پیت الکورن از جهان در سال ۲۲۰۰ میگوید
متن سخنرانی :
من سابقا پیرو فلسفۀ مالتوس بودم. آن قالب مغزی من از جهان بود. جمعیت در حال انفجار، سیارۀ کوچک، به مسائل زشتی منتهی خواهد شد. ولی من دارم از مالتوس میگذرم. چون به نظر من شاید تنها ۱۵۰ سال با نوع جدیدی از روشنگری فاصله داشته باشیم.توضیح میدهم چرا. این داده جمعیتی سازمان ملل از جهان است، که احتمالا دیدید. و انتظار میرود که جمعیت جهان در اواخر قرن به بالاترین حد خود برسد، خوشبینانه اش درحدود ۱۰ میلیارد. و بعد از آن، به احتمال زیاد کم خواهد شد. خب بعد چه؟ اکثر مدلهای اقتصادی بر اساس کمیابی و رشد بنیان شدهاند. از این رو خیلی از اقتصاددانان به جمعیت در حال کاهش نگاه میکنند و گمان میکنند که به رکود یا شاید کسادی منجر خواهد شد. ولی جمعیت رو به کاهش، دست کم دو تاثیر اقتصادی مفید خواهد داشت.
اولا، شمار کمتری از مردم در یک قطعۀ ثابت از زمین باعث میشود که سرمایه گذاری در املاک معامله خوبی نباشد. در شهرها، بیشتر هزینه املاک در واقع ارزش فرضی آنها است. اگر زمین خواری را از میان بردارید، قیمت زمین کاهش مییابد. و این باعث میشود که بار سنگینی از دوش نیازمندان جهان برداشته شود.
شمارۀ دو اینکه، جمعیت در حال تنزل به معنی کمیاب شدن نیروی کار است. نیروی کار اندک موجب افزایش دستمزد میشود. با افزایش دستمزدها بار دیگری از دوش فقرا و طبقۀ کارگر برداشته میشود. حال، من از یک کاهش یکباره مثل چیزی که در «مرگ سیاه» شاهد بودهایم صحبت نمیکنم. ولی بنگرید به حوادث بعد از طاعون در اروپا: افزایش دستمزد، اصلاحات ارضی، نوآوری فناوری، تولد طبقۀ متوسط. و پشت آن، جنبشهای اجتماعی رو به جلو مانند رنسانس، و بعد آن عصر روشنگری.
اکثر میراث فرهنگی ما گرایش به نگاه به عقب داشته، با خیالبافی از گذشته. همۀ ادیان غربی با خیالی از بهشت آغاز شدهاند، و به نوعی حال فاسد تنزل یافتهاند، تا به یک آیندۀ زشت منتهی شوند. بنابراین به تاریخ انسان به عنوان یک سری سرازیری رو به انحطاط نگریسته شده، از دوران خوب و خوش گذشته.
ولی من فکر میکنم ما یک تغییر دیگری در پیش داریم. حدود دو نسل بعد از نوک منحنی، آنگاه که تاثیر کاهش جمعیت شروع به تثبیت میکند. در آن هنگام، ما نسبت به آینده خیالبافی خواهیم کرد، به جای زمان حال نامطبوع و گذشتۀ خشن.
خب چرا این مهم است؟ چرا دربارۀ جنبشهای اجتماعیای صحبت کنیم که شاید بیش از یک قرن فاصله داشته باشند؟ برای اینکه دوران «گذار» خطرناک است. وقتی که صاحبان زمین، سرمایۀ خود را از دست میدهند، و نیروی کار درآمد بیشتری طلب میکنند، اینها موضوعات مهمی هستند که آنها را به ترس از آینده وا خواهد داشت. ترس از آینده منجر به تصمیمات عجولانه میشود. اگر ما نظر مثبتی نسبت به آینده داشته باشیم قادر خواهیم بود از آن پیچ برای سرعتگیری استفاده کنیم به جای واژگونی در صخره.
اگر ما بتوانیم این ۱۵۰ سالِ پیش رو را پشت سر بگذاریم، من گمان میکنم که بچۀ- بچۀ- نوههایتان به کلی مالتوس را از یاد خواهند برد. و به جای آن، برای آینده برنامهریزی خواهند کرد. و شروع به بنا نهادن عصر روشنگری قرن ۲۲ام خواهند نمود. سپاس. (تشویق)