اختراع دانشمندی نوجوان برای ترمیم زخمها
(خنده)
اوه!
(خنده)
باشه، منظورم جوانتر و کوتاهتر است.
(خنده)
اگر تصورش ممکن است. اما از زمانی که یک دختر جوان بودم، همیشه چگونگی کار کردن جهانمن را مجذوب خود میکرد. پس این، در همان ابتدا، من را به سمت حوزههایریاضیات و شیمی هدایت کرد. من همچنان ادامه میدادم و میدادم،و در حالی که به جلو میرفتم، متوجه شدم که تمام حوزههای علمبه هم پیوسته هستند. و بدون یکی از آنها، بقیه کم ارزش یا بیارزش هستند.
من از ماری کوری و موزهعلوم محلیام الهام گرفتم، تصمیم گرفتم این سؤالات را از خودم بپرسم و مشغول تحقیقات مستقل خودم شوم، فرقی نمیکند که در گاراژیا اتاق خوابم باشد.
شروع به خواندن مقالههای مجلات کردم، شروع به شرکت در رقابتهای علمی کردم، شروع به شرکت در نمایشگاههای علمی کردم، هر کاری میتوانستم انجام دادم تا دانشی را که به شدتمیخواستم بدست آورم. پس زمانی که مشغول آموختن ساختمان بدنبرای یک مسابقه بودم، با موضوعی به نام زخمهای مزمن مواجه شدم. و چیزی که نظرم را به خودجلب کرد، آماری بود که نشان میداد تعداد افراد مبتلابه زخمهای مزمن در ایالات متحده از مجموع مبتلایان به سرطان پستان، سرطان روده بزرگ، سرطان ریهو سرطان خون، در مجموع، بیشتر است. صبر کنید. پس یک زخم مزمن چیست؟
(خنده)
و چرا من از راهپیمایی ۵ کیلومتری زخمهای مزمن چیزی نشنیدهام؟ چرا حتی اصلاً چیزی کلیدر مورد زخم مزمن نشنیدهام؟
(خنده)
پس بعد از این که از آنسؤالات اولیه رد شدم، و سؤالی که به شما توضیح خواهم داد، یک زخم مزمن، اساساً زمانی به وجود میآیدکه کسی دچار یک زخم معمولی بشود اما نتواند به صورت عادی آن را درمان کند چون بیمار قبل از آن دارای شرایطی بوده است، که در بیشتر موارد، دیابت است.
آمارهای سرسامآور بیشتری برایپیدا کردن وجود داشت همزمان با این که تحقیقم را ادامه میدادم. تنها در سال ۲۰۱۰، ۵۰ میلیارد دلار در سطح جهان برایدرمان زخمهای مزمن هزینه شده بود. علاوه بر این، برآورد شده کهحدود دو درصد از جمعیت جهان در طول عمر خود در نقطهایبه زخم مزمن دچار میشوند. این بیمعنی بود.
پس همزمان با شروع تحقیقات بیشتر، متوجه شدم که یک همبستگی میان سطح رطوبت درون پانسمان زخم و میزان بهبودی زخم مزمن وجود دارد. پس تصمیم گرفتم، چرا چیزی طراحی نکنم که سطح رطوبت زخم را اندازه بگیرد تا بتواند به دکترها و بیماراندر درمان بهتر زخمها کمک کند. و اساساً، فرآیند التیام زخم را تسریع کند. این دقیقاً کاری است که آن را شروع کردم. به عنوان یک فرد ۱۴ ساله که در گاراژش که به آزمایشگاه تبدیل شده بود، کار میکرد، محدودیتهای زیادی داشتم. بیشتر این که هیچ کمک هزینهاینگرفته بودم، پول زیادی دریافت نکرده بودم، و منابع زیادی نیزدر اختیارم قرار نداده بودند. علاوه براین، معیارهای زیادی هم داشتم. از آنجایی که محصول باید میتوانستبه راحتی در ارتباط با بدن کار کند، باید سازگار با بافت زنده میبود، باید کم هزینه میبود، چرا که آن را با پول خودم طراحی میکردم. همچنین باید امکان تولید انبوه را میداشت، چون میخواستم در هر جاییبرای هر کسی ساخته شود.
بنابراین، یک الگوی اولیه تهیه کردم. در سمت چپ، الگوی اولیه طرح من را میبینید، که نشاندهنده یک نمای کلیو یک نقشه تجمعی است. نقشه تجمعی یعنی محصول کلی از اجزای واحد متفاوتی تشکیل شده که باید هماهنگ با هم کار کنند. و چیزی که آنجا نشان داده شده،یک آرایش محتمل است.
پس این دقیقاً چیست؟ من شروع به آزمایش حسگرهایم کردم و مثل همه دانشمندانی کهدر کار خود به مشکل برمیخورند، من هم چند مشکل در اولین نسل حسگرهایم داشتم. اول از همه، نمیتوانستم بفهمم چگونه جوهر ذرات نانو رابه کارتریج کاغذ چاپ منتقل کنم بدون این که آن را برتمام نقاطفرشم بریزم. این مشکل اول بود. مشکل دوم این بود که نمیتوانستم دقیقاً حساسیتحسگرهایم را کنترل کنم. نمیتوانستم درجه آنها را کم یا زیاد کنم، هیچکاری در این رابطهنمیتوانستم انجام دهد. پس چیزی میخواستم تا آن را حل کنم. مشکل اول به راحتی با جستجو درeBay و آمازون حل شد برای سرنگهایی کهمیتوانستم استفاده کنم. مشکل دوم، البته، نیازمندفکر بیشتری بود.
بنابراین، این جایی است که اینفاکتورها دخیل هستند. پس کاری که یک منحنی پوشش فضا انجام میدهد این است که تمامی نواحی را که در یک واحدمربع واقع میشوند را هدف قرار دهد. و با نوشتن برنامه رایانهای،شما میتوانید تکرارهای مختلفی داشته باشید از منحنیهای مختلفی، که بطور رشد کنندهای به یک واحدمربع نزدیک میشود، اما هرگز بطور کامل به آن نمیرسد. پس حالا میتوانستم ضخامت،و اندازه را کنترل کنم، میتوانستم هرکاری میخواهم با آن انجامدهم، و میتوانستم نتایجم را پیشبینی کنم. پس شروع به ساختن حسگرهایم و آزمایش کردن دقیقتر آنها کردم، با استفاده از پولی که از جوایزعلمینمایشگاه قبلی بدست آورده بودم. در انتها، باید این اطلاعات را به هم متصل میکردم تا خوانده شوند. پس آنها را با یک تراشه بلوتوث متصل کردم، که شما اینجا میتوانید توسط تصاویربرنامه در سمت راست ببینید. و کاری که آن انجام میدهد این است که هرکسمیتواند روند زخمهایش را ببیند، و میتواند از طریقیک اتصال بیسیم منتقل شود به دکتر، به بیمار یا هر کس دیگریکه به آن احتیاج دارد.
[ادامه آزمایش و پالایش]
بنابراین در انتها، طراحی من موفق بود -- اگرچه، علم هرگز تمام نمیشود. همواره چیزی برای انجام دادن،چیزی برای پالایش شدن، وجود دارد. پس این آن چیزی است که من هم اکنوندر روند انجام آن هستم. اگرچه، چیزی که آموختم این بود که چیزی که اهمیت بیشتری دارد ازچیزی که واقعاً طراحی کردم نگرشی است که در طول انجام این کار داشتم. و آن نگرش این بود، اگرچه من یک فرد ۱۴ ساله هستم که در گاراژش مشغول به کار است بر روی چیزی که بطور کامل درکش نمیکند، همچنان میتوانم تفاوتی ایجاد کنمو در این زمینه همکاری کنم. و این چیزی بود که برای ادامه دادنالهام بخش من بود، و امیدوارم که افراد بیشتری رابرای انجام کارهای مشابه، الهام ببخشد حتی اگر درمورد آن خیلی مطمئن نیستند. پس امیدوارم که این پیغامی باشدکه همه شما امروز دریافت میکنید.
سپاسگزارم.
(تشویق)