تصمیم برای کشتن نباید بر عهده‌ی یک ربات قرار بگیرد

متن سخنرانی :
من داستان‌های مهیجِ علمی‌ـ‌تخیلی می‌نویسم، در نتیجه اگه من بگم «ربات‌های قاتل»، احتمالاً فکرتون بره سمتِ چیزی مثلِ این. اما واقعیتش من این‌جا نیومدم تا درباره‌ی تخیل حرف بزنم. من این‌جام تا درباره‌ی ربات‌های قاتلِ خیلی واقعی صحبت کنم؛ پهپادهای رزمیِ خودکار.
الآن موضوعِ صحبتِ من پهپادهای «شکارچی» یا «درنده» نیستن که در اون‌ها یک انسان تصمیماتِ هدف‌گیری رو انجام میده. من در موردِ سلاح‌های رباتیکِ تمام‌خودکاری صحبت می‌کنم که در موردِ مرگِ انسان‌ها تصمیم می‌گیرن، اون هم کاملاً تنها و مستقل. در واقع یه اصطلاح فنی هم براش وجود داره: «استقلالِ‌ عمل مرگبار».
ربات‌های قاتلِ دارای استقلالِ عملِ مرگبار، می‌تونن شکل‌های مختلفی داشته باشن ــ پرواز کنن، رو زمین حرکت کنن، یا این که صرفاً کمین بکنن. و راستش اونا به‌سرعت دارن به واقعیت نزدیک میشن. اینا دو تا پایگاهِ تیراندازیِ خودکارن که در حالِ حاضر توی منطقه‌ی بی‌طرف بینِ کره‌ی شمالی و جنوبی به کار گرفته شدن. هر دوی این ماشین‌ها این قابلیتو دارن که به طورِ خودکار یه هدفِ انسانی رو شناسایی كرده و بهش شلیک کنن، بردِ اون سمتِ چپی حتی بیشتر از یک کیلومترست. الآن در هر دو نمونه، هنوز یه آدم وجود داره که در موردِ اون شلیکِ مرگبار تصمیم می‌گیره. اما این یه الزامِ تکنولوژیک نیست، صرفاً یه انتخابه. و من می‌خوام درست روی همین «انتخاب» تمرکز کنم، چون همین طور که ما گرفتنِ این تصمیمِ مرگبار رو از انسان‌ها به نرم‌افزار منتقل می‌کنیم، نه‌ تنها خطرِ گرفتنِ انسانیت از جنگ‌هامون رو می‌پذیریم، بلکه کلِ چشم‌اندازِ اجتماعی‌مون رو تغییر میدیم، کاملاً سوای میدانِ جنگ. به این دلیل که شیوه‌ای که انسان‌ها باهاش کشمکش‌هاشون رو حل‌وفصل می‌کنن، چشم‌اندازِ اجتماعی‌مون رو شکل میده. در طولِ تاریخ همیشه همین طور بوده.
برای مثال، این‌ها پیشرفته‌ترین سیستمِ تسلیحاتی در سده‌ی ۱۴۰۰ پس از میلاد بودند. هم ساختن و هم نگهداریِ اون‌ها بسیار پرهزینه بود، اما با داشتنِ اون‌ها شما می‌تونستین به توده‌ی مردم مسلط بشین، و توزیعِ قدرتِ سیاسی در جامعه‌ی فئودالی هم همین رو منعکس می‌کرد. قدرت در بالاترین نقطه متمرکز شده بود. و بعد چه تغییری ایجاد شد؟ نوآوری در تکنولوژی. باروت، توپ. و خیلی زود زره‌ها و قلعه‌ها از دور خارج شدند، و این که شما «چه کسی» رو به میدانِ نبرد می‌فرستادید اهمیتش کمتر شد در برابر این که شما «چند نفر» رو به میدان نبرد می‌فرستادین. پس همین طور که اندازه‌ی ارتش‌ها بزرگتر می‌شد، دولت‌ـ‌ملت به مثابه یک الزامِ سیاسی و پشتیبانی برای دفاع پدید اومد. و همون طور که رهبرها مجبور بودن به تعدادِ نفراتِ بیشتری از مردم‌شون تکیه بکنن، شروع به تقسیمِ قدرت با اون‌ها کردن. دولت‌های انتخابی شروع به شکل‌گیری کردند.
