بروس بوئنو دی مسکیتا آینده ایران را پیش بینی می کند

متن سخنرانی :

آنچه که سعی میکنم برای شما توضیح بدهم به طور خلاصه، اینه که چطوری میشه پیش بینی کرد وبا استفاده از چند پیش بینی، این مطلب رو برای شما به تصویر بکشم که ایران ظرف چند سال آینده چه کار خواهد کرد.

 

پیش بینی موثر

برای اینکه پیش بینی موثری بکنیم، لازم است که از اصول علمی بهره بگیریم و دلیلی که باید از علم استفاده کنیم اینه که در این صورت می تونیم آنچه که داریم انجام میدیم رو باز هم تکرار کنیم این کار اصلاً کار دل یا حدس و گمان نیست و اگر بتونیم پیش بینی کنیم، بعد میتونیم آینده رو مهندسی کنیم. لذا چنانچه دغدغه تاثیر گذاشتن در سیاست گذاری انرژی را دارید، یا بدنبال تاثیر گذاشتن در سیاست امنیت ملی هستید، یا سیاست های بهداشتی و یا آموزش، علم، و مشخصا شاخه ای از علم راه انجام این کار است، و نه به اون روشی که تاکنون انجام می دادیم، یعنی پیش بینی با خرد و تدبیر شخصی.

حالا قبل از اینکه بگم چه جوری این کارو انجام میدیم اجازه بدید یک حقیقت کوچیک رو به اطلاعتون برسونم، چون من دنبال شعبده بازی نیستم، با روشی که من در پیش گرفتم چیزهای زیادی هست که میشه پیش بینی کرد، و چیزهایی هم هست که نمیشه. من میتونم مذاکرات پیچیده رو پیش بینی کنم یا مواردی که اعمال فشار در میان باشه، یعنی هر آنچه که با سیاست سروکار داشته باشه، و خیلی چیزهایی که با تجارت سروکار داره، ولی اگر دنبال سرمایه گزاری در بازار بورس هستید، متاسفم، من بازار بورس رو پیش بینی نمی کنم- خوب، به این زودیها قیمت ها بالا نمی ره. ولی من در این زمینه کار نمی کنم. من خودم رو درگیر پیش بینی نتیجه تولید عدد تصادفی نمی کنم، واقعا کسانی با من تماس می گیرند که می خواهند بدانند کدام شماره های لاتاری برنده می شوند. من هیچ اطلاعی ندارم.

 

تئوری بازی ها

کار من استفاده از تئوری بازی ها است، که شاخه ایی از ریاضیات است و این به این معنا است که، با عرض پوزش، حتی در مطالعات سیاسی هم ریاضیات نقش بازی میکند. ما بیش از این نمی تونیم وانمود کنیم که در رابطه با سیاست فقط حدس می زنیم، لازمه که با دیدی موشکافانه به این قضیه نگاه کنیم. خوب حالا، نظریه بازی ها چی هست؟

اساساً این نظریه فرض می کند که مردم دنبال چیزی هستند که براشون مفید باشه. این فرض زیاد هم عجیب به نظر نمی یاد گرچه برای خیلی از مردم این موضوع محل اختلاف است که همه ما به دنبال نفع شخصی هستیم. مردم برای جستجوی اونچه که براشون منفعت داره یا چیزی که فکر میکنن براشون بهتره برای خودشون ارزشهایی دارند، اونها مشخص می کنند چی می خوان و چی نمی خوان. و باورهایی دارند درباره آنچه که دیگران می خوان و آنچه که نمی خوان، یا اینکه دیگران چقدر قدرت دارند، و اینکه چقدر دیگران میتونن سر راه آنچه که شما میخواید قرار بگیرند. و اونها با یک سری محدودیت ها و قید و بندها مواجه اند، اونها ممکنه ضعیف باشن، ممکنه در ناکجاآبادی افتاده باشند، ممکنه اینشتینی باشن که به کشاورزی مشغولند و جایی در یکی از روستاهای دور افتاده هند ناشناخته باقی مانده اند، مثل وضعیتی که رامانوجان برای مدت زیادی داشت، یک ریاضی دان فوق العاده در حالی که هیچ کس بهش توجه نمی کرد.

 

معقول بودن

خوب حالا چه کسی معقول و منطقیه؟ خیلی از مردم در مورد اینکه معقول بودن چیه ابهام دارند. آیا مردم معقول و منطقی هستند؟ مادر ترزا چی، آدم معقولی بود؟ تروریستها، معقول هستند؟ تقریبا همه منطقی هستند. فکر می کنم فقط دو تا استثنا وجود دارد که من می شناسم: بچه های دو ساله، منطقی و معقول نیستند تو اولویتهاشون خیلی دمدمی مزاج هستند تو فکرشون یکسره تغییر موضع میدن، و گروه دوم بیماران شیزوفرنی هم احتمالاً معقول نیستند اما تعداد بیشماری از افراد معقول هستند. یعنی اینکه اونها صرفاً تلاش می کنند کاری رو بکنند که فکر می کنن بیشترین منفعت رو براشون داره.

حالا برای مشخص کردن اینکه آدمها قصد دارن چه کاری رو انجام بدن تا منافع شان رو پیگیری کنند، مجبوریم به این نکته بیاندیشیم که چه کسی در دنیا نفوذ داره. اگر قصد دارید بر روی شرکت ها اثر بگذارید که رفتارشان را تغییر دهند، در مورد مسئله تولید آلاینده ها، یک شیوه، البته شیوه متداول، اینه که ترغیبشون کنید بهتر بشن و براشون توضیح بدین که چه لطماتی رو به کره زمین دارن وارد می کنند. و همانطور که خیلی از شماها متوجه شد این رویکرد تاثیر زیادی که مد نظر شما بوده را نداره اما اگه بهشون نشون بدین که این موضوع در راستای منافعشون است نتیجتاً اونها راغب می شن.

 

سیاستگذاری ها

بنابراین، ما باید بفهمیم چه کسی روی مشکلات تاثیر می ذاره. اگه داریم در مورد ایران صحبت می کنیم، میگیم رئیس جمهور امریکا روی اون احتمالاً تاثیراتی داره قطعاً رئیس جمهور ایران هم در این زمینه تاثیراتی رو میذاره اما اگه فقط به افراد رده بالای نردبان قدرت توجه کنیم ، به اشتباه می افتیم چون اون فرد بخصوص ، مطالب زیادی در مورد ایران نمی دونه یا مثلاً در مورد سیاستگذاری انرژی یا سیستم درمانی و یا هر نوع خاصی از سیاستگذاری ها. اون فرد خودش را در احاطه مشاوران قرار می دهد. اگه راجع به مشکلات امنیت ملی بخواهیم صحبت کنیم، شاید این وزیر امور خارجه باشه، شاید وزیر دفاع، یا رئیس سازمان سیا، شاید هم نماینده امریکا تو سازمان ملل یا هر کس دیگری که تصور می کنه که در مورد اون موضوع بخصوص بیشتر صاحب نظره.

اما بهتره واقعیات رو بپذیریم، وزیر امور خارجه ما چیز زیادی راجع به ایران نمی دونه. وزیر دفاع ما چیز زیادی راجع به ایران نمی دونه. تک تک این افراد به نوبه خود مشاورینی دارند که بهشون مشاوره میدن به این خاطره که می تونند به رئیس جمهور نظر مشورتی بدهند. افراد بیشماری هستند که تصمیم ها رو شکل می دهند و در نتیجه چنانچه بخواهیم به درستی پیش بینی کنیم مجبوریم به هر کسی که سعی داره نتیجه خروجی تصمیم رو شکل بده، توجه کنیم نه فقط به افرادی که در راس هرم تصمیم گیری قرار دارند.

متاسفانه در اغلب اوقات اینکارو نمی کنیم. دلیل متقنی وجود داره که این کار رو نکرده ایم، و دلیل خوبی وجود داره که با استفاده از کامپیوتر و نظریه بازی ها، می تونیم به محدودیت چشم دوختن به گفته های تعداد اندکی از افراد غلبه کنیم. مسئله ای رو در نظر بگیرید که فقط 5 تصمیم گیرنده داره. مثلاً تصور کنید که “سالی” اینجا قرار گرفته می خواد بدونه “هری” و “جین” و “جرج” و “فرانک” چی فکر می کنند و پیامهایی به این افراد می فرسته. سالی داره نظرشو به اونها میگه و اونها هم دارند نظرشونو به سالی میگن.

اما در عین حال سالی می خواد بدونه که هری به این سه نفر دیگه چی میگه، و اونها به هری چی دارن میگن. و هری میخواد بدونه هر کسی به دیگری چی داره میگه و به همین ترتیب، و سالی میخواد بدونه هری در مورد گفته های این افراد چی فکر می کنه. مسئله پیچیده ای است، کلی چیز هست که باید فهمید. با داشتن 5 تصمیم گیرنده ارتباطات بسیاری خواهیم داشت در واقع 120 ارتباط خواهیم داشت اگه فاکتوریل یادتون مونده باشه. 5 فاکتوریل میشه 120. حالا ممکنه تعجب کنید اگه بفهمید افراد باهوش می تونند 120 موضوع رو مرتب در ذهنشون حفظ کنند. تصور کنید ما تعداد تاثیر گذاران رو از 5 تا به 10 نفر یعنی دو برابر کنیم.

 

آیا این به مفهوم اینه که ما تعداد قطعات اطلاعات رو دو برابر کرده ایم یعنی ما لازمه بجای 120 تا رابطه ، 240 مورد رو بدونیم؟ نه خیر، در مورد 10 برابر چطور؟ آیا 1200 مورد میشه؟ نه خیر. در این حالت ما تعداد رو به 3.6 میلیون افزایش داده ایم. هیچ کس نمی تونه این همه رو تو ذهنش نگه داره. اما کامپیوترها می تونند. این دستگاهها احتیاجی به زمان استراحت و قهوه نوشیدن ندارن، مرخصی هم نمی خوان لازم هم نیست شبها بخوابن اضافه حقوق هم درخواست نمی کنند. و همه این اطلاعات رو آماده نگه می دارن و این به مفهوم اینه که ما می تونیم این اطلاعات رو پردازش کنیم.

 

پردازش اطلاعات

خوب حالا میخوام بهتون بگم چطوری این اطلاعات رو پردازش کنیم، و میخوام چند مثال از ایران براتون بزنم و شما از خودتون خواهید پرسید که “چرا ما باید به حرفهای این آدم گوش کنیم؟” “چرا ما باید آنچه که میگه رو باور کنیم؟” خوب حالا من می خوام یه نکته جالب رو بهتون نشون بدم. این ارزیابی سازمان سیا است از مدلی که من صحبتش را میکنم در خصوص درصد صحت پیش بینی های این مدل از چیزهایی که هنوز نتیجه شان مشخص نشده و متخصصانی که داده های ورودی را فراهم کرده بودند، خودشان پیش بینی نادرستی داشتند. این ادعای من نیست، ادعای سازمان سیا است، می تونید گزارشش رو بخونید، چند وقت پیش از حالت محرمانه خارج شد. می تونید این مطلب رو در مجلد ویرایش شده توسط ایچ برادفورد وسترفیلد، از انتشارات دانشگاه ییل بخونید.

خوب، ما برای اینکه پیش بینی کنیم چه چیزی رو لازم است بدونیم؟ شاید تعجب کنید وقتی بفهمید که احتیاجی نیست خیلی مطالب رو بدونید ما فقط لازمه بدونیم در روند شکل دهی به خروجی تصمیم چه کسانی سهم دارند. لازمه که بفهمیم چه چیزی رو می گن میخوان، نه اینکه در ته قلبشون چی می خوان، و نه چیزی رو که فکر می کنن میتونن بدست بیارن، بلکه فقط اون چیزی رو که می گن که می خوان مهمه؛ چون این موضوع، یک حالت انتخاب شده راهبردیه و ما از همین نقطه می تونیم معکوس عمل کنیم تا مورد ویژگیهای مهم تصمیم گیریشون به یک استنباط برسیم.

لازم است بفهمیم برای مشکل موجود چقدر روی موضوع تمرکز کرده اند. یعنی وقتی موضوعی پیش می آد چقدر مجاب میشوند کاری که در حال انجام هستند را کنار بگذارند و بجای موردی که در برابرشون قرار گرفته به مسئله جدید بپردازند؟ چه قدر این موضوع براشون حائز اهمیت است؟ و چنانچه گزینه ورود در مناقشه رو انتخاب کردند چه میزان قدرت و نفوذ رو متقبّل می شوند؟

اگر ما این نکات رو بدونیم با فرض این موضوع که هر کسی در تصمیماتش به دو چیز اهمیت میده می تونیم رفتار افراد رو پیش بینی کنیم. یکی این که افراد در مورد نتیجه تصمیم شون اهمیت قائل هستند. اونها مایل هستند تا حد ممکن نتیجه تصمیم شون نزدیک به علایقشون باشه. افراد به مقام حرفه ای شان توجه می کنند، و برای کسب اعتبار اهمیت قائل هستند.

پای غرور و عزت نفس اونها در میان است. دلشون میخواد بعنوان افراد مهم در شکل گیری این تصمیم دیده بشن، یا وقتی تمایل به مسدود کردن نتیجه ای رو دارند ، فرد مهمی باشند. و بنابراین ما باید محاسبه کنیم اونها چطوری بین این دو موضوع توازن برقرار می کنند. افراد مختلف بین ایستادگی روی نتیجه تصمیمشون و حفظ وفادارانه نتیجه تصمیم و دلخوش به تحسین شدن از یک طرف و یا کنار گذاشتن اون تصمیم و پی بردن به اینکه ببینند باد از کدوم طرف می وزد و انجام آنچه که فکر می کنند اونها رو در وضعیت برد قرار میده از طرف دیگه، موازنه می کنند. بیشتر افراد در حد وسط قرار میگیرند، و اگه ما بفهمیم کجا قرار دارند می تونیم بفهمیم چطوری باهاشون مذاکره کنیم تا رفتارشون رو تغییر بدیم.

بنابراین با همین اطلاعات اندک می تونیم بفهمیم گزینه هایی که افراد دارند چیه، و هر کدام از این گزینه ها را به چه احتمالی انتخاب می کنند، بدنبال چی هستند، برای چه چیزی ارزش قائل هستند و چی می خوان، و در مورد دیگران چی فکر می کنند. ممکنه توجه تان به چیزهایی که نیازی نیست بدونیم جلب شده باشه، تاریخچه در اینجا اهمیتی نداره. اینکه چگونه به این نقطه که هستند رسیده اند ممکنه در شکل گیری اطلاعات ورودی اهمیت داشته باشه، اما به محض اینکه فهمیدیم کجا قرار دارند فکرمون فقط مشغول این مطلب میشه که در آینده به کدام جهت به پیش می روند. اینکه اونها چگونه به این نقطه رسیده اند، در پیش بینی ما چندان اهمیت بالایی نداره. اون 90 درصد نرخ صحت را بهتون یادآوری می کنم.

