آموزش : رهبری قدرتمند و مهربانانه

سوالی که در طول دوره کاریم بیشتر از من پرسیده شده اینه که چطور می تونی هم اینقدر خوب باشی و همچنان موفق؟ خوشرویی در کار اغلب با نقطه ضعف برابری داره و اگر شما خیلی آدم خوبی باشین، اینطور تصور میشه که پیشرفت چندانی نخواهید کرد، و نمیتونین جایگاهی رو برای خودتون در اداره داشته باشین حالا این جایگاه در اداره هر معنی ای که احتمالا میخواد برای شما داشته باشه. بدیهی است که من اعتقادی بهش ندارم. من معتقدم که خوب بودن خدمت زیادی در کار حرفه ایم کرده، به همین دلیل که کتاب "افسانه دختر خوب" رو نوشتم. من فهمیدم که وقتی با مردم خوب هستی این امکان رو به شما میده تا اعتماد بوجود بیارین و سپس روابط رو بهتر کنین و همه چیز موفقیت در تجارت به روابط بستگی داره. یک مثال عالی در این مورد اولین تبلیغ بزرگ من. من 26 سالم بود که در شرکت کوکاکولا کار می کردم در ازای سهم 500 میلیونی به سِمت ناظر ارتقا پیدا کردم. من از مدیریت یک نفر به مدیریت 40 نفر رسیدم، بنابراین واقعاً مسئولیت بزرگی بود. وقتی از رئیسم پرسیدم ، "چرا من؟" قطعاً من انتخاب منطقی ای نبودم. من خیلی کوچکتر از بیشتر افرادی بودم که گزارش اونها رو به رییس میکردم، اونا در دهه 40 سالگیشون بودن در حالیکه من فقط 26 سالم بود، و صادقانه بخوام بگم، تجربه ای رو که اونا داشتن رو من نداشتم. بنابراین وقتی از رئیسم پرسیدم ، "که چرا من؟"، اون گفت که این به سه چیز بستگی داره. اولین مورد این بود که من این توانایی رو داشتم تا مردم رو برای انجام کارها تحت تاثیر قرار بدم. دوم اینکه من یک تیم وفادار رو بجود آورده بودم که همه جا از من پیروی میکردن. و سومین مورد این بود که من شبکه و روابط واقعا قوی ای رو بوجود آورده بودم. و اگر متوجه شده باشین، اون هیچ صحبتی در مورد مهارتهای فنی یا عملکردی من نکرد. دوست دارم باور کنم که اون مهارتها رو هم میداشتم، اما اون واقعاً بر مهارت های ایجاد رابطه تمرکز داشت. بنابراین حقیقت اینه که دختران خوب این مهارتها رو در جایگاهی در دفتر کار پیاده میکنن. کلید اینکه از که ابرقدرت بودنتون خوب استفاده کنین اینه که اونو از آن خودتون بکنین و با ربط دادن اون به چیزهایی که برای شما مهم هستن هدفمندانه ازش استفاده کنین.