پس مجدداً، ابزارهایی که ما از اونا برای حل و فصلِ منازعه‌ها استفاده می‌کنیم، چشم‌اندازِ اجتماعیِ ما رو شکل میدن. سلاح‌های رباتیکِ خودکار هم یک چنین ابزاری هستند، اما چون با استفاده از اون‌ها، به عده‌ی بسیار اندکی برای رفتن به جنگ نیاز داریم، این خطر وجود داره که دوباره قدرت در دستِ افراد بسیار کمی متمرکز بشه. و ممکنه این ابزار روندِ پنج‌ـ‌سده‌ای به سمتِ دموکراسی رو معکوس بکنه.
من فکر می‌کنم با دونستنِ این موضوع، می‌تونیم قدم‌های سرنوشت‌سازی رو برای حفظِ نهادهای دموکراتیک‌مون برداریم، برای انجامِ کاری که انسان‌ها از همه بهتر انجامش میدن، «تطبیق پیدا کردن». اما عاملِ زمان رو نباید فراموش کنیم. هفتاد کشور دارن به طورِ جداگانه پهپادهای رزمیِ هدایت‌ـ‌از‌ـ‌دور رو توسعه میدن، و همون طور که خواهید دید، این پهپادهای هدایت‌ـ‌ازـ‌دور پیش‌درآمدِ تسلیحاتِ رباتیکِ خودکنترل هستن. دلیلش اینه که زمانی که شما از پهپادهای هدایت‌ـ‌ازـ‌دور استفاده می‌کنید، سه عاملِ قدرتمند وجود دارن که باعثِ انتقالِ تصمیم‌گیری از انسان‌ها به خودِ سامانه‌ی تسلیحاتی میشن.
عاملِ اول حجمِ انبوهِ ویدیوهاییه که پهپادها تولید می‌کنن. برای مثال، در سالِ ۲۰۰۴، ناوگانِ پهپادهای ایالاتِ متحده روی‌هم‌ رفته ۷۱ ساعت ویدیوی نظارتی تولید کرده بود. تا سالِ ۲۰۱۱ این رقم به ۳۰۰,۰۰۰ ساعت رسید، که بازبینیِ تمامِ اون‌ها فراتر از توانِ انسان بود، اما حتی همین مقدار هم داره شدیداً افزایش پیدا می‌کنه. برنامه‌های Gorgon Stare و Argus ِ پنتاگون ۶۵ دوربینِ مستقل از هم رو روی هر پهپاد سوار خواهند کرد، که بازبینیِ این حجمِ عظیم کاملاً فراتر از توانِ انسان خواهد بود. و این معنی‌ش اینه که نیازمندِ نرم‌افزارهای هوشِ بصری خواهیم بود تا این داده‌ها رو به‌دنبالِ مواردِ موردِ نظر مرور بکنن. و این به این معنى هست که به زودی این پهپادها هستند که به انسان‌ها میگن به چی نگاه کنن، بی برو برگرد.
اما یه انگیزه‌ی قویِ دیگه هم وجود داره که بارِ تصمیم‌گیری رو از انسان‌ها برمی‌داره و به ماشین‌ها منتقل می‌کنه، و اون پارازیتِ الکترومغناطیسیه، که ارتباطِ بینِ پهپاد و اُپراتورش رو قطع می‌کنه. یه مثال از این موضوع رو در سال ۲۰۱۱ دیدیم، جایی که پهپادِ آمریکاییِ دیده‌بانی «RQ-170» به واسطه‌ی یه حمله‌ی «جعلِ جی‌پی‌اس» بر فرازِ ایران کمی سردرگم شد، اما هر پهپادِ هدایت‌ـ‌ازـ‌دوری در معرضِ این نوع حمله قرار داره، و این یعنی پهپادها مجبور خواهند شد که بارِ تصمیم‌گیریِ بیشتری رو بر عهده بگیرن. اون‌ها هدفِ ماموریت‌شون رو خواهند دونست، و بدونِ هدایتِ انسان نسبت به شرایطِ جدید واکنش نشون خواهند داد. اون‌ها سیگنال‌های رادیوییِ خارجی رو نادیده می‌گیرن و خودشون هم سیگنال‌های بسیار کمی رو ارسال می‌کنن.
و در واقع، می‌رسیم به سومین و قوی‌ترین عاملی که بارِ تصمیم‌گیری رو از انسان‌ها به سمتِ اسلحه‌ها سوق میده: «انکارِ موجّه». ما امروز در یک اقتصادِ جهانی زندگی می‌کنیم. تولیداتِ های‌تک (فناوری پیشرفته) داره در بیشترِ قاره‌ها انجام میشه. جاسوسیِ سایبری در حالِ ربودنِ طراحی‌های پیشرفته برای طرف‌های نامعلومه، و در این محیط، احتمالِ خیلی زیادی داره که یه طراحیِ موفقیت‌آمیز پهپاد توی کارخونه‌های طرفِ قرارداد سرِ هم بشه، و توی بازارِ خاکستری پخش بشه. و در چنین شرایطی، وقتی داریم بقایای حمله‌ی انتحاریِ یک پهپاد رو موشکافی می‌کنیم، خیلی سخت خواهد بود که بفهمیم چه کسی اون سلاح رو فرستاده.
بدین ترتیب احتمال کاملا واقعیِ رخ دادنِ یک «جنگِ ناشناس» رو زیاد می‌کنه. این می‌تونه موازنه‌ی ژئوپولیتیک رو واژگون کنه، و دیگه برای یک ملت بسیار دشوار خواهد بود که قدرتِ آتش خودش رو به سمتِ مهاجم نشونه بره و اون می‌تونه موازنه‌ی قرنِ ۲۱ رو از دفاع به تهاجم سوق بده. بدین ترتیب، اقدامِ نظامی به یک گزینه‌ی قابلِ اجرا تبدیل میشه، نه‌ فقط برای کشورهای کوچیک بلکه همچنین برای سازمان‌های جنایت‌کار، شرکت‌های خصوصی و حتی اشخاص قدرتمند. این می‌تونه چشم‌اندازی از جنگ‌سالارانِ رقیبِ هم رو ایجاد کنه که حاکمیتِ قانون و جامعه‌ی مدنی رو تضعیف می‌کنه. حالا اگه پاسخ‌گویی و شفافیت دو شالوده‌ی یک دولتِ انتخابی باشن، تسلیحاتِ رباتیکِ خودکار می‌تونن هر دو رو سست بکنن.
شاید الآن دارین فکر می‌کنین که شهروندانِ کشورهای فوقِ پیشرفته توی هر جنگِ رباتیک از این مزیت برخوردارن که آسیب‌پذیریِ کمتری دارن، به‌خصوص نسبت به کشورهای در حالِ توسعه. اما من فکر می‌کنم که حقیقت درست عکسِ اینه. من فکر می‌کنم که شهروندانِ جوامعِ فوقِ پیشرفته نسبت به تسلیحاتِ رباتیک آسیب‌پذیرتر هستن. و دلیلش رو میشه در یک کلمه خلاصه کرد: دیتا (داده). دیتا به جوامعِ فوقِ پیشرفته نیرو میده. موقعیتِ جغرافیاییِ تلفنِ همراه، فراداده‌های مخابراتی، رسانه‌های اجتماعی، ایمیل، پیامک، داده‌های تراکنش‌های مالی، داده‌های حمل‌ونقل، اینها گنجینه‌ای از داده‌های بلادرنگ درباره‌ی جابه‌جایی‌ها و تعاملاتِ اجتماعیِ مردم هستن. خلاصه‌ی کلام، ما بیشتر از هر مردمِ دیگه‌ای در طولِ تاریخ، برای ماشین‌ها قابلِ رؤیت هستیم، و این درست همون چیزیه که سلاح‌های خودکنترل برای هدف‌گیری بهش نیاز دارن.
