راب هارمن: چگونه بازار میتواند به جاری ماندنِ رودها کمک کند
متن سخنرانی :
این یک رودخانهست. این یک روده. این هم یک رودخانهست. این اتفاق داره در سراسر کشور میفته. دهها هزار مایل رودِ خشکیده در ایالات متحده وجود داره. در این نقشه قسمتهای رنگی مشکلاتِ مربوط به آّب رو نشون میدن. در شرق هم مشکلات مشابهی رخ داده. علت این مشکلات از ایالتی به ایالت دیگه فرق میکنه. اما بیشتر در جزئیات آنها. تنها در موناتا چهار هزار مایل رود خشکیده وجود داره. کمترین کاری که این رودها میتونن بکنن نگهداری از ماهی و حیات وحشه. این رودها شاهرگهای اکوسیستم هستند، شاهرگهای خالی.من میخوام داستانی رو بهتون بگم از یکی از این رودها. چون مثال خوبی از یک واقعیت بزرگتره. این پریکلی پیر کریکه. از یک منطقه پرجمعیت عبور میکنه از هلنای شرقی تا برکهی هلنا. به طور طبیعی ماهی داره مثلن قزلآلای خونی و قهوهای و رنگینکمانی. تا بیش از صد سال تقریبن هرسال در تابستون این شکلی میشد. اما چه طور به این جا رسید؟ همه چی از اواخر قرن نوزده شروع شد. وقتی که مردم شروع به اقامت در مناطقی مثل موناتا کردند. خلاصه بگم، آب فراوونی اون جا بود و جمعیت خیلی زیادی هم نداشت. ولی وقتی تقاضا برای آب بیشتر شد آدمهایی که زودتر از بقیه رفتهبوند اون جا، نگران شدند و در سال 1865، موناتا اولین قانون مربوط به آب رو تصویب کرد. این قانون میگفت هرکسی در اطراف رود سهمی در رود داره. عجیب اینکه افراد خیلی زیادی پیداشون شد که روی رود ادعا داشتند، و افرادی که زودتر رسیدهبودند اون قدر نگران شدند که پای وکیلاشون رو وسط کشیدند دادخواستهایی در سالهای 1870 و 1872 انجام شد. که هر دو مربوط به پریکلی پیر کریک بودند. و در سال 1921، دیوان عالی موناتا در پروندهای مربوط به پریکلی پیر حکمی صادر کرد که براساسش افرادی که زودتر اون جا ساکن شدهبودند از لحاظ حق مصرف آب اولویت داشتند. همین اولویت خیلی مهمه.
مشکل اینه که حالا در سراسر غرب انگار چنین حکمی داره اجرا میشه. بعضی از نهرها تقاضایی پنجاه یا صد برابر بیشتر از آبِ موجود در رود دارند. و دارندهگانِ اولویت مصرف، اگر از حق خودشون استفاده نکنند، بیم این میره که حق خودشون رو با همهی ارزش اقتصادیش از دست بدن. پس انگیزهای برای احتیاط ندارند. پس مسأله فقط جمعیت نیست. این خودِ سیستمه که انگیزهی احتیاط رو از بین میبره. چون اگه از حق مصرفت استفاده نکنی از دستش میدی. بعد از دهها سال طرح دعوی، و 140 سال تجربه، هنوز این وضعِ ماست. این سیستم خرابه. انگیزهای برای احتیاط وجود نداره، چون اگه از حق مصرفت استفاده نکنی ممکنه از دستش بدی. و مطمئنن میدونید که این چه کشمکش بزرگی بین کشاورزان و حامیان محیط زیست ایجاد کرده.
خوب، حالا میخوام جهت بحث رو عوض کنم. خیلیهاتون خوشحال میشید که بدونید بقیهی سخنرانی مجانیه، و بعضیهای دیگه خوشحال میشید که بدونید دربارهی آبجوئه. (خندهی حضار) اتفاق دیگهای داره در کشور میفته، شرکتها کم کم دارند نگران الگوی مصرف آب خودشون میشن. حواسشون هست که منابع کافی از آب داشتهباشند، و واقعن تلاش میکنند مصرف آبشون رو بهینه کنند، چون نگران تأثیر نحوهی مصرف آبشون روی وجههی برندشون هستند. این یک مشکل ملّیه، ولی من میخوام یه داستان دیگه از موناتا براتون بگم که دربارهی آبجوئه. شرط میبندم که نمیدونستید که برای درست کردن یک پیمانه آب جو 5 پیمانه آب لازمه. با لحاظ کردنِ همهی آبکشیها، یک پیمانه آب جو، بیش از صد پیمانه آب مصرف میکنه.
سازندگان آبجو در موناتا تا حالا تلاش زیادی کردهاند تا مصرف آبشون رو کاهش بدن، با این حال هنوز میلیونها گالون آب مصرف میکنند. بالاخره توی آبجو آب هست. پس دربارهی بقیهی الگوی مصرف آبشون که میتونه تأثیرات جدی روی اکوسیستم داشتهباشه چیکار میتونن بکنن؟ این اکوسیستمها واقعن برای آبجوسازهای موناتا و مشتریهاشون مهم هستند. هرچی نباشه، ارتباط تنگاتنگی بین آب و ماهیگیری وجود داره. و برای عدهای، ارتباط تنگاتنگی بین ماهیگیری و آبجو وجود داره. (خندهی حضار) بنابراین آبجوسازهای موناتا و مشتریهاشون دغدغهمند هستند، و به دنبال راهی برای رسیدهگی به مشکل اند.
خوب چه طور میشه به این الگوی مصرف آب رسیدگی کرد؟ پریکلی پیر رو به یاد بیارید. تا حالا، نظارت بر مصارف تجاری آب به اندازهگیری و کاهش دادن محدود بوده. ولی ما پیشنهاد میکنیم که قدم بعدی بازیابی باشه. پریکلی پیر رو به یاد بیارید. این سیستم خرابه. انگیزهای برای احتیاط وجود نداره، چون اگه از حق مصرفت استفاده نکنی، ممکنه از دستش بدی. خوب، ما تصمیم گرفتیم این دو دنیا رو به هم مربوط کنیم. دنیای شرکتها و الگوی مصرفِ آبشون و دنیای کشاورزها با اولویتِ حق مصرفشون از نهرها. در بعضی ایالات کسانی که اولویت مصرف دارند میتونند بگذارند آبشون در رود بمونه در حالی که قانونن از حقشون مراقبت میشه. و آبشون به دست دیگران نمیفته. هر چی نباشه، حقشونه، و اگر بخوان از اون حق برای مراقبت از ماهیهای توی رود استفاده کنند، حق دارند که این کار رو بکنند. اما انگیزهای برای این کار ندارند.
بنابراین ما با همکاری اتحادیههای محلیِ آب انگیزهای خلق کردیم. ما به اونها پول میدیم تا آبشون رو در رود رها کنند. این اتفاقیه که این جا داره میفته. این فرد انتخاب خودشو کرده، و داره نهر رو میبنده. تا آب توی رود بمونه. اون حقِ آبش رو از دست نمیده، بلکه تصمیم گرفته اون حق یا بخشی از اون حق رو در رود استفاده کنه، نه در زمین. چون او در مصرف آب اولویت داره، میتونه از آب در مقابل مصرفکنندههای دیگه مراقبت کنه. خوب؟ اون پول میگیره تا آب رو در رود رها کنه.
این آقا داره آبی که با این کار در رود میمونه رو اندازهگیری میکنه. بعد ما مقدار آب رو تقسیم بر هزار گالون سود میکنیم. هر سود یک شمارهی سریال و یک گواهینامه میگیره. و بعد آبجوسازها و بقیه اون گواهینامهها رو میخرند تا به این شکل آب رو به این اکوسیستمهای در حال افول برگردونند. آبجوسازها پول میدن تا آب رو به رودها برگردونند. این راهی ساده، ارزان و قابلاندازهگیری برای برگرداندن آب به اکوسیستمهای در حال افوله. که در عین حال به کشاورزها یک گزینهی اقتصادی ارائه میده و به کسبوکارهایی که دغدغهی الگوی مصرف آبشون رو دارند راه آسونی برای جبران ارائه میده.
بعد از 140 سال کشمکش و صد سال خشک شدنِ رودها، وضعیتی که دعوی قضایی و قانونگذاری نتونسته حلش کنه، ما راهی مبتنی بر بازار، و به نفع خریدار و فروشنده ارائه دادیم راه حلی که به دعوی قضایی نیازی نداره. این راه حل یعنی دادنِ یک فرصت به افراد نگران در مورد الگوهای مصرف آب برای برگردوندنِ آب به جایی که به شدت بهش نیاز هست، یعنی همین اکوسیستمهای رو به زوال، و در عین حال ارائهی یک گزینهی اقتصادی و بامعنی به کشاورزها دربارهی الگوی مصرفِ آبِشون.
این تعاملات دوستی میاره. نه دشمنی. مردم رو به هم مرتبط میکنه، نه این که جداشون کنه. و برای جوامع روستایی حمایت اقتصادی لازم رو فراهم میکنه. و مهمتر از همه، تأثیرگذاره. ما بیش از چهار بیلیون آب رو به اکوسیستمهای در حال نابودی برگردوندیم. ما دارندگان اولویت مصرف آب رو با آبجوسازهای مونتانا و با هتل ها و تولیدکنندهگان چای در اورِگون در ارتباط قرار داریم و همچنین با شرکتهای تکنولوژی پیشرفته ی جنوب غربی که آب زیادی مصرف میکنند. و وقتی ما این ارتباطها رو به وجود بیاریم، این رو به این تبدیل میکنیم. میتونیم و حتمن خواهیم کرد.
خیلی متشکرم.
(تشویق حضار)