استفان هریس:هیچ اشتباهی در حال اجرای موسیقی نیست.
متن سخنرانی :
خوب ، من هیچ تصوری از آنچه که میخواهم بنوازم ندارم. و قادر نیستم به شما بگویم این چیست تا اینکه آن را بنوازم. از قبل نمی دونستم که کمی موسیقی اجرا خواهد شد. بنابر این فکر میکنم من با چیزی که به تازگی شنیدم شروع کنم.( موسیقی)
( تشویق تماشاگران)
خوب، قبل از هر چیز، اجاز دهید به آقای جامیر ویلیامز نوازنده درام، خوب، قبل از هر چیز، اجاز دهید به آقای جامیر ویلیامز نوازنده درام، ( تشویق تماشاگران) و آقای برنیس تراویز نوازند باس، ( تشویق تماشاگران) و آقای کریستین ساندز نوازند پیانو خیر مقدم بگویم .
( تشویق تماشاگران)
خوب جایی که ما آن را محل اجرای موسیقی ، مینامم ، محل باورنکردنیست. خوب جایی که ما آن را محل اجرای موسیقی ، مینامم ، محل باورنکردنیست. محل واقعاً مقدسی است. و یکی از چیزهایی که واقعا در مورد آن مقدس است اینه که هیچ فرصتی برای فکر کردن به آینده و یا گذشته وجود ندارد. و یکی از چیزهایی که واقعا در مورد آن مقدس است اینه که هیچ فرصتی برای فکر کردن به آینده و یا گذشته وجود ندارد. و یکی از چیزهایی که واقعا در مورد آن مقدس است اینه که هیچ فرصتی برای فکر کردن به آینده و یا گذشته وجود ندارد. تو واقعا درست در همان لحظه زنده هستی. تصمیمات زیادی در زمانی که قدم بر محل اجرای موسیقی میگذاری وجود داره. تصمیمات زیادی در زمانی که قدم بر محل اجرای موسیقی میگذاری وجود داره. ما هیچ تصوری از اینکه چه کلیدی را بنوازیم نداریم. در میانه( اجرا)، ما به نوعی راه خودمان را به جهت ترانه ای که ما آن را " تایت بوم Titi Boom" مینامیم ساخته ایم. در میانه( اجرا)، ما به نوعی راه خودمان را به جهت ترانه ای که ما آن را " تایت بوم Titi Boom" مینامیم ساخته ایم. اما این میتونه اتفاق بیفته -- شاید، هم نیفته. به هر شنونده ای ما پاسخ میدهیم. شما زمانی برای طراحی ایده هایت نداری.
خوب ایده ای از یک اشتباه: از دیدگاه یک نوازنده جاز، خیلی آسون تراست که راجع به اشتباهات یک نفر دیگه صحبت کنی. از دیدگاه یک نوازنده جاز، خیلی آسون تراست که راجع به اشتباهات یک نفر دیگه صحبت کنی. خُب روشی که من یک اشتباه را میفهمم زمانیست که درمحل اجرای موسیقی هستم-- قبل از هر چیز، ما واقعاً اون را یک اشتباه نمی بینیم. تنها اشتباه نهفته در آن که من قادر به فهم آن نیستم ، اشتباهیست که فرد دیگری انجام داده. تنها اشتباه نهفته در آن که من قادر به فهم آن نیستم ، اشتباهیست که فرد دیگری انجام داده. تنها اشتباه نهفته در آن که من قادر به فهم آن نیستم ، اشتباهیست که فرد دیگری انجام داده. هر " اشتباه" در موسیقی جاز یک فرصت و موقعیت است. بنابراین بسیار مشکل است که توضیح دهیم که یک نُت بخصوص چگونه میبایستی باشد. بنابراین بسیار مشکل است که توضیح دهیم که یک نُت بخصوص چگونه میبایستی باشد.
برای مثال، اگر من یک رنگ را اجرا کنم، مثل اجرای ما در یک گام، صدا مثل این خواهد بود... برای مثال، اگر من یک رنگ را اجرا کنم مثل اجرای ما در یک گام، صدا مثل این خواهد بود... ( موسیقی) و اگر کریستین یک نت را بنوازد-- مثلاً F را بنوازد. ( موسیقی) میبینید ، همه اینها در کنار رنگ گام درست هستند. اگر شما E را بنوازید. میبینید، اینها درست در کنار احساس کلی گام که ما خلق میکنیم نهفته اند. میبینید، اینها درست در کنار احساس کلی گام که ما خلق میکنیم نهفته اند. و اگر F را به سختی بنوازید، ( ناهنجاری صدا) در گوش اکثر مردم، اونها این را یک اشتباه حس می کنند.
خُب قصد دارم بهتون نشان دهم ، برای چند ثانیه ما مینوازیم. و بر روی این گام مینوازیم. و در چند نقطه، کریستین نت ها را نشان خواهد کرد. و ما جواب آن را نمیدهیم. او برای یک ثانیه اونها را خواهد نواخت و سپس این متوقف میشود، و من برای چند ثانیه با هم صحبت میکنیم. او برای یک ثانیه اونها را خواهد نواخت و سپس این متوقف میشود، و من برای چند ثانیه با هم صحبت میکنیم. خواهیم دید که هنگامی که ما با این گام مینوازیم ، چه اتفاقی میافتند.
( موسیقی)
خُب شخصی به شکل مفهومی حس میکند که این یک اشتباه است. تنها راهی که من میتونم بگویم این اشتباه است اینه که ما به آن واکنش و جوابی ندهیم. تنها راهی که من میتونم بگویم این اشتباه است اینه که ما به آن واکنش و جوابی ندهیم. این فرصتی بود که از دست رفت. خب این غیر قابل پیش بینی است. ما یکبار دیگر این را اجرا میکنیم. او این را مینوازد. من نمی دونم که ما چطور واکنش نشون میدیم، اما چيزي تغيير خواهد كرد. ما این ایده را قبول میکنیم، و یا نه.
( موسیقی)
خُب میبینید، او این نت را نواخت. و من به این یک ملودی رسیدم. این بار بافت با وجود دِرام تغییر کرد. این کمی ریتم بیشتری گرفت ، پاسخی کمی شدیدتر از چیزی که من به آن پاسخ دادم. این کمی ریتم بیشتری گرفت ، پاسخی کمی شدیدتر از چیزی که من به آن پاسخ دادم. بنابر این هیچ اشتباهی در کار نیست. تنها اشتباه اینه که من آگاه نباشم، اگر هر نوازند خاص آگاه نباشد و برای پیوستگی با این ایده به اندازه کافی با همکار خودش همراهی نکند ما اجازه نمیدهیم خلاقیت ایجاد شود. اگر هر نوازند خاص آگاه نباشد و برای پیوستگی با این ایده به اندازه کافی با همکار خودش همراهی نکند ما اجازه نمیدهیم خلاقیت ایجاد شود. اگر هر نوازند خاص آگاه نباشد و برای پیوستگی با این ایده به اندازه کافی با همکار خودش همراهی نکند ما اجازه نمیدهیم خلاقیت ایجاد شود.
پس در جاز ، محل اجرای موسیقی کاملا شگفت انگیز است. این یک تجربه خیلی خالص و پاک است. و میدونم که من برای همه مان صحبت میکنم وقتی که بهتان میگویم که ما این را بعنوان یک اعطا شده فرض نمیکنیم. ما میدونیم که شایسته و مستعد بودن برای به محل اجرای موسیقی رفتن و موسیقی نواختن یک موهبت است. پس چگونه این با رفتار مالی ما مربوط میشه؟ ما نوازندگان جاز هستیم، و بطور کلیشه ای ما رابطه خوبی با مسائل مالی نداریم. ما نوازندگان جاز هستیم، و بطور کلیشه ای ما رابطه خوبی با مسائل مالی نداریم.
( خنده تماشاگران)
به هر صورت، من فقط می خواستم شیوه هایی را که ما نواختن را اداره میکنیم را بهتان نشان داده باشم. و پویایی دیگر آن اینه که ما مدیریت خُرد برای نواختن نمیکنیم. و پویایی دیگر آن اینه که ما مدیریت خُرد برای نواختن نمیکنیم. شما افرادی را دارید که اینکار را میکنند. اما درواقع کاری که میکنند اینه که امکان های هنری را محدود میکنند. اما درواقع کاری که میکنند اینه که امکان های هنری را محدود میکنند. اگر من بیام و به گروه دیکته کنم که من میخواهم اینگونه بنوازم و میخواهم که موسیقی اینطور باشه، اگر من بیام و به گروه دیکته کنم که من میخواهم اینگونه بنوازم و میخواهم که موسیقی اینطور باشه، من فقط پریدم درست وسط این... آماده اید، فقط کمی بنوازیم. یک ، دو ، یک ، دو ، سه، چهار. ( موسیقی) این یک نوع هرج و مرجه به دلیل اینکه من برای ایده ام قلدری میکنم . من بهشون میگم، " شما با من بیاید از این راه "
اگر من واقعا بخواهم موسیقی به این جهت برود، برای انجام آن ، بهترین راه برای من گوش دادن است. اگر من واقعا بخواهم موسیقی به این جهت برود، برای انجام آن ، بهترین راه برای من گوش دادن است. این علم گوش دادن است. این خیلی فراتر از آنچه که من میتوانم درک کنم و سپس میتوانم آن را انجام دهم است. این خیلی فراتر از آنچه که من میتوانم درک کنم و سپس میتوانم آن را انجام دهم است. بنابر این اگر بخواهم موسیقی به سطح معینی از شدت برود ، اولین گام برای من اینه که بنابر این اگر بخواهم موسیقی به سطح معینی از شدت برود ، اولین گام برای من اینه که صبور باشم، و به چیزی که در حال نواختن است ، گوش فرا دهم و از چیزی که پیرامونم هست بیرون بکشم. صبور باشم، و به چیزی که در حال نواختن است ، گوش فرا دهم و از چیزی که پیرامونم هست بیرون بکشم. هنگامی که شما این کارانجام دهید، شما درگیر و الهام بخش دیگر نوازندگان خواهید شد و آنها به شما بیشتر پاسخ میدهند، و به تدریج آن را می سازند. تماشا کنید. یک ، دو ، یک، دو، سه، چهار.
( موسیقی)
تجربه کاملا متفاوتیست هنگامی که من ایده ام را میکشم. این بسیار طبیعی واصلی تر است. خیلی ظریفتر است . و از نگاه من این در مورد قلدری و یا هر چیز دیگری شبیه با این نیست. این در باره اینه که در لحظه در اینجا حضور داشته باشید، و یکدیگر را قبول کنید و اجازه دهید که خلاقیت جریان یابد. این در باره اینه که در لحظه در اینجا حضور داشته باشید، و یکدیگر را قبول کنید و اجازه دهید که خلاقیت جریان یابد. این در باره اینه که در لحظه در اینجا حضور داشته باشید، و یکدیگر را قبول کنید و اجازه دهید که خلاقیت جریان یابد.
بسیار سپاسگزارم.
( تشویق تماشاگران)