بیورن لومبرگ اولویت های جهانی را تنظیم می‌کند

متن سخنرانی :
آنچه من دوست دارم در موردش صحبت کنم در حقیقت بزرگترین مشکل جهان است. نمی‏خواهم در مورد "طرفدار محیط زیستِ شکاک" صحبت کنم -- شاید آن هم انتخاب خوبی باشد. (خنده ی حضار)
اما می‏خواهم در این مورد صحبت کنم : مشکلات بزرگ در جهان چیستند؟ و باید بگویم، پیش از آن که ادامه بدهم، باید از همه‏‌ی شما بخواهم تا کاغذ و قلم در آورید زیرا در واقع من از شما خواهم خواست تا به من کمک کنید تا به این که چطور ما این کار را می‏کنیم نظاره کنید. پس کاغذ و قلمتان را در آورید. معیار نهایی این است، مشکلات بسیار زیادی در جهان وجود دارد. تنها تعدادی از آن‏ها را لیست خواهم کرد. ۸۰۰ میلیون نفر از گرسنگی رنج می برند. یک میلیارد نفر از آب آشامیدنی پاکیزه محروم‏اند. دو میلیارد نفر دچار از امکانات بهداشتی بی‌بهره‌اند. میلیون‏ها نفر در اثر HIV و ایدز در حال مرگ هستند. لیست همین طور ادامه پیدا خواهد کرد. ۲ میلیارد نفر بر اثر تغییرات آب و هوا به شدت تحت تاثیر قرار خواهند گرفت -- و غیره آن بیرون مشکلات بسیار بسیار زیادی وجود دارد.
در یک دنیای ایده آل، ما همه‏‌ی آن ها را حل خواهیم کرد، اما ما این کار را نمی‏کنیم. در حقیقت ما همه‏‌ی مشکلات را حل نمی‏کنیم و اگر این کار را نکنیم، سوالی که لازم است از خودمان بپرسیم -- و به خاطر این است که در نشست اقتصادی است -- این است که بگوییم، اگر ما همه‏‌ی این کارها را نکنیم، واقعا باید شروع کنیم به پرسش از خودمان، که اول کدام یک را باید حل کنیم؟ و این سوالی است که من دوست دارم از شما بپرسم. اگر ما گفته باشیم، ۵۰ میلیارد دلار برای خرج کردن در چهار سال آینده داریم. که کار مفید در دنیا انجام دهیم، کجا آن را باید خرج کنیم؟ ما ۱۰ تا از بزرگترین چالش‏ها را در دنیا شناسایی کردیم، و من به صورت مختصر آن ها را می‏خوانم: تغییرات آب و هوا، بیماری‏های مسری، درگیری‏ها، تحصیلات، بی ثباتی‏های اقتصادی، فسادهای حکومتی، سوء تغذیه و گرسنگی، مهاجرت جمعیت، مراعات اصول بهداشتی، یارانه‏ها و موانع تجاری. ما معتقدیم که این‏ها به طریقه‏های بسیاری بزرگترین مشکلات در دنیا را در بر می‏گیرند. سوال واضحی برای پرسیدن وجود دارد، شما فکر می‏کنید که بزرگترین چیزها چیستند؟ از کجا برای حل این مشکلات باید شروع کنیم؟ اما این مساله اشتباهی برای پرسیدن است. در حقیقت این مساله‏ ای بود که در ماه ژانویه در داوُس مورد سوال قرار گرفته بود
اما البته در درخواست از مردم برای تمرکز کردن بر مسائل، مشکلی وجود دارد. زیرا ما نمی توانیم مشکلات را حل کنیم. مطمئنا بزرگترین مشکلی که ما در دنیا داریم این است که ما همه خواهیم مُرد. اما ما تکنولوژی‏ ای نداریم که آن را حل کند، درست است؟ پس نکته در اولویت بندی کردن مشکلات نیست، بلکه نکته در اولویت بندی کردن راه حل های مشکلات است. و آن می تواند -- البته آن مقداری پیچیدگی پیدا می کند. برای تغییرات آب و هوایی می تواند مشابه به کیوتو باشد. برای بیماری‏های مسری می تواند کلینیک‏های سلامت یا پشه بندها باشد. برای درگیری‏ها می تواند نیروهای حافظ صلح سازمان ملل باشد و غیره. کاری که می‌خواهم سعی کنید آنرا در ظرف ۳۰ثانیه انجام بدهید -- و می دانم که این در مفهوم یک کار غیر ممکن است -- نوشتنِ چیزهایی‌ست که فکر‌می‌کنید احتمالا بعضی از الویت ها می باشد. نوشتنِ چیزهایی‌ست که فکر‌می‌کنید احتمالا بعضی از الویت ها می باشد. و هم چنین -- و البته این همان جایی است که اقتصاد شیطانی می شود -- ابتدا، آن چیزهایی که نباید انجام دهیم را کنار بگذاریم. چه چیزی در انتهای لیست باید باشد؟ لطفا، تنها ۳۰ ثانیه وقت بگذارید، می توانید با کسی که نزدیکتان است صحبت نمایید، و تصمیم بگیرید که الویت های بالا چه چیزهایی باید باشند و الویت‏های پایین راه حل هایی که برای مسائل بزرگ در دنیا داریم.
بخش هیجان انگیز این پروسه -- و البته، منطورم این است من دوستش دارم -- من تنها ۱۸ دقیقه وقت دارم، تا به حال من مقدار قابل توجهی از وقتم را به شما داده ام، درست است؟ من دوست دارم که شروع کنیم، و شما را به تفکر در مورد این روند واداریم، و در حقیقت این همان کاری است که ما کردیم. و همچنین من به شدت شما را تشویق می کنم، و من مطمئن هستم ما پس از این هم این بحث‏ها را خواهیم داشت، تا فکر کنیم به اینکه در حقیقت ما چگونه الویت بندی می کنیم؟ البته، شما باید از خودتان بپرسید، چرا تاکنون چنین لیستی تهیه نشده بوده است؟ و یک دلیل این است که الویت بندی امری فوق العاده نا مناسب است. هیچ کس میل به انجام آن ندارد. البته، هر سازمانی دوست دارد که در الویت بالای چنین لیستی باشد. ولی هر سازمانی همچنین اکراه دارد از این که در بالای این لیست نباشد. و از آنجائی که تعداد خیلی زیادی مکان غیر از شماره یک در این لیست هست نسبت به تعداد شماره یک‏ها، این مفهوم خوبی دارد که نخواهید چنین لیستی را تهیه نمائید. حدود ۶۰ سال است که ما سازمان ملل را داریم، هنوز در واقع هرگز چنین لیست بنیادی را تهیه نکرده ایم از تمام کارهای بزرگی که در دنیا می توانیم انجام دهیم، و گفته شده، که کدام یک از آن‏ها را ابتدا باید انجام دهیم؟ پس این به این معنا نیست که ما در حال الویت بندی نیستیم -- هر تصمیم گیری ای یک الویت بندی است، پس در حقیقت ما هم چنان در حال الویت بندی هستیم، تنها اگر به طور ضمنی -- و این بعید است که به خوبی این باشد که عملا ما الویت بندی را انجام دهیم، و وارد شدیم و در مورد آن صحبت نمودیم.
پس آنچه من پیشنهاد می دهم واقعا این است که بگوییم ما برای یک مدت بسیار طولانی وضعیتی داشته ایم که فهرستی از انتخاب‏ها داشتیم. چیزهای بسیار بسیار زیادی وجود دارد که ما آن بیرون می توانیم انجام دهیم، اما ما قیمت‏ها و سایزها را نداشتیم. ما ایده ای نداشتیم. تصور کنید که به رستوران می روید و یک منوی بزرگ دریافت می کنید، اما هیچ ایده ای ندارید که قیمت‏ها چقدر است. شما می دانید که یک پیتزا می‏خواهید، اما هیچ ایده ای ندارید که قیمتش چقدر است. قیمتش می تواند یک دلار باشد یا ۱٫۰۰۰ دلار. می‏تواند یک پیتزای خانواده باشد، می‏تواند پیتزا با سایزی برای یک نفر باشد، درست است؟ ما دوست داریم این چیزها را بدانیم.
و این در واقع همان چیزی است که اجماع کپنهاگ در حال تلاش برای انجامش است -- سعی برای قیمت نهادن بر روی این موضوعات. و خب به صورت پایه ای این روند اجماع کپنهاگ بوده است. ما ۳۰ نفر از بهترین اقتصاد دانان جهان، ۳ تا از هر منطقه را داشتیم. پس ما سه تا از برترین اقتصاد دانان جهان را داریم که در مورد تغییرات آب و هوایی می‏نویسند. ما چه می‏توانیم بکنیم ؟ هزینه‏‌ها چه میزان خواهد بود. و سود آن چه خواهد بود؟ به همین ترتیب در بیماری‏های مسری. سه نفر از برترین متخصصان جهان می گویند که ما چه می توانیم بکنیم؟ هزنیه‏‌ها چه خواهد بود؟ ما در مورد آن‏ها چه کاری باید انجام دهیم، و نتیجه اش چه خواهد بود؟ و به همین ترتیب.
سپس ما چند تا از برترین اقتصاد دانان دنیا را داشتیم، ۸ تا از برترین اقتصاد دانان دنیا، شامل سه برنده ی نوبل، در می ۲۰۰۴ در کپنهاگ ملاقات کردند. ما آن‏ها را " تیم رویایی " نامیدیم. رئیس دانشگاه کمبریج تصمیم گرفت تا آن ها را رئال مادرید اقتصاد دانان بنامد. در اروپا آن خیلی خوب عمل می کند ولی اینجا واقعا عمل نمی کند. و آنچه آن ها به صورت اساسی انجام دادند این بود که یک لیست الویت بندی تهیه نمودند. و سپس شما می‏پرسید، چرا اقتصاد دانان؟ و البته من خیلی خوشحال می شوم که شما آن سوال را پرسیدید -- ( خنده حضار) -- زیرا این سوال بسیار خوبی است. نکته این است که، در حقیقت، اگر شما می‏خواهید در مورد مالاریا بدانید، ‏از یک متخصص در زمینه ی مالاریا می‏پرسید. اگر می‏خواهید در مورد آب و هوا بدانید، از یک کارشناس آب و هوا می‏پرسید. اما وقتی می‏خواهید بدانید که با کدام یک از این دو ابتدا باید روبرو شوید، شما نمی‏توانید از هیچ کدام از ان ها بپرسید، زیرا این کاری نیست که آن ها انجام می‏دهند. آن کاری است که اقتصاد دانان انجام می‏دهند. الویت بندی. آن ها آن را به شیوه منزجرکننده ای برای گفتن درست می‏کنند، کدام را ابتدا باید انجام دهیم، و سپس کدام را باید انجام دهیم؟
خب پس این لیست است، و این آنی است که من دوست دارم با شما به اشتراک بگذارم. البته، شما می‏توانید این را در سایت هم ببینید. و همچنین ما درمورد آن بیشتر صحبت خواهیم کرد، من مطمئنم، همچنانکه روزها می گدرند. اساسا آن ها لیستی را مطرح کردند که در آن گفتند پروژ های بدی بوده است -- اساسا پروژه هایی که اگر شما یک دلار سرمایه گذاری می‏کنید، کمتر از یک دلار را دریافت می‏کنید. سپس پروژه‏های نسبتا خوب وجود دارد، پروژه‏های خوب و پروژه‏های خیلی خوب. و البته، پروژه ای که ما می خواهیم شروع کنیم از نوع پروژه ی بسیار خوب است. من قصد دارم تا وارونه حرکت کنم تا در پایان بهترین پروژه‏‌ها را داشته باشیم.
این‏ها پروژه‏‌های بد بودند. همان طور که می بینید، پایین لیست تغییرات آب و هوایی بود. این تعداد زیادی از افراد را دلخور می کند، و احتمالا آن یکی از چیزهایی است که افراد خواهند گفت من حتی دیگر نباید دوباره برگردم. و من دوست دارم در مورد آن صحبت کنم، زیرا آن واقعا نادر است. چرا این مطرح شد؟ و من درواقع همچنین سعی خواهم کرد تا به این باز گردم زیرا احتمالا این یکی از چیزهایی است که ما با هم مخالف خواهیم بود در لیستی که شما نوشته اید.
دلیل اینکه آن ها این را مطرح کردند که کیوتو -- یا انجام دادن چیزی فراتر از کیوتو -- معامله ی بدی است به سادگی به خاطر این است که خیلی ناکارآمد است. این نیست که بگوییم گرم شدن کره ی زمین در حال اتفاق افتادن نیست. این نیست که بگوییم این یک مشکل بزرگ نیست. اما این است که بگوییم آن چه ما در مورد آن می توانیم انجام دهیم خیلی ناچیز است با یک هزینه ی گزاف. اساسا آنچه آن ها به ما نشان می دهند، متوسط تمام مدل های اقتصادی کلان، این است که کیوتو، اگر همه موافق باشند، حدود ۱۵۰ میلیارد دلار در سال هزینه دارد. این مقدار قابل توجهی پول است. این دو سوم کمک هزینه ی توسعه ی جهانی است که ما هر سال به جهان سوم می دهیم. هنوز این خیلی کم مفیدعمل می کند. تمامی مدل‏ها نشان می دهند که این گرمایش را برای حدود ۶ سال در ۲۱۰۰ به تعویق می‏اندازد . پس آن شخصی که در سال ۲۱۰۰ در بنگلادش دچار سیل می شود می تواند تا سال ۲۱۰۶ صبر کند. که تا حدودی مفید است اما نه خیلی زیاد. پس در حقیقت ایده اینجا این است که بگوییم، خب، ما مقدار خیلی زیادی پول هزینه کردیم برای انجام کاری که کم مفید است .
و فقط برای اینکه به شما نوعی حس مرجع بدهم در حقیقت سازمان ملل حدس می زند که برای نیمی از آن مقدار برای حدود ۷۵ میلیارد دلار در سال، ما می‏توانستیم تمام مسائل عمده و اساسی در دنیا را حل کنیم. ما می‏توانستیم آب آشامیدنی سالم ارائه دهیم، سیستم فاضلاب، مراقبت‏های بهداشتی اولیه و تحصیلات برای تک تک انسان ها در این سیاره. پس ما باید از خودمان بپرسیم، آیا ما می‏خواهیم که دو برابر این مقدار را خرج نماییم برای انجام دادن کاری که خیلی هم مفید است؟ یا اینکه نیمی از آن را برای انجام دادن مقدار شگفت انگیزی از کارهای مفید خرج نماییم؟ و در حقیقت این است که چرا این تبدیل به یک پروژه ی بد می‏شود. این نیست که بگوییم اگر ما تمام پول در دنیا را داشتیم، ما نمی خواستیم این کار را بکنیم. اما این است که بگوییم، وقتی ما این کار را نمی‏کنیم، این فقط به سادگی اولین الویت ما نیست.
پروژه‏های نسبتا خوب -- توجه کنید که من نمی‏خواهم راجع به همه‌ی اینها نظر بدهم -- اما بیماری‏های مسری، درجه ی سرویس‏های بهداشتی اولیه -- همین حالا ساختم اش به سادگی به خاطر اینکه، بله، درجه بندی سرویس‏های بهداشتی اولیه چیز عظیمی است. این منجر به کارهای مفید بسیاری می شود اما خیلی خیلی هزینه هم می‏برد. دوباره، آنچه این به ما می‏گوید این است که ناگهان ما شروع به فکر کردن درباره ی هر دو جانب معادله می‏کنیم. اگر شما به پروژه‏های خوب نگاه بیاندازید، با تعداد زیادی از نوع آب و مراعات اصول بهداشتی مواجه می شوید. بار دیگر، آب و مراعات اصول بهداشتی به شدت مهم است، اما این هزینه‏‌های زیرساختی بسیار زیادی نیز دارد. پس من دوست دارم که ۴ الویت برتر را به شما نشان دهم که باید حداقل اولین الویت‏هایی باشند که ما با آن‏ها معامله می‏کنیم وقتی ما در مورد اینکه چطور باید با مسائل جهان مواجه شویم صحبت می‏کنیم.
چهارمین مشکل برتر مالاریا است -- مواجه شدن با مالاریا. بروز مالاریا درمورد مبتلا شدن چندین میلیون نفر به صورت سالانه است. شاید حتی هزینه ای چند درصدی از تولید ناخالص داخلی داشته باشد سالانه برای ملل تحت تاثیر واقع شده. اگر ما حدود ۱۳ میلیارد دلار برای ۴ سال آینده سرمایه گذاری می کردیم می توانستیم بروز آن را به نصف برسانیم. می توانستیم از مرگ ۵۰۰٫۰۰۰ نفر جلوگیری به عمل آوریم، اما شاید مهم تر از آن، ما می توانستیم از مبتلا شدن حدود یک میلیون نفر در سال جلوگیری به عمل آوریم. ما می توانیم به صورت خیلی موثری توانایی آن ها را در مواجهه با خیلی دیگر از مشکلاتی که دارند افزایش دهیم -- البته، سرانجام، با گرم شدن کره ی زمین هم مواجهه داشته باشیم.
سومین مشکل برتر، تجارت آزاد بود. اساسا، مدل ها نشان دادند که اگر ما می توانستیم تجارت آزاد داشته باشیم، و خصوصا کاهش میزان یارانه ها در ایالات متحده و اروپا اساسا ما می توانستیم به اقتصاد جهانی روح ببخشیم با عدد حیرت انگیزی حدود ۲٫۴۰۰ میلیارد دلار در سال، که نیمی از آن متعلق به جهان سوم است. دوباره، نکته این است که بگوییم در حقیقت ما می توانستیم ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون نفر را از فقر بیرون بکشیم. اساسا خیلی سریع در حدود ۲ تا ۵ سال. این سومین کار برتری است که ما می توانستیم انجام دهیم.
دومین کار برتر می تواند تمرکز بر روی سوءتغذیه باشد. نه تنها سوءتغذیه در کل بلکه راه ارزانی برای مواجهه با سوءتغذیه وجود دارد، یعنی، کمبود ریزمغذی ها. اساسا، حدود نیمی از جمعیت جهان کمبود آهن، روی، ید و ویتامین آ دارند. اگر ما حدود ۱۲ میلیارد دلار سرمایه گذاری کنیم، می توانیم تاخت و تاز شدیدی نسبت به آن مشکل صورت دهیم. این می تواند دومین سرمایه گذاری برتری که ما می توانیم انجام دهیم باشد.
و بهترین پروژه این می تواند باشد که بر روی ایدز/ اچ آی وی تمرکز نماییم. اساسا اگر ما ۲۷ میلیارد دلار در ۸ سال آینده سرمایه گذاری کنیم، می توانیم از ۲۸ میلیون مورد جدید ایدز / اچ آی وی جلوگیری به عمل آوریم. دوباره، آنچه این منجر به آن می شود و آنچه این بر آن متمرکز می شود بیان می کند که دو روش کاملا متفاوت برای مواجه شدن با ایدز / اچ آی وی وجود دارد. یکی درمان است، دیگری پیشگیری است. و دوباره، در یک دنیای ایده آل، ما هر دو را انجام می دهیم. اما در دنیایی که ما هیچ کدام را انجام نمی دهیم، یا این که خوب انجامش نمی دهیم، حداقل ابتدا باید از خودمان بپرسیم که ابتدا کجا سرمایه گذاری کنیم. و درمان خیلی خیلی بیشتر از درمان هزینه بر است. پس اساسا، آن چه این تمرکز بیان می کند، ما می توانیم با سرمایه گذاری در پیشگیری کارهای بیشتری انجام دهیم. اساسا برای آن مقدار پولی که هزینه می کنیم می توانیم X مقدار کار مفید در درمان انجام دهیم، و ۱۰ برابر کار بیشتر در پیشگیری انجام دهیم. پس دوباره، آنچه ما بر آن تمرکز می کنیم پیشگیری به جای درمان است، در اولین روش.
آنچه این واقعا انجام می دهد این است که ما را وا می دارد تا درباره ی الویت ها بیاندیشیم. من دوست دارم که شما به لیست الویت بندی‌هایتان نگاه کنید و بگویید، آیا شما این را به درستی متوجه شدید؟ یا آیا به آنچه در اینجا مطرح کردیم نزدیک شدید؟ خب، البته، دوباره یکی از چیزها تغییرات آب و هوا است. من خیلی از افراد را می بینم که خیلی خیلی بی علاقه اند که ما باید این کار را انجام دهیم.
همچنین ما باید تغییرات آب و هوایی را صورت دهیم، اگر برای هیچ دلیل دیگری، به سادگی به دلیل اینکه این مشکل بزرگی است. اما البته ما تمامی این کارهای مشکل را انجام نمی دهیم. آن بیرون در دنیا مشکلات خیلی زیادی وجود دارد. و آنچه من می خواهم از آن مطمئن شوم این است، اگر ما عملا بر مشکلات تمرکز کنیم، بر موارد صحیح تمرکز نماییم. آن هایی که ما می توانیم مقدار زیادی کار مفید انجام دهیم نه مقدار کمی کار مفید. و فکر می کنیم، در حقیقت -- توماس شلینگ، یکی از شرکت کنندگان در تیم رویایی، او این را خیلی خیلی خوب تعبیر کرده است. یکی از چیزهایی که مردم فراموش می کنند، این است که در ۱۰۰ سال آینده، زمانی که ما داریم در مورد در مورد اکثر صدمات تغییرات آب و هوایی اش صحبت می کنیم مردم خیلی خیلی بیشتر ثروتمند خواهند بود. حتی بدبینانه ترین حالات تاثیر سازمان ملل تخمین می زند که یک انسان متوسط در کشورهای در حال توسعه در سال ۲۱۰۰ به ثروتمندی امروز ما می باشد. محتمل‌تر، آن ها ۲ تا ۴ برابر ما ثروتمند خواهند بود. و البته، ما حتی ثروتمند تر از آن خواهیم بود.
اما نکته این است که بگوییم، وقتی ما از حفظ کردن مردم صحبت می کنیم، یا کمک رسانی به مردم در سال ۲۱۰۰ در بنگلادش، ما داریم در مورد یک فرد فقیر بنگلادشی صحبت نمی کنیم. در حقیقت ما داریم در مورد یک فرد نسبتا ثروتمند هلندی صحبت می کنیم. و پس نکته ی حقیقی، البته، این است که بگوییم، آیا ما می خواهیم مقدار خیلی زیادی پول خرج کنیم تا مقدار اندکی کمک رسانی کنیم، ۱۰۰ سال دیگر از الان، به یک فرد نسبتا ثروتمند هلندی؟ یا اینکه ما می خواهیم به افراد واقعا فقیر، هم اکنون، در بنگلادش کمک کنیم، چه کسی واقعا به کمک احتیاج دارد، و به چه کسی می توانیم خیلی خیلی ارزان کمک کنیم؟ یا همان گونه که شلینگ آن را تعبیر می کند، تصور کنید اگر شما یک پولدار -- همان گونه که خواهید بود -- یک پولدار چینی، یک پولدار بولیویایی، یک پولدار کنگویی، در سال ۲۱۰۰، با به یاد آوردن سال ۲۰۰۵، شما بگویید، " چقدر عجیب که آن ها خیلی اهمیت می دادند به کمک کردن من به مقدار اندکی از طریق تغییرات آب و هوایی، و نسبتا خیلی کم در مورد کمک به پدربزرگ من اهمیت می دادند و جد بزرگم، که خیلی بیستر به او می توانستند کمک بکنند، و چه کسی بیشتر از او نیازمند کمک بود؟"
پس فکر می کنم این واقعا به ما می گوید که چرا این گونه است که ما نیاز داریم تا الویت هایمان را مرتب کنیم. حتی اگر این با شیوه ای که ما این مشکل را می بینیم مطابقت نمی کند. البته، این عمدتا به این دلیل است که تغییرات اب و هوایی صورت خوبی دارد. می دانید، فیلم پس فردا" را داریم ، به نظر عالی می رسد، درست است؟ فیلم خوبی از لحاظ معنایی است که من قطعا می خواهم ببینمش، درست است، اما من از امریک انتظار ندارم که برد پیت در فیلم بعدی اش نقش بازی کند در حال حفاری مستراح در تانزانیا یا چنین چیزی (خنده ی حضار). فقط این مقدار باعث نمی شود که یک فیلم شود. خب به طرق مختلف، من به اجماع کپنهاگ فکر می کنم و تمامی بحث پیرامون الویت ها به عنوان دفاعی در برابر مشکلات کسل کننده. تا مطمئن شویم که می فهمیم این راجع به اینکه ما را وادراد تا حس خوبی داشته باشیم نیست. این راجع به درست کردن چیزهایی نیست که بیشترین جلب توجه رسانه ها را داشته باشد، بلکه راجع به ایجاد موقعیت هایی است که می توانیم مفید ترین کارها را انجام دهیم.
فکر می کنم ایرادهای دیگری که مهم است بیان شوند این است که من به طریقی -- یا ما به طریقی -- انتخاب اشتباهی را فرض می کنیم. البته، ما باید همه کارها را بکینم، در یک دنیای ایده آل -- من قطعا موافقت خواهم نمود. من فکر می کنم ما باید همه کارها را انجام دهیم، اما انجام نمی دهیم. در ۱۹۷۰، کشورهای توسعه یافته تصمیم گرفتند که ما می رویم تا دوبرابر آنچه امروزه نسبت به سال ۱۹۷۰ برای کشورهای در حال توسعه خرج کرده ایم را خرج کنیم. از آن پس کمک رسانی ما نصف شده است. پس به نظر نمی رسد که ما عملا در مسیر حل کردن ناگهانی تمامی مشکلات بزرگ باشیم.
به علاوه مردم می گویند، پس در مورد جنگ عراق چطور؟ می دانید، ما ۱۰۰ میلیارد دلار خرج کردیم -- چرا آن را برای انجام کارهای مفید در دنیا خرج نکردیم؟ من کاملا از آن حمایت می کنم. اگر هر کدام از شما می تواند با بوش در مورد آن صحبت کند، خوب است. اما البته نکته همچنان این است که بگوییم اگر شما ۱۰۰ مسلیارد دلار دیگر داشته باشید، ما همچنان می خواهیم آن را در بهترین روش ممکن خرج کنیم، این طور نیست؟ پس موضوع واقعی اینجا این است که به عقب باز گردیم و فکر کنیم راجع به اینکه الویت های صحیح چیست. من فقط باید مختصرا اشاره داشته باشم، آیا این واقعا لیست صحیحی است که ما تهیه کرده ایم؟ می دانید، وقتی از بهترین اقتصاد دانان جهان می پرسید، شما به ناچار در انتها از افراد پیر سفید پوست آمریکایی سوال خواهید پرسید. و می دانید آن ها لزوما بهترین راه های نگریستن به تمای جهان نیستند.
پس در حقیقت ما ۸۰ نفر از افراد جوان از سرتاسر جهان را دعوت نمودیم تا بیایند و مساله ی مشابه را حل نمایند. تنها دو شرط لازم برای آن ها این بود که دانشجوی دانشگاه می بودند، و زبان انگیلیسی صحبت می کردند. اکثریت آنها از کشورهای در حال توسعه بودند. همه ی آن ها ایده های مشابهی داشتند اما می توانستند به صورت گسترده به خارج از محدوده ی بحث بروند و قطعا آن ها این کار را کردند، تا به لیست خودشان برسند. و موضوع شگفتی آور این بود که لیست آن ها خیلی مشابه بود -- با سوء تغذیه و بیماری ها در بالای لیست و تغییرات آب و هوایی در پایین لیست. ما این کار را به دفعات بیشتری انجام داده ایم. خیلی سمینارهای دیگر و دانشجویان دانشگاه ها و چیزهای مختلف دیگری وجود داشته. همه ی آن ها لیست های خیلی مشابهی داشتند. و این به من امید خیلی زیادی می دهد، واقعا، در بیان این که من ایمان دارم که روشی روبروی ما وجود دارد که ما را به شروع به فکر درباره ی الویت ها وا میدارد. و بیان اینکه، چیز مهم در جهان چیست؟ البته، در یک دنیای ایده آل، دوباره ما دوست داریم که همه کار را انجام دهیم. اما اگر ما انجامش ندهیم، سپس می توانیم شروع کنیم به فکر راجع به اینکه از کجا باید شروع نماییم ؟
من اجماع کپنهاگ را به عنوان یک روند می بینم. ما آن را در سال ۲۰۰۴ صورت دادیم، و امیدواریم که تعداد بیشتری از افراد را گرد هم آوریم. اطلاعات بیشتر بهتری برای ۲۰۰۸، ۲۰۱۲ جمع آوری نماییم. مسیر درست برای جهان را تعیین نماییم -- البته شروع به فکر درباره ی تریاژ سیاسی نیز نماییم. شروع به فکر کنیم درباره ی گفتن اینکه، " بیایید کارهایی که کم مفید است اما هزینه ی بالایی دارد را انجام ندهیم نه کارهایی که نمی دانیم چطور انجامشان دهیم، بلکه بیایید کارهای عظیمی که با انجام مقدار زیادی کار مفید هزینه ی خیلی کمی دارند را انجام دهیم، همین حالا."
در پایان روز شما می توانید مخالفت کنید با این بحث که عملا چطور ما اینها را الویت بندی می کنیم، اما ما باید صادق و رک باشیم در بیان اینکه، اگر کاری هست که ما انجام می دهیم، کارهای دیگری هم هست که ما انجام نمی دهیم. اگر ما درباره چیزی بیش اندازه نگران باشیم، ختم به نگران نبودن راجع به چیزهای دیگر خواهد شد. پس من امیدوارم که این به ما کمک کند تا بتوانیم الویت بندی های بهتری را درست کنیم. و فکر کنیم که چطور بهتر برای دنیا کار خواهیم کرد. ممنونم.

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *