دیوید دویچ: راه جدیدی برای ارائه یک جواب قانع کننده
متن سخنرانی :
مطمئنم که طی صدها هزار سالی که گونه بشر وجود داره، مطمئنم که طی صدها هزار سالی که گونه بشر وجود داره، حتی قبل از آن، اجداد ما به آسمان شب نگاه میکردند، حتی قبل از آن، اجداد ما به آسمان شب نگاه میکردند، و در شگفت بودند که ستاره ها چيیند؟ تعجب میکردند که چطور آنچه را دیده اند، توسط چیزهای دیده نشده توضیح دهند. تجب میکردند که چطور آنچه را دیده اند، توسط چیزهای دیده نشده توضیح دهند. تجب میکردند که چطور آنچه را دیده اند، توسط چیزهای دیده نشده توضیح دهند.خوب بیشتر مردم بطور معمول،همانند امروز فقط در حد سرگرمی به این مسائل توجه میکنند. خوب بیشتر مردم بطور معمول،همانند امروز فقط در حد سرگرمی به این مسائل توجه میکردند. خوب بیشتر مردم بطور معمول،همانند امروز فقط در حد سرگرمی به این مسائل توجه میکردند. خوب بیشتر مردم بطور معمول،همانند امروز فقط در حد سرگرمی به این مسائل توجه میکردند. ولی آنچه که برایشان سرگرم کننده بود،گاهی رشک آنها را نیز بر می انگیخت. ولی آنچه که برایشان سرگرم کننده بود،گاهی رشک آنها را نیز بر می انگیخت. آنها آرزو داشتند که بدانند چطور از فساد مواد غذاییشون جلوگیری کنند. آنها آرزو داشتند که بدانند چطور از فساد مواد غذاییشون جلوگیری کنند. آنها آرزو داشتند که بدانند چطور از فساد مواد غذاییشون جلوگیری کنند. و اینکه چطور استراحت کنند، بدون اینکه بی غذا بمونند، و اینکه چطور استراحت کنند، بدون اینکه بی غذا بمونند، گرم تر،سردتر،امنتر،یا با درد کمتر زندگی کنند. گرم تر،سردتر،امنتر،یا با درد کمتر زندگی کنند. من شرط میبندم اون هنرمندان غارنشین ماقبل تاریخ دوست میداشتن بدونن چطور آسونتر نقاشی کنن. من شرط میبندم اون هنرمندان غارنشین ماقبل تاریخ دوست میداشتن بدونن چطور آسونتر نقاشی کنن. من شرط میبندم اون هنرمندان غارنشین ماقبل تاریخ دوست میداشتن بدونن چطور آسونتر نقاشی کنن.
در هر حالتی در زندگیشون، مانند ما، آرزوی پیشرفت داشتن. در هر حالتی در زندگیشون، مانند ما، آرزوی پیشرفت داشتن. ولی تقریبا هیچ کاری نکردن.نمیدونستند چطوری . ولی تقریبا هیچ کاری نکردن.نمیدونستند چطوری. کشفیاتی مثل آتش چنان کم بود که میشه گفت تقریبا هیچ پیشرفتی صورت نگرفت. کشفیاتی مثل آتش چنان کم بود که میشه گفت تقریبا هیچ پیشرفتی صورت نگرفت. کشفیاتی مثل آتش چنان کم بود که میشه گفت تقریبا هیچ پیشرفتی صورت نگرفت. هیچ چیزجدیدی یاد گرفته نشد.
اولین سر نخها در باره منشا نور ستارگان بتازگی یعنی 1899بدست اومده:رادیو اکتیو. اولین سر نخها در باره منشا نور ستارگان بتازگی یعنی 1899بدست اومده:رادیو اکتیو. در عرض 40 سال، فیزیکدانان همه توضیحات را یافتند، در عرض 40 سال، فیزیکدانان همه توضیحات را یافتند، و مثل همیشه، با سمبلهای زیبایی بیان کردند. ولی سمبلها زیاد مهم نیستند. فقط فکر کنین تو این چند دهه چقدر کشفیات کردن. فقط فکر کنید چقدر کشفیات تا حالاکردن. علوم هسته ای و واکنشهای هسته ای. ایزوتوپها، اجزای الکتریسته، ضد ماده،نوترینوها، ایزوتوپها، اجزای الکتریسته، ضد ماده،نوترینوها، ایزوتوپها، اجزای الکتریسته، ضد ماده،نوترینوها، فرمول تبدیل جرم به انرژی -- E=mc^2-- تابش گاما، تبدیل مواد. رویای باستانی که همه شیمیدانها بدنبال اون بودند با این تئوریهایی که نور ستارگان رو توضیح میداد بحقیقت پیوستند با این تئوریهایی که نور ستارگان رو توضیح میداد بحقیقت پیوستند بهمراه رازهای تاریخی یا پدیده های پییشبینی نشده. بهمراه رازهای تاریخی یا پدیده های پییشبینی نشده.
کشف اینهمه چیز در عرض 40سال، در دهها هزار سال اخیر اتفاق نیفتاده است، کشف اینهمه چیز در عرض 40سال، در دهها هزار سال اخیر اتفاق نیفتاده است، این بخاطر کم فکر کردن در مورد ستارگان یا حل مشکلاتشان نبود. این بخاطر کم فکر کردن در مورد ستارگان یا حل مشکلاتشان نبود. اونا حتی به جوابهایی مثل افسانه ها هم رسیدند، اونا حتی به جوابهایی مثل افسانه ها هم رسیدند، که در زندگیشون حکم فرما بود، در حالیکه حتی جزئی از واقعیت هم نبود. که در زندگیشون حکم فرما بود، در حالیکه حتی جزئی از واقعیت هم نبود. که در زندگیشون حکم فرما بود، در حالیکه حتی جزئی از واقعیت هم نبود. فکر میکنم تراژدی این رکود طولانی، هنوز هم شناخته نشده. فکر میکنم تراژدی این رکود طولانی، هنوز هم شناخته نشده. اینها بشری با اندازه مغز بشر امروزی بودند که همه این چیزای جدید رو کشف کرده اند. اینها بشری با اندازه مغز بشر امروزی بودند که همه این چیزای جدید رو کشف کرده اند. اینها بشری با اندازه مغز بشر امروزی بودند که همه این چیزای جدید رو کشف کرده اند. ولی این توانایی پیشرفت تقریبا بدون استفاده موند، تا زمانیکه اون اتفاق انقلابی ایجاد کرد، ولی این توانایی پیشرفت تقریبا بدون استفاده موند، تا زمانیکه اون اتفاق انقلابی ایجاد کرد، ولی این توانایی پیشرفت تقریبا بدون استفاده موند، تا زمانیکه اون اتفاق انقلابی ایجاد کرد، ولی این توانایی پیشرفت تقریبا بدون استفاده موند، تا زمانیکه اون اتفاق انقلابی ایجاد کرد، ولی این توانایی پیشرفت تقریبا بدون استفاده موند، تا زمانیکه اون اتفاق انقلابی ایجاد کرد،
یا دست کم امیدواریم که اینطور باشه. چون اون اتفاق یه انقلاب علمی بود، چرا که از اون به بعد چون اون اتفاق یه انقلاب علمی بود، چرا که از اون به بعد چون اون اتفاق یه انقلاب علمی بود، چرا که از اون به بعد دانش ما راجع به جهان مادی و نحوه تطبیق آن دانش با آرزوهامون شدیدا رشد داشته است. دانش ما راجع به جهان مادی و نحوه تطبیق آن دانش با آرزوهامون شدیدا رشد داشته است. دانش ما راجع به جهان مادی و نحوه تطبیق آن دانش با آرزوهامون شدیدا رشد داشته است. این تغییر به واقع چه بود؟ آدمها چه کاری رو برای اولین بار انجام داده بودن که چنین تغییر بزرگی بین آن رکود طولانی و این کشفیات وسیع صورت میگرفت؟ که چنین تغییر بزرگی بین آن رکود طولانی و این کشفیات وسیع صورت میگرفت؟ که چنین تغییر بزرگی بین آن رکود طولانی و این کشفیات وسیع صورت میگرفت؟ چگونگی این تغییر، یک واقعیت بزرگه، که دانستن آن امکانپذیره. چگونگی این تغییر، یک واقعیت بزرگه، که دانستن آن امکانپذیره. چگونگی این تغییر، یک واقعیت بزرگه، که دانستن آن امکانپذیره. متاسفانه یک اجماع نظر در این باره وجود نداره. من براتون میگم،ولی قبلش لازمه کمی به زمان گذشته برگردیم. من براتون میگم،ولی یقبش لازمه کمی به زمان گذشته برگردیم.
قبل از این انقلاب علمی، باور آنها بر این بود که همه آنچه که دانستنی هست رو میددونند، قبل از این انقلاب علمی، باور آنها بر این بود که همه آنچه که دانستنی هست رو میددونند، قبل از این انقلاب علمی، باور آنها بر این بود که همه آنچه که دانستنی هست رو میددونند، اونچه که در اسناد تاریخی امروزی موجوده، که در بهترین حالت یه سری قوانین بدوی میباشند -- گرچه پر از تعصبات و خرافات بودند. گرچه پر از تعصبات و خرافات بودند. پس آنها باور داشتند که دانش برخاسته از قدرت است، بهمین دلیل خیلی کم میدونستند. پس آنها باور داشتند که دانش برخاسته از قدرت است، بهمین دلیل خیلی کم میدونستند. بنابراین پیشرفت به این بستگی داره که بتونی قدرت مردان همه چیز دان، بنابراین پیشرفت به این بسگی داره که بتونی قدرت مردان همه چیز دان، بنابراین پیشرفت به این بسگی داره که بتونی قدرت مردان همه چیز دان، کشیشها، سنت و فرمانروایان رو پس بزنی. به همین دلیله که انقلاب علمی باید متن وسیعتری داشته باشه: به همین دلیله که انقلاب علمی باید متن وسیعتری داشته باشه:
باید روشنگرانه باشه، به مردم چگونگی کسب دانش رو بدون تکیه به قدرتمندان بیاموزه. باید روشنگرانه باشه، به مردم چگونگی کسب دانش رو بدون تکیه به قدرتمندان بیاموزه. باید روشنگرانه باشه، به مردم چگونگی کسب دانش رو بدون تکیه به قدرتمندان بیاموزه. «به حرف دیگران اهمیتی نده.» ولی این انچه که باعث تفاوت شده نیست. با قدرتها بارها مقابله شده، و این به ندرت باعث یک انقلاب علمی شده. با قدرتها بارها مقابله شده، و این به ندرت باعث یک انقلاب علمی شده. با قدرتها بارها مقابله شده، و این به ندرت باعث یک انقلاب علمی شده. اون موقع، فکر میکردند علوم ، یه ایده رادیکال درباره چیزهای دیده نشده اند، که بهش تجربه گرایی میگفتند. اون موقع، فکر میکردند علوم ، یه ایده رادیکال درباره چیزهای دیده نشده اند، که بهش تجربه گرایی میگفتند. اون موقع، فکر میکردند علوم ، یه ایده رادیکال درباره چیزهای دیده نشده اند، که بهش تجربه گرایی میگفتند. اون موقع، فکر میکردند علوم ، یه ایده رادیکال درباره چیزهای دیده نشده اند، که بهش تجربه گرایی میگفتند. همه علوم از حواس سرچشمه میگیرند. خوب، ما میدونیم که این نمیتونه درست باشه. مشاهدات و تجربیات کمک کرده اند. مشاهدات و تجربیات کمک کرده اند. ولی از ابتدا، واضح بود که این کاملا غلطه. ولی از ابتدا، واضح بود که این کاملا غلطه.
دانش از احساس سرچشمه میگیره. ولی به چه زبانی؟ قطعا به زبان ریاضی نیست، دانش از احساس سرچشمه میگیره. ولی به چه زبانی؟ قطعا به زبان ریاضی نیست، گالیله چه درست گفت: کتاب طبيعت نوشته شده است. گالیله چه درست گفت: کتاب طبيعت نوشته شده است. به دنیا نگاه کنید، هیچ معادله ریاضی را حک شده بر روی کوهها نمیبینید. به دنیا نگاه کنید، هیچ معادله ریاضی را حک شده بر روی کوهها نمیبینید. اگه دیدین،بدونید آدمها اونو نوشتن. اگه دیدین،بدونید آدمها اونو نوشتن. راستی ما چرا این کار رو نمیکنیم؟ مگه چه اشکال داره؟ راستی ما چرا این کار رو نمیکنیم؟ مگه چه اشکال داره؟ (خنده)
تجربه گرایی کافی نیست، چون تئوریهای علمی دیدنی ها رو بوسیله نادیدنیها توضیح میده. تجربه گرایی کافی نیست، چون تئوریهای علمی دیدنی ها رو بوسیله نادیدنیها توضیح میده. تجربه گرایی کافی نیست، چون تئوریهای علمی دیدنی ها رو بوسیله نادیدنیها توضیح میده. و باید گفت که نادیدنی ها از طریق احساس منتقل نمی شوند. و باید گفت که نادیدنی ها از طریق احساس منتقل نمی شوند. بطور مثال ما واکنشهای هسته ای درون ستاره ای را نمیبینیم. ما سرچشمه گونه های موجودات را نمیبینم. ما انحنای فضا-زمان را نمیبینیم، جهانهای دیگر را نمیبینیم. ما انحنای فضا-زمان را نمیبینیم، جهانهای دیگر را نمیبینیم. ولی همه اینها رو میدونیم. چطور؟ ولی همه اینها رو میدونیم. چطور؟
خوب یه جواب کلاسیک تجربه گرا به اون، روش القايی هست. ندیده ها شبیه دیده ها هستند. ولی اینطور نیست. میدونید دلیل قاطع برای خمیدگی فضا-زمان، چی بود؟ میدونید دلیل قاطع برای خمیدگی فضا-زمان، چی بود؟ یک عکس بود، نه از فضاـ زمان بلکه از یه خورشید گرفتگی، با یه لکه که بجای اینکه اینجا باشه یه کم اونور تر بود . و شاهدی برای فرگشت؟ مقداری صخره و یا پرنده. و جهان موازی؟ دوباره یه سری لکه اینجا بجای اونجا روی صفحه نمایش. و جهان موازی؟ دوباره یه سری لکه اینجا بجای اونجا روی صفحه نمایش. آنچه در همه موارد بالا مشخصه، اینه که هیچ یک به واقعیت شباهت نداره آنچه در همه موارد بالا مشخصه، اینه که هیچ یک به واقعیت شباهت نداره واقعیتی که ما ازش نتیجه می گیریم -- فقط یک زنجیره متصل از دلایل تئوری و تفسیرها اونها رو بهم وصل میکنه. فقط یک زنجیره متصل از دلایل تئوری و تفسیرها اونها رو بهم وصل میکنه.
خلقت گراها الان میگن: آها! "پس تو هم تایید میکنی اینا همش تفسیره. هیچکی تابحال فرگشت رو ندیده، ما صخره ها رو میبینیم. هیچکی تابحال فرگشت رو ندیده، ما صخره ها رو میبینیم. شما تفسیر خودتونو دارین ما هم تفسیر خودمون. مال شما از حدسیات میاد، مال ما از انجیل. مال شما از حدسیات میاد، مال ما از انجیل. اما آنچه خلقت گرا وتجربه گرا هردو ازش چشم پوشی میکنن،اینه که در اینصورت باید گفت، اما آنچه خلقت گرا وتجربه گرا هردو ازش چشم پوشی میکنن،اینه که در اینصورت باید گفت، هيچیک از ما حتی انجیل رو هم نمیبینیم، اونچه ما میبینیم نور است، که اونو هم درک نمیکنیم. هيچیک از ما حتی انجیل رو هم نمیبینیم، اونچه ما میبینیم نور است، که اونو هم درک نمیکنیم. مغز فقط ایمپالس های اعصاب رو دریافت میکنه. حتی مغز هم درکی از چگونگی آنچه دریافت میکنه نداره، فقط یه سری جرقه های الکتریکی اند . حتی مغز هم درکی از چگونگی آنچه دریافت میکنه نداره، فقط یه سری جرقه های الکتریکی اند . پس ما درک کاملی از حقیقت نداریم.
پس ما درک کاملی از حقیقت نداریم. پس ما درک کاملی از حقیقت نداریم. ما فقط همونطور کهKarl Popper میگه یه مغازه تئوری فروشی داریم. ما فقط همونطور کهKarl Popper میگه یه مغازه تئوری فروشی داریم. دانش مبتنی بر علم از جایی سرچشمه نگرفته. حدسیاتی اند که توسط ناظرها تست شده اند. دانش مبتنی بر علم از جایی سرچشمه نگرفته. حدسیاتی اند که توسط ناظرها تست شده اند. دانش مبتنی بر علم از جایی سرچشمه نگرفته. حدسیاتی اند که توسط ناظرها تست شده اند. دانش مبتنی بر علم از جایی سرچشمه نگرفته. حدسیاتی اند که توسط ناظر ها تست شده اند. بنابراین آیا حدسهای قابل آزمایش دروازه زندان هوشمندان را گشود؟ بنابراین آیا حدسهای قابل آزمایش دروازه زندان هوشمندان را گشود؟ نه. بخلاف آنچه که معمولا گفته میشود، ویژگی آزمایش پذیری درافسانه ها و هرگونه تفکرغیرمنطقی مشترک است. نه. بخلاف آنچه که معمولا گفته میشود، ویژگی آزمایش پذیری درافسانه ها و هرگونه تفکرغیرمنطقی مشترک است. نه. بخلاف آنچه که معمولا گفته میشود، ویژگی آزمایش پذیری درافسانه ها و هرگونه تفکرغیرمنطقی مشترک است. هر کسی ادعا کنه سه شنبه بعدی خورشید ناپدید میشه، یه پیشگویی قابل امتحان انجام داده. هر کسی ادعا کنه سه شنبه بعدی خورشید ناپدید میشه، یه پیشگویی قابل امتحان انجام داده.
افسانه قدیمی یونان درباره فصلها رو درنظر بگیرید. افسانه قدیمی یونان درباره فصلها رو درنظر بگیرید. Hadesخدای دنیای پایین، Persephoneخدای بهار رو به گروگان میگیره. Hadesخدای دنیای پایین، Persephoneخدای بهار رو به گروگان میگیره. و پیشنهاد یک ازدواج تحمیلی به اون میده. از اون میخواد که پیاپی بیادش و به اون اجازه میده که بره. و پیشنهاد یک ازدواج تحمیلی به اون میده. از اون میخواد که پیاپی بیادش و به اون اجازه میده که بره. و هر سال برمیگرده، چون تلسم شده. و هر سال برمیگرده، چون تلسم شده. و مادرشDemeterخدای زمین، غمناک شده و همه جا رو سرد و خشک میکنه. و مادرشDemeterخدای زمین، غمناک شده و همه جا رو سرد و خشک میکنه. و مادرش خدای زمین، غمناک شده و همه جا رو سرد و خشک میکنه. این افسانه آزمایش پذیره. اگه زمستان با غمناک شدنDemeter بوجود میاد، پس باید سراسر زمین رو همزمان در بر بگیره. اگه یونانیها میدونستند که استرالیا درگرمترین حالته هنگامی که Demeterدرغمناکترین موقعیته، اگه یونانیها میدونستند که استرالیا درگرمترین حالته هنگامی که Demeterدرغمناکترین موقعیته، اونوقت میدونستند که تئوریشون غلطه.
مشکل این افسانه چه بود، با اینهمه فکر؟ و این تفاوت از کجا میاد؟ مشکل این افسانه چه بود، با اینهمه فکر؟ و این تفاوت از کجا میاد؟ مشکل این افسانه چه بود، با اینهمه فکر؟ و این تفاوت از کجا میاد؟ فکر میکنم یه چیزی هست که شما باید بهش اهمیت بدین. این دلالت بر آزمایش پذیری، روشنگری و همه اینها داره. این دلالت بر آزمایش پذیری، روشنگری و همه اینها داره. این دلالت بر آزمایش پذیری، روشنگری و همه اینها داره. قسمت سختش اینجاست.یه چیزی مثل یه نقص در یه داستان. قسمت سختش اینجاست.یه چیزی مثل یه نقص در یه داستان. منظورم یه نقص منطقی نیست. منظورم بد توضیح دادن است. این یعنی چی؟ خوب،توضیح یعنی تاکید روی آنچه که دیده نشده ولی آنجاست این یعنی چی؟ خوب،توضیح یعنی تاکید روی آنچه که دیده نشده ولی آنجاست با کمک مشاهدات و آنچه دیده شده.
چرا که بازی ازدواجPersephoneبه همون اندازه خوب،توسط اشخاص دیگر میتونست اجرا بشه. چرا که بازی ازدواجPersephoneبه همون اندازه خوب،توسط اشخاص دیگر میتونست اجرا بشه. چرا که بازی ازدواجPersephoneبه همون اندازه خوب،توسط اشخاص دیگر میتونست اجرا بشه. چرا که بازی ازدواجPersephoneبه همون اندازه خوب،توسط اشخاص دیگر میتونست اجرا بشه. چرا که بازی ازدواجPersephoneبه همون اندازه خوب،توسط اشخاص دیگر میتونست اجرا بشه. چرا ازدواج و نه توجیه دیگری برای یک عمل سالیانه؟ چرا ازدواج و نه توجیه دیگری برای یک عمل سالیانه؟ مثلا میتونست اینجوری بگه؛Persephone آزاد نشد، او فرار کرد مثلا میتونست اینجوری بگه؛Persephone آزاد نشد، او فرار کرد و هر سال برای انتقام ازHades برمیگشت. و هر سال برای انتقام ازHades برمیگشت. او قلمرو اش را با نسیم بهاری خنک میکند و زمین را آمآده تابستان مینماید. او قلمرو اش را با نسیم بهاری خنک میکند و زمین را آمآده تابستان مینماید. این افسانه به اندازه افسانه اصلی قابل فهم است.به یک اندازه آزمایش پذیرند. این افسانه به اندازه افسانه اصلی قابل فهم است.به یک اندازه آزمایش پذیرند. ولی برای اثبات واقعیتش کاملا برعکس عمل میکند. ولی برای اثبات واقعیتش کاملا برعکس عمل میکند. و این ممکنه چون جزئیات افسانه اصلی در ارتباط با فصول نیست، مگر از طريق خود افسانه. و این ممکنه چون جزئیات افسانه اصلی در ارتباط با فصول نیست، مگر از طريق خود افسانه. و این ممکنه چون جزئیات افسانه اصلی در ارتباط با فصول نیست، مگر از طريق خود افسانه. و این ممکنه چون جزئیات افسانه اصلی در ارتباط با فصول نیست، مگر از طريق خود افسانه.
این تغییر پذیری آسان نشانه بد بودن توضیحات است. این تغییر پذیری آسان نشانه بد بودن توضیحات است. چرا که بدون دلیل ترجیح دادن یکی به دیگری غیر منطقی به نظر میرسه. چرا که بدون دلیل ترجیح دادن یکی به دیگری غیر منطقی به نظر میرسه. چرا که بدون دلیل ترجیح دادن یکی به دیگری غیر منطقی به نظر میرسه. چرا که بدون دلیل ترجیح دادن یکی به دیگری غیر منطقی به نظر میرسه. پس برای بیان وقایع، دنبال توضیحی باشید که هم قانع کننده باشه وهم پدیده رو بخوبی شرح بده. پس برای بیان وقایع، دنبال توضیحی باشید که هم قانع کننده باشه وهم پدیده رو بخوبی شرح بده. پس برای بیان وقایع، دنبال توضیحی باشید که هم قانع کننده باشه وهم پدیده رو بخوبی شرح بده. پس برای بیان وقایع، دنبال توضیحی باشید که هم قانع کننده باشه وهم پدیده رو بخوبی شرح بده. پس برای بیان وقایع، دنبال توضیحی باشید که هم قانع کننده باشه وهم پدیده رو بخوبی شرح بده.
حالا بهترین توضیح ما در مورد فصول اینه که محور زمین به اینصورت مایل هست حالا بهترین توضیح ما در مورد فصول اینه که محور زمین به اینصورت مایل هست بطوریکه هر نیمکره نیمی از سال به سمت خورشید مایل هست و در نیمه دوم سال ازش دوره. بطوریکه هر نیمکره نیمی از سال به سمت خورشید مایل هست و در نیمه دوم سال ازش دوره. اینو هم بزاریم بهتره. (خنده) این یه توضیح خوبه که براحتی نمیشه تغییرش داد.چون هر بخشش معنی و کاربرد داره. این یه توضیح خوبه که براحتی نمیشه تغییرش داد.چون هر بخشش معنی و کاربرد داره. مثلا ما بطور مستقل میدونیم که سطوح مایل به تابش شعاعی کمتر از سطح عمود گرم میشه. مثلا ما بطور مستقل میدونیم که سطوح مایل به تابش شعاعی کمتر از سطح عمود گرم میشه. مثلا ما بطور مستقل میدونیم که سطوح مایل به تابش شعاعی کمتر از سطح عمود گرم میشه. و اینکه یک کره،گردان در فضا، حول یک نقطه میچرخد. و اینکه یک کره،گردان در فضا، حول یک نقطه میچرخد. و مایل بودن محور زمین، فاصله خورشید از زمین در زمانهای مختلف سال را نشان میدهد. و مایل بودن محور زمین، فاصله خورشید از زمین در زمانهای مختلف سال را نشان میدهد. و همچنین نشان میدهد که فصول در دو نیمکره با هم متفاوت خواهند بود. و همچنین نشان میدهد که فصول در دو نیمکره با هم متفاوت خواهند بود. اگر فصول در دو نیمکره همسان بودند تئوری خدشه دار میشد. اگر فصول در دو نیمکره همسان بودند تئوری خدشه دار میشد. وحال این حقیقت که تئوری ما بخوبی وقایع را توضیح میدهد، اونو تبدیل به یه تئوری قدرتمند میکنه. وحال این حقیقت که تئوری ما بخوبی وقایع را توضیح میدهد، اونو تبدیل به یه تئوری قدرتمند میکنه.
اگه یونانیان باستان از استرالیا خبر داشتند میتونستند براحتی افسانشون رو در اون راستا تغییر بدن. اگه یونانیان باستان از استرالیا خبر داشتند میتونستند براحتی افسانشون رو در اون راستا تغییر بدن. اگه یونانیان باستان از استرالیا خبر داشتند میتونستند براحتی افسانشون رو در اون راستا تغییر بدن. اگه یونانیان باستان از استرالیا خبر داشتند میتونستند براحتی افسانشون رو در اون راستا تغییر بدن. مثلاوقتیDemeter غمگین میشه، حرارت رو از خودش به نیمکره دیگه میفرسته، که تابستون رو میاره. مثلاوقتیDemeter غمگین میشه، حرارت رو از خودش به نیمکره دیگه میفرسته، که تابستون رو میاره. مثلاوقتیDemeter غمگین میشه، حرارت رو از خودش به نیمکره دیگه میفرسته، که تابستون رو میاره. بنابرین از اونجا که ناظرها خلافش رو دیدن و اومدن تئوری رو تغییرش دادن، بنابرین از اونجا که ناظرها خلافش رو دیدن و اومدن تئوری رو تغییرش دادن، هنوز یونانیان باستان نتونستن مفهوم فصلها رو درک کنن چون توضیحشون بد بود، براحتی قابل تغییر! هنوز یونانیان باستان نتونستن مفهوم فصلها رو درک کنن چون توضیحشون بد بود، براحتی قابل تغییر! هنوز یونانیان باستان نتونستن مفهوم فصلها رو درک کنن چون توضیحشون بد بود، براحتی قابل تغییر! فقط وقتی یه تئوری خوب باشه ارزش داره که امتحان بشه. فقط وقتی یه تئوری خوب باشه ارزش داره که امتحان بشه. اگر تئوری محور مایل رد شده بود، طرفدارانش جایی برای فرار نداشتن. اگر تئوری محور مایل رد شده بود، طرفدارانش جایی برای فرار نداشتن. به این راحتی نمیشه این مایل بودن رو طوری تغییر داد که در هر دو نیمکره یک فصل باشه. به این راحتی نمیشه این مایل بودن رو طوری تغییر داد که در هر دو نیمکره یک فصل باشه. به این راحتی نمیشه این مایل بودن رو طوری تغییر داد که در هر دو نیمکره یک فصل باشه.
دستیابی به توضیحاتی که براحتی قابل تغییر نیستن هدف هر تحقیق علمیه. دستیابی به توضیحاتی که براحتی قابل تغییر نیستن هدف هر تحقیق علمیه. این یه اصل بنیادی در راه روشنگری هست. این یه اصل بنیادی در راه روشنگری هست. بنابرین در مباحث علمی رسیدن به دو جواب متضاد باعث غلط شمردن روند تحقیق میشه. یه چیز هست که ارزش داره؛ تئوری قابل فهم! و مهم تر از اون تئوریهای محض هستند که هنوز اثبات نشدند. هر وقت بشما بگن فلان چیز وجود داره ولی نگن دلیلش چیه، این یه خرافاته. هر وقت بشما گفته بگن فلان چیز وجود داره ولی نگن دلیلش چیه، این یه خرافاته. هر وقت بشما گفته بگن فلان چیز وجود داره ولی نگن دلیلش چیه، این یه خرافاته. هر وقت بشما گفته بگن فلان چیز وجود داره ولی نگن دلیلش چیه، این یه خرافاته.
اگه بشما گفته بشه که هویجها حقوق بشر(!) شاملشون میشه چون نیمی از ژنهای ما رو دارن-- اگه بشما گفته بشه که هویجها حقوق بشر(!) شاملشون میشه چون نیمی از ژنهای ما رو دارن-- ولی بیان نکنند که نسبت درصد با حقوق چیه--خرافاته. وقتی یه عده میگن که مناظره سیاسی یه چیز ذاتی هست، چراکه شواهدی وجود داره که درصدی از عقاید سیاسی ما موروثی اند، چراکه شواهدی وجود داره که درصدی از عقاید سیاسی ما موروثی اند، چراکه شواهدی وجود داره که درصدی از عقاید سیاسی ما موروثی اند، ولی توضیح نمی دند که ژن چطوری عقیده رو انتقال میده، در واقع چیزی رو به اثبات نرسودند. ولی توضیح نمی دند که ژن چطوری عقیده رو انتقال میده، در واقع چیزی رو به اثبات نرسودند. اونا میگن که عقاید ما بر پایه خرافاته، که احتمالا در مورد خودشون صادقه. اونا میگن که عقاید ما بر پایه خرافاته، که احتمالا در مورد خودشون صادقه. اینکه حقیقت، شامل بیانیه های غیرقابل تغییر درباره واقعیاته، مهمترین اصل در دنیای مادیه. اینکه حقیقت، شامل بیانیه های غیرقابل تغییر درباره واقعیاته، مهمترین اصل در دنیای مادیه. اینکه حقیقت، شامل بیانیه های غیرقابل تغییر درباره واقعیاته، مهمترین اصل در دنیای مادیه. اینکه حقیقت، شامل بیانیه های غیرقابل تغییر درباره واقعیاته، مهمترین اصل در دنیای مادیه. این یه اصله که ذاتا هنوز مشاهده نشده، گرچه قابل تغییر هم نیست. سپاس از شما. این یه اصله که ذاتا هنوز مشاهده نشده، گرچه قابل تغییر هم نیست. سپاس از شما. (تشویق)