قدرت ویدئوهای شهروندی برای خلق حقایق غیر قابل انکار

متن سخنرانی :
سال ۱۹۹۶ است در یوویرا واقع در کنگو شرقی. این بوکنی است. فرماندههان شبه نظامی پا بهروستای او می‌گذارند، درب همسایگانش را می‌زنند و کودکان آنها را با زور به اردوگاههای آموزشی می‌برند. بوکنی دوربین عکاس عروسیهای روستارا قرض می‌کند، خود را به پوشش خبرنگار در آورده و به این اردوگاهها می‌رود تارهایی این کودکان را مذاکره کند. او از بچه‌ها در حین آموزش دیدن برای سرباز شدن فیلم گرفته است. [سربازان نگران نباشید!] [ شما یونیفرم خواهید پوشید!.] [اتومبیل رایگان خواهید داشت!] [لوبیای مجانی!] خیلی از این کودکان زیر ۱۵ سال هستند، و این جنایت جنگی است. [آزاد!]
اما شما به کنگو شرقی نمی‌روید تا تجاوزات حقوق بشری را بیابید. در آمریکا، کشوری که جمعیتسالخورده آن رو به رشد است، کارشناسان تخمین می‌زنندکه یکی از ۱۰ نفر شخص بالای ۶۰ سال بدرفتاری را تجربه خواهد کرد. این یک اپیدمی پنهان است و اغلب آن بدرفتاریها درواقع بدست خانواده یا مراقبان نزدیک میافتد.
این ویکی است. ویکی یک درب آهنی برای اتاقش نصب کرده و در واقع در خانه خودش زندانی شده، از ترس برادرزاده‌اش که خانه اورا به پاتوغ متعادها تبدیل کرده است. و این مری است. مری برای اولین بار در خانه‌اشدوربین فیلمبرداری دست می‌گیرد، در سن ۶۵ سالگی و از ویکی و ۹۹ سالمند دیگری که تجربه بدرفتاری دارند میخواهد که داستانشان را جلوی دوربین بازگو کنند.
و من هلندی هستم، و ما در هلند وسواس حقیقت را داریم. خب وقتی بچه باشی، این موضوع فوق العاده‌ای است، چون اساسا از همه چیز قصر در می‌روی، مثلا« بله، مامان، من بودم که سیگار کشیدم.»
(خنده)
اما فکر می‌کنم بهمین خاطر است که زندگی‌ام را وقف تبلیغ ویدئوی شهروندی برای به معرض قرار دادن تخئطیهای حقوق بشری کرده‌ام، زیرا به قدرت ویدیو برای آفرینشحقایق غیر قبال انکار متعقدم. و سازمان من، شاهد، در استفاده از ویدیوهای کنگویی کمک کرد تا در محکومیت و فرستادن یک ارباب جنگی بدنامبه لسم توماس لوبانگا به زندان موفق گردد. و ویدئوهایی که مری گرفت، ما مری و دیگر سالمندان حامیعدالت را آموزش دادیم تا اطمینان حاصل کنند کهداستانهای بدرفتاری سالمندان به گوش قانونگذاران برسد و آن داستانها به متقاعد کردنقانونگذاران کمک کرد تا مقررات قاطعی را جهت حفاظت از سالمندان آمریکایی تصویب کنند.
بنابراین با خودم می‌گویم، میلیاردها نفر از مان این ابزار قدرتمندرا دم دست خود داریم. که دوربین است. پس چرا همه ما مثل مری و بوکنی بخشی از یک ارتش قدرتمند از شاهدان مدنی نباشیم؟ چرا ویدئوهای از این دست که میتوانند منتهی به عدالت یا حقوق بیشتر شوند بیشتر نیست؟ چون فکر می‌کنم شاهد عینی بودن دشوار است. داستان شما انکار می‌شود، ویدئوی شما در دریایی ازتصاویر گم خواهد شد، داستان شما مورد باور قرار نمی‌گیردو هدف قرار می‌گیرد.
خب ما چطور به شاهدان کمک می‌کنیم؟ در اوکساکا در مکزیکو، جنبش معلمان، بعد از این که رییس‌جمهور اصلاحات بسیار غیردمکراتیک را انجام داد،اعتراضی را صورت داد. نیروی پلیس فدرال از اتوبوسها پیاده شدندو به معترضان آتش گشودند. حداقل هفت نفر مردند و شمار زیادی هم مجروح شدند. تصاویر تیراندازیها پخش شد. و دولت مکزیک همان کار همیشگی خود را تکرار کرد. یک بیانیه رسمی صادر کرد و دولت، رسانه‌های مستقل را متهم به نشر اخبار دروغین کرد. در بیانیه آمده بود« ما آنجا نبودیم، تیراندازی کار ما نبود، چنین اتفاقی نیفتاد.»
اما ما فعالان آموزش دیده‌ایدر مکزیکو داشتیم که مدبرانه از داده‌نماها درتصاویرشان استفاده کنند. الان، داده‌نماها نوعی از اطلاعات هستند که دوربینهای شما می‌گیرند که داده‌ها، محل، دما و آب و هوا را نشان می‌دهد. حتی قادر است نشان دهد که دوربین را هنگام  ثبت تصویر چطوری نگه داشتید. بنابراین تصاویر مجدوا منتشر شدند، و این بار با تایید صحت، تایید صحت اطلاعات در راس آنها. و حکومت فدرال مجبور به تکذیب بیانیه خود شد. هرچند هنوز عداالت برای مردم در اوکساکا اجرا نشده اما داستانهای‌شان، حقایق‌شان را دیگر نمی‌توان انکار کرد.
پس شروع به فکر کردن کردیم: چطور میشد اگر «حالت اثبات » داشتیم؟ چطور میشد اگر همه دوربینی در دست داشتند و همه آن سکوها دارای آن نوع از قابلیت تایید صحت بودند. پس دست بکار شدیم-- به همکاری برنامه سازهای اندرویدی معروف بهپروژه گاردین فناوری را ساختیم به اسم حالت اثبات که داده‌نماها را به عقد تصویر شما درمیاورد، و صحت تصویر شما را تایید می‌کند. حال، انبوهی از تصاویر را در نظر بگیرید که از تلفنهای دوربین جهان بیرون میاید. آن اطلاعاتی را تصور کنید که کمی بیشتر به آنها اعتماد کرد، چه پتانسیلی برای خبرنگاران خواهد داشت، برای بازرسان حقوق بشر، برای وکلای حقوق بشر.
پس شروع به اشتراک گذاشتن حالت اثبات با شرکای خود در برزیل نمودیم اعضای یک رسانه جمعی شگفت انگیز بنام کلئتیوو پاپو رئتو. در زمینه حقوق بشر برزیل کشور دشواری است. پلیس برزیل سالانه هزاران نفر را می‌کشد. تنها یک در زمان تحقیقات انجام می‌شود. حدس بزنید چه وقت؟ در صورت وجود ویدئو. ادواردو ۱۷ ساله روز روشن به دست پلیس ریو کشته شد، و ببینید بعد از این که اورا کشتندچه شد. اسلحه را توی دست پسر مرده میگذارند، اسلحه را دو بار شلیک می‌کنند--
(شلیک)
تا داستان خود درباره دفاع شخصی را ببافند. زنی که از ماجرا فیلم گرفته شاهد خیلی خیلی شجاعی بود، و مجبور شد که از ترس جان خودبعد از انتشار ویدئو مخفی شود. اما مردم همچنان فیلم می‌گیرند،و از دست فیلم گرفتن هم بر نمی‌دارند، پس الان مشغول همکاری با رسانه‌های جمعی هستیم طوریکه اهلی از طریق واتس اپ مکررا دستورالعمل و راهنمایی دریافت می‌کنند، چطور فیلم بگیرند، چطور ویدیوئی را با حفظ امنیتدر زمان گرفتن آن، اپلود کنند، چطور صحنه ای را بگیرند که مدرک محسوب شود.
و در اینجا گروهی به اسم مدیا نینجا در برزیل الهامبخش است. مرد سمت چپی پلیس نظامی تا دندان مسلح است. به سمت معترضی گام برمیدارد-- اگر در برزیل اعتراض کنی،میتوانی دستگیر شوی یا بدتر-- و پلیس به معترض میگوید، «ببین، الان میخوام تو را بگردم.» و معترض یک فعال پخش زنده است-- دوربینی کوچک درلباسش دارد-- و به پلیس نظامی میگوید، «تو هم منو ببین، و ۵،۰۰۰ نفر دیگر هم دارند تو را می‌بییند.» حالا ورق برمی‌گردد. شاهدان راه دور، این تماشاچیان مهم هستند.
پس فکر کردیم چطور میشد اگر آن قدرت قدرت شاهد از راه دور را؟ چطور میشود اگر بتوانید مهارت، نفوذ، همبستگی و مهارتهایشان را دور هم جمع کنید وقتی جامعه‌ای در خط مقدم به آنها نیاز داردکه آنجا باشند؟ و شروع کردیم به تولید پروژه‌ای به اسم Mobilize Us( ما را مجهز کن)، چون خیلی از ما، به گمان من میخواهند کمک کنیم و مهارت و تخصص مان را قرض دهیم، اما ما اغلب آنجا نیستیم وقتی یک جامعه در خط مقدم یا شخصی به تنهایی با سوءرفتار مواجه میشود. و این میتواند به کوچکی ایناپی باشد که ما خلق کردیم که تنها به شریک جرم را در آنسویتلفن نشان می‌دهد چند نفر او را تماشا می‌کنند. اما الان، تصور کنید که میتوانستید تفکیک وضایف کامپیوتری را در راس آن دنبال کنید. تصور کنید محله‌ای هستید که با حمله مهاجرتی مواجه است و سر بزنگاه و در آن لحظه از طریق پخش زنده تا بتوانید یکصد ناظر قانونی را گر هم بیاوری. چطور شرایط را تغییر می‌داد؟
پس شروع به اجرای آزمایشی آن با شرکای محلی خود در برزیل کردیم. این زن کاملیا است، و او قادر بود-- او رهبر یک گدامحلهبه اسم فاوئلا اسکول است-- او قادر به جلب شاهدان عینی از راه دور بود، از طریق پخش زنده در کمک به ترجمه، در کمک به توزیع، در کمک به تقویت صدای داستان او، بعد از این که محله آنها را بزورتخیله کردند تا در تابستان گذشته فضا برای یک رویداد المپیکی پرزرق و برق باز شود.
پس صحبت ما درباره شاهد خوب بودن است، چه اتفاقی میفتد اگر شرکای جرم فیلم بگیرند؟ چه اتفاقی میفتد اگر رهگذر فیلم بگیردو کاری نکند؟ این داستان کریسی است. کریسی یک زن ترنسجندر است که به شعبه ای از مک دونادز در مریلند رفت تا از دستشویی زنانه استفاده کند. دو نوجوان او را با شرارت بخاطراستفاده از دستشویی زنانه کتک زدند و کارگر مک دونادز با موبایل خود از صحنه فیلمبرداری کرده است. و او این ویدیو را پست کرد، و هزاران نظر نژادپرستانه ترنس هراسی زیر آن جمع شده است. پس پروژه‌ای بنام ضبطانزجار را شروع کردیم. ما نمونه خیلی کوچکی از ویدیوهای شاهدان عینی را برداشتیم که خشنونت علیه ترنسها و آدمهای با هویتجنسی ناسازگار با عرف جامعه را نشان میدهد. دو واژه "tranny fight" و "stud fight" را جستجو کردیم، وآن ۳۲۹ ویدیو را تماشا کردیمو هنوز تماشا می‌کنیم همانطور که اینجا نشستیم، ۹۰ میلیون بار شگفت‌انگیز، و صدها هزار نظر همراه این ویدیوها هستند که به خشونت و تنفر بیشتری دامن می‌زد.
پس شیوه ای را مدون کردیم که همه آن ادله بصری وسیع را بردارد و به داده‌ها تبدیل کند،تیدیل ویدیو به داده و با آن ابزار، نهادهای LGBT اکنون در مبارزه برای حقوق خویش از آن داده‌ها استفاده می‌کنند. و داده‌ها را می‌گیریم و بهسیلیکون ولی می‌بریم، و به آنها می‌گویم: «چطور ممکن است که این ویدیوهای با فضای تنفرآمیز هنوز آن بیرون هستند که نفرت بیشتری را دامن میزنند و طالب خشونت بیشتری هستند. درحالیکه سیاستهایی دارید که در واقع میگویند که چنین محتوی مجاز نیست؟__ به آنها فشار میاوریمسیاستهایشان را تغییر دهند.
بنابراین امیدوارم. امیدوارم که قادر باشیم ویدیوهای بیشتریبه حقوق و عدالت بیشتر تبدیل کنیم. تماشای ده میلیارد میلیارد ویدیو روی اسنپ چت، روزانه. چطور میشود اگر بتوانیم این نسل اسنپ چتی را به شاهدان مدنی موثر و ایمن تبدیل کنیم؟ چطور میشود اگر آنها بوکئنیهایاین نسل جدید شوند؟
در هند زنان الان شروع به استفاده از فیلترهای اسنپ چت کردند تا هویت آنها را حفظ کند وقتی صدای خود را علیه خشنونت خانگی بلند می‌کنند. [من شکنجه می‌شدم و اجازه بیرون رفتن از خانه را نداشتم.] واقعیت این است که حقیقت واقعیدر هیچ سخنرانی TED نمی‌گنجد، این که مبارزه با تجاوز بهحقوق بشر دشوار است. راه‌حلهای آسانی برای تجاوز بهحقوق بشر وجود ندارد. و حتی یک فناوری هم نداریم که بتواند جلوی جناینکاران را بگیرد. برای بازمانده‌ها، برای قربانیها، برای جوامع در حاشیه، قصه‌هایشان، حقایقشان اهمیت دارد. و اینجاست که عدالت شروع می‌شود.
متشکرم.
(تشویق)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *