اعتیاد یک بیماری است. ما باید مثل یک بیماری آن را درمان کنیم.
متن سخنرانی :
۲۸ سال پیش,من یک فرد ور شکسته شده بودم. احتمالا شما اگر من رو میدید همچین چیزی نمیگفتید . من یک شغل خوب با کمال احترام در یک موسسه آموزشی داشتم . و البته، خوش لباس میگشتم. اما از درون در حال پوسیدگی بودم. میدونید، من در خانواده ای که با اعتیاد درگیر بودبزرگ شدم. به عنوان یک نوجوان, برای کنار آمدن با شرایطی که با امیال جسنی ام داشتم در تقلا بودم, و با اینکه نمیتونستم اسمی روش بزارم, بزرگ شدن به عنوان یک نوجوانهنجنسگرا مشکل تنهاییم رو با احساس نا امنی ترکیب کرد. اما نوشیدن الکل و مستی همه اون مشکلات رو از من دور میکرد.مثل بقیه,من نوشیدن الکل هم از سن کم شروع کردم. من به مصرف مشروبتا اتمام دانشگاه ادامه دادم. و بالاخره وقتی از اونجا بیرون اومدمتقریبا در سال ۱۹۸۲ بود , تنها جایی که مردم همجنسگرا با هم ملاقاتمیکردند , برای معاشرت کردن برای اینکه خودت باشی در میخانه همجنسگراها بودم و وقتی اونجا باشی چیکار میکنی ؟! مشروب میخوری. و من خوردم ... زیاد .
قصه ی من منحصر به فرد نیست. مثل میلیون ها آمریکایی دیگه, بیماری من بدونتشخیص موند و پیشرفت کرد. و من رو به آدم ها و مکان ها و چیزهاییکشوند که هرگز نباید انتخابشون میکردم. تا زمانی که به تقاطع قانون ختم شده یک "فرصت" برای درمان برام پیش اومد, که اون زمان من مسیر بهبودیم رو شروع کردم
مسیری بهبودی من سرشاز از عشق و خوشی بود. اما هرگز بدون درد نبوده. مثل خیلی از شماها, من هم خیلی از دوستام و خانوادم رو به خاطراین بیماری از دست دادم من هم خیلی قصه ها شنیدم، که مایه دلشکستگی بود, از افرادی که عزیزشون به خاطر اعتیاد از دست دادم. و همچنین دوستای بی شماری رو به خاطر اچ آی وی و ایدز از دست دادم.
اپیدمی اعتیاد و ایدز کنونی ما(اپیدمی=بیماری مسری) اشتراک های غم انگیز زیادی با هم دارن. در حال حاظر, ما در قلب بزرگترین بحرانسلامت در زمان خود هستیم. در طی ۲۰۱۴ به تنهایی, ۲۸٫۰۰۰ نفر به خاطر مصرف بیش از اندازه با داروهای نسخه ای و هروئین مردند. در طی سال ۱۹۸۰ , تعداد زیادی از مردم مبتلابه ویروس HIV و ایدز در حال مرگ بودند. مقامات دولتی نادیده گرفتند. بعضی ها حتی حرفی به زبون نمیآوردند. اون ها خواستار درمان نبودند. و متاسفانه, تشابه های زیادی بین بیماریهایهمه گیر کنونی ما وجود داره. بعضی ها اسمشو گذاشتن طاعونهمجنسگراها اونها براش خواستار قرنطینه شدن. اونها میخواستن قربانیهای بیگناه رو ازباقی ما جدا کنن. من ترسیده بودم که ما مبارزه رو میبازیم چون مردم داشتند مارو به خاطرمریض بودن سرزنش میکردن. سیاست عمومی با ترس و ننگ گروگانجمع میکردند, و همینطور گروگان جمع شدن مهربانی, درمان, تحقیق, بهبودی بود.
اما ما همه رو عوض کردیم. چون جدا از درد اون مرگ و میر ها, ما یک جنبش سیاسی و اجتماعی دیدیم, ایدز ما را به سمت جنبش سوق داد; به ایستادن, به صحبت کردن, و به عمل کردن و این همچنین نهضت LGBT را سوق داد.(LGBT=Lesbian,Gay,Bisexual,Transgender) ما میدونستیم که در مبارزه ای واسه جونمونبودیم. چون سکوت با مرگ برابر بود, اما ما تغییرش دادیم,و موجب شدیم اتفاقاتی بیوقته. و در حال حاضر, ما پتانسیل داریم تا پایان HIV/ایدز را در طول عمرمون مشاهده کنیم. این تحولات با بخش های کوچکی بوجود نیومد با شجاعت, در عین حال تصمیمی ساده برای مردم تا بیان بیرون به سمت همسایه هاشون, دوستانشون, خانوادشون و همکارانشون.
سال ها پیش من یک داوطلب برای پروژه یاسمها شدم. این یک تقلا شروع شده توسطCleve Jones در سان فرانسیسکو بود برا نشان دادن اینکه کسانی که از ایدز مردن اسامی ای داشتن و چهره ها و خانواده ها داشتند، و افرادی که دوستشون داشتند, و من هنوز فراخوان لحاف یادبود ایدز را در مرکز ملی در یک روز درخشان اکتبر, ۱۹۸۸ به خاطر دارم
خب سریع برگردیم به ۲۰۱۵. دیوان عالی تصمیم گرفت منع ازدواج افراد همجنسگرا را پایان دهد. همسر من, دیوید, و من پله های دادگاه عالیرا پیاده بالا رفتیم. تا در کنار مردم دیگر برای اینتصمیم جشن بگیریم, من هیچ کمکی نمیتونستم کنم جز اینکهفکرکنم ما تا چه حد به حقوق LGBT نزدیک شدیم و با اینحال تا چه حد نیاز است حول مسائلمربوط به اعتیاد برویم.
وقتی به وسیله رئیس جمهوراوباما نامزد شدم تا مدیر سیاست مواد مخدر او بشم, در مورد بهبودیم بسیار شفاف بودمو همجنین درباره این حقیقت که گی هستم, و در هیچ نقطه از فرآیند تأیید من -- حداقل تا جایی که خودم میدونم -- این که من گی هستم هیچ تأثیری روی نامزدی من نداشت. یا تناسب اندامم برای انجام این کار. اما اعتیادم تأثیر داشت در یک نقطه, یکی از کارکنان کنگرهگفت هیچ راهی برای من وجود نداره که توسط مجلس سنای آمریکا بخوامتأیید بشم به خاطر گذشتهام, با وجود این واقعیت که من بیش از۲۰ سال در بهبودی بودم, و با وجود این واقعیت که این کار مقداری دانش و تجربه در مورداعتیاد نیاز داره
(خنده حضار)
خب, میدونی, این یه ننگه که مردم بااختلالات مصرف مواد هر روز روبرو میشن, و تو میدونی, من مجبورم که بهت بگم این دلیلشه که من هنوز راحت ترمکه بگم من یک مرد گی هستم تا اینکه بگم یک شخصبا سابقه اعتیاد هستم.
تقریبا هر خانواده ای در آمریکاتحت تأثیر اعتیاد هستش با این حال، متاسفانه، اغلب اوقات،در مورد آن باز و صادقانه صحبت نمیشه. در موردش زمزمه میشه. باهاش با تمسخر و تحقیر برخورد میشه. ما این قصه ها را بارها و بارها, در تلویزیون, اینترنت,میشنویم ما راجع بهش از مقامات دولتی میشنویم,در جمع دوستان و خانواده میشنویم و اون عده از ما با یک اعتیاد,ما اون صدا هارو میشنویم, و به نوعی به این باور میرسیم که ماکمتر لایق درمان و مراقبت هستیم. امروزدر ایالات متحده آمریکا,فقط یک نفر از هر ۹ نفر درمان و مراقبت لازم برای اختلالش را دریافت میکند. ۱ از ۹ راجع بهش فکر کن.
عموماً, افراد مبتلا به بیماری های دیگردرمان و مراقبت را دارن. اگر شما سرطان دارید, درمان میشید, اگر دیابت دارید, درمان میشید. اگر یک حمله قلبی دارید, خدمات اورژانسی دریافت میکنید,به مراقبت لازم ارجاع میشید. اما به نوعی افراد با اعتیادباید برای درمان صبر کنند یا غالباً وقتی بهش نیاز دارن بهش نمیرسن. و بدون درمان رها میشند, اعتیادقابل توجه است, عواقب وخیمی دارد. و برای بسیاری از مردماین به معنای مرگ یا حبس است. ما قبلاً در اون راه شکست خوردیم.
مدتی طولانی ملت ما احساس کرد ما میتونیم راهمون رو ازاین مشکل جدا کنیم. اما میدونیم که نمیتونیم. دهه ها از تحقیقات علمی نشون دادن که این یک مسئله پزشکی است -- که این یک بیماری مزمن است که مردم به ارث می برندو جامعه را پرورش میدهد.
بنابراین دولت اوباما رویه ای متفاوتدر سیاست مواد مخدر قرار داد. ما یک طرح جامع را توسعهو اجرا کردیم برای گسترش خدمات پیشگیری،خدمات درمانی، مداخله زودهنگام و حمایت از بهبود. ما اصلاحات عدالت کیفری انجام دادیم. ما موانع را کنار زدیم تا به مردمیک شانس دوباره بدیم. ما بهداشت عمومی و امنیت عمومیدولتی را دست در دست هم دیدیم در سطح اجتماع. ما روئسای پلیس رو سرتاسر کشوردر حال هدایت مردم به سوی درمان دیدیم به جای زندان و حبس. ما دیدیم مجریان قانونو دیگر پاسخ دهندگان اولیه مردم را با نالوکسون از اوردوز برمیگردانندتا به اونا شانس دوباره برای زندگی بدهند. قانون مراقبت مقرون به صرفهبزرگترین دستآورد است در درمان اختلالات سوء مصرف مواد مخدر در این نسل و همچنین این را برای ادغام خدمات درمانیبا مراقبت های اولیه فراخواندند, اما اساسا،همه ی این کار ها کافی نیست. مگر اینکه ما دیدگاه مردم رو نسبت بهافرادی که اعتیاد دارن رو تغییر بدیم در ایالات متحده آمریکا.
سالها پیش وقتی من بالاخرهمتوجه شدم که یک مشکل دارم و فهمیده بودم که به کمک نیاز دارم, از درخواست کمک خیلی میترسیدم. احساس میکردم که مردم میخوان فکر کنن که من احمق و سست اراده هستم, که من از لحاظ اخلاقی ناقص هستم, اما من در مورد بهبودم صحبت کردمچون میخوام تحولی بوجود بیارم. میخوام بفهمیم که نیاز داریم باز باشیمو صادق باشیم در مورد کسی که هستیم و آنجه میتونیم انجام بدیم. من در مورد بهبودی شخصیم آشکار هستم نه برای خود ستایی. من در مورد بهبودی شخصیم آشکار هستمتا بتونم افکار عمومی رو تغییر بدم, برای تغییر سیاست عمومی و برای تغییر مسیر این بیماری همه گیرو توانمند سازی میلیون ها آمریکایی کسانیکه با این سفر تلاش کردند تا باز و صادق باشندر مورد اینکه کی هستند. ارزش مردم از بیماری هاشون بیشتر هست و همه ما این فرصت را داریمتا افکار عمومی را تغییر بدیم و سیاست عمومی را تغییر بدیم
همه ما کسانی رو میشناسیم کهاعتیاد داشتند, و همه ما میتونیم سهممون رو انجام بدیم تا دیدگاهمون رو نسبت به افرادی کهاعتیاد دارن رو تغییر بدیم در آمریکا. بنابراین اگر شما کسی روبا یک اعتیاد دیدید, به عنوان یک فرد مست یا عملییا یک آزار دهنده بهش فکر نکن -- یک فرد را ببینید; بهش پیشنهاد کمک بدید; بهشون مهربونی و عشق بورزید. و در کنار هم, میتونیم قسمتی باشیم از یک جنبش در حال رشد در آمریکا تا دیدگاهمون بهافراد معتاد را عوض کنیم.
کنار هم میتونیم سیاست عمومی را تغییر بدیم. میتونیم مطمئن شیم مردممراقبت لازم رو در وقت نیاز دریافت میکنن درست مثل هر بیماری دیگری. میشه بخشی ازجنبش درحال رشد بدون توقف باشیم تا میلیونها آمریکایی را واردبهبودی کنیم. و یک پایان به این بیماری همه گیر بدیم.
بسیار متشکرم.
(تشویق حضار)