اعتماد، اخلاقیات —واکسی توسین

متن سخنرانی :
آیا چیز منحصربفردی درباره انسانها وجود داره؟ اینه ما تنها موجوداتی با احساسات کاملا اخلاق مدارانه هستیم. ما تنها موجوداتی با احساسات کاملا اخلاق مدارانه هستیم. ما بعنوان موجودات اجتماعی درگیراخلاقیات هستیم. ما نیازداریم که بدونیم چرا وچگونه مردم دارن اینکارو انجام میدهند. ومن شخصا درگیر اخلاقیات هستم. اون همش ناشی از این خانمه خواهر ماری ماراستلا که البته مادرمه. بعنوان پسر محراب، من درفضایی معطر وخوشبو استنشاق کردم و یادگرفتم که جملاتی به لاتین بگم، اما البته من زمان داشتم که فکرکنم درباره اینکه آیا همه اخلاقیات مادر به هرکسی کاربرد داره یا نه. من مردم مذهبی و غیرمذهبی را دیدم که به یک میزان درگیری ذهنی با اخلاقیات داشتند. فکر کردم شاید بعضی پایه و اساسهای زمینی برای تصمیم گیریهای اخلاقی وجودداشته باشه. فکر کردم شاید بعضی پایه و اساسهای زمینی برای تصمیم گیریهای اخلاقی وجودداشته باشه. ولی من خواستم از گفتن اینکه مغزهای ما، مارا اخلاقی میسازه فراتربرم. ولی من خواستم از گفتن اینکه مغزهای ما، مارا اخلاقی میسازه فراتربرم. من میخواهم بدونم اگر یک پارامتر شیمیایی برای اخلاقیات وجودداره. میخواهم بدونم اگه یک مولکول اخلاق وجود داره. میخواهم بدونم اگه یک مولکول اخلاق وجود داره.
بعد ازده سال تجربه اونوفهمیدم. میخواید ببینیدش؟ یک مقدارشو باخودم آوردم. این سرنگ کوچک حاوی مولکول اخلاقه. (خنده حاضرین) اون اکس توسین نامیده میشه. درنتیجه اکسی توسین یک مولکول ساده و قدیمی است که فقط در پستانداران یافت میشه. در جوندگان اون برای مراقبت مادران از بچه هاشون شناخته شد در جوندگان اون برای مراقبت مادران از بچه هاشون شناخته شد ودربرخی موجودات برای تحمل همنشین مجازه. اما در انسانها اون فقط شناخته شد برای تسهیل زایمان و شیردهی در زنان و آزاد میشه در جریان فعالیت جنسی در هر دو جنس ترشح میشه.
درنتیجه این ایده راداشتم که اکسی توسین ممکنه مولکول اخلاق باشه. من کاری را کردم که بیشتر ما اونا انجام میدیم -من اونو در برخی کاج ها امتحان کردم. یکی از اونا بمن گفت "پل این احمقانه ترین ایده در دنیاست." او اینا گفت :" این فقط یک مولکول زنانه است." اون نمیتونه اینقدر مهم باشه. اما من مواجه شدم با این مساله که"خب مغز مردان هم اینو میسازه". این باید دلیلی داشته باشه. اما اوراست میگفت..این یک ایده احمقانه بود. ولی این بطورآزمایش پذیری احمقانه بود. به بیان دیگر من فکرکردم من میتونسم یک تجربه را طراحی کنم برای دیدن اینکه آیا اکسی توسین مردم را اخلاقمدار میکنه.
معلوم شد اون خیلی ساده نیست. اول از همه اکسی توسین یک مولکول خجالتیه. سطوح خط پایه نزدیک صفره بدون هرگونه محرکی برای ایجاد آزادسازیش. وزمانی که تولیدمیشه اون یک نیمه عمر سه دقیقه ای داره ودردمای اتاق بسرعت ازبین میره. خُب این آزمایش باید جوشش هورمون اکسی توسین افزایش بده باشده اونا سریع بگیره و خنک نگه داره خُب این آزمایش باید جوشش هورمون اکسی توسین افزایش بده باشده اونا سریع بگیره و خنک نگه داره فکرمیکنم میتونم اینکارو بکنم. خوشبختانه اکسی توسین هم درمغز هم در خون تولید میشه خوشبختانه اکسی توسین هم درمغز هم در خون تولید میشه من تونستم این تجربه را بدون یادگیری جراحی اعصاب بدست بیاورم. بعد من مجبور به اندازه گیری اخلاقیات شدم.
وچون سنگ بزرگ نشانه نزدنه من با یک پروژه کوچک شروع کردم. وچون سنگ بزرگ نشانه نزدنه من با یک پروژه کوچک شروع کردم. من یک تقوای تنها را مطالعه کردم: قابل اعتمادبودن. چرا؟من در اوایل دهه 2000 نشان داده بودم که کشورهای با یک درصد بالاتر حاوی مردم قابل اعتماد خوشبخت ترند. پس در این کشورها درهم کنشهای اقتصادی بیشتری اتفاق میفته و ثروت بیشتری ایجاد میشه و فقر کمتر میشه. در نتیجه کشورهای فقیر بطور کلی کشورهای با قابلیت اعتماد کمی هستند. پس اگه من شیمیِ قابل اعتماد بودن را میدونستم من ممکن بود به کاهش فقر کمک کنم.
اما من یکخورده شکاکم. من نمیخواهم فقط از مردم بپرسم"آیا شما قابل اعتمادی؟" پس در عوض من از روش جری مک گوییر برای تحقیق استفاده میکنم. اگر شما خیلی مقدس وپرهیزگار هستید پول را بمن نشون بدید. آنچه ما درآزمایشگاهم انجام میدهیم اینه که ما اغوا میکنیم مردم را با تقوا و گناه وفساد بوسیله استفاده از پول. بگذارید نشونتون بدهم چطور ما اینکارو انجام میدهیم. درنتیجه ما تعدادی از افراد را برای آزمایشات استخدام میکنیم. اونها همگی 10 دلار میگیرند اگر موافقت کنند که بیاند. ما به اونها مقدارزیادی دستورالعمل دادیم و اصلا وابدا اونهارو گول نمیزنیم. سپس ما اونهارا با استفاده از کامپیوتر در گروه های دونفره هماهنگ میکنیم. و در آن زوج یک نفر پیامی میگیره که میگه "میخواهید که بخشی از اون 10 دلارو که براش اینجا هستید رها کنید؟" "میخواهید که بخشی از اون 10 دلارو که براش اینجا هستید رها کنید؟" "و به شخص دیگری در آزمایشگاه بدهید؟" کلک اینه که شما نمیتوانید آنها را ببینید، نمیتونید باهاشون حرف بزنید. شما فقط اونو یکبار انجام میدهید. حالا هرچه رها میکنید شخص دیگه سه برابرشو میگیره. شما میخواهید اونارو ثروتمندتر کنید. و شما یک پیام از طریق کامپیوتر میگیرید که میگه شخصی براتون این مقدارپولو فرستاده. میخواهید همشو نگه دارید یا میخواهید مقداریشو برگردانید؟
کمی به این آزمایش فکرکنید. شما قراره روی این صندلی های سخت برای مدت یکساعت و نیم بنشینید. تعدادی دانشمند دیوانه قراره با سوزن بازوتونو سوراخ کنندو4 لوله آزمایش خون بگیرند. تعدادی دانشمند دیوانه قراره با سوزن بازوتونو سوراخ کنندو4 لوله آزمایش خون بگیرند. وحالا از من میخواهید که از این پول دست بردارید و اونو به یک غریبه بدهید؟ که این تولد اقتصاد خون آشامی است. تصمیم بگیریدومقداری خون به من بدهید.
ودرواقع اقتصاددان های تجربی این آزمایش را درگرداگرد دنیا انجام داده اند ودرواقع اقتصاددان های تجربی این آزمایش را درگرداگرد دنیا انجام داده اند وبرای ریسک بیشتر، نظر جمع این بود که که سنجش از شخص اول به دوم، معیار سنجش اعتماد باشد، وبرای ریسک بیشتر، نظر جمع این بود که که سنجش از شخص اول به دوم، معیار سنجش اعتماد باشد، وبرای ریسک بیشتر، نظر جمع این بود که که سنجش از شخص اول به دوم، معیار سنجش اعتماد باشد، و انتفال آن از شخص دوم به شخص اول، معیار سنجش قابلیت اعتماد باشد. و انتفال آن از شخص دوم به شخص اول، معیار سنجش قابلیت اعتماد باشد. اما درواقع اقتصاددانان گیج ومشوش شدند در اینکه چرا نفردوم پول را برمیگرداند. اما درواقع اقتصاددانان گیج ومشوش شدند در اینکه چرا نفردوم پول را برمیگرداند. آنها فرض کردند که پول یک کالا است پس چرا همشو نگه نداریم؟ آنها فرض کردند که پول یک کالا است پس چرا همشو نگه نداریم؟
این آن چیزی که ما دریافتیم نبود. ما دریافتیم که 90 درصد از اولین تصمیم گیرندگان ، پول را فرستادند و ازبین کسانی که پول دریافت کرده اند 95 درصد مقداری از آنرا بازگرداندند. ما دریافتیم که 90 درصد از اولین تصمیم گیرندگان ، پول را فرستادند و ازبین کسانی که پول دریافت کرده اند 95 درصد مقداری از آنرا بازگرداندند. ما دریافتیم که 90 درصد از اولین تصمیم گیرندگان ، پول را فرستادند و ازبین کسانی که پول دریافت کرده اند 95 درصد مقداری از آنرا بازگرداندند. ولی چرا؟ خب با اندازه گیری اکسی توسین ما دریافتیم که نفردوم هرچفدر بیشتر پول گرفته باشد مغزش بیشتر اکسی توسین تولید کرده. خب با اندازه گیری اکسی توسین ما دریافتیم که نفردوم هرچفدر بیشتر پول گرفته باشد مغزش بیشتر اکسی توسین تولید کرده. خب با اندازه گیری اکسی توسین ما دریافتیم که نفردوم هرچفدر بیشتر پول گرفته باشد مغزش بیشتر اکسی توسین تولید کرده. و اکسی توسین بیشتر یعنی پول برگشتی بیشتر. و اکسی توسین بیشتر یعنی پول برگشتی بیشتر. پس ما یک زیست شناسی قابلیت اعتماد بودن داریم.
اما صبرکنید.در این آزمایش چه چیزی اشتباهه؟ دو چیز. اما صبرکنید.در این آزمایش چه چیزی اشتباهه؟ دو چیز. یکی اینکه هیچ چیز در بدن به تنهایی اتفاق نمیفته. درنتیجه ما 9 مولکول دیگرو که با اکسی توسین درارتباطه را اندازه گیری میکنیم ولی اونها اثری ندارند. و دومیش اینه که من تنها این رابطه غیرمستقیم بین اکسی توسین و قابلیت اعتماد را دارم. من تنها این رابطه غیرمستقیم بین اکسی توسین و قابلیت اعتماد را دارم. من به قطعیت نمیدانستم که اکسی توسین باعث قابلیت اعتماد میشه. من به قطعیت نمیدانستم که اکسی توسین باعث قابلیت اعتماد میشه. پس برای این آزمایش من میدانستم که مجبورم بسمت مغز برم و اکسی توسین را مستقیما تنبیه کنم. من از هر چیز کوتاهی بعنوان مته برای گرفتن اکسی توسین بسمت مغز خودم استفاده کردم من از هر چیز کوتاهی بعنوان مته برای گرفتن اکسی توسین بسمت مغز خودم استفاده کردم ودریافتم که میتوانم این کار را با استفاده از بطریق استنشاقی انجام دهم. ودریافتم که میتوانم این کار را با استفاده از بطریق استنشاقی انجام دهم. درنتیجه به همراه همکارانم در زوریخ سوییس ما 200 مرد را روی اکسی توسین یا دارو قرار دادیم وهمان آزمایش پول و اکسی توسین را انجام دادیم ودریافتیم کسانی که اکسی توسین گرفته اند نه تنها اعتماد بیشتری را نشان دادند، بلکه ما میتوانیم بیشتراز دوبرابر تعداد نفراتی ازمردم که تمام پولش را به یک غریبه بخشید ( داشته باشیم) -- بلکه ما میتوانیم بیشتراز دوبرابر تعداد نفراتی ازمردم که تمام پولش را به یک غریبه بخشید ( داشته باشیم) -- بدون کوچکترین تغییر در رفتاریا کردار شان-
درنتیجه اکسی توسین مولکول اعتماد است ولی آیا این مولکول اخلاقه؟ استفاده از اکسی توسین استنشاقی که ما آزمایشات بیشتری انجام دادیم. ما نشان دادیم که تزریق وریدی اکسی توسین سخاوتمندی را در مبادلات یک جانبه پولی تا 80 درصدافزایش میدهد. ما نشان دادیم که تزریق وریدی اکسی توسین سخاوتمندی را در مبادلات یک جانبه پولی تا 80 درصدافزایش میدهد. ما نشان دادیم که تزریق وریدی اکسی توسین سخاوتمندی را در مبادلات یک جانبه پولی تا 80 درصدافزایش میدهد. ما نشان دادیم که تزریق وریدی اکسی توسین سخاوتمندی را در مبادلات یک جانبه پولی تا 80 درصدافزایش میدهد. ما نشان دادیم که اهدا کردن به موسسات خیریه تا 50 درصدافزایش میابد. ما نشان دادیم که اهدا کردن به موسسات خیریه تا 50 درصدافزایش میابد. ما همچنین برروی راه‌های غیردارویی افزایش اکسی توسین شامل ماساژ..رقصیدن ویا دعا ونمازخواندن تحقیق کرده ایم. ما همچنین برروی راه‌های غیردارویی افزایش اکسی توسین شامل ماساژ..رقصیدن ویا دعا ونمازخواندن تحقیق کرده ایم. ما همچنین برروی راه‌های غیردارویی افزایش اکسی توسین شامل ماساژ..رقصیدن ویا دعا ونمازخواندن تحقیق کرده ایم. ما همچنین برروی راه‌های غیردارویی افزایش اکسی توسین شامل ماساژ..رقصیدن ویا دعا ونمازخواندن تحقیق کرده ایم. بله، مادر من درمورد قسمت آخر شادوخوشحال بود. وهرزمان ما اکسی توسین را افزایش میدهیم مردم کیف پولشان را باز میکنندو پولشونوباغریبه ها تقسیم میکنند. وهرزمان ما اکسی توسین را افزایش میدهیم مردم کیف پولشان را باز میکنندو پولشونوباغریبه ها تقسیم میکنند. وهرزمان ما اکسی توسین را افزایش میدهیم مردم کیف پولشان را باز میکنندو پولشونوباغریبه ها تقسیم میکنند.
اماچرا اینکارو میکنند؟ مغزچه احساسی داره وقتی با اکسی توسین زیادی درتماسه؟ مغز چه احساسی داره وقتی با اکسی توسین زیادی درتماسه؟ برای پاسخ دادن به این سوال ما یک آزمایش را انجام دادیم جایی که مردم یک ویدیواز یک پدر و پسر چهارساله اش تماشا میکردند جایی که مردم یک ویدیواز یک پدر و پسر چهارساله اش تماشا میکردند و پسر در مراحل آخر سرطان مغز بسرمیبرد. بعد ازتماشای ویدیو ما از آنهاخواستیم به احساسشون امتیاز بدهند و برای اندازه گیری اکسی توسین، قبل و بعد از تماشای این فیلم از آنها خون گرفته شد. تغییر در اکسی توسین احساساتشون از همدلی را پیش گویی کرد. خب این همدلی است که باعث میشه ما با دیگران درارتباط باشیم. خب این همدلی است که باعث میشه ما با دیگران درارتباط باشیم. این همدلی است که باعث میشه ما به دیگران کمک کنیم. این همدلی است که ما را وادار به چیروی از اخلاق میکنه.
این ایده جدید نیست. یک فیلسوف ناشناخته بنام آدام اسمیت کتابی در سال 1759 نکاشت بنام "فرضیه عواطف اخلاقی". در این کتاب اسمیت به بحثی پرداخت درباره اینکه ما موجودات اخلاق مداری هستیم نه بخاطر دلیل سلسله مراتب بالا به پایین بلکه بدلیل پایین به بالا. او معتقده که ما موجوداتی اجتماعی هستیم درنتیجه ما احساساتمونو با هم تقسیم میکنیم. واگر من کاری که بشما ضرر میرسونه انجام بدهم احساس درد میکنم. درنتیجه از انجام اون کار اجتناب میکنم. اگه من کاری را که موجب شادی شما میشه انجام بدم باعث تقسیم شادی میشه. درنتیجه من تمایل با انجامشون دارم این همون آدام اسمیته که 17سال بعد یک کتاب کوچک بنام "ثروت ملل" نوشت-- پیدایش سند اقتصادی. ولی او به واقع یک فیلسوف اخلاق بود و دقیقا" در اینکه چرا ما اخلاقمدار هستیم بحث میکرد. من درست مولکول پشت سرشو پیدا کردم. ولی شناختن اون مولکول ارزشمنده. زیرا که این به ما میگه چسور این رفتار را زیادش کنیم و چه چیز خاموشش میکنه. بویژه این به ما میگه چرا ما بی اخلاقی را میبینیم.
که برای تحقیق بی اخلاقی بگذارید شما را به 1980 ببرم. من در یک پمپ بنزین کارمیکردم در حومه شهر سانتاباربارا در ایالت کالیفرنیا. شما در یک پمپ بنزین از صبح تا شب میشینی بسیاری ازاخلاقیات و غیراخلاقیات را مشاهده میکنی ، بگذارید براتون تعریف کنم. دریک بعدازظهر یکشنبه مردی بسمت اتاقک صندوق قدم میزنه بهمراه این جعبه زیبای جواهرات. در جعبه را بازمیکنه و یک گردنبند مروارید داخلش بود. ومیگه:هی من در قسمت آقایان بودم. و من اینو الان پیدا کردم.فکرمیکنی باهاش چه باید بکنیم؟ "من نمیدونم اونو درقسمت اشیای گم شده بگذار." "ولی این خیلی گرونه و ارزشمند. ما باید صاحبشوپیدا کنیم.منم گفتم آره درسته.
خب ما سعی میکنیم که تضمیم بگیریم با این گردنبند چه کنیم. و تلفن زنگ میزنه و مردی خیلی هیجان زده میگه "من مدتی قبل توی پمپ بنزین شما بودم و این جواهرو برای همسرم خریده ام ولی نمیتونم پیداش کنم." من گفتم:"گردنبند مروارید؟ " گفت آره. "یک مرد اونوپیداش کرده". "اوه شما دارید زندگی منو نجات میدید. ..این شماره تلفن منه. "به اون آقا بگید نیمساعت برای من بایسته." "من میام و 200 دلار بهش جایزه میدهم" خوب من به اون مرد میگم:"ببین استراحت کن یک جایزه چرب داره برات میاد.زندگی بر وفق مراده" او گفت:"من نمیتونم این بمونم. من یک مصاحبه برای کاردر گالنا دارم ، و تا یکربع دیگه باید اونجاباشم. ومن به این کارنیاز دارم من مجبورم برم" دوباره از من پرسید"چه باید بکنیم؟" من دانش آموزم و ایده ای ندارم. درنتیجه گفتم:"من برات نگهش میدارم." اوگفت :"میدونی تو خیلی خوبی بیا باهم نصفش کنیم" "من جواهرو بهت میدم توهم 100 دلار بمن بده." و وقتی اون آقا اومد..."
میبینی من گول خوردم واین یک گول خوردن کلاسیک بنام قطره کبوتر میباشد. ومن کبوتر بودم. خب طریقه ای که بسیاری از گول زدنها کارمیکنه این نیست که گول زننده قربانی میگیره برای اینکه بهش اطمینان کنه اینه که او نشان میده او به قربانی اعتماد میکنه. حالا ما میدونیم که چه اتفاقی میفته. مغز قربانی اکسی توسین ترشح میکنه. و شما داری کیف پولتو بازمیکنی وپول بذل وبخشش میکنی.
خب این مردم کی هستند که سیستم اکسی توسین ما را تنبیه میکنه؟ خب این مردم کی هستند که سیستم اکسی توسین ما را تنبیه میکنه؟ ما هزاران فرد درحال آزمایشو پیدا کردیم که 5 درصد جمعیت ما هزاران فرد درحال آزمایشو پیدا کردیم که 5 درصد جمعیت مذکور اکسی توسین در محرکهاشون ترشح نمیشه. درنتیجه اگه به اونها اعتماد کنید مغزشون اکسی توسین ترشح نمیکنه. اگه اینجا پول روی میز باشه اونا همشو نگه میدارند. که درنتیجه یک کلمه فنی برای این افراد درآزمایشگاه من وجود داره. ما اینها را حرامزاده مینامیم. (خنده حاضرین) اینها مردمی نیستند که شما بخواهید با اونها گپی بزنید آنها بسیاری از نشانه های بیماری های روانی را دارند.
روشهای دیگری برای مهارشدن سیستم وجود داره. یکیش ازطریق تغذیه نابجا است. همانطور که ما برروی زنانی که مورد سو استفاده جنسی قرارگرفته اند مطالعه کرده ایم که تقریبا نیمی از آنان در زمان تحریک اکسی توسین ترشح نمیکنند. برای اینکه این سیستم بدرستی گسترش یابد، شما به تغذیه کافی نیاز دارید. برای اینکه این سیستم بدرستی گسترش یابد، شما به تغذیه کافی نیاز دارید. همچنین استرس زیاد اکسی توسین را مهار میکنه. همه ما میدونیم اینو که وقتی ما مضطرب هستیم بخوبی نمیتونیم کار کنیم.
راه دیگری که اکسی توسین مهارمیشه ، ازطریق اثر تستوسترون است.- جالبه راه دیگری که اکسی توسین مهارمیشه ، ازطریق اثر تستوسترون است.- جالبه خبُ ما در این آزمایش ، ما تولید تستوسترون در مردان داریم. ودرعوض پخش کردن پول آنها خودخواه میشوند. ولی بطور جالبی مردانی که تستوسترون بالایی دارند احتمال زیادی وجود داره که از پولشون برای تنبیه کردن دیگران برای خودخواهی شان استفاده کنند (خنده حاضرین) به این فکر کنید.بدین معنی که درون زیست شناختی خودمون ما اخلاقیاتی داریم. ما اکسی توسین داریم که مارو به دیگران مربوط میکنه، مارو وادار میکنه که احساس دیگران را درک کنیم. و ازطرفی تستوسترون داریم. که در مردان 10 برابر بیش از زنان وجود داره که باعث میشه مردان بیش از زنان اینکارو انجام بدن-- ما تستوسترون داریم که مارا وادار به تنبیه کردن مردمی که غیراخلاقی رفتار میکنند میکنه. ما تستوسترون داریم که مارا وادار به تنبیه کردن مردمی که غیراخلاقی رفتار میکنند میکنه. ما نیاز به قدرتی نداریم که بما بگه چه کاری انجام بدهیم. این همه ی درون ماست.
شما ممکنه تعجب کنید: اینها تجربیات آزمایشگاهی زیبایی هستند آیا واقعا در زنگی واقعی کاربردی دارند؟ بلی.من درباره اونهم نگران بوده ام. درنتیجه من به بیرون از آزمایشگاه رفتم که ببینم آیا این در زندگی روزمره مان انجام میشه یا نه. تابستان گذشته من دریک عروسی درجنوب انگلستان شرکت کردم. 200 نفر در یک خانه ویلایی اصیل انگلیسی بودند من حتی یک نفرو هم نمیشتاختم. من با خودرو کرایهای والکس هال ادنجا رفتم. و یک سانتریفوژو یخ خشک گرفتم و سرسوزن و لوله آزمایش. واز عروس وداماد مقداری خون گرفتم و درجشن عروسی و فامیل و دوستان قبل ودرست بلافاصله بعد از خطبه عقد.
(خنده حاضرین)
حدس بزنید چه شد؟ جشن عروسی موجب افزایش در آزادسازی اکسی توسین شد ولی بطور خاصی. یه کسی در مرکز این سیستمه؟ عروس خانم. او بیشترین افزایش را داشت. چه کسی به اندازه عروس خانم جشن را دوست داره؟ درسته مادر عروس. مادرش شماره 2 است. بعد بترتیب پدر داماد و بعد داماد بعد اقوام و بعد دوستان-- دوروبر عروس خانم مثل سیاره ها دوروبر خورشید. در نتیجه من فکر میکنم که اون به ما میگه ما این تشریفات را ترتیب داده ایم برای ایجاد ارتباط با این زوج جدید ، ایجاد ارتباط احساسی ما. چرا؟ چون ما نیازداریم که اونها موفق باشتد در تولید مثل برای جاودانگی گونه ها.
من نگران این بودم که تجربیات مورد اطمینان من با مقادیر کم پول نتواند نشان دهد که اغلب چگونه ما به غریبها در زندگیمان اعتماد می کنیم. با وجود ترسی که از ارتفاع دارم، اخیرا خودمو به یک موجود دیگه بستم و از ارتفاع 12000 پایی از هواپیما بیرون پریدم. من خون خودمو قبل و بعد از آزمایش گرفتم که مقادیر زیادی اکسی توسین توش بود. من خون خودمو قبل و بعد از آزمایش گرفتم که مقادیر زیادی اکسی توسین توش بود. راه های زیادی برای ارتباط با مردم وجود داره. برای مثال ازطریق رسانه های اجتماعی. مردم زیادی از توییتر استفاده میکنند. درنتیجه ما نقش رسانه‌های اجتماعی رابررسی کردیم که استفاده کردن از رسانه اجتماعی یک افزایش دورقمی در اکسی توسین میگذاره.
من اخیرا این تجربه را برای سیستم تلویزیون کره اجرا کردم. که گزارشگران و تولیدکنندگانشون در اون شرکت کردند. ویکی از اونها که باید یک مرد 22 ساله بوده باشه یک افزایش 150 درصدی در اکسی توسین داشت. منظورم اینه مبهوت کننده بود هیچ کسی اینطور نبود. او بطور اختصاصی داشت از رسانه اجتماعی استفاده میکرد وقتی من گزارشمو برای کره ایها نوشتم گفتم من نمیدونم این مرد چکار میکرده اما حدس من با مادر یا دوست دخترش تعاملی داشته. اونها کنترل کردند. او در صفحه فیس بوک دوست دخترش مشغول بود. اینه.این ارتباطه هزارها راه برای ارتباط با مردم وجود داره. و بنظر جهانی میاد.
دو هفته پیش من تازه از گینه نو برگشته بودم جایی که من به کوهستانهایش رفتم-- قبایل خیلی منزوی از کشاورزان موجود در اونجا زندگی میکردند همانطور که اجدادشان هزاران سال زندگی کرده اند. 800 زبان مختلف در کوهستان آنجا موجود بود. اینها بدوی ترین مردم در جهان هستند. واونها هم درواقع اکسی توسین ترشح میکنند.
در نتیجه اکسی توسین مارا به دیگران متصل میکنه. اکسی توسین باعث میشه آنچه را که دیگران احساس میکنند احساس کنیم. واین خیلی راحته برای اینکه مغز مردمو وادار به ترشح اکسی توسین کنه. واین خیلی راحته برای اینکه مغز مردمو وادار به ترشح اکسی توسین کنه. من میدونم چطور اینکارو انجام بدم و راه موردعلاقه من برای انجامش درواقع راحت ترین راهه. بگذارید نشونتون بدم. بیا اینجا بغلم کن. (خنده حاضرین) اینه.
(تشویق حاضرین)
علاقه وافر من به درآغوش گرفتن دیگران اسم مستعار "دکتر عشق" را برایم بدست آورده است. من خوشحالم که کمی عشق بیشتر به جهان بدهم، این عالیه ولی نسخه شما از دکتر عشق اینه: در روز هشت بار بغل کردن. ما دریافته ایم که مردمی که بیشتر اکسی توسین ترشح میکنند شادترند. و اونها شادترند بخاطراینکه ازهرنظر دارای روابط بهتری هستند. دکترعشق میگه هشت به آغوش کشیدن درروز. هشت به آغوش کشیدن درروز-- شماراشادترخواهدکرد ودنیا جای بهتری خواهد بود. البته اگر شما مایل به ارتباط با مردم نباشید من میتونم اینو به سمت بینی تان پرتاب کنم.
(خنده حاضرین)
سپاسگزارم.
(تشویق حاضرین)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *