نيل تورك آرزوى خودش رو در هنگام دريافت جايزه TED بيان مى كند.
متن سخنرانی :
برای من خیلی جالبه که سازمانی وجود داره که به هر دو جنبه زندگی من اهمیت میده. برای من خیلی جالبه که سازمانی وجود داره که به هر دو جنبه زندگی من اهمیت میده. چون که، اصولا، من به عنوان یک فیزیکدان نظری فعالیت میکنم. چون که، اصولا، من به عنوان یک فیزیکدان نظری فعالیت میکنم. من با استفاده از داده های مشاهده ای مدل هایی رو برای مهبانگ توسعه و مورد آزمایش قرار میدم. من در پنج سال گذشته مشغول يك كار جانبي بودم و اون كمك به يك پروژه در آفريقاست. من در پنج سال گذشته مشغول يك كار جانبي بودم و اون كمك به يك پروژه در آفريقاست. و به خاطر اين در كمبريج خيلى بهم انتقاد ميشه. مردم میگن، "چطور وقت برای این کار پیدا می کنی؟" و مثل این. و برای من خیلی هیچان انگیز بود که یک سازمان رو پیدا کردم که هر دو جنبه زندگی من رو مورد توجه قرار میده.پس فکر کردم بهتره که اول یک مقدار از خودم براتون بگم و چرا چنین زندگی شیزوفرنی مانندی دارم. خوب، من در آفریقای جنوبی متولد شدم و والدینم به دلیل مقابله با رژیم آپارتاید به زندان افتاده بودند. خوب، من در آفریقای جنوبی متولد شدم و والدینم به دلیل مقابله با رژیم آپارتاید به زندان افتاده بودند. زمانی که اونها آزاد شدند، ما به عنوان پناهنده کشور رو ترک کردیم و به کنیا و تانزانیا رفتیم. اون زمان هر دوی این کشورها تازه تاسیس بودند، و سرشار از امید به آینده. اون زمان هر دوی این کشورها تازه تاسیس بودند، و سرشار از امید به آینده.
ما دوران كودكي عالي داشتيم. پولدار نبوديم، ولي بيشتر وقتمون رو در بيرون از خونه ميگذرونديم. دوستان خيلي خوبي داشتيم و به ديدن عجايب جهان ميرفتيم، مثل كليمانجارو، سرنگتي و اولداوي جرج ميرفتيم. و بعد براي دبيرستان به لندن رفتيم. و بعد از اون- چيز زيادي براي تعريف كردن نداره. خيلي يكنواخت بود. ولي زماني كه ١٧ سالم بود به عنوان معلم داوطلب مجددا به آفريقا برگشتم خيلي يكنواخت بود. ولي زماني كه ١٧ سالم بود به عنوان معلم داوطلب مجددا به آفريقا برگشتم به كشور لسوتو، كه يك كشور كوچكه، و در اون زمان توسط رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي احاطه شده بود.
٨٠ درصد مردان لسوتو در معادن خادج از مرز در شرايطي مرگبار كار ميكردند. ٨٠ درصد مردان لسوتو در معادن خادج از مرز در شرايطي مرگبار كار ميكردند. ٨٠ درصد مردان لسوتو در معادن خادج از مرز در شرايطي مرگبار كار ميكردند. گرچه، من به عنوان يك جوان سفيدپوست مزاحم به روستاي اونها ميرفتم، ولي آنها به گرمي از من استقبال ميكردند. ولي بچه ها بهترين قسمت ماجرا بودند. اونا عالي بودند. بسيار مصمم و اكثرا با استعداد. ولي بچه ها بهترين قسمت ماجرا بودند. اونا عالي بودند. بسيار مصمم و اكثرا با استعداد. و ميخوام فقط يك داستان رو براتون تعريف كنيم، كه خيلي رو من اثر گذاشت.
من سعي ميكردم بچه ها رو تا جاي ممكن بيرون ببرم، و سعي كنم مبحاث نظري رو به دنياي واقعي مرتبط كنم. و اونها به چنين چيزي عادت نداشتند. ولي يك روز اونها رو بيرون بردم و گفتم: "ازتون مي خوام ارتفاع اون ساختمان رو تخمين بزنيد." ولي يك روز اونها رو بيرون بردم و گفتم: "ازتون مي خوام ارتفاع اون ساختمان رو تخمين بزنيد." و انتظار داشتم كه يك خط كش بزارن كنار ديوار، و يك حساب سر انگشتي بكنند و تخمين بزنند. و انتظار داشتم كه يك خط كش بزارن كنار ديوار، و يك حساب سر انگشتي بكنند و تخمين بزنند. ولي يك پسر كوچك بود كه نسبت به سنش جثه كوچكي داشت. اون بچه ي فقيرترين خانواده اون روستا بود. و اون اين كار رو نكرد. اون با گچ روي پياده رو خطوطي ميكشيد. و من گفتم- يكم عصباني شدم - گفتم "چكار داري ميكني؟ ازت خواستم كه ارتفاع ساختمان رو تخمين بزني." و من گفتم- يكم عصباني شدم - گفتم "چكار داري ميكني؟ ازت خواستم كه ارتفاع ساختمان رو تخمين بزني." اون گفت "بله. من ارتفاع يك آجر رو اندازه گرفتم. تعداد آجرها رو هم شمردم و الان دارم ضرب ميكنم." اون گفت "بله. من ارتفاع يك آجر رو اندازه گرفتم. تعداد آجرها رو هم شمردم و الان دارم ضرب ميكنم." خوب- (خنده حضار)- فكر اين يكي رو نكرده بودم. و از اين جريانها براي من زياد اتفاق افتاده.
خوب- (خنده حضار)- فكر اين يكي رو نكرده بودم. و از اين جريانها براي من زياد اتفاق افتاده. يك جريان ديگه وقتيه كه يك كارگر معدن ديدم. اون در خونه اش، در يك مرخصي سه ماهه بود. يك روز كنارش نشسته بودم، ميگفت "تو مدرسه فقط يك چيز بود كه خيلي دوست داشتم. ميدوني اون چيه؟ شكسپير" و بعد يك مقدارش رو از حفظ برام خوند. اين جريان و خيلي جريانهاي مشابه من رو متقاعد كرده بود كه كه در آفريقا يك عالمه از اين بچه هاي با استعداد هست بچه هاي مبتكر و با هوش -- و محروم از فرصت. بچه هاي مبتكر و با هوش -- و محروم از فرصت. و اگر قراره كه آفريقا درست بشه، بايد به وسيله خودشون باشه، نه ما. خوب - (تشويق)- اين حقيقت داره.
خوب بعد از لسوتو، قبل از بازگشتم به انگليس من به سرتاسر آفريقا سفر كردم خوب بعد از لسوتو، قبل از بازگشتم به انگليس من به سرتاسر آفريقا سفر كردم - كه در مقايسه انگليس، خيلي يكنواخت و افسرده كننده تره. و به كمبريج رفتم. و اونجا عاشق فيزيك نظري شدم. خوب، من قصد ندارم اين معادله رو توضيح بدم. ولي فيزيك نظري حقيقتا موضوع هيجان انگيزيه. خوب، من قصد ندارم اين معادله رو توضيح بدم. ولي فيزيك نظري حقيقتا موضوع هيجان انگيزيه. ما مي تونيم تمام قوانين فيزيكي كه ميدونيم رو در يك خط بنويسيم. و معترفم كه اين نسخه ي فشرده اش هست. و اين معادله ١٨ پارامتر آزاد داره، كه بايد با داده هامون جور كنيم. و اين معادله ١٨ پارامتر آزاد داره، كه بايد با داده هامون جور كنيم.
بنابراين اين آخر ماجرا نيست، ولي اين يك خلاصه قوي از هر آنچه در مورد طبيعت در بنيادي ترين سطح ميدونيم هستش. ولي اين يك خلاصه قوي از هر آنچه در مورد طبيعت در بنيادي ترين سطح ميدونيم هستش. و جدا از جنبه هايي مثل انرژي تاريك و ماده تاريك -- اين معادله همه چیز رو توضيح ميده- و جدا از جنبه هايي مثل انرژي تاريك و ماده تاريك -- اين معادله همه چیز رو توضيح ميده- و جدا از جنبه هايي مثل انرژي تاريك و ماده تاريك -- اين معادله همه چیز رو توضيح ميده- به نظر ميرسه كه هر آنچه مربوط به جهان هست و در آن هست رو داره توضيح ميده.
ولي هنوز يك معما باقي مونده، و اين معما توسط معلم رياضي دبستانم در تانزانيا كه يك خانم اسكاتلندي محشر بود، به صورت خيلي موجزانه براي من طرح شد. هنوز با معلمم در تماسم. به صورت خيلي موجزانه براي من طرح شد. هنوز با معلمم در تماسم. و اون الان در دهه هشتم زندگيشه. و وقتي كه من سعي ميكردم كه بهش توضيح بدم، تمام جزئيات رو كنار زد و گفت "نيل، فقط يك سوال هست كه اهميت داره. چي منفجر شد؟ (خنده حضار) "نيل، فقط يك سوال هست كه اهميت داره. چي منفجر شد؟ (خنده حضار) "همه راجع به انفجار بزرگ صحبت مي كنند. ولی چي منفجر شد؟"
و اون حق داره. اين پرسشيه كه همه ما ازش اجتناب ميكنيم. توضيح استاندارد اينه كه جهان به شكلي ناگهان به وجود آمد كه پر از نوع غريبي از انرژي هست انرژي انبساط دهنده- كه جهان رو منفجر كرد. كه پر از نوع غريبي از انرژي هست انرژي انبساط دهنده- كه جهان رو منفجر كرد. ولي اين معما كه چرا جهان در اون شرايط كاملا حل نشده باقي مانده. ولي اين معما كه چرا جهان در اون شرايط كاملا حل نشده باقي مانده. من روي اين نظريه براي مدتي با استفن هاوكينگ و ديگران كار كردم. ولي بعد دليل ديگري رو بررسي كردم. اون بديل اينه كه انفجار بزرگ، سرآغاز نباشه. شايد جهان قبل از انفجار هم وجود داشته، و اين انفجار فقط يك رخداد خشن قبل از به وجود آمدن اين جهان باشد. شايد جهان قبل از انفجار هم وجود داشته، و اين انفجار فقط يك رخداد خشن قبل از به وجود آمدن اين جهان باشد.
خب، اين احتمال توسط آخرين نظريات، يعني نظريه يكپارچه مطرح شده خب، اين احتمال توسط آخرين نظريات، يعني نظريه يكپارچه مطرح شده كه سعي ميكنه تمام اون ١٨ پارامتر رو در يك چهارچوب كه تمام اونها رو قابل محاسبه كنه، تبيين كنه. كه سعي ميكنه تمام اون ١٨ پارامتر رو در يك چهارچوب كه تمام اونها رو قابل محاسبه كنه، تبيين كنه. و من فقط يك نقاشي از اين ايده رو نشون ميدم. اين تنها چيزيه كه مي تونم انتقال بدم. براساس اين نظريات، در فضا ابعاد ديگري هم هست، نه فقط سه بعدي كه ما ميشناسيم، بلكه در هر نقطه ي اتاق ابعاد بيشتري هست. و در دقيق ترين نظريات يكپارچه كه داريم، مشخصا يك بعد عجيب وجود داره. و در دقيق ترين نظريات يكپارچه كه داريم، مشخصا يك بعد عجيب وجود داره. اون عجيبه اين شكليه: كه ما در يك جهان سه بعدي زندگي ميكنيم. اون عجيبه اين شكليه: كه ما در يك جهان سه بعدي زندگي ميكنيم. ما در يكي از اين جهان ها زندگي ميكنيم، كه هر كدومش رو فقط با يك صفحه ميتونم نشون بدم، ولي در واقع سه بعدي هست.
و با فاصله خيلي كم يك صفحه ديگه هست، كه اين هم سه بعدي هست ولي با يك فاصله كوچك جدا شده. اين فاصله خيلي كوچكه و من اين رو خيلي بزرگنمايي كردم تا بتوانيد ببينيد. ولي اين يك بخش خيلي كوچك، اندازه هسته يك اتم هست. من وارد جزئيات نميشم كه چرا فكر ميكنيم جهان اين شكليه ولي اين از محاسبت رياضي يدست آمده و سعي ميكنه قوانين فيزيكي كه ميدونيم رو تبيين كنه. خب، من به اين موضوع علاقه مند شدم چون اين يك سوال بديهي بود. و اون اينه كه اگه اين دو جهان سه بعدي با هم برخورد كنند، چه اتفاقي ميفته؟ و اون اينه كه اگه اين دو جهان سه بعدي با هم برخورد كنند، چه اتفاقي ميفته؟ و اگه برخورد كنند اتفاقي كه ميفته بسيار شبيه انفجار بزرگ خواهد بود. ولي يك مقدار با تصوير مرسوم متفاوت خواهد بود. تصوير مرسوم اينه كه انفجار بزرگ يك نقطه هست. همه چيز از يك نقطه بيرون مياد؛ كه چگالي بينهايت داريم. و تمام معادلات جواب نمي دهند. هيچ اميدي به تبيين چنين واقعه اي نيست.
در اين تصوير مي بينيد كه انفجار امتداد داره. يك نقطه نيست. چگالي ماده متناهي هست و اين شانس رو داريم كه معادلات پايداري داشته باشيم كه تمام فرآيند رو تبيين كنند. خلاصه كنم، ما اين گزينه رو بررسي كرديم. ما نشون داديم كه اين گزينه مي تونه تمام داده هايي كه درباره به وجود آمدن كهكشان ها داريم، و نوسانات ريزموج زمينه رو تبيين ميكنه. علاوه بر اين، روش تجربي هم براي بيان داستان جدا از تفسير منبسط شونده اي كه قبلا گفتم، وجود داره. كه اين امواج گرانشي رو هم وارد ماجرا ميكنه.
و در اين سناريو، نه تنها انفجار بزرگ نبوده، همين طور كه در عكس هم ميبينيد، اين اتفاق مي تونه بارها و بارها اتفاق بيفته. شايد اينطور باشه كه ما در جهاني بي انتها در فضا و زمان زندگي ميكنيم. شايد اينطور باشه كه ما در جهاني بي انتها در فضا و زمان زندگي ميكنيم. و انفجارهايي قبلا وجود داشته و انفجارهايي در آينده هم رخ خواهد داد. و شايد ما در جهاني ابدي زندگي ميكنيم. خب، ساختن و آزمودن مدلهايي از جهان براي من بهترين راهيه كه مي تونم از دنيا لذت ببرم و قدرش رو بدونم. ما نيازمنديم كه بهترين مدلهاي رياضي كه مي تونيم رو بسازيم، پايدارترين اونها رو. ما نيازمنديم كه بهترين مدلهاي رياضي كه مي تونيم رو بسازيم، پايدارترين اونها رو. و بعد اونها رو با منطق و با داده ها موشکافی می کنیم. و بعد سعي ميكنيم خودمون رو متقاعد كنيم- ما واقعا سعي ميكنيم كه خودمون رو متقاعد كنيم كه اونها غلط هستند. اين خودش پيشرفته: كه اثبات كنيم چيزي اشتباهه. و امیدواریم که کم کم به فهم جهان نزدیک تر و نزدیک تر بشویم.
زماني كه در حرفه ام پيش ميرفتم، يك چيزي از درون من رو اذيت ميكرد. پس آفريقا چي؟ اون بچه هايي كه ترك كردم چي؟ پس آفريقا چي؟ اون بچه هايي كه ترك كردم چي؟ برخلاف اون چيزي كه در دهه ٦٠ تصور ميكرديم، به جاي توسعه شرايط اونها بدتر شد. برخلاف اون چيزي كه در دهه ٦٠ تصور ميكرديم، به جاي توسعه شرايط اونها بدتر شد. آفريقا در فقر، بيماري و جنگ فرو رفت. اين مسئله در وبسايت worldmapper و پروژه ي اونها به وضوح نشون داده شده. ايده اينه كه هر كشور رو روي نقشه نشون بديم ولي مساحت اون رو متناسب با يك كميت در نظر بگيريم.
خب اين نقشه معمولي دنياست. ضمنا آفريقا خيلي وسيعه. خب اين نقشه معمولي دنياست. ضمنا آفريقا خيلي وسيعه. نقشه بعدي توليد ناخالص داخلي رو در ١٩٦٠ نشون ميده، زماني كه خيلي از كشورهاي آفريقايي مستقل شدند. خوب، اين در ١٩٩٠ هست و بعد ٢٠٠٢. و اين هم تخميني براي ٢٠١٥. تغييرات بزرگي در دنيا داره رخ ميده، ولي هيچ كدوم اونا به آفريقا كمك نميكنه. تغييرات بزرگي در دنيا داره رخ ميده، ولي هيچ كدوم اونا به آفريقا كمك نميكنه.
جمعيت آفريقا چطور؟ جمعيت نسبت به مساحت نامتناسب نيست، ولي آفريقا رتبه اول در مرگ هاي اكثرا قابل پيشگيري هست: سوتغذيه، عفونت هاي ساده و مشكلات زايمان. بعد HIVايدز هست. و بعد مرگ ناشي از جنگ ها. الان در كنگو به دليل جنگ بين coltan و diamonds در هر ماه ٤٥٠٠٠ نفر كشته مي شوند. در هر ماه ٤٥٠٠٠ نفر كشته مي شوند. اين شرايط همچنان ادامه داره.
پس ظرفيت آفريقا براي حل اين مسائل چي ميشه؟ خب، اين تعداد فيزيكدان هاي آفريقاست. اين تعداد افرادي كه در تحصيلات تكميلي هستن. و اينجا- از همه براي من تكان دهنده تر-- تعداد مقالات پژوهش هاي علمي آفريقاست. و اينجا- از همه براي من تكان دهنده تر-- تعداد مقالات پژوهش هاي علمي آفريقاست. از نظر علمي اصلا چيزي وجود نداره. و اين خيلي گويا در كنفرانس TEDآفريقا بيان شد كه: تمام كمك هايي كه به داده شده نتونسته آفريقا رو روي دو پاي خودش بلند كنه.
خب، گذار به دموكراسي در آفريقاي جنوبي در سال ١٩٩٤ براي خيلي از ماها رويايي بود كه به حقيقت پيوست. والدين من هر دو براي اولين پارلمان انتخاب شدند به غير از نلسون و ويني ماندلا، والدين من تنها زوجي بودند كه انتخاب شده بودند. و من در ٢٠٠١ يك فرصت مطالعاتي گرفتم تا به ديدنشون بروم. و همچنان كه مشغول كارم بودم- داشتم روي جهان هاي متصادم كار ميكردم. و متوجه كمبود حادي از تخصص شدم. خصوصا مهارتهاي رياضي، در صنايع، در اداره دولت، در آموزش.
توانايي ساخت و آزمودن مدل ضروري شده، نه فقط براي تمام بخش هاي علم، بلكه حتي براي جوامع امروزي. نه فقط براي تمام بخش هاي علم، بلكه حتي براي جوامع امروزي. و اگر رياضي نداشته باشيد، نمي تونيد به عصر مدرن وارد شويد. خب من يه ايده داشتم و ايده خيلي ساده بود. ايده ام اين بود كه موسسه آفريقايي رياضي يه به طور خلاص AIMS رو تاسيس كنيم. و دانش آموزان رو از سراسر آفريقا بگيريم و بهترين اساتيد رو از سراسر دنيا براشون بياريم و دانش آموزان رو از سراسر آفريقا بگيريم و بهترين اساتيد رو از سراسر دنيا براشون بياريم و به اونها يك آموزش عالي بدهيم.
خب، به عنوان استاد كمبريج، من ارتباطات زيادي برقرار كردم. و در كمال تعجب من، اونها ١٠٠ درصد از من حمايت كردند. اونها گفتند " برو و اين كار رو انجام بده و ما مي آييم و تدريس مي كنيم." اونها گفتند " برو و اين كار رو انجام بده و ما مي آييم و تدريس مي كنيم." و من ميدونستم كه اين بسيار لذت بخش هست كه دانش آموزان بااستعداد رو از اين كشورها، جايي كه هيچ فرصتي ندارند در كنار بهترين اساتيد دنيا گردهم بياوريم كه ميدونستم به خاطر آفريقا ميان. در كنار بهترين اساتيد دنيا گردهم بياوريم كه ميدونستم به خاطر آفريقا ميان. و اونها رو به كنار هم بياريم و بذاريم بحث آغاز بشه. پس ما يك هتل متروك نزديك كيپ تاون رو خريديم. اين يك هتل ٨٠ اتاقه با معماري ساده از دهه ١٩٢٠ است. اين ناحيه يك مقدار فرسوده بود بنابراين يك هتل ٨٠ تخته رو فقط با ١٠٠٠٠٠ دلار خريديم. اين يك ساختمان زيبا بود. تصميم گرفتيم كه بازسازي اش كنيم. و بعد خبرش رو منتشر كنيم. ما قراره كه بهترين موسسه رياضيات در آفريقا رو در اين هتل پايه بگذاريم. ما قراره كه بهترين موسسه رياضيات در آفريقا رو در اين هتل پايه بگذاريم.
خب، آفريقاي جنوبي جديد يك كشور پرهيجان هست. و اونهايي از شما كه اونجا نرفتيد، حتما بايد بريد. اتفاقاتي كه ميفته بسيار بسيار جالب اند. ما كاركناني عالي رو استخدام كرديم كه بسيار با انگيزه هستند. ما كاركناني عالي رو استخدام كرديم كه بسيار با انگيزه هستند. چيز خوب ديگه اي كه اتفاق افتاد و براي ما خوب بود، اينترنت بود. گرچه كه اينترنت در تمام آفريقا بسيار گران هست ولي همه جا سالن هاي اينترنت هست. و جوانان با استعداد آفريقايي مشتاق اند كه به جامعه جهاني ملحق بشوند، تا موفق باشند- اونها بسيار بلند پرواز هستند. مي خوان كه اينشتين بعدي باشند. تا موفق باشند- اونها بسيار بلند پرواز هستند. مي خوان كه اينشتين بعدي باشند.
پس وقتي كه خبر افتتاح AIMS منتشر شد، خيلي سريع از طريق ايميل و وبسايت خود ما پخش شد. و تقاضاهاي فراواني براي ما ارسال شد. ما AIMS رو به عنوان يك محيط آموزشي ٢٤ ساعته طراحي كرديم و ساختن يك دانشگاه از نقطه صفر بسيار جالب بود. شما بايد دوباره بازنگري كنيد، اصلا دانشگاه براي چي هست؟ و اين بسيار هيجان انگيزه. بنابراين ما اين رو طراحي كريم كه تدريس تبادلي داشته باشيم. هيچ صداي گچ روي تخته سياه نيست. تاكيد ما بر حل مسئله، كار در گروه، و شناخت پتانسيل هر دانشجو توسط خود او و تقويت آن هست و نه اينكه صرفا به دنبال مدرك باشند.
همه توي اين هتل زندگي مي كنند، اساتيد و دانشجويان و اصلا عجيب نيست كه جلسات بدون برنامه قبلي با استاد راهنما در ساعت ١ بامداد ببينيد. دانشجوها معمولا سالن كامپيوتر رو تا ساعت ٢ يا ٣ صبح ترك نمي كنند. و بعد باز ساعت ٨ صبح بيدارند. براي كلاس يا حل مسئله و غيره. يك مكان خارق العاده است. ما مخصوصا بر موضوعات مرتبط با توسعه آفريقا تاكيد ميكنيم، تا دانشمنداني كه در آفريقا كار مي كنند مزيت رقابتي داشته باشند. اونها مقالاتشون رو منتشر مي كنند، به كنفرانس ها دعوت مي شند. شرايطشون خوبه؛ اونها در حرفه شان موفق خواهند بود.
و AIMS بسيار موفق بوده. اين ليست فارغ التحصيلان پارسال هست كه در ماه ژوئن فارغ التحصيل شدند، و كاري كه الان بهش مشغول هستند، ٤٨ تاي اونها. و مكان اونها هم اينجا نشون داده شده. و اين كه به كجا رفتند. و اينها دانشجويان مقطع ارشد هستند. و همه ي اونها براي مدرك دكترا به دانشگاههاي عالي رفتند. با هزينه آموزش يك دانشجو در آمريكا يا اروپا در AIMS ميشه پنج نفر رو آموزش داد. با هزينه آموزش يك دانشجو در آمريكا يا اروپا در AIMS ميشه پنج نفر رو آموزش داد. ولي مهمتر از اون، دانشجويان عضو پان-آفريقا منشا دائمي از قدرت، غرور و تعهد به آفريقا هستند. ولي مهمتر از اون، دانشجويان عضو پان-آفريقا منشا دائمي از قدرت، غرور و تعهد به آفريقا هستند. ما پيشرفت AIMS رو با رنگ كردن كشورهاي آفريقا نشون ميديم.
مي تونيد پشت اين ليست ببيندش. هر كشوري كه با رنگ زرد مشخص شده يعني ما يك درخواست از اونجا داشتيم؛ نارنجي يعني حداقل يك درخواست رو تاييد كرديم؛ و سبز: يعني يك دانشجو فارغ التحصيل شده. پس اين موقعيت ما در ٢٠٠٤ بعد از اولين فارغ التحصيل ها است. و ما براي خودمون هدفي گذاشتيم كه تمام قاره رو سبز كنيم. واین هم آمار سال 2005، 6، 7 و 8. (تشويق) ما داريم به هدف اوليه مون ميرسيم.
ما از بعضي از دانشجوها در خونه شان فيلم گرفتيم قبل از اينكه به AIMS بيان. و فقط يكيش رو به شما نشون ميدم. تنداي موگواگوا: اسم من تنداي موگواگوا است. من مدرك كارشناسي دارم. من ميخوام در دوره هاي AIMS شركت كنم. تا اونجايي كه ميدونم، مباحثي كه قراره طرح بشه خيلي وسيع هست. مي دونيد، از فيزيك گرفته تا پزشكي بطور مشخص اپيدمولوژي و همچنين مدلهاي رياضي. مي دونيد، از فيزيك گرفته تا پزشكي بطور مشخص اپيدمولوژي و همچنين مدلهاي رياضي. نيل تورك: بنابراين تندار به AIMS اومد و خيلي موفق بود. و از اينجا به بعد رو خودش توضيح ميده.
تنداي: اسم من تنداي موگواگوا هست. و من در سال ٢٠٠٣ و ٢٠٠٤ در AIMS دانشجو بودم. بعد از ترك AIMS من با تحصيل در مقطع ارشد در رشته رياضيات كاربردي در دانشگاه كيپ تاون در آفريقاي جنوبي ادامه دادم. بعد از اون به هلند آمدم كه الان مشغول تحصيل در مقطع دكترا در رشته ايمني شناسي نظري هستم.
استاد: تنداي به صورت كاملا مستقل كار ميكنه. اون به خوبي با ايمني شناسان در بيمارستان در ارتباط است در كل من يك دانشجوي خوب دكترا از آفريقاي جنوبي دارم. و خوشحالم كه اون اينجاست.
نيل تورك: يك دانشجوي ديگه در سال اول AIMS شهو بود. و اينجا عكس اون رو با معلم مورد علاقه ي دبيرستانش مي بينيد. و بعد ورود به دانشگاهي در شمال نيجريه. و بعد ازAIMS شهو مي خواست در فيزيك انرژي بالا ادامه تحصيل بده، و به كمبريج اومد. و بعد ازAIMS شهو مي خواست در فيزيك انرژي بالا ادامه تحصيل بده، و به كمبريج اومد. اون داره دوره دكتراش رو تموم ميكنه. و اين فيلم اون با كسيه كه شما همه مي شناسيدش.
شهو: و از اونجا مي تونيم پيش بيني هاي بهتري بكنيم و بعد با نمودارها مقايسه كنيم و همچنين تخمين هايي بزنيم.
استفن هاوكينگ: اين خيلي خوبه.
نيل تورك: اينا دانشجوهاي كنونيAIMS هستند. اونها ٥٣ نفر هستند از ٢٠ كشور متفاوت. ٢٠ نفر اونها خانم هستند. خب حالا بريم سراغ بحث TED. خب، ما يك مهماني داشتيم. اين آفريقاست- ما در آفريقا مهموني هاي خوبي داريم. و ماه گذشته براي من بي خبر يك مهموني گرفتند. اينم كسي كه قبل تر باهاش آشنا شديد. (تشويق) من مي خوام تعداد ديگه اي از آدم هاي برجسته توي اين عكس رو معرفي كنم. مي بينيد كه مهموني داشتيم و اينجا بقيه كاملن جلوي من رو گرفتند. مي بينيد كه مهموني داشتيم و اينجا بقيه كاملن جلوي من رو گرفتند. اين ازرا هست. اهل دارفوره. اون يك فيزيكدانه، و علي رغم تمام اتفاق هايي كه در وطنش داره رخ ميده، هميشه لبخند به لب داره. اون يك فيزيكدانه، و علي رغم تمام اتفاق هايي كه در وطنش داره رخ ميده، هميشه لبخند به لب داره. و او مي خواد در فيزيك ادامه تحصيل بده و خيلي موفق هست. اين ليديا هست. ليديا اولين زني هست كه در رشته رياضي در جمهوري آفريقاي مركزي فارغ التحصيل شده. و او الان درAIMS هست. (تشويق)
خب اجازه بديد برام سراغ آرزوي TED. البته، اين آرزوي من نيست؛ آرزوي ماست چون شماها هم ملحق شديد. و آرزوي ما دو قسمت داره: يكيش يك روياست و ديگري يك برنامه است. بسيار خب. روياي TED ما اينه كه اينشتين بعدي آفريقايي باشه. (تشويق) برای دست یافتن به قله های نبوغِ خلاق، ما می خوایم به هزاران نفر انگیزه و دلگرمی و شجاعت بدهیم تا مهارت های سطح بالایی که برای کمک به آفریقا نیاز دارند رو بدست بیاورند. در بین اونها فقط دانشمندان نیستند- از اون چیزی که در AIMS دیدم این رو مطمئنم- بلکه گیتز (موسس مایکروسافت)، برین و پیچ (موسسان گوگل) نیز آفریقایی خواهند بود.
خب گفتم كه يك برنامه هم داريم. برنامه مون خيلي سر راسته. AIMS الان يك مدل جواب پس داده است. و كاري كه بايد بكنيم اينه كه بايد ازش كپي برداري كنيم. ما مي خوايم در پنج سال آينده ١٥ مركز AIMS رو در سراسر آفريقا افتتاح كنيم. هر مركز اعضاي پان-آفريقايي خواهد داشت، ولی در یک حیطه مشخص علم به صورت تخصصی کار خواهد کرد. ما می خواهیم از علم برای غلبه بر موانع ملیتی و فرهنگی استفاده کنیم، همان طور که در AIMS هم این طور هست. و ما می خواهیم بخش های دیگه ای هم به سرفصل دروس اضافه کنیم. می خوایم کارآفرینی و مهارت های سیاست گذاری رو هم اضافه کنیم.
AIMS توسعه یافته یک موسسه منسجم کاملا آفریقایی خواهد بود، و فارغ التحصیلان آن یک شبکه قوی رو شکل خواهند داد، که با همدیگه برای صلح و پیشرفت در کل قاره کار خواهند کرد. در طول سال گذشته، ما مکان های مختلفی در آفریقا را بازدید کردیم، و به دنبال مکان های بالقوه برای مراکز جدید AIMS بودیم. و این مکان ها اونهایی هستند که انتخاب کردیم. و هر کدام از این مراکز یک تیم قوی محلی خواهند داشت، هر کدام از اینها یک مکان زیبا و جذاب هستند، که اساتید بین المللی از دیدن اونها لذت خواهند برد. و همکاران ما در آفریقا راجع به این موضوع بسیار هیجان زده هستند. همه می خواهند که یک مرکز AIMS در کشورشون داشته باشند.
و نوامبر گذشته، کنفرانس همه وزرای علم و فناوری کشورهای آفریقایی و نوامبر گذشته، کنفرانس همه وزرای علم و فناوری کشورهای آفریقایی که در مومباسا برگذار شد، دستور برنامه جامعی برای گسترش AIMS رو صادر کرد. بنابراین ما حمایت سیاسی رو در سرتاسر قاره داریم. این کار راحت نیست. در هر مرکز چالش های فراوانی هست. این کار راحت نیست. در هر مرکز چالش های فراوانی هست. کارشناسان محلی باید نقش اساسی رو بازی کنند و دولت ها باید متقاعد باشند که حمایت کنند. شرایط خیلی سخت هست، ولی ما نمی تونیم بر سر این اصولی که باعث نتیجه دادن AIMS شده اند کوتاه بیاییم.
و این اصول رو به این شکل خلاصه می کنیم: موسسات باید مرتبط باشند، نوآور، اقتصادی و دارای کیفیت بالا. چرا؟ چون می خواهیم که آفریقا غنی باشد. به این روش می توان این اصول رو به راحتی به خاطر سپرد. خب، برای پایان، بذارید بگم که تنها کسانی که می تونند آفریقا رو بسازند جوانان با استعداد آفریقایی هستند. با آزاد کردن و پروراندن پتانسیل خلاق اونها، ما می تونیم یک تغییر عظیم در آینده آفریقا ایجاد کنیم. با گذشت زمان اونها به توسعه آفریقا و به پیشرفت علم به گونه هایی کمک خواهند کرد که تنها به تصور خطور می کنند. متشکرم. (تشویق)