ریاضیات مربوط به پیچیده ترین حرکت‎های بسکتبال

متن سخنرانی :
من و همکارانم مجذوب دانش نقطه‎ها هستیم. این نقطه‎ها چه هستند؟ خوب، آنها همه ما هستیم. و ما در خانه‎ها و دفترهایمان، و هنگامی کهبه خرید یا مسافرت می‎رویم، درون شهرهایمان و سراسر دنیا، در حالحرکت هستیم. و خوب نبود اگر می‎توانستیم همه اینحرکات را درک کنیم؟ و می‎توانستیم الگو و معنا و مفهوم درونآنها را بفهمیم. و خوشبختانه، ما در زمانی زندگی می‎کنیم که به شکل غیر قابل باوری در جمع‎آوریاطلاعات درباره خودمان پیشرفت کرده‎ایم. پس چه از طریق حسگرها یا فیلم‎ها یانرم افزارها، می‎توانیم با جزییات بسیار دقیق، حرکاتخودمان را دنبال کنیم. و به نظر می‎رسد که یکی از جاهایی که ما بهترین داده‎ها را درباره حرکت داریم
در ورزش است. پس چه بسکتبال باشد یا بیس بال یا فوتبالو یا اون یکی فوتبال، در حال نصب تجهیزات در ورزشگاهها و رویبازیکنان هستیم تا بتوانیم در کسری از ثانیه، حرکاتآنها را دنبال کنیم. پس کاری که ما می‎کنیم، تبدیل ورزشکاران-- همانطور که حدس می‎زنید-- به نقطه‎های متحرک است. پس ما کوهی از نقاط متحرک داریم،و مانند سایر داده‎های خام،
کار با آنها سخت و طاقت فرسا است. اما چیزهایی هست که به طور مثال،مربیان بسکتبال می‎خواهند بدانند. و مشکل اینجا است که نمی‎توانند متوجه آنهاشوند، چون برای این کار آنها باید هرثانیه از هر بازی را ببینند، به خاطربسپارند و پردازش کنند. و یک انسان قادر به انجام آن نیست، اما یک ماشین می‎تواند. مشکل اینجا است که ماشین‎ها نمی‎توانندبازی را از چشم یک مربی ببینند. حداقل تا کنون نمی‎توانستند. پس ما به ماشین، دیدن چه چیزی را آموختیم؟ خوب، ما به سادگی شروع کردیم.
چیزهایی مانند پاس، شوت و ریباند را به آنیاد دادیم. چیزهایی که اکثر طرفداران معمولی می‎دانند. و بعد از آن به مسائل کمی پیچیده‎تر رسیدیم. مسائلی مانند حالت پشت به حلقه، سد کردن و چرخش و ایزولهکردن. و اگر با آنها آشنایی ندارید، اشکالی ندارد.بیشتر بازیکنان آنها را می‎شناسند. اکنون، به نقطه‎ای رسیده‎ایم که ماشینها اکثر حرکات پیچیده را درک می‎کنند. مانند نمایش پایین و پینهای گسترده. اساسا مسایلی که تنها حرفه‎ای ها با آن آشنایی دارند. پس ما به ماشین آموختیم که با چشم‎های مربیبازی را ببیند. خوب، ما چگونه قادر به انجام این کار شدیم؟
اگر من از یک مربی بخواهم که چیزی مثل پیک سد کردن وچرخش را توضیح دهد، توصیفی را ارائه خواهد داد، و اگر من بخواهم آن را به شکل الگوریتمدربیاورم، افتضاح خواهد بود از قضا، سد کردن و چرخش نوعی رقص بین چهاربازیکن است، دو نفر در دفاع و دو نفر در حمله. و این تقریبا اتفاقی است که می‎افتد. خوب بازیکن حمله بدون توپ اینجاست و به پشت بازیکن مدافع حامل توپحرکت می‎کند، و آنجا می‎ایستد
و بعد هردو حرکت می‎کنند و خلاصه،این یک حرکت سد کردن و چرخش است.
(خنده)
همچنین این نمونه‎ای از یک الگوریتم افتضاح است. پس، اگر بازیکن مداخله‎گر-- به او غربالگر می‎گویند-- نزدیک شده و به حرکت ادامه بدهد، دیگر احتمالا سد کردن وچرخش نخواهد بود. یا اگر بایستد ولی به اندازه کافینزدیک نباشد، احتمالا سد کردن و چرخش نیست. یا اگر نزدیک باشد و جای درستی بایستد اما این کار را زیر سبد انجام دهند، احتمالاسد کردن و چرخش نیست. یا ممکن است من اشتباه کنم و همه آنهاسد کردن و چرخش باشند. در واقع همه چیز به زمانبندی دقیق، فاصلهو جایگیری بستگی دارد، و همین کار را سخت می‎کند. ولی، خوشبختانه، با فراگیری ماشین،برای توصیف چیزهایی که می‎دانیم می‎توانیم ورای توانایی خود عمل کنیم.
خوب، این چطور کار می‎کند، خوب ما سراغ ماشین می‎رویم و به او می‎گوییم"صبح به خیر ماشین. اینها یک سری سد کردن و چرخش هستند، و اینهاچیزهایی هستند که سد کردن و چرخش نیستند. لطفا راهی برای تشخیصشان از هم پیدا کن." و کلید انجام این کار پیداکردن امکاناتی استکه جداسازی را ممکن کنند. خوب اگر من می‎خواستم تفاوت سیب و پرتقال را به آن یاد بدهم احتمالا می‎گویم، "چرا از رنگ یا شکل آنهااستفاده نمی‎کنی؟" و مسئله‎ای که باید حل کنیم این است که آنها چیستند؟ امکانات کلیدی که به کامپیوتر امکان بررسی دنیای نقطه‎های متحرک را می‎دهند، چه هستند؟ پس با پیدا کردن تمام این روابط میان مکانمطلق و نسبی، فاصله، زمانبندی و سرعت-- این کلید واقعی ورود به دانش نقاط متحرک استیا آنطور که ما می‎گوییم، تشخیص الگوی مکانی زمانی درمحیط دانشگاهی. چون در وهله اول باید کاری کنیم که سختبه نظر بیاید-- چو در واقع هست.
نکته کلیدی برای مربیان بسکتبال این نیستکه بدانند سد کردن و چرخش اتفاق افتاد یا نه. بلکه آنها می‎خواهند نحوه انجامآن را بدانند. و چرا این مسئله این قدر برای آنها مهم است؟خوب این هم یک دلیل کوچک. این طور به نظر می‎رسد که در بسکتبال مدرن این سد کردن و چرخش مهمترین حرکت بازی است. و اینکه چگونه آن را انجام دهیم،و چگونه در برابر آن دفاع کنیم، در واقع کلید برد یا باخت دراکثر بازی‎ها است. خوب متوجه شدیم که این رقص گونه‎های بسیارمتفاوتی دارد و در واقع نکته مهم، شناسایی اینگونه‎ها است، و به این دلیل است که این الگوریتم بایدخیلی خیلی خوب عمل کند.
خوب، یک مثال. دو بازیکن حمله و دو بازیکن دفاع داریم، که برای انجام حرکت سد کردن و چرخشآماده می‎شوند. خوب بازیکن حامل توپ می‎تواند بگیرد،و یا رد کند. همبازی او می‎تواند بچرخد یا بزند. بازیکن مدافع توپ می‎تواند جلو یا عقب برود. هم تیمی او می‎تواند نمایش بدهد یا دفاع کندو بازی آرام انجام دهد. و آنها با هم کی‎توانند جابجا شوند یا حملهکنند و زمانی که شروع کردم، من بیشتر این چیزهارا نمی‎دانستم و بسیار خوب می‎شد اگر همه بر اساس آنپیکان‎ها حرکت می‎کردند. در آن صورت زندگی بسیار آسان‎تر بود، امااین طور که پیداست حرکات بسیار بی‎نظم هستند بازیکن‎ها خیلی وول می‎خورند و تایید اینتغییرات با دقت بسیار بالا و با جامعیت و صراحت، بسیار دشوار است. زیرا این تنها راهی است که می‎توان اعتمادیک مربی حرفه‎ای را جلب کرد. و با وجود تمام مشکلات در تحلیل صحیحالگوهای مکانی زمانی ما توانستیم آن را به انجام برسانیم.
مربی‎ها به توانایی ما و ماشین‎هایمان درتشخیص این گونه‎ها اعتماد دارند. و اکنون در جایگاهی هستیم که امسال تمام مدعیان قهرمانی NBA از نر‎م افزار ما استفاده می‎کنند، که برماشینی نصب شده که حرکات نقاط متحرک بسکتبال را درک می‎کند. و نه تنها این، بلکه ما پیشنهادهایی ارائهداده‎ایم که استراتژی‎ها را عوض کرده و به تیم‎ها در بردن بازیهای بسیار مهمکمک کرده است، و این خیلی جالب است چون مربیانی هستند کهبه مدت ۳۰ سال در لیگ بوده‎اند اما از یک ماشین کمک می‎گیرند. و این مسئله بسیار هیجان انگیز است،این بسیار ببیشتر از تشخیص پیک و چرخش است. کامپیوتر ما از مسائل ساده شروع کرد و به تدریج چیزهای پیچیده تری را یاد گرفت و اکنون چیزهای خیلی زیادی می‎داند. در حقیقت، من بیشتر کارهای او را متوجهنمی‎شوم، و از آنجا که به اندازه‎ای خاص نیست که از من باهوش‎تر باشد، این سوال برایمان مطرح شد، که آیا یک ماشینمی‎تواند بیش از یک مربی بداند؟ آیا می‎تواند بیش از توانایی انسان بداند؟ و مشخص شد که جواب مثبت است.
مربیان از بازیکنان می‎خواهند کهضربات خوبی به دست بیاورند. پس اگر من زیر سبد باشم و کسی دور و بر من نباشد، اینیک ضربه خوب است. اگر از سبد دور باشم و مدافعین اطراف منباشند، معمولا این یک ضربه بد است. اما هیچ گاه نمی‎دانیم که "خوب" چه اندازهخوب است، یا "بد"چه اندازه بد است. تا امروز.
خوب، دوباره با استفاده از الگویمکانی زمانی، چه کار می‎توانیم بکنیم ما به تمام ضربات توجه کردیم. می‎توانیم ببینیم: ضربه کجاست؟ در چهزاویه‎ای نسبت به سبد قرار دارد؟ مدافعین کجا هستند؟ فاصله آنها چقدر است؟ در چه زاویه‎ای هستند؟ در مورد چند مدافع، می‎توانیم به نحوه حرکتآنها نگاه کنیم و نحوه پرتاب را پیش بینی کنیم. می‎توانیم سرعت حرکت تمام آنها را بررسیکنیم و مدلی برای پیش بینی ارائه دهیم که احتمال گل شدن این پرتاب در این شرایطچقدر است؟ خوب، اهمیت این کار در چیست؟ می‎توانیم چیزی که پرتاب خوانده می‎شودرا درنظر بگیریم که قبل از این یک چیز بود، و به آن رادو چیز مجزا تفکیک کنیم: کیفیت پرتاب و کیفیت پرتاب کننده. خوب این یک نمودار حبابی است،چون TED بدون نمودار بی فایده است.
(خنده)
اینها بازیکنان NBA هستند. اندازه، نشان دهنده ابعاد بازیکن و رنگنشان دهنده جایگاه او است. در محور طولی احتمال گل شدن پرتاب را داریم. افراد سمت چپ پرتاب‎های سختی می‎گیرند، در سمت راست، پرتاب‎های آسان. بر روی محور عمودی توانایی پرتاب بازیکنانقرار دارد. بالا خوب‎ها و پایین ضعیف‎ترها قرار دارند. پس به عنوان مثال، اگر بازیکنی معمولا ۴۷ درصد از پرتابهای خود راوارد سبد ‎کند، این تنها چیزی بود که تا پیش از اینمی‎دانستیم. اما امروز، من می‎توانم بگویم که این بازیکنپرتابهایی به دست می‎آورد که یک بازیکن متوسط NBA با احتمال ۴۹ درصدآن راوارد سبد می‎کند، و او دو درصد پایین‎تر است. و دلیل اهمیت این موضوع این است که تعدادزیادی بازیکن با احتمال ۴۷ درصد وجود دارند. و بسیار مهم است که بدانیم که این ۴۷ درصدی که قرار است ۱۰۰ میلیوندلار دستمزد بگیرد پرتاب کننده خوبی است که پرتابهایضعیفی می‎گیرد یا پرتاب کننده بدی است که پرتابهایخوبی می‎گیرد. دانایی ماشین تنها نحوه نگاه ما بهبازیکنان را تغییر نمی‎دهد بلکه نحوه نگاه ما به بازی را همعوض می‎کند.