خوب از کجا قراره این اطلاعات رو بدست بیاریم؟ ما این اطلاعات رو می تونیم از اینترنت، از نشریه اکونومیست، نشریه تایمز مالی، نیویورک تایمز، اخبار امریکا و جهان و منابع بیشماری مثل اینها بدست بیاریم، یا می تونیم با پرسش از کارشناسان اونها رو بدست بیاریم کارشناسانی که عمرشون رو روی مطالعه مکانها و مشکلات مختلف صرف کرده اند، چون این قبیل کارشناسان این اطلاعات رو می دونند. اگه اونها ندونند، به افرادی توجه می کنیم که سعی می کنند بر تصمیم نفوذ داشته باشند و چقدر قدرت و نفوذ دارند و اون افراد به چه میزان به این موضوع اهمیت می دهند، و بیان خواسته اشان چیه آیا اونوقت میشه گفت آنها کارشناس هستند؟ منظور از کارشناس اینه، این نکات بنیادینی است که یک کارشناس لازم است بدونه.

خوب، اجازه بدین برگردیم سر ایران. اجازه بدین 3 تا پیش بینی مهم بکنم می تونید بعداً بررسی کنید، گذشت زمان نشون خواهد داد. سوال اینه که ایران قصد داره در مورد برنامه سلاح های هسته اش چکار کنه؟ حکومت دینی در ایران چقدر امنیت داره؟ آینده چی میشه؟ و محبوب دل همه مردم، احمدی نژاد، وضعیت او چطور خواهد بود؟ تا یک یا دو سال آینده شرایط برای او چطور خواهد بود؟

یه نگاهی به این بندازید، این نمودار بر اساس آمار نیست. قصد دارم اینجا خیلی شفاف باشم. من آینده رو براساس گذشته و اطلاعات بدست آمده برآورد نمی کنم. من اطلاعات رو از موقعیت خودشون بیرون کشیده ام و بهمین ترتیب، در یک مدل کامپیوتری اجرا کردم که تعاملات روابط قدرت رو شبیه سازی کرده بود، و اینها روابط قدرت شبیه سازی شده هستند، پیش بینی هایی در زمینه روند سیاستگذاری.

خوب شما در اینجا می تونید روی محور عمودی ببینید، البته من تمام مقادیر به سمت پایین تا صفر رو نشون نداده ام، گزینه های فراوان دیگر هم وجود دارند، اما من در اینجا فقط پیش بینی ها را به شما نشان می دهم، در نتیجه مقیاس را کوچک کرده ام، در بالای محور “ساخت بمب” قرار داره. در 130 ، ما از جایی بالاتر از 130 شروع می کنیم، حد فاصل ساخت یک بمب، و تولید کافی سوخت مناسب تسلیحات که بشه باهاش یه بمب رو ساخت. این نقطه است که بر اساس تحلیل من، ایرانیها در ابتدای سال جاری در آن قرار داشتند.

و سپس مدل کامپیوتری پیش بینی هاشو در ادامه مسیر انجام میده، در 115 ایرانیها بقدری سوخت کافی و مناسب تسلیحات رو تولید می کنند تا نشون بدهند که دانشش رو دارند، اما سلاح نخواهند ساخت، بلکه مقادیری برای تحقیقات خواهند ساخت. این امر یه غرور ملی را کسب خواهد کرد، اما جلوتر نمی روند و سلاح نمی سازند. و در پایین روی 100 ایرانیها انرژی هسته ای صلح آمیز خواهند ساخت، که ادعا می کنند هدفشان همین است.

خط زرد رنگ مسیر بسیار محتمل را به ما نشان می دهد. خط زرد رنگ شامل تحلیل 87 نفر از تصمیم گیران در ایران و همچنین تعداد زیادی از تاثیر گذاران بیرونی می شود که سعی در فشار آوردن بر ایران بمنظور تغییر رفتار دارند، صحنه گردانان متعددی در ایالات متحده، و مصر، و عربستان سعودی، و روسیه، اتحادیه اروپا، ژاپن و غیره و ذالک.

خط سفید بیانگر تحلیلی است که در صورتیکه فضای روابط بین المللی صرفاً به ایران اجازه بدهد که تصمیمات داخلی خود را تحت فشارهای سیاسی داخلی اتخاذ نماید، که البته این اتفاق حادث نخواهد شد اما می توانید ببینید که اگر ایرانیها تحت فشار بین المللی قرار نگیرند اگر به آنها اجازه داده بشود که تجهیزات خود را به پیش ببرند این خط سریع تر پایین می آید.

 

موازنه پایدار

اما در هر صورتی تا پایان امسال، اوایل سال آینده، ما به نتیجه موازنه پایدار می رسیم. و این موازنه چیزی نیست که مطلوب ایالات متحده باشد، اما احتمالاً موازنه ای است که ایالات متحده می تواند با آن کنار بیاید، و اینکه بسیاری دیگر هم می توانند با آن کنار بیایند. و این چیزی است که ایران با آن، غرور ملی را کسب می کند، با ساخت سوخت کافی مورد نیاز تسلیحات، از طریق تحقیقات، تا نشون بدهند که آنها دانش ساخت سوخت نوع تسلیحات را دارند، اما نه سوخت کافی برای ساخت عملی یک بمب. چطور این واقعه اتفاق می افتد؟ در اینجا می توانید این توزیع قدرت حامی انرژی هسته ای صلح آمیز تا امروز را ببینید، این چیزی است که بلوک قدرت پیش بینی می شود تا ماههای آخر 2010 و اوایل 2011 اینگونه باشد. امروزه به هیچ وجه کسی از تحقیقات روی سوخت مناسب سلاح حمایت نمی کند، اما تا 2011 بلوک بزرگتری خواهد شد، و شما می توانید این دو را در کنار هم بگذارید، این تاثیر کنترل کننده در ایران می باشد.

اینجا، گروهی از افراد وجود دارند مثلاً احمدی نژاد که نه تنها دوست دارند بمبی بسازند، بلکه امتحانش هم بکنند. این قدرت کاملاً محو می شود، هیچ کسی در سال 2011 از آن حمایت نخواهد کرد. این گروه کاملاً عقب خواهند کشید، قدرت در اینجا تماماً چرخش خواهد نمود بنابراین نتیجه سوخت مناسب سلاح خواهد بود.

برنده و بازنده در ایران چه کسانی خواهند بود؟ یه نگاه به این افراد بیاندازید، اینها قدرت در حال رشد هستند، و ضمناً این مورد اندکی قبل اتفاق افتاده است پیش از بحران اقتصادی کنونی و شیب اون احتمالاً تندتر می شود. اینها طبقات مرفه و پولدار در ایران هستند بانکی ها، نفتی ها و بازاریها، نفوذ سیاسی آنها در حال رشد است، در حالیکه آخوند ها دارند خودشان را منزوی می کنند البته به استثنای یک گروه از آخوندها، که کاملاً برای امریکایی ها شناخته شده نیستند.

و آن هم این خط است که در حال کسب قدرت هستند، اینها کسانی هستند که ایرانیان آنها را خاموش می نامند. اینها آیت الله هایی هستند که غالباً ساکن قم هستند، که در جامعه دینی نفوذ فراوانی دارند، تا کنون در سیاست سکوت نموده اند ولی شاخص تر خواهند شد، چون می بینند که ایران در مسیری ناسالم حرکت می کند، مسیری در تضاد با آنچه که خمینی در ذهن داشت. اینجا آقای احمدی نژاد است. دو چیز باید مورد توجه قرار بگیرد، او دارد ضعیف تر می شود و در حالیکه در ایالات متحده توجه بسیاری را بخود جلب کرده است بازیگر اصلی در صحنه ایران نیست او در مسیر سراشیبی قرار دارد.

 

همه چیز قابل پیش بینی نیست

خوب، مایلم کمی از این مطالب بیرون بیاییم. همه چیز قابل پیش بینی نیست، بازار سهام حداقل برای من، قابل پیش بینی نیست اما پیچیده ترین مذاکرات قابل پیش بینی هستند. مجدداً عرض می کنم، خواه راجع به سیاستگذاری بهداشت یا آموزش عالی صحبت کنیم محیط زیست یا انرژی دادخواهی حقوقی یا تلفیق و ادغام (شرکتها) همه این موارد مشکلاتی پیچیده هستند که قابل پیش بینی هستند که این نوع تکنیک می تونه در موردشون بکار گرفته بشه. و دلیل قابل پیش بینی بودن اون موارد اهمیت داره، صرفاً بخاطر این نیست که شما یه شرکت سرمایه گذاری نامحدود راه بیاندازید و ازش پول در بیاورید بلکه بخاطر اینه که اگه بتونید پیش بینی کنید مردم چکار خواهند کرد، شما می تونید آنچه که اونها انجام خواهند داد رو مهندسی کنید.

و اگر شما آنچه که آنها انجام می دهند رو مهندسی کنید، می تونید دنیا رو تغییر بدهید می تونید نتیجه بهتری بگیرید. مایل هستم با یک ایده از خدمتتون مرخص شوم که برای من، مضمون غالب این گردهمایی است، و موضوع غالب، این سبک تفکر در مورد دنیا است. وقتی مردم به شما می گویند، “غیر ممکن است” در پاسخ بهشون بگید “وقتی می گی : غیر ممکنه این رو اشتباه گرفتی با اینکه “من نمی دونم چطور این رو انجام بدم” متشکرم.
(تشویق حضار)

کریس اندرسون: من یک سوال دارم. فوق العاده بود. من عاشق مطالبی که گفتی هستم. اگرچه وسط سخنرانی خیلی مضطرب شده بودم، کاملاً سراسیمه شده بودم که آیا این احتمال که بیان این پیش بینی ممکنه نتیجه را تغییر بدهد را در مدل خودت گنجانده ای یا نه؟ 800 نفر در تهران هستند که سخنرانی های TED رو تماشا می کنند.

بروس بوئنو دی مسکیتا: از اونجاییکه کارهای زیادی برای واحد های اطلاعاتی کرده ام، من فکر این مورد را کرده بودم، آنها هم این رو در نظر گرفته اند. خیلی خوب خواهد شد اگر مردم توجه بیشتری بکنند، جدی بگیرند، و در شیوه های محاسباتی این چنینی درگیر بشوند، چون همه چیز رو تغییر خواهد داد. البته همه چیز را به دو روش سودمند تغییر خواهد داد. این امر نحوه به توافق رسیدن مردم را تسریع می کند، و در نتیجه همه را از اندوه و تلف کردن وقت نجات می دهد. و این امر منجر به حصول توافقی می شود که همه از آن خوشنود خواهند بود، بدون اینکه لازم بشه خیلی آنها را کنترل کنیم که اساساً من همین کار رو انجام می دهم، من ماهرانه کنترلشون می کنم. پس چیز خوبی خواهد بود.

کریس اندرسون: پس یه جوری میخواهی بگی “مردم ایران، این سرنوشت شماست، بروید جلو”.
دی مسکیتا: خوب، مردم ایران، این آنچیزی است که بسیاری از شما به آن متحول شده و خواهید خواست. و ما بزودی زود می تونیم به اونجا برسیم، و شما بمراتب مشقت کمتری از تحریم های اقتصادی را متحمل خواهید شد، و ما بمراتب واهمه کمتری از کاربرد توان نظامی از ناحیه شما خواهیم داشت، و دنیا محل بهتری (برای زندگی) خواهد بود.
کریس اندرسون: امیدواریم از این طریق ایرانی ها این را بشنوند. خیلی متشکرم بروس.
بروس بوئنو دی مسکیتا: متشکرم.
(تشویق حضار)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *