گِور تولی از طریق “سرهم بندی” درس زندگی می دهد.
متن سخنرانی :
این دقیقاً لحظه ایست که من شروع کردم به ساختن چیزی به نام مدرسه ی سرهم بندی. (Tinkering School)مدرسه ی سرهم بندی جاییست که کودکان می توانند درفش، و چکش و دیگر ابزارهای خطرناک را بردارند، و به آنها اطمینان شود. و چکش و دیگر ابزارهای خطرناک را بردارند، و به آنها اطمینان شود. اطمینان شود که به خودشان آسیب نمی رسانند. و اطمینان شود که به دیگران آسیب نمی رسانند. مدرسه ی سرهم بندی از یک برنامه ی درسی مشخص پیروی نمی کند و هیچگونه امتحانی هم ندارد. مدرسه ی سرهم بندی از یک برنامه ی درسی مشخص پیروی نمی کند و هیچگونه امتحانی هم ندارد. ما نمی خواهیم به کسی چیز خاصی آموزش دهیم.
وقتی کودکان به مدرسه می آیند با چیزهای زیادی مواجه می شوند، وقتی کودکان به مدرسه می آیند با چیزهای زیادی مواجه می شوند، چوب، میخ، طناب و چرخ و ابزارهای بسیار، ابزارهای واقعی. چوب، میخ، طناب و چرخ و ابزارهای بسیار، ابزارهای واقعی. این یک تجربه ی ناخودآگاه شش روزه برای کودکان است. و درون این فضا ما می توانیم به کودکان وقت بدهیم. چیزی که به نظر می آید در زندگی شدیداً برنامه ریزی شده ی آنها کمتر به آنها داده می شود. کمتر به آنها داده می شود. هدف ما این است که آنها هنگام رفتن حس بهتری از روشهای ساختن داشته باشند هدف ما این است که آنها هنگام رفتن حس بهتری از روشهای ساختن داشته باشند نسبت به زمانی که به مدرسه آمده بودند. و همینطور به این درک درونی عمیق برسند که با ور رفتن به چیزهای مختلف، می توانند از آنها سر در بیاورند. و همینطور به این درک درونی عمیق برسند که با ور رفتن به چیزهای مختلف، می توانند از آنها سر در بیاورند.
هیچوقت چیزی آن طور که برنامه ریزی شده است انجام نمی شود. (خنده ی حضار) و کودکان زود یاد می گیرند که همه ی پروژه ها منحرف می شوند. و کودکان زود یاد می گیرند که همه ی پروژه ها منحرف می شوند. (خنده ی حضار) و این ایده را می پذیرند که هر گام در یک پروژه، یک گام به سوی موفقیت شیرین، یا فاجعه ای خوشدلانه است. و این ایده را می پذیرند که هر گام در یک پروژه، یک گام به سوی موفقیت شیرین، یا فاجعه ای خوشدلانه است. و این ایده را می پذیرند که هر گام در یک پروژه، یک گام به سوی موفقیت شیرین، یا فاجعه ای خوشدلانه است. و این ایده را می پذیرند که هر گام در یک پروژه، یک گام به سوی موفقیت شیرین، یا فاجعه ای خوشدلانه است. ما از نقاشی ناخودآگاه (doodle) و طراحی شروع می کنیم. و بعضی وقتها نقشه های واقعی می کشیم. و گاهی فقط شروع می کنیم به ساختن. ساختن در قلب این تجربه قرار دارد. دست به کار، عمیقاً در ناخودآگاه وکاملاً متعهد به مساله ی در دست بررسی. من و رابین، به عنوان دو همکار، چشم انداز پروژه ها را به سمت کامل شدن هدایت می کنیم. موفقیت در انجام کار است. و شکست ها باید پذیرفته شوند و تحلیل شوند. مشکلات تبدیل به معما و موانع ناپدید می شوند. مشکلات تبدیل به معما و موانع ناپدید می شوند.
وقتی با یک مانع یا پیچیدگی بسیار مشکل برمی خوریم... وقتی با یک مانع یا پیچیدگی بسیار مشکل برمی خوریم... یک رفتار بسیار جالب بروز پیدا می کند: دکوراسیون. (خنده ی حضار) دکوراسیون پروژه ی ناتمام یک دوران نهفتگی مفهومی است. دکوراسیون پروژه ی ناتمام یک دوران نهفتگی مفهومی است. از درون این میان پرده ها بینشهای عمیق و روشهای شگفت انگیزی برای حل مساله بیرون می آید برای همان مشکلی که لحظاتی قبل آنها را ناامید کرده بود. همه چیز قابل استفاده است.
برای همان مشکلی که لحظاتی قبل آنها را ناامید کرده بود. همه چیز قابل استفاده است. حتی کیسه های بیزارکننده و بی مصرف پلاستیکی حبوبات می توانند تبدیل به پلی شوند. خیلی محکم تر از آنکه کسی تصور کند. و چیزهایی که کودکان می سازند حتی خود آنها را هم شگفت زده می کند.
ویدیو: سه، دو، یک، حرکت!
گور تولی: یک چرخ و فلک که به وسیله ی هفت ساله ها ساخته شده.
ویدیو: وای! (تشویق حضار)
گور تولی: ممنون، باعث خوشوقتی است. (تشویق حضار)