چیزی که اینجا دارین می‌بینین، نقشه‌ی تحلیل ارتباط یک گروه اجتماعیه. خط‌ها متصل بودن اجتماعی بین اشخاص رو نشون می‌ده. و این نوع نقشه‌ها می‌تونن به صورت اتوماتیک بر اساس ردپای داده‌هایی که مردم امروزی به جا می‌ذارن ایجاد بشن. این معمولا برای بازاریابی کالاها و خدمات برای جوامع هدف استفاده می‌شه، ولی این یه فناوری دو-لبه است، چون هدف گرفتن در مفهوم دیگه‌ای هم استفاده می‌شه. دقت کنین که افراد خاصی پررنگ شده‌اند. این‌ها مراکز شبکه‌های اجتماعی هستن. این‌ها سازمان‌دهنده، تاثیرگذار و رهبر هستند، و این افراد هم می‌تونن به صورت اتوماتیک ازطریقِ الگوی ارتباطاتشون شناسایی بشن. حالا اگه شما یه بازاریاب هستین، پس شما هم ممکنه اون‌ها رو با نمونه‌ی محصولات هدف بگیرین و سعی کنین که نشان تجاریتون رو از طریق گروه اجتماعی اون‌ها گسترش بدین. ولی اگه شما یه دولت سرکوبگر باشین که به دنبال دشمنان سیاسی می‌گرده، به جاش ممکنه اونارو حذف کنید، نابودشون کنین، توی گروه اجتماعیشون ازهم‌ گسیختگی ایجاد کنین، و اونایی هم که باقی می‌مونن پیوستگی و سازمان‌دهی اجتماعی رو از دست می‌دن. حالا توی دنیایی از سلاح‌های رباتیک ارزون و در حالا گسترش، مرزها حفاظت خیلی کمی رو در برابر تهدیدات کشورهای دور یا سازمان‌های جنایتکار فَرا-ملّی فراهم می‌کنن. جنبش‌های مردمیِ به دنبال تغییر می‌تونن زود شناسایی بشن و رهبرانشون قبل از این که تفکراتشون ارزش و بار حساس و حیاتی پیدا کنه نابود بشن. و تفکراتی که دارن ارزش مهمی پیدا می‌کنن، در واقع همون چیزیه که توی دولت مردمی، فعالیت سیاسی بهش می‌پردازه. سلاح‌های مرگبار ناشناس می‌تونن حرکت مهلک انجام بدن انتخابی آسان برای همه‌ی انواع علائق مورد رقابت. و این می‌تونه آزادی بیان و حرکت‌های سیاسی مردمی رو دل‌سرد کنه، چیزایی که اساس دموکراسی هستن.
و به همین دلیله که به یك عهدنامه‌ی بین‌المللی در رابطه با سلاح‌های رباتیک نیاز داریم، و به طور مشخصص‌تر یه منع بین‌المللی برای گسترش و به‌کارگیری ربات‌های کشنده. ما الآن تعهدهای بین‌المللی در رابطه با سلاح‌های هسته‌ای و بیولوژیک داریم، که با وجود نقص‌هایی، باز هم به طور گسترده‌ای کار کرده و تاثیرگذار بوده‌اند. ولی سلاح‌های رباتیک می‌تونن به همون اندازه خطرناک باشن، چون اون‌ها تقریبا با قطعیت می‌شه گفت که استفاده خواهند شد، و همچنین می‌تونن برای نهادهای دموکراتیک ما نابود کننده باشن،
در نوامبر ۲۰۱۲ وزارت دفاع ایالات متحده بخشنامه‌ای صادر کرد که می‌گه در تمامی تصمیمات منجر به مرگ یک انسان باید حاضر باشه. این دستور موقتا و به طور تاثیرگذاری سلاح‌های خودکنترل رو در ارتش ایالات متحده ممنوع کرد، ولی اون بخشنامه باید دائمی بشه. و می‌تونه زمینه رو برای اقدام جهانی فراهم کنه. چون نیاز به چهارچوبی بین‌المللی و قانونی برای سلاح‌های رباتیک دارم. و همین حالا هم بهش نیاز داریم، قبل از این که حمله‌ای ویران‌کننده به وقوع بپیونده یا یک حادثه‌ی تروریستی‌ای رخ بده که باعث بشه ملل جهان بدون فکر کردن درباره‌ی پیامدهاش بخوان که از این سلاح‌ها استفاده بشه. سلاح‌های رباتیک خودکنترل قدرت بسیار زیادی رو در دستان افراد بسیار اندکی متمرکز می‌کنن که این خودش باعث به خطر افتادن دموکراسی می‌شه.
حالا، منظورم رو اشتباه برداشت نکنید، فکر می‌کنم هزاران کاربرد عالی برای پهپادهای غیرمسلح غیرنظامی وجود داره: مونیتور کردن شرایط محیط زیستی، جستجو و نجات، تدارکات. اگه یه عهدنامه‌ی بین‌المللی در رابطه با سلاح‌های رباتیک داشته باشیم، چطور از مزایای پهپادها و وسایط نقلیه‌ی خودکنترل بهره ببریم در همون حال که از خودمون هم در برابر سلاح‌های رباتیک غیرقانونی محافظت می‌کنیم؟
فکر می‌کنم رازش «شفافیت» خواهد بود. هیچ رباتی نباید توقع حریم خاص خودش رو در یه مکان عمومی داشته باشه.
(تشویق حضار)
هر ربات و پهپاد باید یک ID با امضای رمزنگاری شده که در کارخونه روی اون ثبت شده داشته باشه که بتونه برای ردیابی حرکاتش در فضاهای عمومی استفاده بشه. ما پلاک‌های شماره رو روی ماشین‌ها و هواپیماها داریم. این هم تفاوتی نداره. و هر شهروندی باید بتونه یک برنامه رو دانلود کنه که تراکم پهپادها و وسایط نقلیه‌ی خودکنترل رو که در فضای عمومی اطراف اون‌ها هم الآن و هم در گذشته دارن حرکت می‌کنن نشون بده. و مدیران شهری باید حسگرها و پهپادهای شهری رو برای کشف پهپادهای ولگرد به کار بگیرن، و به جای فرستادن پهپادهایی کشنده از نوع خودشون که برن و اونارو سرنگون کنن، باید مردم رو از وجود اون‌ها آگاه کنن. و در مناطق خیلی فوق‌امنیتی خاص، شاید ربات‌های شهری اونارو به تله بندازن و اونا رو تا یک محل انهدام بمب ببرن.
ولی دقت کنین، این بیشتر یک سیستم ایمنی‌‌ست تا یه سیستم تسلیحاتی. این به ما اجازه خواهد داد تا به خودمون با استفاده از وسایط نقلیه‌ی خودکنترل و پهپادها سود برسونیم در همون حال که همچنان از جامعه‌ی مدنی و آزاد خودمون حفاظت می‌کنیم.
ما باید استفاده و گسترش ربات‌های کشنده رو ممنوع کنیم. بیاین تسلیم وسوسه‌ی جنگ خودکار نشیم. دولت‌های استبدادی و سازمان‌های جنایتکار بدون شک این کارو خواهند کرد، ولی بیاین ما دیگه به اون‌ها ملحق نشیم. سلاح‌های رباتیک خودکنترل قدرت بسیار زیادی رو در دستان افراد ناشناسِ بسیار اندکی متمرکز می‌کنن، و این برای حکومت منتخب مردم نابودگر خواهد بود. بیاین مطمئن بشیم که، حداقل برای دموکراسی‌ها، ربات‌های کشنده تخیلی باقی بمونن.
ممنونم.
(تشویق حضار) ممنونم. (تشویق حضار)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *