هیلل کوپرمن : بازی لگو برای بزرگسالان
متن سخنرانی :
خوب، اینها سالهاي تاریک هستند( اصطلاحي كه براي دوره بين قرن دوم تا تقريبا قرن پانزدهم اروپا به كار ميرود). و این سالهاي تاریک، زمانی است بین وقتی که شما بازی لگو را برای آخرین بار به عنوان یک کودک کنار می گذارید تا زمانی که شما به عنوان یک فرد بالغ تصمیم میگیرید که بازی کردن با اسباب بازی کودکان مشکلی ندارد. [موضوع] از 4 سالگی فرزندم شروع شد آیا برای کودک بازی لگو باید خرید؟ اون وسایل خیلی باحال هستند". در حالی که قدم به مغازه لگو فروشی گذاشته می شود اینو براش بخر این کاملا برای یک بچه 4 ساله مناسب است (خنده) فکر کنم روی جعبه هم نوشته شده باشه بزار این جا رو ببینم 8تا12 سال روش زده شده من روبه همسرم کردم و گفتم: ما اینو برای کی می خریم؟ اون فکرش این بود:" آه خودمون" و فکر من این بود :"باشه همه چی درسته"خیلی زود تقريبا از کنترل خارج شد اتاق غذا خوری این طوری شده بود شما اونجا قدم می زدی و صدمه می دیدی بنابر این ما زیر زمین را انتخاب کردیم که تا آن موقع به عنوان زندان ابو قریب ازش استفاده شده بود. (خنده) شکنجه، خیلی خنده داره وای شما خیلی با حال هستین و ما اونجا رو کفپوش كرديم و بعد من به ebay رفتم و 150 پوند بازی لگو خریدم (خنده) که احمقانه هستش دخترم --روزی که ما اینو گرفتینم ، من داشتم می خوابوندمش-- و گفتم "عزیزم، تو گنج منی" و اون گفت "نه، بازی لگو یک گنجه" (خنده) و بعد اون گفت "بابا، ما از لحاظ لگو ثروتمنديم." و احساس من این بود "آره. فکر کنم همينطوره." و وقتي اون رو خريدين به خودتون میگین: " اه لعنتی . این همه چیز را کجا قرار بدم؟" بنا بر این به مغازه قفسه فروشی میرین و مقدار زیادی پول خرج می کنید و سپس شروع به دستهبندی دیوانهوار میکنید كه هیچ وقت تموم نميشه-- این فقط احمقانه است. حالا هر چي.
و بنا براین شما متوجه ميشويد كه قواعدي در اين كار وجود دارد. و سراغ یکی از این قواعد میرين و بعضيها تایتانیک ساختن. و فکر شما این است:" آه لعنتی" و اون می بایست مثل یک کامیون باشه تا حدودی، با اینجور چیزا" و بعد يه نفر این رو ساخت-- این برج اسمیف در سیاتل است. خیلی زیباست. و اینجا یک مرد در حال فروش این سلاحهاي لوازم یدکی برای لگوهاست، زیرا لگو-- اين لگو هلنديه-- و اونها علاقهای به اسلحه ندارند اما آمریکایی ها ؟ اوه ما اسلحه برای لگو درست میکنیم، هیچ مسألهای نیست. و يه وقت، به اطراف نيگا میكنين، به نظرتونو ميرسه:"این یک جمع تخصصيه." و واقعا یک جمع تخصصيه، اما آن مانند چند طبقه بالای خز است. (خنده) واین جا بچه مثبت ها دختر تور می کنند به جز اون خانوم با کاندوم در جیبش و بعضي وقتها شما اینو به خودتون خواهید گفت آیا من عضوي از اين گروه هستم ؟ یا من به این علاقه دارم؟ و من مثل این بودم:" آره فکر کنم اینجوری هستم" و به این نتیجه رسیدم. من به این وسایل علاقه دارم و از داشتن آن ها خجالت نمی کشم."
و بنابر این شما واقعا به این علاقه دارید شما به این فکر می کنید :" خوب، آدمهايي كه در دانمارک لگو ميسازند همه ی این نرمافزارها را ايجاد كردهاند که به شما اجازه می دهد که تصویر ذهنی خود را بسازید." و بنابر این این مثل برنامه اتو کد هست که شما این را در آن برنامه درست می کنید. و هر چه شما به صورت ذهنی طرح می کنید شما یک کلیک می کنید و اون یک هفته ی بعد برای شما نمایش داده می شود و بعد برخي از طراحی هایی که مردم انجام می دهند در واقع در مغازه به فروش می رسد افرادی که لگو دارند به طور عجیب با شما برخورد نمی کنند اما بعضی از استفاده کننده ها اون را درست می کنند و به فروش می رسد و واقعا خیلی جالب است
آن ها دریافته اند که اگر برنامه کد فراهم شده برای لگو کافی نباشه، کلي منابع باز ديگه هست، يعني شخص ثالث، برنامه لگو کد مستقل، که به شما اجازه می دهد طراحی 3 بعدی کنید و 3 یعدی سازی و از لگوها فیلم بسازيد، فیلم 3 بعدی که هزاران مورد از این فیلم ها روی یو تیوب هست که بعضی از آنها تقلیدی از فیلم های معروف است و یک سری کاملا اصل هستند خيلي زیباست.. و مردم چنين چيزهايي رو دوباره خلق ميكنند. يه لحظه صبر كنيد. من اون فردی را دوست دارم که با تمام وجود فرار میکند. اوکی به هر حال.
(خنده )
زبانهای برنامه نویسی و ابزار رباتیک فراواني وجود دارد، اگه بخواهید به کسی آموزش بدهید که چگونه برنامه بریزد بچه ، فرد بالغ ، یا هر چیز دیگري كه باشد. و فردی که اینو درست کرد در واقع یک ماشین پولسازي با لگو درست کرده است. و منظور من این نیست که لگويي درست كرده كه شبيه دستگاه پولسازيه؛ منظورم این است که از لگو پول درآوردن رو ايجاد كرده. داخلش تماما لگو است.
و افرادی هستن که موقع درست كردن لگو مست ميكنند، اونوقت بايد قبل از بالا آوردن كارتان رو تموم کنید. و این همه بازار سیاه برای لگو و هزاران تجارت كار در منزل بر پایهی این شكل ميگيرد. و بعضي آدمها كل عادت بازی لگوي آنها فروش آدمكهاي لگوهاشونه، اما اونوقت دیگر آدمكي در كشتيتون باقي نميمونه.
و این جا یک سری مثال هست . و این وسایل واقعا 3 بعدی است این خیلی جالب است که چه می توانید با آن انجام دهید. و خودتون را مسخره نکنید: با برخي جزئیات معماری، شكلهای ارگانيك خارقالعاده و دوباره طبیعت را با قطعههای کوچک ساختن. این خانهی من است. و این هم خانهی من است. و من نگران این بودم که یک ماشین بیاید و اونو داغون کند در حالی که داشتم برای شما عکس می گرفتم.
به حر حال وقت من تموم است. اما، خیلی سریع، ببینیم که من میتوانم اونو سریع انجام بدم. چون اين دور و بر لگوي TED به اندازه كافي نيست. (خنده) بیایید این جا را ببینیم. اوکی. پایان
(تشویق)