چارلز لیم : ساخت ماهیچه برای موسیقی
متن سخنرانی :
وقتي به حس هايمان فكر ميكنيم، معمولاً به دلایل اینکه از منظر بیولوژیکی چرا آنها به تکامل رسیده اند نمی انديشيم. از منظر بیولوژی به چه دلیل تکامل یافته ایم، ما واقعا به حمایت شدن نیازهای تکاملی توسط حس هایمان فکر نمی کنیم. ما واقعا به حمایت شدن نیازهای تکاملی توسط حس هایمان فکر نمی کنیم. ولي احتمالاً دليل شكل گرفتن حس هايمان همین است-- برای محافظت از ما، اجازه زندگی به ما. واقعاً وقتی به حس هايمان توجه می كنيم، يا به حسی که از دست رفته فكر می كنيم، ما واقعا به چیزی شبیه به این فکر میکنیم: توانايی دست زدن به چيزی مجلل، طعم و مزه غذای خوشمزه ای رو چشيدن، بوييدن چيزی خوشبو، و ديدن چيزی زيبا. اين چيزی است كه از حسهايمان انتظار داریم. ما زيبايی می خواهيم، ما فقط عملکرد نمی خواهيم. و در مورد ترمیم یک حس از دست رفته، ما هنوز فاصله زیادی تا توانايی ايجاد زيبايی داريم. و اين مطلبی است كه من دوست دارم يك مقدار با شما درباره اش صحبت كنم.به علاوه در مورد شنوايی. وقتی به اين فكر می كنيم كه دلیل حس شنوایی ما چیست، به توانای شنيدن صدای آلارم يا آژير نمی انديشيم، گرچه كه به طور واضح اين مساله مهمی است. چيزی كه واقعاً می خواهيم به آن گوش دهيم موسیقیست.
(موسیقی)
خوب، بسياری از شما میدونید که این سمفونی شماره هفتم بتهوون است. بسياری از شما می دونيد كه اون ناشنوا بود، يا نزديك ناشنوايی كامل، وقتي اون رو نوشت. حالا می خواهم شما رو تحت تأثير اين قرار بدم که توانایی شنیدن موسیقی تا چه حد غیر معمول است. موسيقی يكی از عجيب ترين چيزهايی است كه وجود دارد. اون صدای مرتعشی در هوا است، موج های كوچكی از انرژی در هوا، كه پرده گوش رو قلقلک ميدن. بطريقی كه با برخورد با پردهی گوشمون كه انرژی رو به سمت استخون های گوش پايينی انتقال می ده، تبديل به سيال تكانی داخل حلزون گوش می شود و سپس به گونه ای تبديل به سيگنال الكتريكی در سلول های عصبی شنوايی می شود و به عنوان احساسی از آهنگ يا قطعه ای از موزيك زيبا به داخل مغز میرسه. و به عنوان احساسی از آهنگ يا قطعه ای از موزيك زيبا به داخل مغز میرسه. اين فرآيند کاملا بصورت انتزاعی، و خيلی خيلی غير معموليه. و مي تونيم فقط در مورد اين موضوع روزها بحث كنيم برای اينكه واقعاً اين رو بفهميم، شنیدن چیزی که احساسیست به چه صورته؟ ازچيزی كه با ارتعاش در هوا شروع می شود(آهنگ)؟
ثابت شده اگر شما شنواییتان را از دست بدهید، بیشتر مردمی که شنواییشان را از دست داده اند شنوایشان را در بخشی که به آن حلزونی گوش میگویند، بخش داخلی گوش از دست داده اند. این بخش هم سطح سلول مو هست که این را انجام میدهند. اگر مجبور باشید که یک حس را انتخاب کنید که از دست بدهید، باید باهاتون صادق باشم و بگم، که ما در بازیابی شنوایی از بازیابی دیگر حس ها بهتر هستیم. در حقیقت، هیچ چیزی نزدیکتر به توانایی بازیابی شنواییمان نیست. و بعنوان یک پزشک و جراح، میتوانم با اعتماد به بیمارانم بگویم که اگر میبایستی یک حس را انتخاب کنند که از دست بدهند، ما از لحاظ پزشکی و جراحی در حوزه شنوایی خیلی پیشرفته هستیم. به عنوان یک نوازنده، میتوانم بگویم که اگر میبایستی ایمپلت(کاشت یک اندام در بدن) حلزونی گوش داشته باشم، اندوگین می شوم، و قلبم خواهد شکست، زیرا میدانم که موسیقی دیگر هرگز همان صدای گذشته را برای من نخواهد داشت.
اکنون، یک ویدئویی را از دختری که ناشنوا متولد شده به شما نشان میدهم. او از حمایت و پشتیبانی بسیار زیادی برخوردار است. مادرش هر کاری که میتواند برایش انجام میدهد. بسیار خوب، لطفا ویدئو را نشان دهید.
(ویدئو) مادر: این یه جغده. جغد، بله. جغد. جغد. بله. نی نی، نی نی . این را میخواهی؟ (بوسه)
چارلز لیم: با وجود همه حمایت و پشتیبانی ای که خانواده این کودک از او میکنند و این آموزش تلقینی ساده، برای کودکی که ناشنوا است، کودکی که ناشنوا به دنیا آمده، برای او در این جهان از لحاظ اجتماعی، آموزشی، فرصت های حرفه ای محدودیت وجود دارد. نمیگویم که آنها نمیتوانند زندگی زیبا و فوق العاده ای داشته باشند. میگویم که آنها با موانعی مواجه خواهند شد که بیشتر مردمی که شنوایی عادی را دارند با آن روبرو نخواهند شد.
از دست دادن قدرت شنوایی و درمان ناشنوایی واقعا در دویست سال گذشته تکامل زیادی یافته است. دقیقا منظورم این است، اونها کارهایی مثل چسباندن اشیائی شبیه به گوش به داخل گوش میکردند و یا قیف به داخل گوش می چسباندند. و این بهترین کاری بود که میتوانستند برای درمان ناشنوایی انجام دهند. و در آن زمان شما حتی به پرده گوش هم نمیتوانستید نگاه کنید. بنابراین این خیلی تعجب آور نبود که درمان مناسب و خوبی برای ناشنوایی نباشد.
امروزه ما ایمپلت حلزونی گوش چند کاناله مدرن داریم، که یک روش درمان سرپایی است. و با یک جراحی داخل گوش داخلی قرار میگیرد. انجام این جراحی بین یک ساعت ونیم تا دو ساعت وقت میبرد، بستگی به این دارد که کجا انجام شود، که تحت بیهوشی کامل انجام میشود. و در پایان، شما چیزی شبیه به این را خواهید داشت جایی که الکترودها به شکل یک حلقه در داخل حلزون قرار داده میشوند. در واقع، در مقایسه با گوش داخلی طبیعی این کمی زمخت بی قواره است.
اما اینجا همان دختر بچه است که حالا این نوع گوش در او کاشته شده است. این ده سال بعد اوست. و این ویدئویی است که توسط دکتر جان نیپارکو سرگروه جراحیم، کسی که گوش حلزونی را برای او کاشت گرفته شده. اگر ممکن است لطفا ویديو را نشان دهید.
(ویدئو) جان نیپارکو: خُب دو تا کتاب نوشتی؟
دختر: من دو تا کتاب نوشته ام. (مادر: اون یکی روزنامه بود یا کتاب؟) دختر: نه، اون یکی یه کتاب بود. (مادر، بسیار خوب.)
ج.ن: این کتاب هفت فصل دارد، و آخرین فصل به نام "چیزهای خوب در مورد ناشنوا بودن." آیا نوشتن این فصل را به یاد می آوری؟
دختر: بله، من نوشتن تمامی فصلها را به یادم می آرم.
ج.ن: بله. دختر: بعضی اوقات خواهرم یه جورایی مزاحمم بود. خُب یه راهی پیدا کردم که توسط او اذیت نشوم.
جان نیپارکو :آهان، و اون کیه؟
(دختر) هالیِ . (جان نیپارکو: بسیار خوب.)
مادر: خواهرش. (ج.ن: خواهرش) دختر: خواهرم.
ج.ن: تو چطوری میتونی از اذیت شدن توسط او جلوگیری کنی؟
من فقط سی.آی را بر میدارم، و دیگه چیزی نمیشنوم. ( خنده تماشاگران) این خیلی کار آمده و به درد بخوره.
ج.ن: خُب پس چیزایی که اونجا گفته میشه رو نمیخوای بشنوی؟
دختر: نه.
چ.ل: او فوق العاده است. و هیچ دلیلی وجود نداره که اون رو یک موفقیت عظیم در نظر نگیریم. اون موفقیته. این داستان یک موفقیت بزرگ برای سیستم درمانی مدرنه. با این حال، علی رغم این امکان باورنکردنی که برخی از کاربران ایمپلنت حلزونی گوش در گفتار نشان میدهند، هنگامی که شما رادیو را روشن میکنید آنها نمیتوانند موسیقی را اصلا بشنوند. در حقیقت، بیشتر کاربران ایمپلنت واقعا با شنیدن موسیقی مشکل دارند و آن را دوست ندارند زیرا صدا بسیار بد است. بنابر این زمانی که ایده بازگردانیدن زیبایی به زندگی فردی پیش میآید، هنگامی که بحث شنوایی پیش میاید ما راه طولانی ای در پیش داریم .
و دلایل زیادی برای این هست. در ابتدا این حقیقت رو مطرح کردم که موسیقی دارای ظرفیت های متفاوتی است به دلیل اینکه موسیقی انتزاعیست. زبان بسیار متفاوت است. زبان بسیار دقیق است. در حقیقت، تمامی دلایلی که ما آن را بکار میگیریم به خاطر این است که معنایی و اختصاصیست. هنگامی که یک واژه را بیان میکنید، شما به اینکه درست فهمیده و درک شود اهمیت میدهید. هنگامی که صحبت میکنید، به اینکه واژه صدای زیبایی بدهد اهمیتی نمیدهید. هنگامی که صحبت میکنید، به اینکه واژه صدای زیبایی بدهد اهمیتی نمیدهید.
موسیقی کاملا متفاوت است. هنگامی که موسیقی را میشنوید، اگر صدای خوبی نداشته باشد، پس هدف از شنیدن چیه؟ واقعا گوش کردن به موسیقی میتونه خیلی کار بیهوده ای باشه هنگامی که صدای آن برای شما خوب نباشد. آوای موسیقی بسیار خشن تر از زبان است. میتوانید در این شکل این را ببینید، که محدوده فرکانس و محدوده دسیبل، محدوده دینامیکی موسیقی به مراتب بیشتر ناهمگنتر است. خُب اگر ما بخواهیم کاملترین ایمپلنت حلزونی گوش را طراحی کنیم، چیزی که باید سعی کنیم که انجام بدهیم، اینه که توانایی انتقال موسیقی رو به عنوان هدف قرار بدیم. زیرا من همواره موسیقی را اوج و قله حس شنوایی میبینیم. اگر بتوانید موسیقی بشنوید، شما توانایی آن را دارید که هر چیزی را بشنوید.
مشکل در ابتدا با فهم و و درک زیر و بم بودن صدا در موسیقیست. منظورم اینه، بیشتر ما میدانیم که زیر و یا بم بودن صدا اساسی ترین ساختار موسیقی است. و بدون توانایی فهم و درک خوب زیر و بم بودن صدای موسیقی ، ملودی و آهنگ چیزی بسیار متفاوت است-- هارمونی و چیزهایی شبیه اون رو که اصلا فراموش کنید. این قطعه پیش درآمد اثر 'رخمانیف' است که بصورت دیجیتالی تنظیم شده. اگر میشه لطفا اون رو پخش کنید.
(موسیقی)
بسیار خوب، اگر ما فرض کنیم که در یک بیمار با ایمپلنت حلزونی گوش درک زیر و بم بودن صدای موسیقی به اندازه دو اکتاو صورت نپذیرد، بیایید ببینید که چه اتفاقی می افتد زمانی که ما این را بصورت تصادفی به یک نیم نُت تبدیل میکنیم. اگر یک نیم نُت، از زیر و یا بم بودن صدای موسیقی توسط کاربران ایمپلنت حلزونی گوش درک و فهمیده شود، مابسیار خوشحال خواهیم شد. ادامه بده و این را پخش کن.
(موسیقی)
هدف من از نشان دادن این به شما اینه که به شما نشان دهم که موسیقی در برابر تخریب شدن و تنزل یافتن خیلی قوی نیست. اگر کمی اون رو تحریف کنید، بخصوص در زیر وبم بودن، شما اون رو تغییر داده اید. و این تغییر ممکنه برای شما خوشایند باشه. این نوعی هیپنوتیزمه. اما این روش مطمئنا مقصود و هدف موسیقی نبوده. و شما همان چیزی را که که اکثر مردم که شنوایی طبیعی دارند می شنوند را نمیشنوید.
و مشکل دیگری که پیش میآید، نه فقط توانایی مجزا کردن صدای زیر و بم است، بلکه توانایی مجزا کردن صدا ها است. بیشتر کاربران ایمپلنت حلزونی گوش نمی توانند تفاوت بین یک سازهای موسیقی را بگویند. اگر ممکنه این دو قطعه صوتی را با توالی پخش شوند. (ترومپت) این ترمپت است. و دومی (ویلون) این یک ویلونه. این دو شکل موجی مشابهی دارند. هر دو آنها سازهای پایدار هستند. کاربران ایمپلنت حلزونی گوش نمیتوانند تفاوت بین این سازها را بگویند. کاربران ایمپلنت گوش حلزونی نمیتوانند تفاوت بین این سازها را بگویند. کیفت صدا، رنگ صدا رو تشخیص نمیدهند من دوست دارم زنگ صدا رو 'صدای صدا' بنامم -- آنها ابدا نمیتوانند تفاوت این گونه چیزها را متوجه شوند. این امپلنت کیفیت موسیقی را که معمولا چیزهایی مانند حرارت انجام میدهند را ، انتقال نمیدهد. این امپلنت کیفیت موسیقی را که معمولا چیزهایی مانند حرارت انجام میدهند را ، انتقال نمیدهد.
اگر به مغز فردی که ایمپلنت حلزونی گوش دارد نگاه کنید و براشون سخنرانی بزارید که گوش کنند، و براشون ریتم بزارید و ملودی بزارید که گوش کنند، چیزی را که خواهید یافت این است قشر شنوایی در زمان سخن گفتن بیشترین فعالیت دارد. شما ممکنه فکر کنید چونکه این ایمپلنت برای شنیدن گفتار بهینه شده، اونها برای شنیدن گفتار طراحی شده اند. اما اگر به ملودی و یا آهنگ نگاه کنید، چیزی که می یابید اینه که فعالیت کمی در قشر مغز کاربران ایمپلت در مقایسه با افراد با شنوایی طبیعی وجود داره. خُب به هر دلیلی، این ایمپلنت در تحریک قشر شنوایی در درک ملودی موفق نیست. این ایمپلنت در تحریک قشر شنوایی در درک ملودی موفق نیست.
حالا سوال بعدی این است که، خوب صدای واقعی این چگونه است؟ حالا سوال بعدی این است که، خوب صدای واقعی این چگونه است؟ ما مطالعاتی انجام دادیم که بفهمیم که واقعا کیفیت صدا برای کاربران ایمپلت چیست. ما مطالعاتی انجام دادیم که بفهمیم که واقعا کیفیت صدا برای کاربران ایمپلت چیست. قصد دارم دو قطعه موسیقی از 'آشر' برایتان پخش کنم، یکی عادی و معمولی است و دیگری تقریبا فرکانس بالا و فرکانس پائین را ندارد، و نه حتی فرکانسهای میانی را. پخشش کنید.
( موسیقی)
( موسیقی با فرکانس محدود)
من بیمارانی داشتم که بهم میگفتند این صداها عینا مثل هم هستنتد. آنها نمیتوانند تفاوت کیفیت صدا بین دو قطعه موسیقی را فرق بگذارند. آنها نمیتوانند تفاوت کیفیت صدا بین دو قطعه موسیقی را فرق بگذارند. باز هم میگم، ما از هدفی که میخواهیم بهش برسیم، بسیار بسیار دور هستیم.
سوالی به ذهن من میآید: آیا امیدی (برای بهبودی) وجود دارد؟ بله ، امیدی هست. نمیدونم آیا کسی او را میشناسه. این ... آیا کسی میشناسه؟ این بهتوونه. حالا چطوری ما میدونیم جمجمه بتهوون به این شکله؟ زیرا او نبش قبر شد. معلوم شده که استخوان جمجمه بالایی او بعد از مرگش برداشته شده تا علت ناشنوایی او را پیدا کنند، به همین علت است که او گل قالب گیری در جمجمه اش دارد و جمجمه اش در یک طرف سر برآمده است . اما او مدتی بعد از از دست دادن شنوایش موسیقی سرائید. اما او مدتی بعد از از دست دادن شنوایش موسیقی سرائید. ای حاکی از آن است که، حتی در صورت از دست دادن شنوایی ، استعداد برای موسیقی باقی می ماند. اعصاب مغز برای موسیقی باقی میمانند.
من بسیار خوش شناس بودم که با دکتر دیوید ریوگو کار کردم جایی کا ما روی گربه های ناشنوا که سفید هم بودند کار میکردیم و سعی میکردیم بفهمیم وقتی ما ایمپلنت حلزونی گوش برای اونها می گذاریم چه اتفاقی میافتد. این یه گربه است که برای غذا به صدای ترومپت واکنش نشون میده.
(موسیقی)
بتهوون او را هیجان زده نمیکند. (موسیقی) " پیش درآمد ۱۸۱۲" هم واسش ارزشی ندارد. (ترمپت) اما هنگامی که برای غذا صداش میکنند از جا می پرد! (ترمپت)
چ.ل: من نمیگم که گربه صدای ترمپت را به طریقی که ما آن را می شنویم میشنود. چ.ل: من نمیگم که گربه صدای ترمپت را به طریقی که ما آن را می شنویم میشنود. من اشاره بر این دارم که با آموزش و تربیت، صدای یک موسیقی بطور معنی داری من اشاره بر این دارم که با آموزش و تربیت، صدای یک موسیقی بطور معنی داری میتواند حتی در یک گربه نفوذ کند. اگر ما تلاش مستقیمی نسبت به آموزش و تربیت کاربران ایمپلنت گوش حلزونی داشتیم-- اگر ما تلاش مستقیمی نسبت به آموزش و تربیت کاربران ایمپلنت گوش حلزونی داشتیم-- چونکه در حال حاضر هیچ تلاشی در این زمینه صورت نمیگیرد، هیچ استراتژی برای توانبخشی وجود ندارد، در واقع پیشرفتهای بسیار کمی در تکنولوژی برای بهبودی موسیقی صورت گرفته-- ما راه طولانی را داریم.
و حالا میخواهم به شما آخرین ویدئو را نشان بدهم. او یکی از شاگردان منه به اسم جوزف که من شانس خوبی داشتم که برای سه سال با او در آزمایشگاهم کار کنم. او ناشنواست و پیانو نواختن را پس از دریافت ایمپلنت گوش حلزونی یاد گرفته. او ناشنواست و پیانو نواختن را پس از دریافت ایمپلنت حلزونی گوش یاد گرفته. و این یک ویدئو از جوزف است.
(موسیقی)
(ویدئو) جوزف: من در سال ۱۹۸۶ به دنیا آمدم. و حدود چهار ماهه که بودم، تشخیص داده شده که من عمیقا ناشنوا هستم و شنواییم شدیدا از دست رفته. در مدت کوتاهی، من سمعک گذاشتم. اما با اینکه این سمعکها قوی ترین سمعکهای موجود آن زمان در بازار بودند، اما با اینکه این سمعکها قوی ترین سمعکهای موجود آن زمان در بازار بودند، خیلی مفید نبودند. خُب به همین دلیل، من میبایستی مقدار زیادی به لب خونی تکیه میکردم، و واقعا نمی تونستم بشنوم که مردم چی میگن. هنگامی که دوازده ساله بودم، در سنگاپور من یکی از اولین کسانی بودم که ایمپلنت گوش حلزونی در گوشم قرار گرفت. در سنگاپور من یکی از اولین کسانی بودم که ایمپلنت حلزونی گوش در گوشم قرار گرفت. و در مدت کوتاهی پس از قرار دادن امپلنت حلزونی گوش، من شروع به یادگیری پیانو کردم. این واقعا عالی بود. از آن زمان من هرگز به گذشته برنمیگردم.
چ.ل: جوزف فوق العاده است. او پر استعداد و درخشانه. دانشجوی پزشکی در دانشگاه یل هست، او به جراحی حرفه ای فکر میکنه-- یکی از اولین اشخاص ناشنا که به تخصص جراحی فکر میکند. هیچ کجای دنیا جراح ناشنوا وجودنداره. و این واقعا مسئله بی سابقه ایست، و همه این زیبایی ازاین تکنولوژیست. در حقیقت او مثل یک نوشته از پیش تعیین شده ای میتواند برای مغزش پیانو بنوازد.(و در حقیقت او جوری پیانو میزنه) در حقیقت که انگار نوازندگی داخل مغزش نوشته شده. حقیقت اینه که شما می توانید پیانو را بدون کاشت حلزونی گوش هم بنوازید، چون تنها کاری که شما می بایستی انجام دهید اینه که کلیدها را در زمان مناسب فشار دهید. در واقع شما نیازی به شنیدن آن ندارید. میدانم که او به خوبی نمیشنود، چون وقتی روی آهنگ آواز میخوند من صداشو شنیدم. (خنده تماشاگران) و این یکی از بدترین چیزهاست--- دلگرم کننده، اما هولناکه. (خنده تماشاگران) و یقینا امید بسیاری هست، اما کارهای زیادی هست که نیاز است که انجام شود.
خُب فقط میخواهم با چند کلمه نتیجه گیری کنم. هنگامی که بازگرداندن شنوایی پیش می آید، ما قطعا پیشرفت زیادی کردیم، پیشرفت باورکردنی، اما راه طولانی تری را در پیش داریم، هنگامی که ایده بازگرداندن بدون نقص و کامل شنوایی پیش می یاد. اجازه دهید همین حالا به شما بگویم، این بسیار خوبه که همه ما با یک سخنرانی خوشحال شویم. اما من به شما میگویم، اگر ما شنوایمان را از دست بدهیم، اگر هر یک از شما اینجا شنوایش را از دست بده، میخواید شنوایی کاملتان بازگردانیده شود. شما شنوایی در حد متوسطی نمیخواهید، شما شنوایی کامل میخواید. ترمیم و عملکرد اساسی حسی ، حیاتیست. منظورم این نیست که حقیقت اهمیت بازیابی عملکرد اصلی را دست کم بگیرم. منظورم این نیست که حقیقت اهمیت بازیابی عملکرد اصلی را دست کم بگیرم. بلکه این است که واقعا توانایی برای درک زیبایی که در آن ما می توانیم از آن الهام بگیریم را بازگردانیم. و فکر نمیکنم از تلاش برای بدست آوردن زیبایی دست بکشیم.
میخواهم از وقتی که به من دادید تشکر کنم.
( تشویق تماشاگران)