هالا توماسدوتیر: یک واکنش فمینیستی به سقوط مالی ایسلند

متن سخنرانی :
قبلا خیلی راحتتر بود که بگی اهل ایسلند هستی, چون تا چند سال پیش مردم بندرت در مورد ما میدونستند, چون تا چند سال پیش مردم بندرت در مورد ما میدونستند, و من میتونستم راحت بیام اینجا و حرفای خوب در مورد ایسلند بزنم. و من میتونستم راحت بیام اینجا و حرفای خوب در مورد ایسلند بزنم. ولی ما در سالهای اخیر بخاطر چند چیز انگشت نما شدیم. ولی ما در سالهای اخیر بخاطر چند چیز انگشت نما شدیم. اول, مشخصا ورشکستگی مالی. به حدی بد بود که یه نفر ما رو در eBay به حراج گذاشته بود. به حدی بد بود که یه نفر ما رو در eBay به حراج گذاشته بود. (خنده) با قیمت پایه 99 سنت. با قیمت پایه 99 سنت. بعدش قضیه آتشفشان بود که پرواز خیلی ها از جمله آقای اوباما رو بتاخیر انداخت. بعدش قضیه آتشفشان بود که پرواز خیلی ها از جمله آقای اوباما رو بتاخیر انداخت. بعدش قضیه آتشفشان بود که پرواز خیلی ها از جمله آقای اوباما رو بتاخیر انداخت. بعدش قضیه آتشفشان بود که پرواز خیلی ها از جمله آقای اوباما رو بتاخیر انداخت. راستی اینطور تلفظ میشه "Eyjafjallajokull" هیچ کدام از رسانه هاتون اونو درست نمیگفت.
(خنده)
ولی من اینجا نیومدم که در مورد این دو موضوع دقیقا حرف بزنم ؛ ولی من اینجا نیومدم که در مورد این دو موضوع دقیقا حرف بزنم ؛ من میخوام داستان شرکت خودم و کریستین (كه تو عكس ميبينيد)، Audur Capital که یک شرکت بازرگانی هست، رو بگم، Audur Capital که یک شرکت بازرگانی هست، رو بگم، در بهار 2007 یک سال قبل از اینکه ورشکستگی اقتصادی بوجود بیاد. در بهار 2007یک سال قبل از اینکه ورشکستگی اقتصادی بوجود بیاد. چرا دو زن که داشتن از موقعیت شغلی خودشون در بخش همکاریهای سرمایه گذاری بانکی لذت میبردن چرا دو زن که داشتن از موقعیت شغلی خودشون در بخش همکاریهای سرمایه گذاری بانکی لذت میبردن چرا دو زن که داشتن از موقعیت شغلی خودشون در بخش همکاریهای سرمایه گذاری بانکی لذت میبردن یکدفعه کارشون رو برای تاسیس یه شرکت بازرگانی ترک میکنند؟ خوب بگذارید به این بسنده کنیم که ما یه کم تستوسترون بدنمون زیاد شده بود. خوب بگذارید به این بسنده کنیم که ما یه کم تستوسترون بدنمون زیاد شده بود. خوب بگذارید به این بسنده کنیم که ما یه کم تستوسترون بدنمون زیاد شده بود. البته من نمیخوام بگم که این بحران اقتصادی تقصیر مردها بود. البته من نمیخوام بگم که این بحران اقتصادی تقصیر مردها بود. البته من نمیخوام بگم که این بحران اقتصادی تقصیر مردها بود. ولی من میتونم بخوبی بگم که در کشور من, مثل وال استریت یا لندن یا هرجای دیگه, مردها سردمدار این پرچم اقتصادی بودند. مردها سردمدار این پرچم اقتصادی بودند. و این تکرنگی و نبود گوناگونی به مشکلات بزرگی منجر میشه. و این تکرنگی و نبود گوناگونی به مشکلات بزرگی منجر میشه. و این تکرنگی و نبود گوناگونی به مشکلات بزرگی منجر میشه.
(تشویق)
ما که یه خورده از این جهان خسته بودیم با یک ذهنیت که به ما میگفت این کافی نیست, با یک ذهنیت که به ما میگفت این کافی نیست, تصمیم به تاسیس یک شرکت خدماتی بازرگانی مطابق خواسته های خودمان گرفتیم. تصمیم به تاسیس یک شرکت خدماتی بازرگانی مطابق خواسته های خودمان گرفتیم. ما سعی کردیم خواسته های فمینیستی رو با فینانس در هم بیامیزیم. ما سعی کردیم خواسته های فمینیستی رو با فینانس در هم بیامیزیم. حسابی باعث تعجب بعضیا در ایسلند شدیم. ما رو تا اون موقع کسی نمیشناخت مثل خیلی از زنهای ایسلندی. ما رو تا اون موقع کسی نمیشناخت مثل خیلی از زنهای ایسلندی. ما رو تا اون موقع کسی نمیشناخت مثل خیلی از زنهای ایسلندی. مثل بیرون اومدن از یه جعبه بود حرف زدن درباره اینکه ما زنانی هستیم با یه سری ارزشها و راهکرد های تجاری که به باور ما پایدارتر از انچه تا بحال داشته ایم هستند. که به باور ما پایدارتر از انچه تا بحال داشته ایم هستند. که به باور ما پایدارتر از انچه تا بحال داشته ایم هستند. ما یه تعداد افراد لایق با مهارتهای عالی رو هم جمع کردیم, ما یه تعداد افراد لایق با مهارتهای عالی رو هم جمع کردیم, ما یه تعداد افراد لایق با مهارتهای عالی رو هم جمع کردیم, که به درد ما میخوردند. و با هم به چشم طوفان اقتصادی ایسلند حمله کردیم بدون هیچ ضررمالی به خودمان یا به مشتریانمان. بدون هیچ ضررمالی به خودمان یا به مشتریانمان. البته جای تشکر داره از افراد بااستعداد شرکت البته جای تشکر داره از افراد بااستعداد شرکت که بیشتر کار رو اونها کردند -- و البته فاکتور زمان و شانس هم با ما بود -- ما معتقدیم که این ریشه در باورهای ما داشت. ما معتقدیم که این ریشه در باورهای ما داشت.
حالا میخوام باورهامون رو با شما در میون بگذارم. ما به «ریسک هوشیارانه» معتقدیم. این یعنی چی؟ یعنی همیشه باید به ریسک کاری که میکنی واقف باشی, ما در چیزی که نمیشناختیم سرمایه گذاری نمیکردیم. ما در چیزی که نمیشناختیم سرمایه گذاری نمیکردیم. خیلی سخت نبود. ولی در سال 2007 در اوج مشکلات مالی و ساختارهای پیچیده اقتصادی, در اوج مشکلات مالی و ساختارهای پیچیده اقتصادی, همه چیز برعکس بود رفتارهای کاملا بی پروا در زمینه ریسک در بازار حاکم بود. رفتارهای کاملا بی پروا در زمینه ریسک در بازار حاکم بود. ما همچنین به صحبت قاطع معتقدیم, گفتن آنچه باید گفت, ما همچنین به صحبت قاطع معتقدیم, گفتن آنچه باید گفت, استفاده از بیانی ساده که مردم بفهمند, بیان ضررها و بدی های موجود در کنار بیان پتانسیل های موجود بیان ضررها و بدی های موجود در کنار بیان پتانسیل های موجود و حتی بیان اخبار بدی که هیچ کس نمیخواد اونو بشنوه, مثل عدم باور ما به پایداری واحد اقتصادی ایسلند مثل عدم باور ما به پایداری واحد اقتصادی ایسلند که ما درست قبل از ورشکستگی باهاش درگیر بودیم. که ما درست قبل از ورشکستگی باهاش درگیر بودیم. اگر چه ما در واحد فینانسی کار میکنیم که برنامه Excel حرف اول رو میزنه, اگر چه ما در واحد فینانسی کار میکنیم که برنامه Excel حرف اول رو میزنه, ما به پشتوانه احساسی معتقدیم. ما معتقدیم ارزیابی احساسی درست مثل ارزیابی فینانس مهمه. ما معتقدیم ارزیابی احساسی درست مثل ارزیابی فینانس مهمه. ما معتقدیم ارزیابی احساسی درست مثل ارزیابی فینانس مهمه. ما معتقدیم ارزیابی احساسی درست مثل ارزیابی فینانس مهمه. در اصل این مردمند که سود یا ضرر میکنند نه جدول Excel . در اصل این مردمند که سود یا ضرر میکنند نه جدول Excel . در اصل این مردمند که سود یا ضرر میکنند نه جدول Excel .
(تشویق)
درآخر اینکه, ما به سود با برنامه و اصول معتقدیم؛ درآخر اینکه, ما به سود با برنامه و اصول معتقدیم؛ برامون مهمه سود ما از کجا بدست میاد. پس وقتی تصمیم داریم برای خودمون و مشتریانمون سود آور باشیم باید با یک چشم انداز به آینده اونو انجام بدیم. ما میخواهیم معنای وسیعتری از سود داشته باشیم نه سود فقط برای یک فصل از سال. ما میخوایم هنگام سرمایه گذاری، سود رو بهمراه بهره مثبت اجتماعی محیطی داشته باشیم. ما میخوایم هنگام سرمایه گذاری، سود رو بهمراه بهره مثبت اجتماعی محیطی داشته باشیم. ما میخوایم هنگام سرمایه گذاری، سود رو بهمراه بهره مثبت اجتماعی محیطی داشته باشیم.
ولی موضوع فقط باورها نبود, اگر چه که کاملا با اهمیتند. ولی موضوع فقط باورها نبود, اگر چه که کاملا با اهمیتند. علاوه بر اون یه موقعیت کاری بود. این گرایشی زنانه است, گرایشی پایدار, که میخواهد جالبترین سرمایه گذاری در سال پیش رو به نمایش بگذاره. که میخواهد جالبترین سرمایه گذاری در سال پیش رو به نمایش بگذاره. که میخواهد جالبترین سرمایه گذاری در سال پیش رو به نمایش بگذاره. گرایش زنانه به این معنی نیست که آنها بهتر از مردان هستند, گرایش زنانه به این معنی نیست که آنها بهتر از مردان هستند, بلکه به این معنیست که آنها متفاوت با مردان هستند, با باورها و راهکارهای متفاوت. بلکه به این معنیست که آنها متفاوت با مردان هستند, با باورها و راهکارهای متفاوت. بلکه به این معنیست که آنها متفاوت با مردان هستند, با باورها و راهکارهای متفاوت. پس چی نتیجه میشه؟ تصمیمگیری های بهتر. و رفتارهای توده ای کمتر. و هر دو نتایج بسیار مثبت به بار میاورند. و هر دو نتایج بسیار مثبت به بار میاورند.
البته یکی ممکنه تعجب کنه و بپرسه, حالا که در ایسلند شاهد شکست اقتصادی هستیم که البته اوضاع بقیه اروپا هم چندان بهتر نیست همچنین بسیاری ممکنه بگن که شما نیز در آمریکا با مشکلات بیشتری مواجه خواهید شد حالا که همه اینها رو انجام دادیم, و این آمار رو ارائه دادیم که داشتن گوناگونی حول میز مذاکرات به پیشرفت کمک میکنه, داشتن گوناگونی حول میز مذاکرات به پیشرفت کمک میکنه, آیا ما شاهد تغییر در معاملات و فینانس خواهیم بود؟ آیا دولت تغییر میکنه؟
خوب من بی پرده به شما جوابم رو میگم. روزهایی هستند که من در این باره مطمئن هستم, و روزهایی هم هستند که به این شک میکنم. ایا اصرار مردم بیرون رو دیدین برای بازسازی چیزایی که از دست دادیم؟ (تشویق) اینشتاین میگه این تعریف دیوانگی است -- اینشتاین میگه این تعریف دیوانگی است -- که هر روز همون کار تکراری رو انجام بدی که قبلا کردی که هر روز همون کار تکراری رو انجام بدی که قبلا کردی و امیدوار باشی که نتیجه جدیدی حاصل بشه. بنابراین فکر میکنم دنیا دیوانه است, چون من بیرون این تکرار مکررات رو میبینم, چون من بیرون این تکرار مکررات رو میبینم, در حالی که امیدواریم اینبار دچار ورشکستگی نشیم. من میخوام افکار انقلابی بیشتری رو ببینم. و من امیدوارم. درست مثل TED من هم به مردم ایمان دارم. و معتقدم مصرف کنندگان دارن هر چه بیشتر هوشیار میشن, و معتقدم مصرف کنندگان دارن هر چه بیشتر هوشیار میشن, و دارن با کیف پولی خودشون رای میدن, و میخوان چهره اقتصاد و معاملات رو از بیرون عوض کنند, و میخوان چهره اقتصاد و معاملات رو از بیرون عوض کنند, اگر از درون فکری به حالش نشود.
البته من یه انقلابی هستم, که طبیعیه, چون ایسلندیم. البته من یه انقلابی هستم, که طبیعیه, چون ایسلندیم. ما یه تاریخ طولانی داریم پر از زنان شجاع و مستقل از زمان وایکینگها تا به امروز. ما یه تاریخ طولانی داریم پر از زنان شجاع و مستقل از زمان وایکینگها تا به امروز. ما یه تاریخ طولانی داریم پر از زنان شجاع و مستقل از زمان وایکینگها تا به امروز. میخوام بهتون بگم وقتی که من برای اولین بار متوجه شدم که حضور زنان در جامعه و اقتصاد مهمه که حضور زنان در جامعه و اقتصاد مهمه 7 سالم بود -- تولد مادرم بود -- 24 اکتبر 1975. زنان در ایسلند این روز رو مرخصی میگیرند از کارشون یا از خونه شون, و بعد همه چیز تعطیل میشه. از کارشون یا از خونه شون, و بعد همه چیز تعطیل میشه. (خنده) اونها راهپیمایی میکنن به سمت مرکز ریکیاویک, و موضوعات مربوط به خانمها رو در صدر برنامشون قرار میدن. وبعضی معتقدند که این شروع یک جنبش جهانیست. برای من بیشتر آغاز یک سفر طولانی بود, ولی من اون روز تصمیم گرفتم که مهم باشم. 5 سال بعد درایسلند خانم Vigdis Finnbogadottir رییس جمهور شد 5 سال بعد درایسلند خانم Vigdis Finnbogadottir رییس جمهور شد اولین زنی بود که رییس دولت میشد, یک مادر مجرد, نجات یافته از سرطان سینه, یک مادر مجرد, نجات یافته از سرطان سینه, که یک سینه او برداشته شده بود. و در یکی ازجلسات انتخاباتی, یکی از رقبای مرد او و در یکی ازجلسات انتخاباتی, یکی از رقبای مرد او با اشاره به این موضوع افزود که اون نمیتونه رییس جمهور بشه؛ اون یک زنه و حتی نیمی از یک زن. اون شب او انتخابات رو برد, چون اون برگشت و به او گفت چون اون برگشت و به او گفت چون اون برگشت و به او گفت "خوب البته من نمیخوام به مردم ایسلند شیر بدم. میخوام اونها رو هدایت کنم." "خوب البته من نمیخوام به مردم ایسلند شیر بدم. میخوام اونها رو هدایت کنم."
(تشویق)
بنابراین من خیلی خانمهای الگو داشتم که باعث شدن من به اینجا برسم. بنابراین من خیلی خانمهای الگو داشتم که باعث شدن من به اینجا برسم. بنابراین من خیلی خانمهای الگو داشتم که باعث شدن من به اینجا برسم. البته من 10 تا 15 سال اول کاریم رو بدون توجه به زن بودنم طی کردم. البته من 10 تا 15 سال اول کاریم رو بدون توجه به زن بودنم طی کردم. البته من 10 تا 15 سال اول کاریم رو بدون توجه به زن بودنم طی کردم. با "همکاریهای آمریکا" شروع کردم. و من کاملا مطمئن بودم که این فردیه, که مردها و زنها شانسای برابری رو دارن, و من کاملا مطمئن بودم که این فردیه, که مردها و زنها شانسای برابری رو دارن, و من کاملا مطمئن بودم که این فردیه, که مردها و زنها شانسای برابری رو دارن, ولی بعدا نتیجه گرفتم که اینجوری نیست. ولی بعدا نتیجه گرفتم که اینجوری نیست. ما مثل هم نیستیم. این عالیه چون با این تفاوتا ما زندگی پایدارتری رو ایجاد میکنیم. ما مثل هم نیستیم. این عالیه چون با این تفاوتا ما زندگی پایدارتری رو ایجاد میکنیم. ما مثل هم نیستیم. این عالیه چون با این تفاوتا ما زندگی پایدارتری رو ایجاد میکنیم. ما باید از تفاوتهامون برای رسیدن به اهدافمون استفاده کنیم.
آخرین چیزی رو که با شما میخوام در میون بگذارم اینه که من از این «یا این یا اون» ها خسته شدم اینه که من از این «یا این یا اون» ها خسته شدم «یا زن یا مرد» گفتنها. ما باید زیبایی بالانس داشتن رو دریابیم. پس بیاید این ایده های تکراری رو کنار بگذاریم؛ تجارت اینجا خيرخواهي جای دیگه, پس بیاید این ایده های تکراری رو کنار بگذاریم؛ تجارت اینجا خيرخواهي جای دیگه, و بیاید در باره تجارت خوب فکر کنیم. و بیاید در باره تجارت خوب فکر کنیم. فقط به این صورت ما دنیا رو تغییر میدیم. این تنها روش پایدار در آینده خواهد بود.
سپاسگزارم.
(تشویق)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *