جزئیات تا زدن DNA از زبان پال راتموند

متن سخنرانی :
در مورد تعریف موجود زنده بحثهای زیادی شده است. آیا باید تولید مثل هم بکند؟ آیا باید متابولیسم داشته باشد؟ آیا باید تکامل پیدا بکند؟ من جواب این سوالها را نمی دانم و سعی هم ندارم به این سوالها پاسخ بدهم. ولی چیزی که می خواهم بگویم این است که زنده بودن یعنی درگیر محاسبه بودن. این یک برنامه کامپیوتری است. اگر این برنامه را روی یک سلول نصب کنید این برنامه اجرا می شود. و نتیجه اش این فرد می شود. با یک تغییر کوچک نتیجه برنامه می شود این فرد. یک تغییر کوچک دیگر و نتیجه این یکی می شود. با یک تغییر بزرگتر نتیجه این سگ می شود. یا این درخت یا این نهنگ.
خوب شما اگر تشبیه ژنوم به برنامه کامپیوتری را جدی بگیرید، شما به این نتیجه می رسید که کریس اندرسون، یک محصول ساخته دست کامپیوتر است. همینطور جیم واتسون، کریگ ونتور و همه ماها برای اینکه خودتان را قانع کنید که این تشبیه درست است، باید بدانید که شباهتهای زیادی بین برنامه های ژنتیک و برنامه های کامپیوتری وجود دارد که می تواند شما را قانع کند. ولی آن شباهتی که برای من از همه مهمتر است این حساسیت شدید به تغییرات خیلی کوچک است. در بیولوژی این تغییرات کوچک می توانند تغییرات شدیدی در نتیجه ایجاد کنند. یک جهش کوچک می تواند نتیجه را از یک مگس دوباله به یک مگس چهار باله تبدیل کند. یا کاری کند که یک مگس در جای شاخک هایش پا در بیاورد. یا اگر شما با «شاهزاده عروس» آشنا باشید، می شود که یک مرد شش انگشتی بشود.
یکی از علائم مشخصه برنامه های کامپیوتری همین حساسیت زیاد به تغییرات کوچک است. اگر شما در حساب بانکی تان یک دلار داشته باشید و یک بیت آن را وارنه کنید، نتیجه ممکن است این باشد که شما هزار دلار در حسابتان داشته باشید. این تغییرات کوچک به نظر من نشان دهنده این هستند که یک پردازش، یک پردازش خیلی مفصل در جریان است. و این پردازش این تغییر کوچک را تشدید و بزرگ می کند.
همه این شواهد نشان می دهد که برنامه های ملکولی در زیر ساخت زیست شناسی وجود دارند. این قدرت برنامه های ملکولی را نشان می دهد که در بیولوژی اجرا می شوند. و من می خواهم که برنامه های ملکولی بنویسم، که شاید در آینده منجر به تکنولوژی بشود. البته افراد زیادی دنبال این کار هستند. خیلی از زیست شناسان سنتتیک دنبال این کار هستند. مثلا کرگ ونتر و اینها بیشتر تمرکزشان بر استفاده از سلولها است. اینها سلول گرا هستند. دوستان من و من که همگی برنامه نویسهای ملکولی هستیم، بیشتر روش تمرکز بر ملکولها به جای سلولها را می پسندیم. ما می خواهیم از DNA و RNA و پروتئین ها استفاده کنیم و زبانهای جدیدی برای ساختن چیزهای جدید از پایه با استفاده از ملکولهایی با منشاء موجودات زنده ولی با روشهایی که هیچ ربطی به موجودات زنده موجود ندارند بکنیم. اینها همه ماشین هایی هستند که در یک سلول وجود دارند. اینجا یک دوربین هست، صفحات خورشیدی هست. کلید هایی هست که ژنها را خاموش و روشن می کنند هست، اسکلت سلولی وجود دارد و موتورهایی که عضلات را حرکت می دهند، گروه برنامه نویسان ملکولی ما سعی دارند همه این ابزاهای ملکولی را از نو و از DNA بسازند. ما تعصبی روی DNA نداریم ولی DNA ساده ترین و ارزان ترین ماده ای است که برای انجام این کار در دسترس است. و همین طور که با گذشت زمان ملکولهای دیگر مثلا پروتین ها در دسترس قرار می گیرند ممکن است از آنها هم استفاده کنیم.
خوب اگر ما موفق بشویم، برنامه نویسی ملکولی به چه صورت خواهد بود؟ برای برنامه نویسی ملکولی شما جلوی کامپیوترتان خواهید نشست و و چیزی مثلا یک تلفن همراه طراحی می کنید، و به یک زبان برنامه نویسی سطح بالا، آن تلفن همراه را تعریف می کنید. بعد شما نیاز به یک کامپایلر دارید، که این تعریف سطح بالا را بگیرد، و تبدیل به نقشه ای از ملکولهای واقعی بکند. که قابل ارسال به یک دستگاه تولید کننده باشد، و آن دستگاه تولید کننده ملکولهای مورد نظر را در یک «دانه» بسته بندی می کند. حالا اگر شما این دانه را بکارید و درست آب و غذا بدهید، این دانه محاسبات مربوط به رشد و نمو اش را که محاسباتی ملکولی هستند انجام خواهد داد و نهایتا آن تلفن همراه را خواهد ساخت. من تا اینجا هنوز همه آرزوهایم را لو نداده ام، من فکر می کنم حیات همیشه همین کامپیوترهای ملکولی بوده است، حیات کامپیوتر های الکتروشیمیایی را ساخته است، و این کامپیوترهای الکتروشیمیایی توانسته اند کامپیوتر های الکترونیک را بسازند، و کامپیوتر های الکترونیک به کمک کامپیوترهای الکتروشیمیایی کامپیوترهای ملکولی را خواهند ساخت، که آنها در نتیجه کامپیوترهای الکترونیک جدیدتری خواهند ساخت، و به همین ترتیب...
اگر شما این قصه من را باور کنید، و مثل من فکر کنید که حیات محاسبه است آن وقت شما هم به سوالات بزرگ از چشم دانشمندان علوم کامپیوتر نگاه خواهید کرد. مثلا یک سوال مهم این است که یک نوزاد چطور می فهمد که دیگر نباید بزرگ شود. برای یک برنامه نویس ملکولی مهم است که بداند چطور یک تلفن همراه باید بفهمد که رشدش کافی است. (خنده) یا مثلا چطور یک برنامه کامپیوتری می فهمد که باید متوقف شود. یا شما چطور می فهمید که یک برنامه هیچ وقت متوقف خواهد شد یا نه؟ سوالات دیگری از این دست وجود دارد. یکی از آنها سوال کریگ ونتر است. من فکر می کنم در واقع کریگ یک دانشمند علوم کامپیوتر است. سوال کریگ این بود که حداقل ژنومی که می تواند یک میکروارگانیسم زنده ایجاد کند چقدر است؟ حداقل تعداد ژن لازم چقدر است؟ این سوال دقیقا مثل این سوال است که حداقل مقدار کدی که می توان استفاده کرد تا برنامه ای بنویسیم که عین برنامه Word مایکروسافت عمل کند چقدر است. (خنده) و عینا همانطور که کریگ دنبال باکتری های کوچک تری است که کار بکنند، و ژنومهای کوچک تری تهیه می کند که بتوانند کار بکنند، ما هم می توانیم برنامه های کوچک تری بنویسیم که همان کار Word مایکروسافت را انجام بدهند.
از دید برنامه نویسی ملکولی سوال این خواهد بود که چند تا ملکول باید در آن دانه قرار بدهیم تا مثلا یک تلفن همراه به دست بیاید. حداقل تعداد چقدر است؟ این نوع سوالها سوالهای بزرگی در علوم کامپیوتر هستند. اینها سوالهای مرتبه پیچیدگی هستند. علوم کامپیوتر به ما نشان می دهد که اینها سوالات خیلی سختی هستند. و در واقع بسیاری از آنها را نمی توانیم جواب بدهیم. اما برای برخی کارها ما می توانیم شروع به جواب دادن بکنیم. پس من شروع به پرسیدن این سوالها در مورد ساختار های DNA که در موردشان صحبت خواهم کرد می کنم . این یک DNA عادی است، یک مارپیچ دو رشته ای یا مارپیچ مضاعف. اینها A ها و C ها و T ها و G هایی هستند که با جفت های خودشان در رشته مقابل متصل شده اند. بعضی وقتها ما DNA را به این شکل هم نمایش می دهیم. برای اینکه تک تک کد ها را بهتر بتوانیم نشان بدهیم. ما فقط به یک از دو رشته نگاه خواهیم کرد و نه به دو طرف مارپیچ مضاعف. وقتی ما DNA را در آزمایشگاه تولید می کنیم همیشه یکی از دو رشته را می سازیم. ما می توانیم مثلا رشته آبی رنگ را در یک لوله آزمایش بسازیم، رشته نارنجی را در یک لوله دیگر تولید کنیم، این ملکول وقتی تک رشته ای است شل و ول است، ولی وقتی آنها را با هم مخلوط کنیم یک دو رشته ای به هم پیچیده محکم را می سازند. در بیست و پنج سال گذشته، ند سیمن و عده ای از شاگردانش خیلی زحمت کشیده اند و ساختار های سه بعدی خیلی زیبایی را با واکنش رشته های DNA ساخته اند. البته اگر چه زحمتهایی که کشیده اند نتایج خیلی زیبایی داشته است ولی این روش خیلی وقت گیر است. حتی در حد یکی دو سال و طراحی آنها هم خیلی سخت است.
به همین خاطر من یکی دو سال پیش یک روش جدید ابداع کردم، که اسمش را اریگامی DNA گذاشتم. این روش خیلی آسان است به حدی که شما می توانید در آشپزخانه منزلتان آن را انجام دهید. و چیزهایی که می خواهید را روی یک لپ تاپ طراحی کنید. ولی برای اینکار نیاز به یک DNA تک رشته ای دراز دارید، که عملا خیلی مشکل است که بتوانید به دست بیاورید. شما می توانید سراغ یک منبع طبیعی بروید، مثلا سراغ این موجود ساخته کامپیوتر بروید، که ژنومش دو رشته ای است و به درد ما نمی خورد. اگر درون روده هایش را نگاه کنید میلیاردها باکتری را می بینید، که ژنوم آنها هم دو رشته ای است و به درد این کار نمی خورد. ولی اگر درون باکتری ها را جستجو کنید اینها مبتلا به ویروس هستند، که این ویروسها یک ژنوم دراز تک رشته ای دارند. و ما می توانیم آن را مثل یک تکه کاغذ تا کنیم. ما این کار را به این شکل انجام می دهیم.
این یک قسمت از آن ژنوم است. ما مقداری DNA که خودمان ساخته ایم را اضافه می کنیم - اسم اینها را منگنه گذاشته ایم. این قطعه ها یک طرف چپ دارند که به یک قسمت از ژنوم ویروس وصل می شود و یک طرف راست دارد که به یک قسمت دیگر از ژنوم ویروس متصل می شود. و رشته دراز را روی هم تا می کند. اگر تعداد زیادی از این منگنه ها روی ژنوم مورد نظر وصل بشوند نتیجه این خواهد بود که این ژنوم به شکل یک مربع تا می شود.
ما نمی توانیم یک فیلم واقعی از این فرآیند تهیه کنیم، ولی شان داگلاس از دانشگاه هاروارد یک نمایش زیبا از این فرایند درست کرده است، که با یک رشته دراز شروع می شود و تعدادی رشته کوتاه هم اینجا هستند. اتفاقی که می افتد این است که ما این رشته ها را با هم مخلوط می کنیم و به آنها نمک می زنیم و آنها را گرم می کنیم. تا دمای جوش گرمشان می کنیم و بعد سردشان می کنیم. وقتی این ها را سرد می کنیم، رشته های کوتاه به رشته اصلی متصل می شوند و ساختار ما شروع به شکل گرفتن می کند. اینجا شما می توانید یک مقدار دو رشته ای مضاعف را ببینید. وقتی شما به اریگامی DNA نگاه می کنید، می توانید ببینید که واقعا از چه چیزی ساخته شده است. با اینکه در ظاهر پیچیده به نظر می رسد، در حقیقت تعدادی مارپیچ مضاعف است که به طور موازی قرار گرفته اند. و از طریق محلهایی که رشته های کوتاه متصل به یک مارپیچ، به یکی مارپیچ دیگر نیز متصل شده اند، کنار هم قرار می گیرند. مثلا اینجا یک رشته هست که اینطوری اینجا قرار گرفته است و تا اینجا ادامه دارد و در این جا روی این یکی مارپیچ پریده است و رشته بلند را این شکلی نگه داشته است.
برای اینکه به شما نشان بدهم که ما هر شکلی که بخواهیم را می توانیم با این روش بسازیم من سعی کردم این شکل را بسازم. من سعی کردم DNA را طوری خم بکنم که برود بالای چشم و بعد پایین چشم و بعد زیر دماغ و همینطور تا اینکه این پایین یک حلقه درست کند. من با خودم فکر کردم که ما اگر بتوانیم این کار را انجام بدهیم هر شکل دیگری را هم می توانیم بسازیم. من یک برنامه کامپیوتری ساختم که رشته های کوچک یعنی منگنه ها را برای من طراحی می کرد. بعد منگنه ها را به یک شرکت سفارش دادم و از طریق پست به دستم رسید. مخلوطشان کردم و گرمشان کردم و بعد سردشان کردم. و ۵۰ میلیارد لبخند کوچولو به دست آوردم که در یک قطره آب شناور بودند. و اندازه هر یک از اینها یک هزارم قطر یک تار موی انسان است.
اینها توی محلول شناور هستند برای اینکه اینها را ببینید باید آنها را به یک سطح منتقل کنید. که به آن بچسبند. پس آنها را روی یک سطح ریختم و آنها به سطح چسبیدند، و از آنها با یک میکروسکوب نیروی اتمی عکس گرفتیم. این میکروسکوپ یک سوزن مثل سوزن گرامافون دارد که روی سطح عقب و جلو می رود و به نوعی به اتمهایی که روی سطح هستند بر می خورد و بلندی آنها را ثبت می کند. در واقع DNA اریگامی را لمس می کند. این میکروسکوپ اتمی است که دارد کار می کند. و تصویر تشکیل می شود. اگر زوم بکنیم می بینید که این لبخند ها یک کم خشن هستند. بعضی جا ها چانه ها درست نیستند، یا بعضی از دماغها بیرون زده اند ولی خوب روی هم رفته خیلی خوب است. شما می توانید زوم کنید و یک صورت کوچک راببینید که یک لوپ هم زیرش دارد، مثل یک ریش پروفسوری نانو.
نکته جالب این است که هر کسی می تواند این کار را انجام بدهد. حدود یک سال بعد از این کار من از طریق پست بدون مقدمه، این را دریافت کردم. کسی می داند که این چی است؟ این چین است. یک دانشجوی دکتری در چین، به نام لولو کیان خیلی زحمت کشیده بود. برای خودش این نرم افزارها را نوشته بود و این اریگامی DNA را طراحی کرده و ساخته بود، که یک نمایش زیبا از نقشه چین است. که حتی شامل تایوان هم هست. می بینید که این سر راست ترین کار دنیا است. نه؟ (خنده) پس این خیلی خوب کار می کند. شما می توانید علاوه بر شکل طرح هم بسازید. مثلا این نقشه امریکا است یا این یکی نوشته DNA.
چیزی که خیلی در این مورد جالب است -- واقعا اینها مثل کارهای هنری نانوتکنولوژی است و مشخص شده که کارهای هنری نانو چیزی است که شما برای ساختن مدارهای نانو نیاز دارید. پس شما می توانید قطعات نانویی را روی این منگنه ها قرار بدهید مثلا یک لامپ و یک کلید را و بعد اجازه بدهید که کل شکل تشکیل بشود و یک مدار بدست بیاورید. و شاید بعد DNA را از روی صفحه بشویید و فقط مدارمورد نظرتان باقی بماند. این در واقع کاری است که یکی از همکاران من در دانشگاه Caltech انجام داده است. از طریق اریگامی DNA تعداد نانولوله کربنی را مرتب کردند و یک کلید ساختند و به آن سیم وصل کردند و امتحانش کردند و نشان دادند که در واقع به شکل یک کلید کار می کند. البته این فقط «یک» کلید است. ولی شما برای یک کامپیوتر نیم میلیارد کلید نیاز دارید. ما راه طولانی ای در پیش رو داریم. ولی خوب وضعیت خیلی امیدوار کننده است. چون اریگامی می تواند چیزهایی را که اندازه ای یک دهم قطعات فعلی کامپیوتر دارند مرتب کند. پس این راه امیدوار کننده ای برای ساخت قطعات کامپیوتری خیلی کوچک در آینده است.
من می خواهم به آن کمپایلری که قبلا در موردش صحبت کردیم برگردم. اریگامی DNA اثبات می کند که ساختن چنین کمپایلیری در عمل ممکن است. یعنی شما یک چیزی را در کامپیوترتان طراحی می کنید و از تعاریف سطح بالای برنامه کامیپیوتری استفاده می کنید. توصیف سطح بالای اریگامی، و بعد شما می توانید آن را در سطح ملکولی کمپایل کنید و به یک دستگاه تولید کننده بفرستید، و این واقعا شدنی است. یک شرکت برنامه زیبایی ساخته است که خیلی از برنامه ای که من نوشته بودم بهتر کار می کند. این برنامه از طریق یک رابط دیداری خیلی زیباتر به شما امکان طراحی می دهد.
خوب شما می توانید بپرسید که چرا اریگامی DNA اخر داستان نیست؟ شما وقتی کامپایلر ملکولی دارید هر چیزی بخواهید می توانید بسازید. واقعیت این است که این روش قابل بزرگ کردن نیست. مثلا اگر بخواهید چیزی به اندازه یک آدم را از این طریق بسازید، شما به یک رشته DNA خیلی خیلی بلند نیاز دارید، که ده تریلیون تریلیون باز طول داشته باشد. این معادل سه سال نوری DNA است. خوب پس ما اینکار را نخواهیم کرد. ما سراغ یک تکنولوژی دیگر خواهیم رفت، که اسمش «خود مرتب سازی الگوریتمی کاشی ها» است و توسط اریک وینفری ابداع شده است. در این روش کاشی هایی که صد برابر یک اریگامی DNA هستند استفاده می شود. اگر از نزدیک نگاه کنید می بینید که در واقع چهار رشته DNA است که قطعات کوچک تک رشته ای روی آنها قرار دارد و آنها را به هم متصل نگه می دارد. و می تواند آنها را به کاشی های دیگر نیز متصل کند. ما این کاشی ها را به شکل مربع های کوچک نشان می دهیم. و اگر به انتها های اینها نگاه کنیم می بینید که می توانند یک طرح شطرنجی درست کنند. این کاشی ها هستند که می توانند یک صفحه شطرنجی خود مرتب ساز پیچیده را بسازند. اگر هنوز متوجه نشده اید باید بگویم که نکته این است که کاشی ها به نوعی برنامه های ملکولی هستند و اینها می توانند به عنوان خروجی، طرح تولید کنند. و قسمت خیلی خیلی جذاب این است که هر برنامه کامپیوتری را می توان به یک برنامه کاشی ترجمه کرد. مخصوصا شمارش را. پس شما می توانید یک سری کاشی طراحی کنید که اگر به هم متصل شوند، می توانند به جای یک صفحه شطرنجی، یک شمارنده باینری بسازند. این شمارنده می تواند اعداد ورودی را بخواند مثلا ۵ و ۶ و ۷
برای اینکه این نوع محاسبات درست کار بکند نیاز به یک نقطه شروع دارد. یک ورودی اولیه یا هسته اولیه که مثلا ممکن است از این اریگامی های DNA استفاده کنیم. شما می تونید مثلا عدد ۳۲ را در طرف راست یک اریگامی کد کنید و وقتی اون کاشی هایی که شمارش انجام میدهند را وصل می کنید، اینها یکی یکی شمارش می کنند تا به ۳۲ برسند، و روی ۳۲ متوقف می شوند. یعنی ما توانسته ایم راهی پیدا کنیم که به یک برنامه ملکولی نشان بدهیم که چه موقع باید متوقف شود. این برنامه می تواند بفهمد که چه موقع باید متوقف بشود چون قادر به شمارش است. یعنی می داند که چقدر رشد کرده است. این یک قسمت از سوالی را که من در ابتدا پرسیدم جواب می دهد. ولی ما هنوز نمی دانیم که یک نوزاد چطور این کار را انجام می دهد.
حالا ما می توانیم از این شمارش استفاده کنیم و چیزهای بزرگی بسازیم. که با اریگامی به تنهایی ممکن نبود. این یک اریگامی DNA است و کاری که ما می توانیم بکنیم این است که عدد ۳۲ را روی هر دو لبه این اریگامی بنویسیم. و حالا از آبپاش استفاده کنیم و و با کاشی این اریگامی را تغذیه کنیم و آن را رشد بدهیم و یک مربع به وجود بیاوریم شمارنده ها به عنوان یک الگو برای ساخت و پر کردن یک مربع در وسط آن اریگامی استفاده می شوند. کاری که ما کردیم این است که ما موفق شدیم چیزی خیلی بزرگ تر از یک اریگامی DNA را با ادغام اریگامی DNA با کاشی ها بسازیم. و نکته جذاب این است که این دستگاه قابل برنامه ریزی مجدد است. شما می توانید فقط یکی دو تا از رشته های DNA را تغییر بدهید و به جای ۳۲ به ۹۶ برسید. اگر این کار را بکنید سایز اریگامی شما تغییر نمی کند، ولی مربعی که از آن حاصل خواهد شد سه برابر بزرگتر خواهد بود.
این مساله به نوعی نشان دهنده مسائلی که در مورد رشد مطرح کردم است. شما یک برنامه کامپیوتری خیلی حساس دارید که تغییرات کوچکی در آن حتی جهش های منفرد خیلی کوچک یک چیزی که یک مربع با یک سایز مشخص تولید می کرد را تبدیل به یک چیزی که مربع خیلی بزرگتری می سازد می کند. استفاده از شمارش برای محاسبه و ساختن این طور چیزی ها و این طور فرایندهای رشد چیزی است که بر سوال گرگ ونتور هم تاثیر می گذارد. شما می توانید بپرسید چند قطعه DNA لازم است تا یک مربع با سایز مشخص ساخته بشود. اگر ما بخواهیم یک مربع با اندازه ۱۰ یا ۱۰۰ یا ۱۰۰۰ بسازیم اگر فقط از اریگامی DNA استفاده می کردیم مقدار DNA که نیاز داشتیم برابر مجذور اندازه ضلع مربع بود یعنی به ۱۰۰ یا ۱۰۰۰۰ یا ۱۰۰۰۰۰۰ رشته DNA نیاز داشتیم و این مقدار آنقدر زیاد است که در عمل ناممکن است. ولی اگر اندکی محاسبه وارد فرایند بکنیم یعنی اریگامی و کاشی های شمارشگر را با هم استفاده بکنیم می توانیم با ۱۰۰ دویست یا ۳۰۰ رشته DNA کار را انجام بدهیم. یعنی ما می توانیم به این ترتیب به طور نمایی مقدار DNA مورد نیاز را کاهش بدهیم. فقط با شمارش - فقط با اندکی محاسبه. یعنی محاسبه ابزار قدرتمندی است که به ما اجازه می دهد تعداد ملکول مورد نیاز برای ساختن یک چیز را کاهش بدهیم. یا به تعبیری سایز ژنوم را کاهش بدهیم.
در آخر می خواهم به آن ایده دیوانه وار اینکه کامپیوتر ها بتوانند خودشان کامپیوتر های جدید بسازند برگردم. اگر شما به این مربعی که با استفاده از اریگامی و شمارنده هایی که در طرفینش رشد می کنند، ساخته ایم نگاه کنید، می بینید که طرحی که در آن به وجود آمده دقیقا همان طرحی است که شما برای ساخته حافظه نیاز دارید. اگر شما بتوانید به این کاشی ها سیم و کلید وصل بکنید یعنی به جای اینکه به منگنه ها سیم و کلید وصل کنید به کاشی ها وصل کنید شما یک مدار نسبتا پیچیده که خود مرتب کننده هم هست ساخته اید. این در واقع مدار دی مالتی پلکسری است که برای آدرس دهی این حافظه به آن نیاز دارید. یعنی شما یک مدار پیچیده را با اندکی محاسبه ساخته اید. یعنی یک کامپیوتر ملکولی توانسته است یک کامپیوتر الکترونیک بسازد. حالا شما حتما می خواهید بپرسید ما در این راه چقدر پیش رفته ایم. عملا این چیزی است که ما تا حال توانسته ایم در آزمایشگاه در سال گذشته انجام بدهیم. این یک مربع اریگامی DNA است. و اینها هم تعدادی کاشی هستند که از آن رشد کرده اند. و می توانید ببینید که چطور شمارش انجام شده است. یک دو سه چهار شش نه ده یازده دوازده هفده یک کم خطا دارد ولی به هر حال به سمت بالا شماره می کند. (خنده)
راستش ما از نه سال پیش این ایده ها را داشتیم نه سال ثابت زمانی پیشرفت این طور کارها است. نه سال ثابت زمانی پیشرفت این طور کارها است. من فکر می کنم ما خیلی پیشرفت کرده ایم. ما راه حل هایی برای رفع این مشکلات داریم. و من فکر می کنم که در پنج تا ده سال آینده آن جور مربع هایی که صحبتش را کردیم را به دست میاریم. و شاید بعضی از آن مدارهای خود مرتب کننده هم ساخته شده باشند.
چیزی که من می خواهم شما از این صحبت ها برداشت کنید، من دلم می خواهد که شما یادتون باشه که برای ایجاد اشکال متنوع و گوناگون حیات حیات از محاسبه استفاده می کند. این محاسبات محاسبات ملکولی هستند. برای درک بهتر و دسترسی بهتر به اینها همانطور که فاینمن گفته است ما نیاز داریم که چیزی را خودمان بسازیم تا بتوانیم آن را درک کنیم. برای همین ما سعی داریم ملکولها را استفاده کنیم و این چیزها را از اول بسازیم با استفاده از DNA به روشهایی که طبیعت هیچ وقت قصد آن را نداشته است. مثلا استفاده از اریگامی DNA برای ایجاد هسته ای برای این الگوریتم های خود مرتب کننده.
خوب اینها همه خیلی جالب هستند. ولی من دوست دارم شما بعضی از این سوالات خیلی بزرگ را فراموش نکنید. این برنامه نویسی ملکولی فقط به درد ساختن ابزار و وسایل نمی خورد. فقط به درد ساختن -- فقط به درد ساختن مثلا تلفن همراه هایی که خودشان خودشان را می سازند نمی خورد. فایده اصلی این است که شما می توانید با استفاده از علوم کامپیوتر به سوالات بزرگی که در زیست شناسی مطرح است با دید جدیدی نگاه کنید. و سعی کنید که بفهمید زیست شناسی چطور خیلی از این مساله ها را حل کرده است. متشکرم (تشویق)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *