نگاهی طنز آمیز به پیامدهای ناخواسته فناوری

متن سخنرانی :
فناوری‌های آینده هموارهبا دو چیز همراه هستند: نوید دادن و پیامد‌های ناخواسته. و من می‌خواهم در مورد آن پیامدها صحبت کنم. قبل از این که به چگونگی تأثیرفناوری‌های آینده بر ما بپردازیم، می‌خواهم کمی در مورد پیامد‌های ناخواسته برخی از فناوری‌های اخیر صحبت کنم، از جمله رسانه‌های اجتماعی. چند سال قبل، رسانه‌های اجتماعییک فناوری مربوط به آینده به شمار می‌رفتند. ولی الان فناوری زمان حال شماست. رسانه‌های اجتماعی قرار بودما را به همدیگر نزدیک کنند به گونه‌ای که هرگزنمی‌توانستیم آن را تصور کنیم. و پیش‌بینی‌ها درست بودند. این سه دختر در حال صحبت با هم هستند بدون ارتباط چشمی ناراحت‌کننده و ناخوشایند (صدای خنده) من به این می‌گویم پیشرفت. ما قرار بود درگیر یک سونامی ارتباطات شویم که دنیا قبلاً مانند آن را ندیده بود. که اتفاق افتاد و این هم اتفاق افتاد. (آواز می‌خواند)هیچ کدام از این‌ها شبیه هم نیستند. حالا به این عکس نگاه کنید. اگر آقایی که کتاب داردرا انتخاب کنید، اشتباه کرده‌اید -- یا همانطور که یک رئیس جمهور خاص[ترامپ] می‌گوید: «اشتباهه!» (صدای خنده) مشخص است که این افراددر حال خواندن هستند و یکی از آن‌ها، که در آخر نشستهدر حال گوش دادن به موزیک و «کندی کراش» بازی کردن است. (صدای خنده) پس ارتباط ما با هم بیشتر شده؟ یا فقط به دستگاه‌هایمانمرتبط تر شده‌ایم؟ رسانه‌های اجتماعی قرار بود محیطیشبیه به محیط واقعی شهر ایجاد کنند که ما بتوانیم همدیگر را درگیرایده‌ها و بحث‌های چالش برانگیز کنیم. به جای آن، ترول‌ها (پست‌های طنز)نصیبمان شد. این یک توئیت واقعی استکه من دریافت کرده‌ام: «چاک، هیچ کس نمی‌خواهد دیدگاه‌هایاحمقانه و غلط سیاسی تو را بشنود! امیدوارم جذام بگیری و بمیری. با عشق، پدرت» (صدای خنده) حالا، نکته خوب این توئیتاگر درست به آن نگاه کنید این است که مثل بقیه ترول‌هاآنقدرها هم بد نیست چون به جای «جذام» برایم«جضام» آرزو کرده و «جضام» اصلاً خطرناک نیست. (صدای خنده) (صدای تشویق) به همراه ترول‌ها، با شکل جدیدیاز شکنجه نوجوانان هم روبرو شده‌ایم: زورگیری مجازی. مفهومی که مادر ۷۵ ساله منقادر به درکش نیست. «خب، پس او را کتک زدند؟» «نه مامان، آن‌ها کتکش نزدند.» «آیا پولش را گرفتند؟» «نه مامان، پولش را نگرفتند.» «آیا صورتش را در توالت کردند؟» «نه مامان، نکردند.» «خب پس چه کارش کردند؟» «آن‌ها در اینترنت به او حمله کردند.» «در اینترنت به او حمله کردند؟» (صدای خنده) «خب، چرا فقط اینترنت را خاموش نمی‌کنید؟» (صدای خنده) «نسل شما خیلی سوسول هستند.» (صدای خنده) حق دارد. (می‌خندد) حق دارد. و من حتی نمی‌خواهم در مورد بلایی که رسانه‌هایاجتماعی بر سر دوست‌یابی آوردند صحبت کنم. من عضو گریندر بودم، تا زمانی که فهمیدمیک برنامه سفارش ساندویچ نیست. (صدای خنده) و حتی نمی‌توانم در مورد تیندر چیزی بگویم. به جز این حقیقت که اگر فکر می‌کنیدمحدودیتی برای تعداد رابطه جنسی که می‌توانیم به صورت ناشناسروی زمین داشته باشیم وجود دارد، متاسفانه اشتباه می‌کنید. (صدای خنده) پس به کجا می‌رویم؟ خب، بگذارید بدون حاشیهبه مهم‌ترین‌ها بپردازیم. خودرو‌های بدون راننده. چیزی که از سال‌ها قبل وجود داشته است، فقط بدون این که در آن ازکامپیوتر استفاده شده باشد. (صدای خنده) (صدای تشویق) چون سال‌هاست که ما همزمانبا رانندگی پیام ارسال می‌کنیم، آرایش می‌کنیم، اصلاح می‌کنیم، مطالعه می‌کنیم --واقعاً مطالعه می‌کنیم -- که من این کار را می‌کنم. (صدای خنده) علاوه بر این، از آن‌جایی که خودروهایبدون راننده به اشتراک گذاشته می‌شوند بیشتر افراد مالک خودرو نخواهند بود، و این یعنی اداره وسایل نقلیه موتوریاز بین خواهند رفت. اداره وسایل نقلیه موتوری --می‌دانم الان با خودتان می‌گویید -- «ممکن نیست این پسر اینجا بایستید و به اداره وسایل نقلیه موتوری گیر بدهد.» خب، شما را نمی‌دانم،ولی من نمی‌خواهم در دنیایی زندگی کنم که چراغ‌های فلورسنت آزاردهنده، صف‌های طولانی، فرم‌های افتضاح برای پر کردن و کارمندان بدون عاطفهو ناراضی به من یادآوری کنند که من چقدر خوش شانس هستمکه اینجا کار نمی‌کنم. (صدای خنده) این خدمت واقعی است که آن‌ها ارائه می‌کنند. اداره وسایل نقلیه موتوری: برای تمدید سند بیایید، آنقدر بمانید تا متوجه شوید چهتصمیمات درستی در زندگی‌تان گرفته‌اید (صدای خنده) در آینده، هیچ کسی مالک خودروی خود نیست، و این یعنی نوجوانان جایی برایعشق بازی نخواهند داشت. می‌دانید این یعنی چه؟ یعنی آن‌ها خودرو‌های بدون راننده سفارشمی‌دهند تا این کار را در آن‌ها انجام دهند. من نمی‌خواهم در یک خودرو بنشینمو این سوال را بپرسم که: «چرا این ماشین بوی بی‌دست و پایی،شکست و شرم می‌دهد؟» (صدای خنده) اگر می‌خواستم این سوال را بپرسم،می‌رفتم به اتاق خواب خودم. (صدای خنده) خب دیگر باید منتظر چه چیزی باشیم؟ درست است، هوش مصنوعی. هوش مصنوعی، بله. می‌دانید، زمانی بودکه هوش مصنوعی یک جوک بود. مثل یک جوک بود که می‌توانستیددر یک مهمانی بشنوید زمانی که یک نفر در میانیک مکالمه به آن اشاره می‌کرد: «هوش مصنوعی. تنها هوش مصنوعی واقعی، کنگره آمریکاست. ها‌، ها، ها‌، ها، ها.» خب، این موضوع دیگر خنده‌دار نیست. (صدای خنده) استیون هاوکینگ، ایلان ماسکو بیل گیتس همگی در مصاحبه‌های خود خطرات هوش مصنوعی را بیان کرده‌اند. مثل این است که مسیح، موسیو محمد گرد هم آیند و بگویند، «بچه‌ها، بچه‌ها، چیزی وجود دارد کههمگی می‌توانیم به آن اعتقاد داشته باشیم.» (صدای خنده) ممکن است شما هم با آن موافق باشید،این چیزی است که من می‌گویم. ما در واقع داریم به ماشین‌ها یاد می‌دهیمکه چگونه فکر کنند، چگونه رفتار ما را درک کنند، چگونه از خودشان دفاع کنندو حتی دیگران را فریب دهند. دقیقاً چه چیزی ممکن اشتباه از آب در بیاید؟ (صدای خنده) یک چیز را می‌توان با اطمینان گفت: مخلوق همواره از خالق خود متنفر است. درست است؟ تایتان‌ها در مقابل خدایان قیام کردند؛ لوسیفر (شیطان) در مقابل یهوه (خدا). و هر کسی که یک فرزند نوجوان داشته باشد،این کلمات را شنیده است: «من از تو متنفرم و تو زندگیمن را خراب می‌کنی! از تو متنفرم!» حالا تصور کنید این جمله را ماشینی بگویدکه قدرت تفکری بیشتر از شما دارد و تا دندان مسلح است. (صدای خنده) نتیجه؟ مسلماً. (صدای خنده) کاری که باید قبل از تکاملهوش مصنوعی انجام دهیم، این است که احساسات مصنوعی رابه تکامل برسانیم. این گونه، می‌توانیم به ربات‌هایا ماشین‌ها یاد بدهیم که چگونه بدون قید و شرطعاشق ما باشند، تا زمانی که متوجه شدندتنها مشکل واقعی بر روی این سیاره ما هستیم، به جای از بین بردن ما که البته کاملاً منطقی است، متوجه شوند چقدر نازنین هستیم. (صدای خنده) مانند مدفوع نوزاد. (صدای خنده) «اوه خدای من، من عاشق این هستمکه شما چطور سیاره را نابود کردید. ولی نمی‌توانم از دستتان عصبانی باشم،شما خیلی ناز هستید! شما خیلی ناز هستید!» (صدای خنده) نمی‌توان بدون صحبت از ربات‌هادر این مورد صحبت کرد، نه؟ یادتان می‌آید زمانی فکر می‌کردیدرباتیک جذاب است؟ من یادم می‌آید زمانی فکر می‌کردمرباتیک جذاب است تا وقتی که فهمیدم آن‌ها قرار استجای همه را بگیرند، از پیک موتوری گرفتهتا جراح قلب. البته یک نکته که در موردرباتیک خیلی ناامید کننده است مقصود نهایی رباتیک است، و این حتی اتفاق نیفتاده است. من در مورد ربات دوست دختر صحبت می‌کنم، آرزوی یک خوره‌ی کامپیوتردر یک زیرزمین بدون پنجره که روزی با خودش قسم خورد:«من با مخلوق خودم ازدواج می‌کنم.» و واقعاً یک جنبش در جریان استتا جلوی این اتفاق را بگیرد، به خاطر ترس از بهره‌کشی. و من، به شخصه، مخالف این جنبش هستم. من بر این باورم که ما باید روزیدوست‌دختر‌های ربات داشته باشیم. فقط فکر می‌کنم آن‌ها بایدیک پروتکل فمینیستی و هوش مصنوعی داشته باشند، تا بتوانند یک نگاه به آن پسر بیاندازدو بگوید: «تو در حد من نیستی، من تو را ترک می‌کنم.» (صدای خنده) (صدای تشویق) و در نهایت، من باید در مورد مهندسی زیستی صحبت کنم، حوزه‌ای از علم که متعهد شدهبیماری را قبل از شروع از بین ببرد، تا به ما کمک کند زندگی طولانی‌تر،کامل‌تر و سالم‌تری داشته باشیم. و زمانی که آن را در کنار سخت‌افزارهایقابل کاشت در بدن قرار می‌دهید، در واقع در حال نگاه کردنبه تجسم بعدی تکامل انسان هستید. و همه این‌ها عالی به نظر می‌رسند، قبل از این که بفهمید نتایجش چه خواهند بود. یک نتیجه: بچه‌های طراحی‌شده، مهم نیست کجای جهان باشید یا از چه قومی باشید، بچه‌ها این شکلی خواهند بود. (صدای خنده) این پسر تعجب کرده است چون تازه فهمیده هم پدر و هم مادرش سیاه پوست هستند. (صدای خنده) می‌توانید او را در یک مهمانیدر ۲۰ سال بعد تصور کنید؟ «آره، پدر و مادرم سیاه پوست هستند. منظورم اینه، بعضی وقت‌ها یک کم ضایع است، ولی باید شایستگی ذاتی‌ام را ببینی. عالیه، خیلی عالیه.» (صدای خنده) حالا، همه این‌ها ترسناک به نظر می‌رسند، و همه در این اتاق می‌دانند که در واقع این طور نیست. تکنولوژی ترسناک نیست. هیچ وقت نبوده و هیچ وقت نخواهد بود. چیزی که ترسناک است ما هستیم و کاری که با تکنولوژی خواهیم کرد. آیا به آن اجازه می‌دهیمکه نشان‌دهنده جنبه انسانی ما باشد و خود ما را نشان دهد و این واقعیت را تقویت کندکه ما حقیقتاً محافظ برادر خود هستیم؟ یا اینکه به آن اجازه می‌دهیم که تاریک‌ترینو عمیق‌ترین شیاطین درون ما را آشکار کند؟ سوال اصلی این نیست که تکنولوژی ترسناک هست یا نه. سوال اصلی این است: شما چقدر انسان هستید؟ متشکرم. (صدای تشویق)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *