چطور بچه‌ها می‌توانند به طراحی شهرها کمک کنند

متن سخنرانی :
جامعه ما طبق عادت تصمیم‌هایی اتخاذ می‌کند که بدون مشورت با یک چهارم جمعیت آن است. درباره استفاده از زمین، تولید انرژی و منابع طبیعی تصمیم‌هایی می‌گیریم که فاقد ایده‌ها و تجربه‌های تمام جامعه است. اتومبیل، یک شی غیرزنده استکه در قیاس با این گروه از شهروندان حرف بیشتری در سیاست عمومی دارد. می‌دانید از کدام گروه حرف می‌زنم؟ کودکان.
در طراحی شهری مشغول به کار هستمو جای تعجب نیست اکثریت شهرها را بزرگسالان طراحی می‌کنند. طرح‌ریزان شهری، معماران، توسعه‌دهندگان،سیاستمداران، و گاهی تعداد معدودی شهروند پرسر وصدا. به ندرت صدای گروهی از چهار ساله‌هارا در نظر می‌گیرید که به زور قدشان به تریبون شورای شهرها می‌رسد. اما امروز، می‌خواهم این سوالرا از شما بپرسم: چه اتفاقی می‌افتاد اگر از کودکان می‌خواستیم شهرهای‌مان را طراحی کنند؟
(خنده)
در ۲۰۰۹، به گروه کوچکیدعوت شدم که می‌خواستند آغازگر یک اقدام شهر دوستدار کودک در بولدر کلورادو باشند. من از خانواده‌ای با پیشنه حمایت از حقوق مدنی میایم، و تا آن روز مسیر حرفه‌ای‌ام را صرف کار با خانواده‌ها و کودکان کم درآمد کرده بودم. اما هرگز قبلا درباره اقدام نوآورانهشهر دوستدار کودک نشنیده بودم. به این نتیجه رسیدم که هدف آن خطاب قرار دادن برخی استیصال‌هایی باشد که به عنوان مادر یک خردسال با آن مواجه شده بودم. شاید باید از تغییر بیشتر میزهادر رستورانها حمایت کنیم. یا فضای بازی داخلی برای روزهای سرد و بارانی بسازیم. به عبارت دیگر، شهر را برای خانواده‌هاو بیمارستا‌نها پذیراتر کنیم. تا وقتی در این پروژه مشغول نشده بودم نمی‌دانستم که برداشتم تماما اشتباه است.
ما شهرهای بهتری برای کودکان طراحی نمی‌کردیم. کودکان برای خودشان شهرهای بهتریطراحی می‌کردند، و البته برای بقیه ما نیز. حال، شرط می‌بندم که نسبت به این موضوع بدبین هستید. و راستش، من هم اینطور بودم. منظورم این است که حتما این که سن رای‌گیری۱۸ سال است بی‌منطق نیست.
(خنده)
کودکان چطور ممکن است قادر به فهم ایده‌های پیچیده باشند چیزهایی مثل بحران مسکن‌سازی مقرون به صرفه ، یا چطور یک طرح جامعحمل و نقل را تدوین کنند؟ و حتی اگر هم ایده ای داشته باشند،کودکانه نخواهد بود؟ یا غیر منطقی؟ آیا واقعا شهرهای ما به پارکی از جنسآب نبات نیاز دارند؟
(خنده)
یا یک پل با توپهای آبی که به سوی کایاک‌رانهایاز همه جا بی خبر آب شلیک کند.
(خنده)
در حالیکه این دغدغه‌ها بنظر مشروع می‌رسند، تشخیص دادم که شامل نکردن کودکان در برنامه ریزی شهرها مشکلی طراحی بزرگتری است. بهرحال، مگر نباید کاربران نهایی در روند طراحی شامل کنیم؟ اگر پارکی می‌سازیم که عمدتا ازسوی کودکان استفاده می‌شود، پس بچه‌ها باید در طراحی پارک خود حرفی داشته باشند. پس با احتساب همه این ها در خاطرمان، برنامه‌ای تشکیل دادیم به اسم، «بزرگ کردن بولدر» و شغلم کار با کودکان بین سنین ۰ تا ۱۸ سال بود تا راه‌حلهای طراحی شهر نوآورانه بیاییم.
شاید بپرسید چطور این کار را می‌کنیم؟ بگذراید یک مثال واقعی بزنم. در ۲۰۱۲، شهر بولدر تصمیم به بازطراحی پارک بزرگ مرکز شهر گرفت، معروف به سیویک اریا. این فضا از یک سر به بازار کشاورزان می‌رسد، کتابخانه عمومی بولدر در یک سر دیگر آن قرار دارد، و جوی بولدر از میان آن عبور می‌کند. فضا به طراحی جدید نیاز داشت تا بهتر از پس سیل‌های ناگهانیاجتناب‌ناپذیر رودخانه بربیاید، با احیای مفهوم تازه‌ای از ایمنی در آن محدوده و پشتیبانی از توسعه بازار کشاورزان. بنابراین از ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴، بیش از ۲۰۰ کودک را در این فرایند مشارکت دادیم از دانش‌آموزان پیش دبستانی گرفته تا دبیرستان.
حالا، چطور این کار را کردیم؟ اجازه دهید توضیح دهم. نخست، کودکان را در کلاسهای درسشانملاقات کردیم و پروژه را ارائه کردیم: این که چیست، چرا ایده‌های آنها اهمیت دارد و با توصیه‌های آنها چه اتفاقی می‌افتاد . پیش ازداشتن نفوذ روی آنها،‌از آنها خواستیم ایده‌هایشان را ثبت کنند، بر مبنای تجربه‌های واقعی خود. بعد از کودکان خواستیم به سفر میدانی با ما بیایند، تا نظران مثبت و منفی آنها درباره آن فضا را از طریق عکسبرداری مستند کنیم. از طریق فریم‌های تصویری سبز، دانش‌آموزان آنچه درباره آن فضا را دوست داشتند برجسته کردند، مثل دانش‌آموزان کالج تیوب سواریدر رودخانه می‌کردند.
(خنده)
بعد آن فریم ها را برگرداند از طرف قرمز استفاده کردند برای برجسته کردن چیزهایی که دوست نداشتندمثل آشغال. دانش‌آموزان کلاس ششم سیویک اریا را مورد مطالعه قرار دادند از طریق سایتهای تحقیقی با چالشهای مشابه از سراسر دنیا. بعد، از بچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها خواستیم ایده‌های اصیل خود را با الهامات جدید ترکیب کنند، تا راه‌حلها برای بهبود فضا ادغام شوند. هرکلاس از برنامه‌ریزان بزرگسال،شورای شهر و اعضای جامعه دعوت کرد سر کلاسشان آمده تا توصیه‌های‌شانرا به اشتراک و بحث بگذارند. برنامه‌ریزان ارشد شهری بولدر قدم برحیوانات عروسکی و اسباب‌بازی می‌گذاشتند جهت کنکاش بازآفرینی سیویک اریا در اندازه کلاس دانش‌اموزان پیش دبستانی. برنامه‌ریزان بزرگسال شگفت‌زده شدند از این ایده دانش‌آموزان که پارک از دستنبند ژله‌ای ساخته شده بود. قرار بود محوطه اسکیت روی یخ باشد. و بعد، هنر عمومی از دانه‌ای تسبیح پلاستیکیشبیه حیوان ساخته شده بود. و در حالیکه شاید مضحک به نظر برسد، تفاوت چندانی با مدلهای ساخت دست معماران نداشت.
حال، به چهار سال بعد می‌رویمو خوشحالم که گزارش دهم که خیلی از ایده‌های کودکاندر منطقه سیویک اجرا می‌شوند. برای مثال، دستیابی به رودخانه بولدراصلاح خواهد شد تا کودکان با ایمنی بیشتر در کنار آب بازی کنند. در زیرگذرهای تاریک قبلیالان چراغ‌کشی کرده‌اند تا دانش آموزان دبیرستانی بتوانند شبهابعد از مدرسه در امنیت به خانه برگردند. و با تفکیک مسیرهای دوچرخه و پیاده‌روی، دوچرخه‌ران‌های تندرو با کوچکترهایی که در کنار رودخانه می‌خرامند برخورد نمی‌کنند. دخترم و من در یک پیست اسکیت روی یخجدید که درخواست کودکان بود زمستان قبل اسکیت سواری کردیم.
خب، ایا همه ایده‌های کودکان درمنطقه سیویک اجرا شدند؟ البته که خیر. مردم‌سالاری روندی افتضاح است. اما صرفا بعنوان یک بزرگسال منطقی و مطلع که انتظار ندارد همه ایده‌هایش بکار برده شوند، کودک نه ساله هم مثل من است. اینک هشت سال است که از این روند استفاه می‌کنیم و در این مسیر به مزایای باورنکردنی بواسطه طراحی شهرها به کمک کودکان دست یافتیم. اول از همه، کودکان متفاوت از بزرگسالان فکر می‌کنند. و که چیز خوبی است. بزرگسالان درباره محدودیت‌ها فکر می‌کنند، این که یک پروژ چقدر زمان خواهد ‌برد، چقدر هزینه بر می‌دارد و چقدر‌خطر دارد. بعبارتی، «احتمال دارد از ما شکایت شود؟»
(خنده)
نه این که محدودیت ها واقعی نباشند، اما اگر ایده ها در نطفه خفه کنیم، خلاقیت‌مان محدود می‌شود و از روند طراحی کاسته می شود. بچه‌ها، از سو.ی دیگر، درباره ممکن‌ها فکر می‌کنند. برای بچه‌ها آسمان محدودیت است. به معنای واقعی کلمه. وقتی با دانش‌اموزان دوره راهنمایی برای طراحی پارکی نوجوان‌‌پسند کار می‌کردیم، تصویرهایی از چتربازی، گلایدر دستی کشیدند،
(خنده)
و پرش از ترمپولین به داخل چاله‌های عظیم پر از کف‌.
(خنده)
بعضی از آنها دور از دسترس به نظر می‌رسند اما اشتراک بین فعالیتها بر داستانی مهم دلالت می‌کند. نوجوان‌ها ما در پی فرصتهای هیجان‌انگیز هستند. که با توجه که در مرحله گذر و تحول زندگی خود هستند کاملا بجا بنظر می رسد. بنابراین وظیفه ما بعنوان وصل کنند‌هایالهام و واقعیت، سوق دادن آنها به سمت فعالیتها و و تجهیزاتی بود که در واقع امکان نصب آنها در پارک وجود داشت. این کاری است که دقیقا پارکیدر استرالیا انجام داده است، با زیپ‌لاین‌های پهناور و قلعه‌های با ارتفاع ۹ متر.
وقتی بچه های درباره فضایی رویاپردازی می‌کنند تقریبا همیشه شامل تفریح، بازی و حرکت در طرح‌های آنها می‌شود حال، اینها الویت‌هایبزرگسالان قلمداد نمی‌شوند. اما پژوهش‌ها نشان می‌دهد تفریح، بازی و حرکت دقیقا چیزهایی است که بزرگسالان برای سالم ماندن نیاز دارند.
(خنده)
چه کسی از خانه درختی که حاوی یک کتابخانه کوچک هست و مبلهای شنی راحتی از مبلهای شنی راحت برای مطالعه داردلذت نمی‌برد؟ یا نمایشی از از هنر همگانی که هر بار که روی پله‌ای قدم می‌گذاریدرنگ روی بوم بپاشد؟ علاوه بر تفریح و بازی، کودکان برایزیبایی در طراحی‌ها خود ارزش قائل هستند. وقتی قرار شد طراحی خانه‌های ارزان‌قیمت کوچک را انجام دهند، از کشیدن بلوکهای ساختمانی بژ یک شکلخودداری کردند، که محبوب ساختمان‌سازها است و در عوض برای همه چیز رنگ روشن بکار بردند، از خانه‌ها گرفته تا وسایل زمین بازی. بین مسیرهای دوچرخه‌رانی و پیاده‌رویگل گذاشتند، و در امداد رودخانه نیمکت گذاشتند، تا بچه‌ها بتوانند با دوستانخود وقت بگذارنند و از آرامش آب لذت ببرند. که من را به طبیعت می‌رساند. کودکان نیاز مادرزادی برای وصل شدنبه طبیعت دارند، و این در طراحی‌های آنها مشهود است. آنها طبیعت را دم دست‌شان می‌خواهند، نه چهار بلوک آنورتر. پس جوامعی را طراحی می‌کنند که آب ، درخت میوه، گل و حیوان در فضاهای اشتراکی محل‌شان دارد. خوب یا بد، منطقی بنظر می‌رسد، زیرا پنج ساله‌های امروز، بندرت اجازه رفتن تا چهار ساختمان دورتر را دارند که به تنهایی به پارک بروند. و در دسترس بودن طبیعت در محیط زندگیبرای همه سودبخش است، چون نشان داده که برای همه سن‌ها تاثیرات سازنده دارد.
شاید تعجب‌‌اور باشد اما حتی خواسته‌های کوچولوترین شهروندان‌خود را لحاظ می‌کنیم، نوزادان و نوپاها. از نوپایان، لذت قدم زدن را آموختیم که ناشی از کشف‌هایی استکه در مسیرشان می‌کنند. زمان ارزیابی خیایان قرن ۱۹‌امی بولدر با قابلیت پیاده‌روی معلوم شد نوپایان وقتی بیشتری را صرفیافتن برگها در یک گودال و تلالوها در پیاده‌رو می‌کنند. به ما یادآوری کردند که آرامتر پیش برویم و مسیری را طراحی کنیم که سفر به اندازه مقصد مهم است. علاوه بر درختان و گیاهان، بچه‌ها اغلب همیشه حیواناترا در طراحی های خود میاورند. حشرات، پرندگان و پستانداران کوچک در نقاشی‌های کودکانه برجسته‌اند. خواه بخاطر این باشد که آنهابه زمین نزدیک‌تر هستند و ملخ‌ها را بهتر از ما می‌توانند ببینند، یا صرفا حس بیشتری از همدلی با موجودات دیگر را دارند، کودکان اکثرا همیشه گونه‌های غیربشری را در جهان ایده‌آل خود دارند.
در مجموع کودکان در طراحی شهر همه را در نظر می‌گیرند. آنها برای همه طراحی می‌کنند،از مادربزرگ نشسته بر صندلی‌چرخدار گرفته تا زن بی‌خانمانی که دیده‌اند در پارک می‌خوابد. کودکان برا موجودات زنده طراحی می‌کنند نه برای خودرو‌ها، شرکت‌ها یا خودپرستها. آخرین و شاید قانع‌کننده‌ترین کشفی که کردیم این است که یک شهر دوستدار کودکان،مورد پسند همگان است. شهردار بوگوتا، کلمبیا، ‌انریکه پنالوسا مشاهده کرد که کودکاناز قسم گونه‌های نشانگر هستند، پس اگر بتوانیم شهری موفق برای کودکان بسازیم، شهری موفق برای همه آدمها خواهیم داشت. به آن فکر کنید.
برای بچه‌ها اینطور نیست که توی ماشین بپرند و نا فروشگاه رانندگی کنند. و اکثر بچه‌ها پول خوردن ناهار گرانقیمت در کافه مجاور را ندارند. بنابراین اگر شهرهایی بسازیم که نیازهای آنها برای انواع جایگزین حمل و نقل و جاهایی برای غذای ارزان‌تر را در نظر بگیرد، نیازهای شماری از اقشار دیگر جامعهرا هم فراهم می‌کنیم. سرویس اتوبوس با قیمت کمتر و تردد بیشتر، که مطلوب جوانهای ما است، همچنین از سالخوردگانی حمایت می‌کند که می‌خواهند مستقل زندگی کنند، وقتی دیگر قادر به رانندگی نیستند. توصیه‌های نوجوانان برای مسیرهای اسکیت‌بورد و پیاده‌روی صاف و محافظت شده همچنین حمایت از فرد ویلچرنشینی می‌کند که آرزویش حرکت در مسیری صاف است یا والدینی که کالسکه کودک را هل می‌دهند.
بنابراین برای شخص من،همه اینها پرده از نکته مهمی برمی‌دارند. یک نقطه کور مهم. اگر کودکان را در طرحهای خود نظر نمی‌گیریم، چه افراد دیگری را نیز لحاظ نمی‌کنیم؟ آیا به رنگین پوستها، مهاجران، افراد سالخورده، افراد کم توان یا با درآمد کاهش یافتهگوش می‌کنیم؟ چه راه‌حلهای نوآورانه‌ای را اغماض می‌کنیم. زیرا به صداهای کل جامعه گوش نمی‌کنیم؟ احتمالا بدون پرسیدن از نیازها و خواسته‌های مردم دیگر نمی‌توانیم آگاه شویم. شامل حال بچه‌ها و دیگران هم می‌شود. بنابراین بزرگسالان، بیاید دست از این تفکرکه کودکان شهروندان آینده هستند برداریم و در عوض، آنها را به شهروندان امروزی آن ارج بنهیم. زیرا کودکان ما شهرهایی را طراحی می‌کنند که ما را سالم‌تر و شادتر خواهد ساخت. شهرهایی سرشار از طبیعت، بازی،حرکت و ارتباطات اجتماعی و زیبایی. کودکان شهرهایی را که می‌خواهیم در آن زندگی کنیم را طراحی می‌کنند.
متشکرم.
(تشویق)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *