که شما می پردازید، اما شما احتمالا همان اثر را به دست می آورید به سادگی از طریق طراحی مجدد فرم و نوشتن آن در فهم انگلیسی و اگر در واقع ما یک وزارت جزئیات ایجاد کردیم و کسب و کار در واقع یک افسر مسئول جزئیات دارد پس از آن که قسمت چهارم که با شرمندگی از آن صرف نظر کردیم در این لحظه در نهایت ممکن است توجهی که سزاوار آن است را دریافت کند
بسیار متشکرم.