دنياي عجيب و غريب “فضاهاي فردي”
متن سخنرانی :
در واقع، قصد دارم درخصوص فضاهايي كه افراد براي خود خلق ميكنند صحبت كنم. اما ابتدا ميخوام درخصوص اينكه چرا اينجا هستم براتون بگم. من به دو دليل اينجام. اين دو پسر پسرهاي من فورد و ورن هستند. وقتي فورد تقريبا سهسال داشت، ما با هم در يك اتاق زندگي ميكرديم، در يك فضاي بسيار كوچك. نصفي از اتاق خواب دفترم بود، و نصف ديگه اش، اتاق خواب او بود. اگه نويسنده باشيد می تونید تصور کنید که موقع سررسيدن مهلت كار همه چیز رو هم تلنبار میشه.به همين خاطر، وقتي ورن ميخواست دنيا بيايد، فهميدم كه بايد جايي براي خودم دست و پا كنم. داخل خانه فضاي اضافه وجود نداشت. به همين خاطر رفتم حياط پشتي. و بدون هيچگونه تجربه معماري قبلي و با بودجهاي در حدود سيصد دلار مواد بازيافت شده، اين فضا رو ساختم. آن فضا همه چيزي رو كه ميخواستم داشت. ساکت بود، فضاي كافي داشت، و مهم تر اینکه بر آن کنترل داشتم.
وقتي داشتم اين فضا رو ميساختم با خودم گفتم " مطمئنا من تنها كسي نيستم كه مجبور شده فضايي براي خودش بنا كنه." بنابراين كمي تحقيق كردم و فهميدم كه پيشينه ای تاريخي در اين خصوص هست. همينگوي محل نوشتن خودش رو داشته. الويس دو يا سه فضاي شخصي داشته، كه بسيار منحصر به فرده چون با همسرش و مادرش در گريسلند زندگي ميكرده. در فرهنگ عامه، سوپرمن غار تنهايي خودش رو داشته، و البته غار بتمن رو هم جا نیندازيم.
به اين ترتيب فهميدم كه ميخوام سفري كنم و ببينم كه در حال حاضر ديگران براي خود چه چيزي ساختهاند. اين يكي از جاهايي است كه پيدا كردم، اينجا استون است در تگزاس. كه من اهل آنجا هستم. از بيرون يه گاراژ معمولي به نظر ميرسد ،يه گاراژ خوب اما از داخل، هر چيزي هست الا گاراژ. و به نظرم اين يه فضاي فردي بسيار كلاسيك است. در آن پوسترهاي نئوني كنسرت، بار و همينطور لامپ پايهدار هست كه خیلی مهمه.
خیلی زود فهميدم كه فضاي فردي الزاما نبايد داخل بنا باشن. اين دوست ما يك مسير بولينگ در حياط پشتي خود از الوارهاي محوطهسازي و چمن مصنوعي ساخته. اسکور برد رو هم از زبالههاي بيرون گذاشته شده پيدا كرده.
در اينجا فضاي فردي ديگري در هواي آزاد وجود داره كه كمي پيچيدهتر است. اين كرجي چوبي مدل 1923 كه كاملا از چوب گل هميشه بهار ساخته شده است. اين پسر همش رو خودش ساخته. در داخل هم حدود هزار فوت مکعب فضا وجود داره.
در مراحل اوليه تحقيقاتم بود که فهميدم دارم چیزی رو پیدا می کنم که انتظارش رو نداشتم. اونها، صادقانه بگم ،هرمهاي قوطيهاي آبجو و نيمكتهاي اضافي و تلويزيونهاي صفحه تخت بودند. درسته که اونها برای مكانهای استراحت بودند، اما بعضي از اونها براي كار و بعضي هم براي بازي بودند، بعضي هم براي اين بودند كه افراد مجموعههاشون رو آنجا گردآوري كنند. جدای از همه اینها،از چیزهایی که پیدا می کردم شگفت زده می شدم.
مثلا اين مكان رو ببينيد از بيرون یه گاراژ معمولی با ورودي شمالشرقي به نظر مي رسه. اينجا لانگ آيلند، نيويورك است. تنها چيزي كه ممكنه شما رو هشيار كنه پنجره گرد است. از داخل، اين گاراژ، بازآفريني يك خانه پذيرايي چاي ژاپني در قرن شانزدهم است. اين فرد همه مصالح رو از ژاپن وارد كرده، و يه نجار ژاپني هم استخدام كرده تا آن را به سبك سنتي بسازه. حتی یه میخ یا پیچ هم به کار نرفته. تمام اتصالات دستساز هستند.
این یه منظره معمولي ديگه است. اينجا منطقه ای در حومه لاس وگاس است. اما وقتی يكي از درهاي گاراژ رو باز ميكنيد يك رينگ بوكس حرفهاي را در داخل ميبينيد. (خنده حضار) اين يكي هم دليل خوبي است. اين بنا توسط اين مرد واين مك كلوق ساخته شده. او برنده مدال نقره ايرلند در المپيك 1992 است. او در این فضا درس ميده. او ديگران رو آموزش ميده. و دقيقا بيرون گاراژش، اتاق جوايز خودش را داره كه در آن تقريبا هنرهاي خودش رو به نمايش ميگذاره، كه بخش مهم دیگه ای درخصوص فضاي فردي است.
به همين خاطر، در حالي كه اين مكان حرفه شخص رو به نمايش گذاشته این یکی قطعا بیانگر اشتیاقه. اين شبيه داخل يك قايق بادباني انگليسي ساخته شده. اين مجموعهاي گردآوري شده از اشيا عتيقه دريانوردي از قرن هفدهم و هجدهم است. به شكل يك موزه.
به اين ترتيب ، در پایان سفرم بیش از پنجاه مكان فردي رو يافته بودم. آنها غير قابل پيشبيني و شگفتانگيز بودند. اما همچنين بسيار تحت تاثير نحوه شخصي بودن آنها قرار گرفتم، و اينكه هركدام از آنها چقدر كار برده بود. و فهميدم كه اين (توانمندي)به خاطر اين بود كه افرادي كه با آنها ملاقات كردم، واقعا مشتاق كاري بودند كه انجام داده بودند. آنها واقعا كارشون رو دوست داشتند. و بسيار مشتاق مجموعههاي گردآوري شده خود و سرگرميهاي خود بودند. آنها آن مكانها رو خلق كرده بودند تا منعكسكننده چيزي باشند كه عاشقش بودند، و چیزی كه خودشان بودند(هويتشان).
بنابراين اگر شما فضايي براي خودتان نداريد به شما شديدا توصيه ميكنم كه يكي پيدا كنيد و واردش بشید. بسيار سپاسگزارم (تشويق حضار)