مثلا، دو سال پیش یک بازی بسیار هیجان انگیزدر فینال NBA در جریان بود: میامی سه امتیاز عقب بود و تنها 20 ثانیهباقی مانده بود. آنها در حال از دست دادن قهرمانی بودند. یک آقای محترمی به نام لبران جیمز آمد ویک سه امتیازی پرتاب کرد تا مساوی کنند. پرتاب را از دست داد. همبازی او کریس باش ریباند کرد، و به همبازی دیگرشان، ری الن پاس داد. او سه امتیاز گرفت. بازی به وقت اضافیکشیده شد. آنها بازی را بردند و قهرمان فصل شدند. یکی از هیجان انگیز ترین بازی‎های بسکتبالبود. و توانایی ما در دانستن احتمال پرتاببرای هر بازیکن در هر لحظه از بازی، و احتمال ریباند گرفتن آنها در طول بازی می‎تواند این اتفاق را بهتر از هر وقت دیگریروشن کند. الان متاسفانه، نمی‎توانم آن تصویر رابه شما نشان دهم. اما به خاطر شما، ما این لحظه را در بازی‎های هفتگی بسکتبال خودمانبازسازی کردیم.
(خنده)
و حرکات را دنبال کردیم تا همه چیزروشن شود. خوب، این ماییم. اینجا محله چینی‎هادر لس‎انجلس است، پارکی ما هر هفته در آن بازی می‎کنیم. و اینها ما هستیم که داریم لحظه پرتابری الن را با تمام ردیابی‎های مربوط به آنبازسازی می‎کنیم. و حالا پرتاب. من می‎خواهم آن لحظه را با تمام بینش مربوط به آن . به شما نشان دهم. تنها تفاوت اینجاست که به جای بازیکنانحرفه‎ای، ما بازی می‎کنیم، و به جای یک گزارشگر حرفه‎ای، من گزارش می‎کنم. پس با من باشید.
میامی. سه امتیاز کمتر دارند. تنها بیست ثانیه تا پایان بازی. جف توپ رو میگیره. پاس میده به جاش، جاش یه سه امتیازیپرتاب میکنه!
[محاسبه احتمال پرتاب]
[کیفیت پرتاب]
[احتمال ریباند]
و گل نمیشه!
[احتمال ریباند]
نویل ریباند می‎کنه. به عقب پاس میده به داریا.
[کیفیت پرتاب]
و این هم از سه امتیازی، گل میشه! پنج ثانیه از بازی مانده و مساوی می‎کنند. تماشاچی‎ها غوغا به پا می‎کنند.
(خنده)
این تقریبا اتفاقی بود که افتاد.
(تشویق)
تقریبا.
(تشویق) احتمال وقوع این لحظه در NBA نه درصد بود. و ما این را و خیلی چیزهای خوب دیگر رامی‎دانیم. به شما نخواهم گفت چند بار تلاش کردیمتا این اتفاق بیافتد.
(خنده)
خیلی خوب، میگم! چهار بار.
(خنده)
راه درازی در پیش داری داریا.
اما نکته مهم درباره این ویدیو و بینشی که از هر لحظه بازیهای NBA به دستآورده‎ایم -- این نیست. این است که لازم نیست شما یک تیم حرفه‎ای باشید تا بتوانید حرکات را ردیابی کنید. حتی لازم نیست یک بازیکن حرفه‎ای باشید تا حرکات را درک کنید.
در واقع، اصلا نیازی نیست که فقط دربارهورزش باشد، چون ما همه جا در حال حرکتیم. در خانه‎مان حرکت می‎کنیم. در دفترهایمان، زمانی که به خرید یا مسافرت می‎رویم در شهرها و سراسر دنیا. چه چیزی را متوجه می‎شویم؟چه چیزی یاد می‎گیریم؟ شاید به جای تشخیص سد کردن و چرخش، یک ماشین بتواند لحظه را بیابد و به مناطلاع دهد که دخترم کی اولین قدمش را بر خواهد داشت. که در واقع ممکن است همین الان باشد.
شاید بتوانیم یاد بگیریم که از ساختمانهابهتر استفاده کنیم، شهرها را بهتر بسازیم. من باور دارم که با توسعه دانش نقطه‎ها، ما بهتر حرکت خواهیم کرد، هوشمندانه ترعمل می‎کنیم و پیشرفت خواهیم کرد.
بسیار سپاسگزارم.
(تشویق)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *