یک مرکز اسقاط در غنا در مورد نوآوری به ما چه می‌آموزد

متن سخنرانی :
بیایید سری به آگبوگبلوشی بزنیم، محله‌ای در قلب آکرا، که به نام خدایی که در رودخانه اداوزندگی می‌کند نامگذاری شده است. آنجا یک زاغه به نام فادامای قدیم هست، روی زمینی بر آمده از تالاب کورل، درست روبروی دهانه خلیج گینه. اینجا یک مرکز اسقاط هست که مردمدر آنجا همه جور چیزی را اوراق می‌کنند از گوشی‌های همراه گرفته تا کامپیوترها، ماشینها و حتی هواپیماهای درسته.
مرکز اسقاط آگبوگبلوشیبه این خاطر معروف است که سمبلی از پایان کار فناوری شده است: مشکل متروک‌سازی طرح‌ریزی شده. انگار مکانی است که در آنجا دستگاه‌هاعمرشان پایان می‌یابد، جایی که داده‌هایتان می‌میرند.
این‌ها تصاویری هستندکه رسانه‌ها مشتاق به نشان دادن هستند، پسرها و مردان جوانیکه مشغول سوزاندن سیم و کابل‌ها برای بازیافت مس و آلمینیوم هستند، با استفاده از استیروفوم و تایربعنوان سوخت، که شدیدا به خود و محیط آسیب می‌رسانند. این عملیاتی فوق سمی است، با تولید آلاینده‌هاییکه وارد اکوسیستم جهانی می‌شود، جذب بافت‌های چرب می‌شود و رأس زنجیره غذایی را تهدید می‌کند.
ولی این داستان ناقص است. چیز‌های بسیاری هست کهمی‌توانیم از آگبوبلوشی یاد بگیریم، جایی که قراضه‌ها از شهر و تمام کشوردر آنجا جمع‌آوری می‌شود. برای بسیاری از ما، دستگاه‌هایمان مثل جعبه سیاه می‌مانند. می‌دانیم چه کاری انجام می‌دهند، ولی نمی‌دانیم درونشان چیستو چه طور کار می‌کنند. در آگبوگبلوشی، این به کار مردم تبدیل شده است که بدانند دقیقاً چه چیزهاییداخل دستگاه‌هاست. دلالان قراضه مس، آلومینیوم،فولاد، شیشه، پلاستیک و بوردهای الکترونیکی را بازیافت می‌کنند. به آن "معدن شهری" می‌گویند. اکنون معدنکاری از زباله‌هابرای ما موثرتر است. بیش از ده برابر طلا، نقره، پلاتینیوم و پالادیوم در یک تن از وسایل الکترونیکی نسبت به یک تن سنگ معدنکه در زیر زمین است وجود دارد. در آگبوگبلوشی، وزن، نوعی ارز است. دستگاه‌ها برای بازیافت مواد، قطعاتو اجزا اوراق می‌شوند با دقت باورنکردنی نسبت به جزئیات، حتی تا آن قسمت آلومینیومی سر دوشاخه.
اما دلالان قراضه، قسمت‌هایی که هنوزقابل استفاده‌اند را از بین نمی‌برند. بلکه آن‌ها را به تعمیرگاه‌هایی ماننداین یکی در آگبوگبلوشی و ده‌ها هزار تکنسین در سرتاسر کشور می‌فروشند که دستگاه‌های الکتریکی و الکترونیکی رابازسازی می‌کنند، و آن‌ها را بعنوان محصولات دسته دومبه مشتریانی می‌فروشند که نمی‌توانند تلویزیون یا کامپیوتر نو بخرند. در این مورد اشتباه نکنید، هکر‌های جوانی در آگبوگبلوشی هستند -- و منظورم به معنای واقعی کلمه است -- که نه تنها می‌دانندچگونه کامپیوترها را قطعه‌قطعه کنند، بلکه می‌دانند چگونه آن‌ها را دوباره سرهمکنند و به آن‌ها حیاتی دوباره ببخشند. آگبوگبلوشی به ما گوشزد می‌کندکه ساختن یک چرخه است. و دامنه آن به دوباره‌سازیو اوراق کردن می‌رسد برای بازیافت موادیکه ما را قادر سازد چیز‌های جدیدی بسازیم.
می‌توانیم از آگبوگبلوشی بیاموزیم، جایی که پینه‌دوزها، چکمه‌های کاری را بازسازی می‌کنند، جایی که زنان پلاستیک رااز سراسر شهر جمع‌آوری می‌کنند، و بر اساس نوع دسته‌بندی می‌کنند، خرد می‌کنند و می‌شویند و در نهایت بعنوان خوراکبه کارخانه‌ها می‌فروشند برای ساخت پوشاک جدید، ظروف پلاستیکی جدید و صندلی. فولاد بطور جداگانه انبار می‌شود، جایی که لاشه‌های ماشین، ماکروفر و ماشین‌های لباس‌شویی به میلگرد تبدیل می‌شوندبرای ساختمان‌سازی جدید؛ جایی که ورق‌های سقفبه چراغ گاز تبدیل می‌شوند؛ جایی که محور خودروهابه اسکنه تبدیل می‌شوند که برای اوراق کردنچیز‌های بیشتر استفاده می‌شوند؛ جایی که آلومینیوماز رادیاتور یخچال و کولر بازیافت می‌شود و ذوب می‌شود و با استفاده از ریخته‌گریبه تزئینات ساختمانی تبدیل می‎‌شوند، برای گلدانهایی که درست در خیابان پایینیبازار آگبوگبلوشی به فروش می‌رسند با دسته کاملی از کوره‌ها، اجاق‌ها و دودکش‌های محلی که دارای استفاده روزمره برای پختن سوپ میوه پالم، چای و نان‌های شکری، تیلاپیای کبابی در شهر است. آن‌ها در کارگاه‌های لبه جاده تولید می‌شوندمثل این بدست جوشکارانی مانند محمد، که مواد را از زباله بازیافت می‌کند و از آن‌ها برای تولیدخیلی چیزها استفاده می‌کند، مثل دمبل از قطعات خودرو. اما چیزی هست که خیلی جالب است: ماشین‌های جوشکاری مثل این، از سیم‌پیچ‌های مسی دور فولاد الکتریکی ساخته می‌شوند که از قراضه‌هایترانسفورماتور قدیمی بازیافت شده‌اند. درست کنار اگبوبوشییک صنعت کامل وجود دارد که برای تولیدکنندگان محلیماشین‌های جوشکاری تولید می‌کند.
چیز خیلی جالب دیگر این استکه مهارت و دانش بین نسل‌ها منتقل می‌شود، از اساتید به کارآموزان، اما از طریق فراگیری فعال، از طریق یادگیری اکتشافی، یادگیری عملی و با ساختن. و اختلاف زیادی دارد با تجربه دانش‌آموزان در مدرسه، که معلم حرف می‌زند، و دانش‌آموزان جزوه می‌نویسندو حفظ می‌کنند. کسل‌کننده است، اما مشکل واقعی این است که این شیوه قدرت نهان و ذاتی کارآفرینیدر آن‌ها را می‌خشکاند. کتابها را بلدند ولی نمی‌دانندچگونه چیزها را بسازند.
چهار سال قبل، منو همکارم یاسمین عباس پرسیدیم: چه می‌شد اگر ما می‌توانستیم توان عملی سازندگان در بخش غیررسمی را با دانش فنی دانشجویانو متخصصین جوان ترکیب کنیم در زمینه‌های STEAM -- علم، فناوری، مهندسی، هنر، ریاضی -- برای ساخت موتور نوآوری با STEAM برای راندن چیزی که به آن "نوآوری سانکوفا"می‌گوییم و توضیح خواهم داد. ما به سمت مرکز اسقاط هجوم بردیم تا دنبال چیزی بگردیمکه می‌توانست هدف را باز تعریف کند مانند DVD رایترها که می‌توانستندبه دستگاه لیزر تبدیل شوند، یا منبع تغذیه سرور‌های قدیمی برای استارت‌آپی در کوماسی برای ساختپرینتر سه‌بعدی از زباله‌های الکترونیکی. نکته کلیدی دور هم جمع کردنجوانان با پس‌زمینه‌های متفاوت بود که در شرایط عادی هرگزهیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند، تا مباحثه کنند که چطور می‌توانند با یکدیگر همکاری کنند تا ماشین‌ها و ابزار جدید راتست کنند و توسعه دهند که بتوان برای مس، سیم‌ها را به جایسوزاندن خرد کرده و پلاستیک را جدا کرد، و آجر و کاشی‌های پلاستیکی قالب‌گیری کرد، برای ساختن کامپیوتر‌های جدیداز بازیافت قطعات الکترونیکی مصرف شده، برای ساخت یک پهپاد. و اینجا می‌توانید پروازش رابرای اولین بار در آگبوگبلوشی ببینید.
(تشویق)
من و یاسمین با بیش از ۱٫۵۰۰ جوانهمکاری کرده‌ایم، ۷۵۰ نفر از زمینه‌های STEAM، و بیش از ۷۵۰ نفر سازندگان پایه‌ایو دلالان قراضه از آگبوگبلوشی و اطراف آن. آن‌ها دست به دست دادندتا سکویی را توسعه دهند که اسم آن را فضاپیما نهادند، ترکیبی از فیزیک و دیجیتالبرای حرکت به فضا، بیشتر فرآیند بیش از صرفاً یک محصول است، یک معماری باز برای ساختن، که سه بخش را در می‌گیرد: یک کیوسک برای فضای کارکه پیش‌ساخته و دارای قالب است؛ جعبه ابزار که بر اساس پروژه در دست ساخت، می‌تواند متفاوت باشد؛ و یک اپلیکیشن تجاری.
ابتدا ما این اپلیکیشن را با ذهنیتنیازمندی خاص دلالان قراضه طراحی کردیم، چون می‌دانستیم مسلح کردن آن‌ها به اطلاعات و فناوری روز کافی نیست اگر از آن‌ها می‌خواستیم فرآیندهایبازیافت را سازگار با محیط زیست انجام دهند؛ نیاز به انگیزه داشتند. دلالان قراضه همیشه در جستجویقراضه جدید و خریدار جدید هستند و چیزی که آن‌ها را جذب می‌کندیافتن خریدارانی است که برای مس تمیز بیش از مس سوخته پول می‌دهند. ما می‌دانستیم که در کل اکوسیستم، همه دنبال چیزی می‌گشتند. سازندگان دنبال مواد اولیه، قطعات، اجزا، ابزار و طرحها هستند تا چیزی که می‌خواهند را بسازند. سازندگان همچنین راهی راپیدا می‌کنند تا مشتریان بتوانند بفهمند که آن‌ها می‌توانندمخلوط‌کنی را تعمیر کنند یا اتویی را تعمیر کنند یا، همانگونه که دیروز آموختیم، تا دستگاه سرخ‌کن فرانسوی را بسازند.
آن روی سکه، می‌فهمید که مشتریانی هستند که نومیدانه دنبال کسی هستندکه یک ماشین سرخ‌کن فرانسوی برایشان بسازد، و دلالان قراضه را دارید که به چگونگی جمع‌آوری این قراضه می‌اندیشند، آن را پردازش کنید و آن را به یک ورودیبرای ساخت جدید تبدیل کنید. سعی کردیم تا این گره بی‌اطلاعی را بگشاییم تا افراد امکان یافتن نیازهاو ساختن چیزی که دوست دارند را داشته باشند.
ما کیوسک فضای کار رادر آگبوگبلوشی مدلسازی کردیم، که بعنوان ضد یک مدرسه تصور می‌شود: درگاهی به سمت ساخت عملی و تجربی که محلی‌ها را به جهان وصل می‌کند و ساختن را به بازسازیو اوراق کردن وصل می‌کند. قانونی وضع کردیمکه همه چیز باید از صفر ساخته شود تنها با استفاده از مواد ساخت غنا یا از سایت قراضه تأمین شود. سازه‌ها اساساً دسته‌های ساده‌ای هستندکه سر هم می‌شوند. سرهم کردن یک ماژول برای یک کارگر نیمه ماهر۲ ساعت طول می‌کشد، و با توسعه ابزار و تجهیزات، توانستیم این قطعات استانداردشده را بسازیم از بین این جوشکاران هنرمند با دقت یک میلیمتر -- البته، با دستگاه‌های جوش ساخت آگبوگبلوشی، همچنین برای ابزار، که می‌تواند قفل شود، جعبه ابزارو پشته برای ایجاد میز‌های کار، و البته، طراحی شده بر اساسچیزی که می‌خواهید بسازید.
اپلیکیشن را در آگبوگبلوشی آزمایش کرده‌ایم و در حال آماده شدن برای رونماییدر دیگر اکوسیستم‌های سازندگان است. شش ماه آینده، فرآیند آزمایش کیوسک فضای کار به سه سال خواهد رسید، باید اذعان کنم که تحت تأثیربرخی سوء استفاده‌های خطرناک قرار گرفتیم. اما برای یک علت خوب، چون بر اساس نتایج حاصل از آزمایش، توانسته‌ایم نسخه‌ای ارتقایافتهاز این فضای کار را بازطراحی کنیم. اگر یک آزمایشگاه پیش‌ساخته، بزرگ، گران و ثابت در محل است، در نقطه مقابل این‌ها را داریم: چیزی ارزان، که بصورت محلی قابل تولید است، که می‌تواند گسترش داده شودو پله‌پله بزرگتر شود همانطور که سازندگان سرمایه کسب می‌کنند. می‌توانید آن را مثلیک انبار ابزار تصور کنید، که سازندگان می‌توانندبیایند و ابزار را بررسی کنند و آن‌ها را با چرخ دستی ببرند به هر جایی از شهر که می‌خواهندو برای ساختن هر چیزی که دوست دارند. برای مرحله بعد در نظر داریم که اضافه کنیم ربات‌های CNC سقفی، که به سازندگان اجازه کارهماهنگ با رباتها را می‌دهد. در نهایت، این هم یکی از ابزارهاست که می‌تواند بصورت محلیو در بخش غیر رسمی سرهم شود با استفاده از قطعات استاندارد شده که می‌تواند بصورت تجمعیو از طریق یک فرآیند منبع- باز ارتقا یابد.
در مجموع، کل این سیستم فضای کار تلاش دارد پنج کار انجام دهد: قادر ساختن سازندگان ورودیبرای تجمیع منابعی که نیاز دارند و ابزار‌هایی برای ساختنچیزی که می‌خواهند بسازند؛ تا با عمل و از دیگران یاد بگیرند؛ برای تولید محصولات بیشتر و بهتر؛ برای قادر به تجارت و تولید درآمد مداوم شدن؛ و در نهایت، تقویت شهرتشاننه تنها بعنوان سازنده، بلکه بخاطر پتانسیل سازندگی.
سانکوفا یکی از قویترین نمادهایآدینکارا برای مردم آکان در غنا و ساحل عاج است، و به شکل پرنده‌ای استکه به پشت برگشته تا یک تخم را بر دارد، نمادی برای قدرت. اگر از زبان "توی" کلمه به کلمهترجمه شود می‌شود "برگرد و بگیرش،" معنایش این است که اگریک فرد یا یک گروه یا یک جامعه بخواهد آینده موفقی داشته باشدباید به گذشته متصل شود. تا روش‌های انجام کار رابدست آورد و در آن استاد گردد، از دانش اجدادش استفاده کند.
و این بسیار مرتبط است اگر در فکر آینده‌ای جامعبرای آفریقای امروز هستیم باید از برخاستن از زمین شروع کنیم، و معدنکاوی کنیم کهچه مدلها و روش‌هایی جواب داده اند، و فکر کنیم که چگونه می‌توانیمآن‌ها را به هم وصل کنیم، به روش "هردو- و"،نه پارادایم "یا این یا آن" ظرفیت نوآوری این شبکه رو به رشد مراکز رشد و فناوری در سراسر قاره و ورای مرز‌های جغرافیاییو مرز‌های سیاسی دوباره بیاندیشیم، به این بیاندیشیم که چگونهمی‌توان نوآوری را در آفریقا شبکه‌سازی کرد با روح سانکوفا و با ظرفیت موجود سازندگان پایه‌ای.
اگر، در آینده کسی به شما بگوید آگبوگبلوشی بزرگترینزباله‌دان الکترونیکی در دنیاست امیدوارم این جمله را برایشان اصلاح کنید و توضیح دهید که زباله‌دان جایی استکه شما چیزها را دور می‌اندازید و تا ابد آنجا رها می‌کنید؛ مرکز اسقاط جایی استکه شما چیزها را اوراق می‌کنید. زباله چیزی است که دیگر هیچ ارزشی ندارد، در حالی که قراضه چیزی استکه بازیافت می‌شود مخصوصاً برای استفاده در ساخت چیزی جدید.
ساختن یک چرخه است، و فضا‌های کار آفریقاییپیشگام و هدایت کننده در اقتصاد چرخه‌ای از پایه هستند. بیایید باهم بیشتر و بهتر بسازیم.
متشکرم.
(تشویق)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *