لاکشیم پراتری درباره نامه نگاری
متن سخنرانی :
خب فکر کردم، " راجع به مرگ صحبت می کنم." به نظر میاد امروز شور و شوق زیادی برایش باشد. در واقع، این در باره مرگ نیست. مرگ اجتناب پذیر و حشتناک است، ولی چیزی که میخواهم راجع به آن صحبت کنم در واقع این است که، من فقط مجذوب میراث مردم هنگامی که می میرند هستم. این چیزی که می خواهم راجع به آن صحبت کنم.خب آرت باچوالد( کمدین آمریکایی) میراث شوخ طبعی را بصورت یک ویدئویی به ارث گذاشت که خیلی زود پی از مرگش پدیدار شد، می گوید، " سلام، من آرت راجوالد هستم، وبه تازگی مردم." من مایک را در گالاپاگوس طی سفری که از تد برنده شده بودم، ملاقات کردم، یاداشتی را در فضای مجازی از خود باقی گذاشت ، که در وقایع مبارزه خود با سرطان را در آن می نوشت . یاداشتی را در فضای مجازی از خود باقی گذاشت ، که در وقایع مبارزه خود با سرطان را در آن می نوشت . پدر من میراثی از دست نوشته هایش از طریق نامه و یاداشت برای من باقی گذاشت. پدر من میراثی از دست نوشته هایش از طریق نامه و یاداشت برای من باقی گذاشت. در دو سال آخر عمرش، هنگامی که بیمار بود، او دفترچه ای از افکار خودش در باره من را تهیه کرد. او درباره نقاط قوت و ضعف من نوشت و پبشنهادات ملایمی برای بهبود آنها کرد، با بیان حوادث خاص، آینه ای از زندگی من در برابرم قرار داد.
پس از مرگ او، متوجه شدم، دیگر کسی برای من نمی نویسد. هنر دست خط نویسی در حال ناپدید شدن است. من هم طرفدار نامه الکترونیکی نوشتن و فکر کردن در حین تایپ کردن هستم، اما چرا عادات قدیمی را برای چیزی جدید ترک می کنیم؟ چرا ما نمی توانیم در زندگیمان نامه نگاری و ایمیل را با هم داشته باشیم ؟ بعضی وقت ها می خواهم همه این سالهایی را که بسیار مشغول بودم را با همنشینی و گفتگو با پدرم مبادله کنم، بعضی وقت ها می خواهم همه این سالهایی را که بسیار مشغول بودم را با همنشینی و گفتگو با پدرم مبادله کنم، همه این سالها را با یک بار در آغوش گرفتن او، عوض کنم اما دیگر بسیار دیر است. همه این سالها را با یک بار در آغوش گرفتن او، عوض کنم اما دیگر بسیار دیر است. اما هنگامی که من نامه های او را می خوانم، کاغذی که او با دستانش لمس کرده در دستان من است، و احساس می کنم با او ارتباط برقرار می کنم.
خب شاید همه ما باید برای فرزندانمان ارثیه ارزشمندی باقی بگذاریم، نه ارثیه مالی. خب شاید همه ما باید برای فرزندانمان ارثیه ارزشمندی باقی بگذاریم، نه ارثیه مالی. یک چیز ارزشمند قابل لمس شخصی-- یک کتاب امضا شده، یک نامه روح افزا. اگر این الهام بخش تعدادی از مخاطبان قدرتمند تد برای خرید یک کاغذ زیبا باشد-- اگر این الهام بخش تعدادی از مخاطبان قدرتمند تد برای خرید یک کاغذ زیبا باشد-- جان، این قابل بازیافت خواهد بود-- و و یک نامه زیبا برای آنهایی که دوستشان دارد، بنویسد، جان، این قابل بازیافت خواهد بود-- و و یک نامه زیبا برای آنهایی که دوستشان دارد، بنویسد، در واقع ممکن است که ما انقلابی را شروع کنیم که شاید فرزندانمان به کلاس خط بروند.
پس چه چیزی را برنامه ریزی می کنم که برای پسرم باقی بگذارم؟ من کتابهای دست نوشته را جمع آوریی کردم همچنین سد دی ها را، کسانی از شما مخاطبان که نویسنده هستند را برای آنها تعقیب می کنم-- کسانی از شما مخاطبان که نویسنده هستند را برای آنها تعقیب می کنم-- من برنامه ریزی کردم که دست نوشته هایم را منتشر کنم. از آنجا که من شاهد بلعیدن شدن جسد پدرم توسط آتش بودم، در سوزاندن او را تنطیم کردم و نوشتم. هیچ ایده ای که که چگونه این کار را انجام بدهم ندارم، ولی من متعهد به تدوین افکار و ذهنیت او و خودم در کتابی هستم، و کتاب منتشر شده را برای پسرم باقی خواهم گزارد.
علاقمندم که با چند جمله از آنچه برای مراسم سوزاندن پدرم نوشتم بحث را تمام کنم. علاقمندم که با چند جمله از آنچه برای مراسم سوزاندن پدرم نوشتم بحث را تمام کنم. و کسانی که زبان شناس هستند، لطفا دستور زبان را عفو کنند، چرا که در 10 سال گذشته به آن نگاه نکرده ام. و کسانی که زبان شناس هستند، لطفا دستور زبان را عفو کنند، چرا که در 10 سال گذشته به آن نگاه نکرده ام. برای اولین بار این را برداشتم که اینجا بیاورم. " تصویری در قاب، خاکستر در بطری، انرژی بی حدی در بطری محدود شده، " تصویری در قاب، خاکستر در بطری، انرژی بی حدی در بطری محدود شده، که مرا وادار به پذیرش حقیقت می کند، که مرا وادار به بالغ شدن می کند. که مرا وادار به پذیرش حقیقت می کند، که مرا وادار به بالغ شدن می کند. ( صدای ) تو را شنیدم و مدانم که می خواهی من قوی باشم، اما اکنون،من در حال مکیده شدن ، احاطه شدن و خفه شدن توسط آب های مواج عاطفی هستم، اما اکنون،من در حال مکیده شدن ، احاطه شدن و خفه شدن توسط آب های مواج عاطفی هستم، تمایل شدید به پاک کردن روحم، یک بار دیگر برای ظهور جای پای سفت ومحکم برای ادامه مبارزه و شکوفایی تلاش می کنم، تمایل شدید به پاک کردن روحم، یک بار دیگر برای ظهور جای پای سفت ومحکم برای ادامه مبارزه و شکوفایی تلاش می کنم، همانطور که شما به من آموختید. زمزمه های دلگرم کننده شما در گرداب ناامیدی من، نگهدارنده من است و مرا به ساحل سلامت عقل می رساند تا دوباره زندگی کنم و دوباره دوست بدارم. نگهدارنده من است و مرا به ساحل سلامت عقل می رساند تا دوباره زندگی کنم و دوباره دوست بدارم. سپاسگزارم