«هیچ چیز معلوم نیست» / «آنسوی کوه، پشت دریا»
متن سخنرانی :
(موسیقی)(آواز) عروسی دو جوان بود و بزرگترهابرایشان آرزوی خوشبختی میکردند.
پیدا بود که پیِر حقیقتا عاشق مادمازل است.
آه، و حالا عروس و داماد جوان ناقوس کلیسا را به صدا در آوردند.
بزرگترها میگویند،زندگی همین است (فرانسوی)،
معلوم نیست که چه خواهد شد. نه، نه.
آن دو آپارتمانی دوخوابه گرفته،با ارزانفروشی «روباک»، مبلهاش کردند.
یخچال قدیمیشان پر بوداز غذاهای حاضری و آبجو زنجبیلی. آه، اما وقتی پیر کار پیدا کرد، درآمد اندکش وضعشان را بهبود داد.
بزرگترها میگویند،زندگی همین است (فرانسوی)،
از کجا معلوم چه خواهد شد.
چیزی معلوم نیست.
یک ماشین کمکارکرده خریدند،که قرمز آلبالویی مدل ۱۹۵۳ بود.
با آن تا نیواورلئان رفتند تاسالگرد ازدواجشان را جشن بگیرند. آه، همینجا بود که پیِر با دختر زیبا ازدواج کرد.
بزرگترها میگویند،زندگی همین است (فرانسوی)،
از کجا معلوم چه خواهد شد.
نه، نه، چیزی معلوم نیست.
نه، نه، چیزی معلوم نیست.
چیزی معلوم نیست.
چیزی معلوم نیست.
نه، نه، چیزی معلوم نیست.
(تشویق و هلهله)
ممنونم.
اخیرا این فرصت استثنایی را داشتمکه در جستجوی درخشانترین کارها باشم بین انبوه ترانههایی که«استودیو شطرنج» منتشر ساخته، شرکتی در شیکاگو که در دهههای۱۹۵۰ و ۶۰ در آمریکا خیلی فعال بود و موسیقیاش در کل دنیا پخش شد. و ترانههایی که امشب میخوانم از آلبومی است که اخیرا منتشر کردهامبه اسم «بازی شطرنج»، در ادای احترامبه آن ترانههای درخشان. و این افراد پیشگامان واقعیراکاند رول، سول، و ریتماند بلوز بودند به شکلی که امروز میشناسیم.
(تشویق)
(موسیقی)
(آواز) آنسوی کوه، پشت دریا،
دختری منتظر است،
او چشم به راه ... من است.
(موسیقی)
آنسوی رود، پشت تمام ابرها،
او باد را به صدا درآورده.
آنسوی کوه، دختری منتظرم است.
(موسیقی)
به شنها بگو، به هر برگی از علفها،
لطفا به باد بگویید معشوقم رابا خود بیاورد.
آنسوی کوه، دختری منتظر من است.
به ماه بالاسر -- به ماه در آسمان بگو.
به پرندگان در پرواز بگو
که آنسوتر از کوهها ... معشوقم منتظرم است.
آه، در هر شب تاریک پرستارهای،
آه، چه رازی است این راز سر به مهر.
آنسوی کوه، دختری منتظرم است.
به ماه بالاسر -- به ماه در آسمان بگو.
به پرندگان در پرواز بگو
که آنسوتر از کوهها معشوقم منتظرم است.
در شبهای تاریک پرستاره،
آه، چه رازی است این راز سر به مهر.
آنسوی کوهها، دختری منتظرم است.
چشم به راه من است.
آه، او منتظرم است.
میدانم، میدانم، میدانم،میدانم، میدانم.
آه، میدانم، میدانم، میدانم،میدانم، میدانم.
آه، میدانم، میدانم، میدانم،میدانم، میدانم. آه، آه، آه، آه.
(تشویق و هلهله)