جسا گمبل: چرخه طبیعی خواب ما انسان ها

متن سخنرانی :
اجازه بدید با روز و شب شروع کنیم. زندگی در شرایط روشنی و تاریکی نور و ظلمت تکامل یافت و گیاهان و حیوانات بسیاری ساعت های درونی بدن خود را تکامل بخشیدند تا اینکه برای این تغییرات در طول روز آماده شوند اینها ساعتهای شیمیایی هستند و در هر موجود شناخته شده ای که دو یا بیش از دو سلول دارد یافت می شود و حـی در برخی از آنهایی که فقط یک تک سلول دارند
من یک مثال برایتان خواهم زد اگه شما یک خرچنگ نعل اسبی را از ساحل دورکنید و آن را در سراسر قاره بگردانید و در یک قفس شیب دار بگذارید بهنگام شروع مد تا زمانی که به خانه اش در ساحل برسد تمام کف قفس را چنگ می زند و مجدداً بمحض اینکه آب در هزاران مایل آنطرف تر فروکش می کند به پایین میلغزد او این کار را هفته ها انجام خواهد داد تازمانی که بمرور الگوی اصلی را از دست بدهد و تماشای این مورد باورنکردنی است، اما در این مورد هیچ اتفاق فیزیکی یا ماورای طبیعی نمی باشد؛ این مساله به سادگی مربوط به چرخه درونی سفره ماهی می باشد. و معمولا با اتفاقاتی که برای او می افتد مکاتبه می کند.
پس ما هم این قابلیت را به خوبی داریم. و در انسانها؛ ما این قابلیت را ساعت بدن می نامیم. شما نی توانید این قابلیت را بطور واضح ببنید وقتی که ساعت بعضی افراد را بردارید. و شما آن را داخل یک انباری بندازید در اعماق زیرزمین، برای دو ماه. افراد معمولا برای این کار داوطلب می شوند، آنها معمولا ترک می کنند آنها معمولا برای این زمان کلی پربار بی حوصله می شوند. بدون هیچ موضوعیتی که چطور این پدیده غیر معمول وجود دارد، همه آنها یک چیز را نشان می دهد. آنها هر روز کمی دیرتر بیدار می شوند- 15 دقیقه یا کمی بیشتر--- و این یک جریان به نوعی آهسته در تمام راهها حول آن ساعت می باشد. در طی دوره این هفته در پس، در این راه، ما می دانیم که کار می کنند براساس ساعت درونشون نسبت به طریقی که روز را احساس می کنید.
پس به خوبی می توان فهمید که ما یک ساعت درونی داریم، و می شه فهمید که این ساعت بطور باورنکردنی برای زندگی ما مهم هستند. آن یک نقش موثر برای فرهنگ ما دارد، و می شه فکر کرد که یکی از مهمترین اجبارها در رفتار ما دارد. ما از آن به عنوان یک شاخصه در نزدیکی خط استوا نمو داد. و حالا ما خیلی مجهز هستیم برای کار کردن در 12 ساعت روز و 12 ساعت شب اما مطمئنا، ما منتشر می شویم در هرگوشه کره خاکی و در ناحیه قطب شمال کانادا، جایی که من زندگی می کنم، ما یک روشنایی پی در پی در طی تابستان داربم و 24 ساعت تاریکی در زمستان پس در فرهنگ ما، فرهنگ بومی شمالی، بطور سنتی ما شدیدا فصلی هستیم. در زمستان، خیلی زیاد می خوابیم. شما داخل خونه از وجود خانواده لذت می برید. و در تابستان، بطور دیوانه وار شکارچی و خیلی فعالانه در تابستان ساعت های طولانی کار می کنیم. خیلی فعال
پس، چه چیزی ریتم طبیعی ما رو تعین می کند؟ چی چیزی الگوی خواب ما رو تعریف می کند؟ و در طی چه نظمی احساس ایده آل؟ خیلی خوب؛ به نتیجه مطلوب رسیدیم پس، وقتی مردم در حال زندگی هستند بدون هیچ روشنایی غیرباورکردنی، آنها دو دفعه در طی شب می خوابند آنها به رختخواب می روند در حدود ساعت 8 تا نیمه شب و دوباره می خوابند از ساعت 2 شب تا طلوع خورشید و در بین آن، آنها 2 ساعت زمان دارند که یک تفکر خاموش در رختخواب می باشد. و در طی این زمان منجر به ترشح پرولاکتین می شود که دنیای مدرن هیچ وقت آن را تجربه نمی کند آن افراد در این مطالعه احساس بیداری زیادی در طی روز می کنند، وقتی آنها مرخص می شوند دچار تجربه بی خوابی واقعی می شوند. برای اولین بار در زندگیشون
پس، به سمت روز مدرن برو ما در فرهنگ اختلاف ساعت هواپیمایی و مشکلات آن زندگی می کنیم مسافرت های بین المللی کسب و کار 24 ساعته کارهای نوبتی. و شما می دانید راههای مدرن ما برای انجام کارها برای ما یک سری مزیتها می آورد اما من اعتقاد دارم باید متوجه هزینه های آن بشویم.
سپاسگذارم.
(تشویق حضار)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *