توصیهٔ یک دانشمند حافظه درباره گزارش آزار و تبعیض

متن سخنرانی :
Me Too و Time's Up بخوبی نشان دادند که اذیت‌و‌آزار و تبعیضبطور تکان‌دهنده‌ای یک بخش مشترک از واقعیت زندگی بسیاری از مردم هستند، و دامنه این واقعیتتا محل کار کشیده می‌شود. چه در فن آوری و چه امور مالی، ورزش، یا خدمات، گویی هر روز خبر دیگری ازسوءاستفاده از قدرت به گوشمان می‌رسد یا از رفتار دیگری کهفجیعانه نامناسب با محیط کار است. مردم خشمناک هستند. صدای خود را به توییتر و رسانه‌های گروهیمی‌برند تا بگویند این را باید تغییر داد. ولی وقت آن رسیده که ورای هش-تگ حرکت کنیم. وقت آن رسیده که از آزار و تبعیضگزارش به آن‌هایی ببریم که می‌توانند این نابسامانی را درست کنند. وقت آنست که از آزارطوری سخن بگوییم که فراگیرتر باشد نه تنها از آزار جنسی، بلکه مردم را تشویق کنیم به افشا کردن آزار و تبعیضی که بر پایه ویژگی‌هایی همچون سن، ناتوانی، و قومیت است. زیرا تنها با کمک هم می‌توانیم ریشه‌های اساسی و پیامد‌هایآزار و اذیت را از میان برداریم. چراکه هر یک از ما در جایی از زندگی خود، آزار و اذیت و یا تبعیض را درمحل کار تجربه خواهد کرد. تحقیقات نشان می‌دهد که به ویژهزنان، مردم رنگین‌پوست و کسانی که آشکارا خود را LGBTQI می‌دانندباحتمال قویتری هدف آن واقع می‌شوند، برای برخی، این بخشی همه‌جانبهو دائمی از واقعیت‌شان است. و برای اکثر این مردم -- ۹۸ درصد بنا به مطالعاتی -- بسیاری هرگز قادر به سخن گفتن ازآن با کارفرمای خود نخواهند بود. در بیشتر موارد آزار و تبعیضیک تجربه انزوا و تنهایی‌آور است، ولی مردمی که زیرمیز کارپنهان شده‌اند را باید بیرون آورد. و آن‌ها را توانمند ساخت تا دارای صدا شوند. پرسش منطقی نخست که هرکس که مورد تعرض واقع می‌شود از خود می‌پرسداین است "حالا چه کنم؟" چیزی که می‌خواهمشما را در آن یاری دهم. راهجویی از میان موانع خبررسانیمی‌تواند بکلی سرگیجه‌آور بشود. چطور می‌توان بصدا درآمددر جامعه‌ای که تجربه ما را فاقد اعتبار و حقیر می‌شمارد؟ چطور می‌توان بسخن درآمددر جامعه‌ای که باحتمال خود ما را مواخذه خواهد کرد؟ با این‌همه مهر سکوت زدن‌هادر پیرامون‌مان، چه برخوردی می‌توان کرد؟ چیزی که مساله را سخت‌تر هم می‌کند آنکه، اغلب تنها گواه آنچهبر ما رفته‌است، خاطرات ما هستند. و اینجاست که من می‌توانم وارد شوم. من یک دانش‌پژوه حافظه هستم، که در باب اینکه رویداد‌های عاطفی مهم راچگونه به یاد می‌آوریم، تخصص دارم. تمرکز ویژه من روی روند مصاحبه حافظه است که چگونه ممکن است در سندیت گزارش‌هاییکه ایجاد می‌کنیم تاثیر جدی بگذارد. با یک مصاحبه بد می‌توانجزییات را فراموش کرد یا بد بخاطر آورد در حالیکه یک مصاحبه خوب می‌تواندزندگی کسی را برای ابد بهبود بخشد. پس از بررسی گزارش‌هایآزمایشگاهی و کار ضمن مطالعه این جوانب هم در دادگاهو هم در قالب پژوهش مجموعه چیز‌هایی که می‌تواند سببخطا در حافظه شود را تفکیک کرده‌ام آن‌ها که پرونده رابطور جدی بخطر می‌اندازد. و من حالا توجهم را معطوفکمک‌رسانی بمردم در انجام ضبط و گزارش آزارو تبعیض در محل کار می‌کنم. سه چیز هست که ازپژوهش در این زمینه آموخته‌ام که می‌توان فورا درخواست کرد هنگامی که در کار مورد آزاریا تبعیض قرار گرفته‌باشیم. می‌خواهم کمک کنمخاطره خود را بدل به مدرک کنید. مدرکی که حتی ناباوری مثل من هم نمی‌تواند از آن هیچ ایرادی بگیرد. اول از همه، جیمزکومی درست فهمیده‌بود. رییس پیشین FBI در اتومبیل خود می‌نشست پشت در‌های قفل شده، پس از ملاقات با رئیس جمهور و بطور کامل هرچه را از آن ملاقاتبیاد می‌آورد، یادداشت می‌کرد. یادداشت‌های مشهور امروز کهبعدها بسیار مفید وافع شد مثل کومی باید باشیم. حالا برای این‌کار لازم نیست خود راداخل اتومبیل حبس کنید، ولی لطفا بمحض وقوع حادثه‌ای، از شما می‌خواهم همان وقتهرآنچه رخ داده را یادداشت کنید. این کار را قبل از آنکه از آنبا کسی حرف بزنید بکنید. زیرا همین که ماجرا را بکسی تعریف کنید برای دوست، خویشان، همکارتان یا درمانگر، امکان بالقوه تحریف یاتغییر خاطره شما از آن رویداد وجود دارد. شواهد دست‌نخورده و همزمان ارزش طلا دارد. دوم اینکه نوع شواهد مهم است. مسلما می‌توان با یادداشت دست‌نوشتهواقعه را گزارش کرد، ولی چطور ثابت کنیم آنرا کی نوشته‌ایم؟ بجای آن کامپیوتریا گوشی همراه تان را بیاورید و یادداشتی بنویسید که تاریخ خورده‌باشد، تا بتوان نشان داد که ایندر آن زمان نوشته شده‌است. مدرک مورخ و همزمان تهیه شده بهتر است. و درآخر اینکه آنچه می‌نویسیدبا موضوع مرتبط باشد. بسیاری اوقات می‌بینیم مردمپیام‌های فیس‌بوکی می‌آورند، شواهدی که تاریخ دارد می‌آورند، ولی چندان مرتبط نیستند، چندان بدرد نمی‌خورند. براحتی می‌توان یک بازگویه احساسی آشفتهاز آنچه روی داده‌است نوشت -- قابل درک است چرا کهآنچه رخ داده احساسی است -- ولی درواقع شاید آنجزییات بعدا واجد اهمیت نباشند برای یک بازجویی. این فهرست را یادداشت کنید. می‌خواهم شما این را پیگیری کنیدو جا‌های خالی را پر کنید. اول آنکه چه اتفاقی افتاد؟ با جزییات هر چه بیشتر، آن وضعیت را توصیف کنید، درهمان روزی که ماجرا رخ داده‌است، چنانچه امکان آن باشد. دوم، چه کسی آنجا بود؟ آیا شاهدی حضور داشت؟ این در ادامه بسیار ضروری خواهد شد. دقیقاً چه وقت و درکدام تاریخ روی داد؟ در کدام موقعیت مکانی و کجا اتفاق افتاد؟ پس از رخداد از آن با چه کسی حرف زدید؟ در هنگام واقعه و بعد از آنچه احساسی به شما دست داد؟ آیا مدرک دیگری داریدمثلا پیام واتس‌اپ، عکس یا ایمیلی که احتمالاً مورد شما را تحکیم و حمایت کند؟ این‌ها همه جزییاتی هستند کهبی‌اندازه ساده می‌توان بطورهمزمان ثبت کرد ولی همچنین بی‌اندازه ساده می‌توانبا زمان از یاد برد. انسان، بنابه تحقیقات، خود رادست بالا می‌گیرد در توانایی به خاطر آوردن دقایق مهماحساسی پس از گذشت مدت زمانی. در نظر بگیرید که فراموش خواهید کرد. در نظر بگیرید که لازم است آنرا بنویسید. اکنون این سه اندرز آغاز خوبی خواهد بود، ولی بر بسیاری از سدهایدیگر گزارش‌رسانی نمی‌تواند چیره شود. بنا به کمیته برابری و حقوق بشر سازمان ملل که گزارشی در سال ۲۰۱۸ منتشر کرد، یک توصیه کلیدی برای غلبه بر ترس‌های دیگر در ارتباط با خبررسانیاینگونه رخدادها به کارفرمایان وجود دارد. یک نمونه از این سفارش‌ها آنکه یک ابزار خبررسانی بی‌نام آنلاین داشته‌باشید. فقط از این طریق، بگفته آن‌ها، می‌توان بر بسیاری ازترس‌های مرتبط با خبررسانی چیره شد. اکنون در همین راستا و با دانش به آنچه در پیرامون من می‌گذرد و با بکارگیری علوم حافظه، علومی که من سالیانی استدر آن دست بکار هستم، من با چند نفر دیگر نشستیم و TalkToSpot. com را با هم بوجود آوردیم. Spot یک ابزار برخطبرای خبررسانی بی‌نام است که ثبت و گزارش آزارو تبعیض محیط کار را امکان‌پذیر می‌کند. آنهم بطور ناشناس، و بطور رایگان. و صد درصد بر‌پایه شواهد است. نیاز به صحبت کردن با یک شخص ندارد، ترس از داوری شدن وجود ندارد، و در هر وقت و هر جا شدنی است. اکنون با اقتدار در یک مصاحبه حافظهمبتنی بر شواهد، قدم بقدم جلو می‌روید. این یک مصاحبه شناختی نامیده می‌شود. این همان شیوه‌ای است که پلیس، هنگامی کهکارش را درست انجام می‌دهد بکار می‌برد. بنابراین در بهترین حالت، افرادی که از آن‌ها دربارهرویداد‌های مهم عاطفی پرسیده می‌شود از آن‌ها مطابق مصاحبه شناختی پرسش می‌شود. اکنون این شما را قدم بقدم در دادناطلاعاتی که مرتبط باشد رهنمون می‌شود طوریکه درآخر، پس از پاسخگویی به ربات -- که یک سامانه پیامگذاری خودکار است -- پس از حرف زدن با آن، ربات یک نسخه PDF که تاریخ‌زدهو بطرز ایمن امضا شده را ثبت می‌کند، که می‌توانید بعنوان سند نگه‌داریدتا رسیدن زمان مناسب، یا در همان وقت تسلیم رییس خود کنید. و در راستای توصیه‌های مشاورتی می‌توانید آنرا بدون نام تحویل دهید. اما ابزار خبررسانی همان‌قدر مفید استکه جمع حاضران شنونده. بنابراین اگر کارفرماجدا مصمم به تغییر باشد ما تصمیم گرفته‌ایم ابزار پاسخ دادن رادر اختیار آنها هم بگذاریم. بدین ترتیب اگر سازمان‌ها با ما همکاری کنند اگر بطور جدی متعهد شوند تا کاری کنند در برابر آزار و تبعیض محیط کار، می‌توانند به شما پاسخ دهندحتی وقتی تصمیم دارید ناشناس بمانید. از دید ما این مهم است که شما بتوانیدبا کارفرمای خود همکاری کنید تا از عهده این دشواری برآیید. از دید ما همه برنده خواهند بودوقتی که نور بر پیکر این دشواری بتابیم. چه برای خود شما اتفاق بیفتدچه برای کسی که می‌شناسید، ضبط و گزارش آنچه رخ داده است می‌تواند شیوه گفتگو از این مساله راواقعاً بهبود بخشد. و اگر یک سازمان هستید، این برای شماست که به افراد دراستخدام خود امکان دسترسی به سازوکار خبررسانی بهتر وبمراتب موثرتری را بدهید. ما می‌دانیم روش‌هایی که هم‌اکنون دربسیاری از سازمان‌ها بکار برده می‌شود بطرز موثر عمل نمی‌کنند. وقت آنست که این را تغییر دهیداگر متعهد به درون‌گیری و گوناگونی هستید. وقت آن رسیدهگوناگون بودنمان را بزرگ بداریم. وقت آن رسیده تا صدای آن‌هایی باشیم که دیرزمانی است از داشتن صدامحروم مانده‌اند. وقت آن رسیده آن‌ها را کهقدم پیش می‌گذارند بزرگ بداریم، حتی وقتی حس کنند که باید ناشناس بمانند -- پشت نقاب ناشناس، چنین کنیم. هنگام یک انقلاب خبررسانی است. متشکرم. (تشویق)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *