شاید شما هم به طور تصادفی در شرکتهای دخانیات سرمایه گذاری کرده باشید
متن سخنرانی :
در سال ۲۰۰۱ پزشک تازه کار و پرانرژی بودم که میخواست دنیا را نجات دهد. در اولین شغلم به مدت سه ماهدریک بخش مربوط به سرطان ریه کار میکردم. تقریبا تمام بیماران من سیگاری بودندیا سیگار را ترک کرده بودند و بیشتر آنها سیگارکشیدن را از کودکی یا اوایل نوجوانی شروع کرده بودند. به رغم زندگی در کشوری زییا و ثروتمند، با دسترسی به بهترین داروها، تقریبا تمامی بیماران من مردند. همه از زیانهای دخانیات آگاهاند، اما وقتی تاثیرمستقیم آن را روز به روز میبینی، حس بسیار عمیقی به جا میگذارد.ده سال بعد!من یک متخصص پرتودرمانی سرطان هستم با آگاهی کامل از آثار مخرب مصرف دخانیات در کافه بیمارستان نشستهام،و این اولین جلسه من با نماینده صندوق بازنشستگی بود. مطمئنم میتوانید تصور کنید،هیجانانگیز بود.
(خنده حضار)
به من گفت که من در گزینه پیشفرض هستم. و من گفتم: «گزینه؟یعنی گزینههای دیگری هم هست؟»
نگاهم کرد، چشمانش را چرخاند و گفت، « یک گزینه سبز هم هست برای کسانی که با سرمایه گذاری در صنعت معدن، دخانیات و الکل مشکل دارند. »
پرسیدم:« شما گفتید دخانیات؟»
گفت: «بله. »
گفتم :«یعنی شما میگویید که منالان در صنعت دخانیات سرمایهگذاری کردهام؟
و او گفت:«اوه بله، همه هستند. »
وقتی شما در یک شرکت سرمایهگذاری میکنید،در آن شریک هستید. شما میخواهید که آن شرکترشد و پیشرفت کند و شکوفا شود شما میخواهید که آن شرکتمشتریان بیشتری جذب کند، آن شرکت محصولات بیشتری بفروشد و در مورد دخانیات هم نمیتوانم فکر کنم چیز کمتری خواسته باشم. الان شما یک نفر را میبینیدکه اینجا ایستاده است در مرکز این نقطه قرمز،روی این صحنه بزرگ، اما میخواهم به جای آن تصور کنید که دارید به هفت میلیون انسان نگاه میکنید که امروز، اینجا،در کنار من جمع شدهاند. هفت میلیون نفر، در سراسر جهانبه خاطردخانیات مردند فقط درهمین سال گذشته.
تصورکنید، اگر یک صنعت جدید امروز راه اندازی شود تا پایان ماه ژوئن سال آینده، و محصول این صنعت،جان هفت میلیون نفر را بگیرد. آیا هیچ یک از مادر آن صنعت مرگبار سرمایهگذاری میکرد؟ دخانیات یکی ازمسائل جهانی در حال حاضر است وما بیش از آنچه فکر میکنیمدر این مساله سهیم هستیم.
خب، نماینده صندوق بازنشستگیبرایم توضیح داد که چطور در شرکتهای دخانیاتی که در بازار بورس بینالمللی هستندسهامدار هستم. پرسیدم:«من سهامدار کدام شرکتها هستم؟» دو هفته بعد، با یک فهرست برگشت: بیشترین سهام من در بورس بینالمللی شرکت دخانیات بریتانیا-امریکا بود. شماره دو، شرکت دخانیات امپراتوری. شماره چهار،شرکت فیلیپ موریس و شماره پنج،شرکت دخانیات سوئدی مچ. چهارتا از سهام من در صنعت دخانیات بود، سهام من! یک متخصص سرطان!
متوجه شدم که فقط سهام بازنشستگی من نیست سهام بقیه هم همینطور است. متوجه شدم که فقط سهام بازنشستگی نیستهمه سهامها اینطوراست و بعد متوجه شدم که فقط صندوق بازنشستگینیست بلکه بانکها، بیمهها، مدیران صندوقها. و بعد متوجه شدم که فقط استرالیا نیست کل بخش سهام دنیا این طوراست، کاملا با شرکتهای دخانیات گره خورده است همان صنعتی که با محصولاتشسالیانه جان هفت میلیون نفر را میگیرد. بعد من در باره این مساله با صندوق بازنشستگی وارد بحث شدم و این بحث هنوز هم ادامه دارد.
این روزها، رهبران مالیبا چالشهای زیادی درگیر هستند. فبنابراین پیشنهاد میکنم آنها چارچوبی را اتخاذ کنند کاملا مشخص است که چرا این موضوع منطقی است که درمورد دخانیات موضع محکمی بگیرند. پیشنهاد میکنم که رهبران مالی سه پرسش را مطرح کنند با هرشرکتی که میخواهندسرمایهگذاری کنند.
سوال اول: آیا محصول ساخته شده این شرکت بیخطر است؟ «نه» پاسخ شرکتهای دخانیات است. صفرتنهاعدد مناسب برای مصرفسیگار است. بیش ازاین نمیتوان سیاه و سفید بود.
پرسش دوم: آیا مشکلی که این شرکت ایجاد میکنددر سطح جهانی قابل توجه است که موضوع کنوانسیون سازمان ملل باشد؟ «بله» جوابی که برای دخانیات است. در واقع در سازمان ملل پیمان دخانیات هست که توسط ۱۸۰ کشور تصویب شده است. این پیمان شکل گرفت بهدلیل تاثیرمصیبتبار دخانیات درسطح جهان. پیش بینی فعلیاین است که جهان در مسیر مرگ یک میلیارد نفردرارتباط با دخانیات است. یک میلیارد مرگ. ما فقط هفت میلیارد هستیم.
پرسش سوم در ارتباط با مفهوم مشارکت است. بسیاری از سازمانهای مالی میخواهندشهروندان خوبی باشند. میخواهند از قدرت سهامداران استفاده کنند تا با شرکتها بنشینند، با آنها مشارکت کنند، و آنها را برای کارهایخوب تشویق کنند. پس سوال این است: آیا مشارکت با شرکتهامیتواند یک اهرم مؤثر برای تغییر باشد؟ «نه» این پاسخ برای شرکتهای دخانیات است. مشارکت با شرکتهای دخانیات بیهوده است تنها نتیجهای قابل قبول است که شرکتهای دخانیات تجارت اولیه خود را متوقف کنند. در واقع، مشارکت با صنعت دخانیات هرگز منجر به کاهش مرگ انسانها نمیشود.
وقتی که ما این چارچوب، سه پرسش ساده، را در نظر بگیریم، می بینیم که این مساله منطقی و قابل دفاع است که با موضعگیری قوی شرکتهای دخانیاترا از سرمایهگذاری خارج کنیم.
علاوه بر پیمان دخانیات سازمان ملل، در حقیقت، یک پیمان جهانی دیگری هم هستکه میگوید درمورد دخانیات چگونه عمل کنیم. در سال ۲۰۱۵ ، سازمان ملل اهداف توسعه پایداررا تصویب كرد. ما درمورد دخانیاتصحبت میکنیم، و می دانم که میخواهید مستقیم بروید به شماره سه: سلامتی و تندرستی. درواقع، افزایشمقررات کنترل دخانیات برای رسیدن به این هدف ضروری است. با اینحال کمی دقیقتر نگاه کنیم، درمییابیم که ۱۳ تا از ۱۷ هدف قابل دستیابی نیست. مگراینکه تغییربزرگس درصنعت دخانیات ایجاد شود. هدف مورد علاقه من شماره ۱۷است: مشارکت برای رسیدن به اهداف. درحال حاضر، سیستم بهداشت جهانیهرکاری که میتواند انجام میدهد برای کمک به سیل بیماران مرتبط با دخانیات. اما، فقط در سال گذشته هفت میلیون نفر مردهاند. مشخص است که این کافی نیست. همچنین ۱۸۰ تا از دولت هادر مورد دخانیات همراه هستند. با پشتکارسعی دراجرایمفاد پیمان دخانیات سازمان ملل دارند. اما این هم کافی نیست. اگر سازمانهای مالی به شرکتهای دخانیاتپول قرض دهند، تا در شرکتهای دخانیات سرمایهگذاری کنند، در تلاش برای سودآوریاز شرکتهای دخانیات هستند، ما علیه یکدیگر هم کارمیکنیم.
حال اگر ما قصد داریم که تخریب کنیم آنچه که دکترها «همه گیر شدن جهانی دخانیات» میخوانند، همه اعضای جامعه باید کنار هم بایستند و بخشی از این راهحل باشند. بنابراین من از رهبران امور مالی میخواهم چارچوبی برای مقابله با موضوعات حساس اتخاذ کنند. واز آنها میخواهم تا ازکنوانسیون های جهانیحمایت کنند. اما خطرات اقتصادی هم هست. خطرات مالی واقعی که با صنعت دخانیات سرمایه گذاری مرتبط است در دراز مدت، و از رهبران مالی میخواهم که اینها را درنظر بگیرند. کمترین خطر این است که در نتیجه افزایش مقررات دخانیاتتعداد کمتری از مردم سیگار خواهند کشید.
وقتیکه هشدارها روی پاکتهایسیگار در کانادا قرار گرفت
(سیگارمیتواند شما راناتوان کند)
اولین واکنش سیگاریها این بود کهآنها را به فروشندگان بازگردانند وگفتند « لطفا از آنها بدهید که نوشته سیگار مرا میکشد.»
(خنده حضار)
اگربه مقررات توجه شود،مصرف کاهش مییابد، و ما ۱۸۰ کشورداریم کهمتعهد به مقرارت بیشتر است. بیایید در مورد دعوی قضایی و خطری که وجود داردصحبت کنیم در حال حاضر، یک الگویی از تجارت در صنعت دخانیات هست که مورد چالش قرار گرفته است.
در حال حاضر، صنعت دخانیاتتمام هزینههای بهداشت را علنی میکند در رابطه با دخانیات. دولت وجامعه پرداخت میکنند،توپرداخت میکنی،من پرداخت میکنم. صنعت دخانیات همه این هزینههارا علنی میکند، یک تریلیون دلار آمریکا تخمین زده میشود. درحالیکه هنوز آنها سود راعلنی نمیکنند. در سال ۲۰۱۵ در استان کبک، دادگاهها تصمیم گرفتند که صنعت دخانیات مسئول همه هزینههای بهداشت و سلامت است، و حکم کرد که آنها ۱۵میلیارد دلار امریکا پرداخت کنند. پرونده در تجدیدنظر است. اما سوال این است که چرا ما، در هرکشوری باید هزینههای صنعت دخانیات را پرداخت کنیم؟
بگذارید به زنجیره عرضه و خطرات آن بپردازیم. خیلی شناخته شده نیست که صنعت دخانیات بهشدتبه نیروی کار کودکان وابسته است. در مارس ۲۰۱۷، سازمان جهانی کار گزارشی منتشر کرد که بیان داشت: «در جوامع تولید دخانیاتکار کودکان شایع است.» وزارت کار ایالات متحده نام ۱۶ کشوری که از کودکان برای تولیدبرگ تنباکو استفاده میکنند را فهرست کرده زنجیره عرضه بشدت بررسی میشود، و نمیتواند از چشم انظارعمومی دور بماند.
درنهایت مساله شهرت هم باید در نظرگرفته شود برای افراد و موسساتی که در ارتباط با صنعت دخانیات هستند. در نظرسنجیهای متعددی، صنعت دخانیات کمترین رتبه جهانیرا به خود اختصاص میدهد.
بیایید فقط به تاثیر آن برکودکاننگاهی بکنیم. هر روز در دنیا تخمین زده میشودصدهزار کودک شروع به سیگارکشیدن میکند. به اندازه ای که درزمین کریکت ملبورن جا بگیرد. و بیشترآنها از فقیرترین جوامع روی زمین هستند. در استرالیا، میانگین سن برای سیگاری شدن شانزده سال و دوماه است. آنها خیلی جوان بهنظر میرسنداما بدتر اینکه ما اطلاعاتی از همه کشورهای دنیا نداریم، ما فکرمیکنیم که این بالاترین سن است. جاهای دیگر زودترشروع میکنند.
حالا خبر خوب اینکه همه چیز درحال تغییر است. بخش مالی هم وارد گود میشود. بعد از تقریبا دوهزار جلسه با رهبران مالی، که ابتدا در کافههای ملبورن و سیدنی، و بعد لندن و پاریس و نیویوررک و سراسر جهان ازسرمایه گذاری در صنعت دخانیات دور میشوند، این شروع بهمن است. رهبران مالی در مواجهه با حقایق نگران میشوند، و میخواهند که بخشی از راه حل باشند.
اینجا در استرالیا، ما هم اکنون ۱۰,۶۳۶,۱۰۱ حساب بازنشستگی داریم که در دخانیات نیستند. بههرحال، یکی از آنها مال من است.
( تشویق حضار)
هنوز خیلی کارمانده است، اما من شاهد هستم که پرسش از« آیا باید عاری از دخانیات باشیم؟» به «چرا تا به حال نکردهایم؟» پیش می رود. در سال گذشته به تنهایی، حرکتهای اصلی عاری از دخانیات از سوی سازمانهای مالی انجام شد در هشت کشور متفاوت در استرالیا، نیوزیلند، هلند و سوئد، دانمارک، فرانسه، ایرلند و ایالات متحده. صندوقهای ثروت ملی، مدیران صندوق،صندوقهای بازنشستگی ، بانکها، شرکتهای بیمه و بیمهگرها. از وقتی مساله عاری از دخانیات شروع شد، بیش از شش میلیارد دلار تغیرمسیر داده است از سرمایهگذاری در صنعت دخانیات. مطالعات موردی هم آن را ثابت میکند.
در مارس سال گذشته وقتی مساله عاریاز دخانیات اعلام شد، مدیرعامل شرکت AMP گفت، «ما برای بازگشت سرمایهگذاری بههر قیمتی برای جامعه آماده نیستیم.» و این سوالی است که باید از خود بپرسیم، آیا هیچ حداقلی از استاندارد هستکه با لغزیدن به زیر آن سطح نتوانیم سود به دست بیاوریم؟
در این مسیر من کمکها و حمایتهای باورنکردنی داشتهام. اگر شما برای کاری تلاش کنید، توصیه میکنم شما حتما یک شاهزاده در گروه خود داشته باشید. مقامات سلطنتی، شاهزاده خانم دینا مایر یکی از سفیران جهانی در این کار است. ما همچنین یک شوالیه داریم، نخست وزیر سابق، وزیر دولت فدرال و مدیرعامل بورس.
اما این توانمندی برای تغییر امور فقط منحصر به این افراد صاحب نفوذ نیست. قدرت انجام این کار با همه ماست. هرکسی که اینجاست میتواند بخشی از این راهحل باشد. درواقع، هرکسی در اینجا بایدبخشی از حل مساله باشد. بیشتر کسانی که اینجا هستند صاحب شرکت هستند ازطریق صندوق بازنشستگی، بانکها و بیمههایشان. و اکنون زمان پرسشگری است: آیا آنها پول ما را در شرکتهایی سرمایه گذاری میکنند که هفت میلیون نفر را میکشد؟ این پول شماست. این پول من است، پول ماست. و این یک پرسش منطقی است.
امروز اینجا خیلی تنگ شده است، با بودن هفت میلیون نفر کنار من. اما اگر ما امروز عمل نکنیم، و با هم عمل نکنیم ما باید برای یک میلیارد انسانراهی ایجاد کنیم قبل از اینکه این قرن تمام شود. این یک مرحله بزرگ است. اما جای بیشتری نیست.
ممنونم.
(تشویق حضار)