دیوید هافمن هیجانش در مورد اسپاتنیک (Sputnik) را با ما به اشتراک میگذارد.

متن سخنرانی :
پنجاه سال قبل در شوروی سابق، یک تیم از مهندسان به طور مخفیانه در حال حرکت یک شی بزرگ در یک حومه ی شهر متروکه بودند. با این امید که ذهن تمام آدمیان را به خود جلب کنند و اولین کسانی باشند که بر فضا غلبه میکنند. موشک خیلی عظیم بود. و یک توپ نقره ای در دماغه آن که دو رادیو داخلش بسته بندی شده بود.
در 4 اکتبر 1957، موشک را پرتاب کردند. یکی از دانشمندان روسی در آن زمان نوشت که: "ما نزدیک به ساخت یک سیاره جدید هستیم که اسمش را اسپاتنیک (Sputnik) خواهیم گذاشت. در روزگاران قدیم، کاشفانی مانند واسکو داگاما یا کلمب شانس خوبی برای کشف زمین داشتند. حالا ما شانس خوبی برای کشف فضا داریم. و این برای کسانی است که در آینده به حالی که ما بردیم غبطه می خورند."
شما دارید تکه هایی از پنجمین مستند من را با نام "اسپاتنیک" میبینید که تقریبا تکمیل شده است. این در مورد اسپاتنیک صحبت می کند، و داستان اینکه به خاطر آن چه اتفاقی برای آمریکا افتاد. در روزهای بعد از پرتاب، اسپاتنیک موضوع کنجکاوی خیلی عجیبی بود. ماه دست ساز انسان که برای شهروندان معمولی قابل رویت بود، و این حس ابهت و افتخار را به وجود می آورد که بشر نهایتا توانست شی ای را به فضا بفرستد.
اما فقط سه روز بعد، در روزی که دوشنبه قرمز نامیده شد رسانه ها و سیاستمدارها به ما گفتند و ما باور کردیم که اسپاتنیک اثباتی بر این مدعاست که دشمن ما، ما را در علم و تکنولوژی مغلوب کرده است، و آنها حالا میتوانند با بمب های هیدروژنی به ما حمله کنند، با استفاده از راکت اسپاتنیک به عنوان موشک بالستیک قاره پیما.
یهو همه چیز تغییر کرد. اسپاتنیک به سرعت تبدیل شد به یکی از سه شک بزرگ که به آمریکا وارد شده بود -- مورخین می گویند به بزرگی جریان بمباران پرل هاربر (Pearl Harbor) یا یازده سپتامبر. آن تفاوت در توانایی موشکی را نشان میداد. آن منجر به یک مسابقه تسلیحاتی شد. آن شروعی برای مسابقه در فضانوردی بود. طی یک سال، کنگره بودجه عظیم افزایش تسلیحات را تایید کرد، و ما از 1200 اسلحه هسته ای به 20000 رسیدیم. و واکنش به اسپاتنیک خیلی بیشتر از افزایش تسلیحات بود.
به طور مثال، بعضی اینجا به خاطر می آورند این روز را، جون 1958، روز ملی دفاع غیرنظامیان، که دهها میلیون نفر در 78 شهر به زیر زمین رفتند. یا رای گیری گالوپ که نشان میداد از هر 10 آمریکایی 7 نفر باور داشتند که جنگ هسته ای اتفاق میافتد، و اینکه حداقل 50 درصد جمعیت ما کشته خواهند شد.
اما اسپاتنیک تغییرات جالب دیگری نیز ایجاد کرد. به طور مثال، بعضی ها در این اتاق با بورسیه تحصیلی به دانشگاه رفتند فقط به خاطر اسپاتنیک. پشتیبانی از مهندسی، ریاضی و علوم -- آموزش به طور کلی -- رشد عظیمی کرد. و همونطور که وینت سرف (Vint Cerf) اشاره کرد، اسپاتنیک منجر به پروژه آرپا و نهایتا اینترنت شد، و البته ناسا نیز نتیجه آن است.
مستند من نشان میدهد که چگونه یک جامعه آزاد میتواند تحت تاثیر آدم هایی قرار بگیرد که میدانند چگونه از رسانه استفاده کنند. همچنین نشان می دهد که ما چگونه میتوانیم چیزی را که در نگاه اول بد به نظر میرسید به چیزی که نهایتا برای آمریکا خوب شد، تبدیل کنیم. "اسپاتنیک" به زودی منتشر میشود.
در انتها میخواهم تشکر کنم از یکی از سرمایه گزارانم: یکی از تدی ها، جی واکر (Jay Walker). و از همه شما متشکرم.
(تشویق حضار).
ممنون کریس.

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *