بیل گیتس: چگونه بودجه های ایلاتی مدارس آمریکا رو نابود می شود

متن سخنرانی :
خب، بحث من در مورد بودجه های دولتی هست. این احتمالا خسته کننده ترین سخنرانی تمام امروز صبح هست. ولی می خوام بهتون بگم، به گمان من این موضوع مهمی هست که باید به اون اهمیت بدیم. بودجه های دولتی پول خیلی خیلی زیادی هست-- به شما ارقام رو نشون می دم-- و اینها خیلی کم بررسی می شوند. درک از اینها خیلی پایین هست. خیلی از افرادی که درگیر این موضوع هستند منافع خاص یا منافع کوتاه مدتی دارند که اونها رو از تفکر در مورد اثراتِ این روندها منع می کند. و این بودجه ها کلید آینده هستند؛ كليد آينده كودكان ما هستند. بیشتر بودجه های آموزشی-- چه در دوران کودکستان تا دبیرستان، و چه دانشگاه های بزرگ یا کالج های محلی-- بیشتر پول اینطور جاها از بودجه دولتی تامین میشه.
ولی ما یک مشکل داریم. این تصویر کلی هست. اقتصاد آمریکا بزرگ هست-- 14.7 میلیارد دلار. حالا از اين نمودار دايره اى، دولت ٣٦٪ آن را خرج مى كند. اين مجموع مخارج دولت فدرال، كه بزرگترين سهم رو داره، و مخارج ايالتى و محلى هست. و در اين ديدگاه كلى ميشه درك كلى از آنچه كه اتفاق ميفته بدست آورد چون چيزهاى پيچيده اى اتفاق ميفته مثل بودجه درمانى و تحقيقات كه در اين مرزها جريان داره. ولى در نهايت ٣٦٪ صرف مخارج ميشه. خب حالا چى بدست مياريم؟ يك سوال ساده ى تجاری. در جواب ٢٦٪ بدست مياريم. حالا اين ١٠٪ كسرى باقي ميذاره. يك رقم سرسام آور. و بخشى از اون در واقع به خاطر اين هست كه ما يك بحران اقتصادى داشتيم. درآمدها ميان پايين، بعضى از مخارج ميروند بالا، ولى عمده ى مسئله به اين خاطر نيست. بيشتر مسئله به خاطر روشهايي هست كه بدهی ها بالا مى روند و اين روند ميشه، و اين يك چالش عظيم رو به وجود مياره. در حقیقت ،اين تصوير پيش بينى شده هست. چيزهاى مختلفى اينجا هستند، مى تونم بگم ميشه درآمدمان رو بيشتر كنيم، يا نوآورى هاى درمانى مخارج رو بالاتر هم مى برند. صحنه ى بسيار پيچيده اى هست، حتى اگه تصور كنيم اقتصاد شرايط مناسبى پيدا كنه-- احتمالا بهتر از آنچه كه رخ دهد. اين شرايطي هست كه در اين سطح كلى مى بينيد.
حالا چی شد که به اینجا رسیدیم؟ چطور میشه مشکلی مثل این رخ بده؟ بالاخره، روی کاغذ این تصور هست که بودجه های دولتی در موازنه هستند. فقط یک ایالت هست که میگه لازم نیست بودجه شان رو موازنه کنند. ولی معنی ای موازنه این هست که یک ظاهرسازی داره اتفاق میفته. هیچ موازنه حقیقی و درستی در کار نیسست. و به نوعى بازى هايي كه مى كنند تا اون رو پنهان كنند عملا موضوع رو اونقدر گنگ ميكنند كه مردم چيزهايي رو كه عملاً چالش هاى بزرگى هستند رو نمى بينند. وقتى كه جرى براون انتخاب شد، اين مسئله اى بود كه با او مطرح شد. يعنى، از طريق ترفند و كارهاى ديگه يك بودجه ى ظاهرا متوازن باعث شد كه ٢٥ ميليارد كسرى داشته باشه از ٧٦ ميلياردى كه در برنامه مخارج در نظر گرفته شده بود. حالا اون با خودش يك نقشه ريخت: حدود نيمى از آن رو حذف مى كند، نيمه ى ديگر شايد از طريق گام هايى پيچيده ماليات ها تصويب بشوند. حتى با اين شرايط، همين طور كه به سالهاى آتى مى رويم، هزينه هاى مختلف حقوق بازنشستگى و درمانى به اندازه كافى بالا ميرن، و درآمدها به اندازه كافى بالا نميرن. بنابراين يك تنگناى بزرگ خواهيم داشت.
اون چيزهايي كه باعث اين مخفى كارى شدند چى بودند؟ خب، چند تا حقه واقعا جالب و كوچك. و اين حقه ها يه جورهايى علنى شدند. مطبوعات نوشتند، "بودجه واقعا تراز نيست." "اين ايراد داره." "اين كسرى مخارج دائمى به وجود مياره." "اين با ترفند سرپوش گذاشته شده." و واقعا وقتى به اين بپردازيد، حتى شركت ورشكسته انرون هم چنين كارى نمى كردند. اين خيلى فاحش هست، خيلى حاد هست. آيا كسى به بعضى كارهايى كه اين افراد مى كنند توجه ميكنه؟ اونها پول قرض مى گيرند. مجاز نيستند كه بگيرند، ولى يه راهى يراش پيدا مى كنند. اونها با نپرداختن بازپرداخت مجبورتان مى كنند كه بيشتر پرداخت كنيد كه فقط يه اونها دارايى ها رو ارزون مى فروشند. مبلغ بازپرداخت ها رو تغيير مى دهند. درآمد حاصل از دخانيات رو رد مى كنند. و اين به ايالت كاليفرنيا منحصر نيست. در حقيقت ٥تا ايالت ديگه هستند كه بدتر هستند و فقط ٤ تا ايالت هستند كه كه با اين مسئله رو در رو نيستند. پس اين در سرتاسر كشور به صورت سيستمى داره رخ ميده. اين مسئله ناشى از حقیقتی ميشه كه تعهدات بلند مدت خاصى-- مثل درمان كه نوآورى اون رو پر هزينه تر ميكنه، يا بازنشستگى زودتر از موعد و مستمرى بگيران كه تركيب جمعيت بدتر ميشه، و يا دست و دل بازى-- كه اين سوء حسابدارى ها در طول زمان اجازه ظهور پيدا مى كنند و باعث مشكل مى شوند. اين مزاياى ناشى از طرح درمانى بازنشستگان هست. ٣ ميليون رو بذاريم كنار، ٦٢ ميليارد بدهى ميمونه-- اين خيلى بدتر از شرايط خودروسازهاست. و همه به اون مسئله توجه كردند و مى دونستند كه به يك مشكل بزرگ تبديل ميشه. تخمين بودجه ى درمانى به تنهايى اينه كه كه از رقمي معادل ٢٦٪ بودجه به ٤٢٪ برسه.
خب در ازاى اون چى كم ميشه؟ براى اينكه چنين پولى جور بشه، بايد بودجه آموزشى نصف بشه. يه جورهايي بحث جوانترها در مقابل مسن ها هستش. اگر شرايط درآمدى تغيير نكنه و اگر شرايط فعلى درمانى حل نشه، عملاً سرمايه گذارى براى جوانان معكوس ميشه. مدل دانشگاهىِ عالىِ دانشگاه كاليفرنيا تمام چيزهاى محشرى كه تابه حال رخ ميداد، ديگه اتفاق نخواهد افتاد. تا الان اين به معنى اخراج معلمان، و دانش آموزانِ بيشتر در يك كلاس بوده. الان در بين صنف آموزشى ها اين بحث هست كه، "آيا بايد معلم هاى جوان تر رو بركنار كرد، يا معلم هايى كه عملكرد پايين ترى داشتند؟" و اين بحث هست كه: اگه قراره كه كلاسها بزرگتر بشوند، كجاها اين كار رو بكنيم؟ اين چقدر اثر ميذاره؟ و متاسفانه همينطور كه اين بحثها پيش ميره، مردم گيج ميشن و فكر مى كنند، "خب شايد اينطورى مشكلى پيش نيايد." ولى، نه، مخارج آموزشى نبايد كاهش يابد. راههايى هست كه اگر مشكل مقطعى باشند ميشه اثر رو كمينه كرد، ولى در هر صورت اين يك مشكله. اين مشگل واقعی برای اهداف ماست. فناورى اينجا نقش داره. بالاخره ما پول نياز داريم كه با اون آزمايش كنيم، و ابزارهاى لازم رو فراهم كنيم. اين طرز قكر هست كه به مدرسين براساس اثربخشى پاداش بدهيم، كار اونها رو بسنجيم، بهشون بازخورد بدهيم، از كلاسها فيلمبردارى كنيم. اين چيزيه كه به نظر من خيلى خيلى اهميت داره. بالاخره بايد دلارها رو به اين سيستم تخصيص داد و همچنين براى پاداش تشويقى. در شرايط رونق پول بيشترى وارد سيستم مى كنيد-- يا حتي در شرايط خنثى، شايد سرمايه رو به اين سمت سوق دهيد. ولى با اين صرفه جوييهايى كه صحبتشان رو مى كنيم، تأمين اين پاداشها براى برترينها خيلى خيلى سخت تر خواهد بود يا جا باز كردن براى استفده از فناورى به روشهاى جديد.
خب چه اتفاقى داره ميفته؟ افراد پشت این چه کسانی هستند که دارند مرتکب خطا می شوند؟ خب واقعا آدم پشت پرده ای نیست. (خنده حضار) یک جورهایی رای دهندگان هستن، ماها که نمایان می شیم. فقط به این مخارج نگاه کنید. کالیفرنیا بیش از 100 میلیارد دلار خرج خواهد کرد، مایکروسافت 38 میلیارد گوگل حدود 19 میلیارد. میزان استعدادی که در تحلیل داده ها هم در داخل گوگل و مایکروسافت و هم خارج از اون، شامل تحلیل گران و افراد با نظرات متفاوت که بحث می کنند "آیا باید این خرج رو می کردند؟ نه، پولشان رو هدر دادن. این یکی چطور؟" این خیلی خارق العاده است. همه نظر خودشان رو دارند. بازخورد خوبی وجود دارده. و از داده ها و اعداد برای تصمیم گیری استفاده میشه. اگر سراغ مخارج آموزشی و درمانی بروید-- خصوصا با این روندهای بلند مدت-- چنین مشارکتی رو نمی بینید اون هم روی رقمی که خیلی مهم تر هست هم از دید عدالت، و هم آموزش.
خب چکار باید بکنیم؟ ما به ابزار بهتری نیاز داریم. می تونیم بعضی از این چیزها رو در اینترنت منتشر کنیم. من می خواهم از وبسایتم استفاده کنم تا چیزهایی رو ارائه کنم تا یک تصویر کلی بدست بیاد. ولی خیلی بیشتر از این نیاز داریم. چند تا کتاب خوب هست، یکیش راجع به مخارج مدارس و این که پول اونها از کجا میاد هست-- و این که چگونه در طول زمان تغییر کرده و مشکل فعلی. ما به حسابداری بهتری نیاز داریم. ما باید بپذیریم که کارمندان فعلی و تعهداتی که به وجود می آورند باید از بودجه فعلی نشأت بگیرند. باید بفهمیم که چرا حسابداری بازنشستگی رو به این شکل انجام دادند. باید بیشتر شبیه حسابداری شخصی بشه. این معیار ما باید باشه. و در نهایت، ما باید از سیاستمدارها تقدیر کنیم. هر زمانی که اونها می گن که با این مشکلهای بلند مدت روبه رو هستیم، ما نمی تونیم بگیم، "اوه، تو فقط خبرهای بد میاری؟ ما فقط به تو ضربه زدیم" در حقیقت، بعضی ها مثل اینها هستند: ارسکین باولز، الن سیمسون و دیگران، که خیلی کار کردند و طرح هایی دادند برای مشکل مخارج درمانی ایالت ها. ولی در عمل، کار این افراد به حاشیه رفته شده. در عمل، چند هفته بعد، یک مقدار مالیات ها کسر شد که شرایط رو از اون چیزی که فکر می کردند بدتر کرد. پس به این بخش ها نیاز داریم.
به نظرم این یک مشکل قابل حله. اینجا یک کشور محشر با کلی آدم هست. ولی باید اون آدم ها رو دخیل کنیم، چون مسئله مرتبط با آموزش هست. و فقط نگاه کنید چه اتفاقی با شهریه سر دانشگاه کالیفرنیا اومد و این رو برای سه، چهار، پنج سال آینده تخمین بزنید. این قابل پرداخت نیست. و این چیزی هست که-- یعنی سرمایه گذاری برای کودکان-- که ما رو تراز اول می کنه، ما رو قادر به مشارکت کردن می کند. ما رو قادر می کنه که هنر انجام بدیم، در بیوتکنولوژی کار کنیم، نرم افزار توسعه بدهیم و همه ی این چیزهای اعجاب انگیز. لپ کلام این که باید به بودجه های ایالتی اهمیت بدهیم چون اونها برای آینده و کودکان ما مهم هستند.
متشکرم.
(تشویق)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *