چرا هنر در جشنواره انسان سوزان رشد میکند
متن سخنرانی :
شبیه یک رویا است. تصور کنید، در بیابانی بیآب و علف هستید. به چرخی بزرگ با حلقهای ازاسکلتها برمیخورید. وشخصی از شما برای کشیدن ریسمانهایسنگین انتهای آن کمک می خواهد. بنابراین شما قدم زنان به سمتیکه گروهی منتظر هستند، میروید. و پشت به چرخ بزرگ شروع به کشیدن ریسمان میکنید. و سرانجام، چرخ غرشکنان حیات یافت. نور چراغها سوسو میزند و حضار تشویق میکنند. و حالا شما "خارون"پِیتر هادسون را فعال کردهاید. یکی از بزرگترین گردونههایتصاویر متحرک دنیا. دورترین شیء از هنر باب بازار.(خنده)
خیلی بزرگ و خطرناک است، به افراد زیادی برای حرکت آن نیاز استو با مبل هم همخوانی ندارد.
(خنده )
هنر دست زیبایو البته کاملا بدون استفاده، و شگفتانگیزی است.
بعید است کارهایی هنری مشابه "خارون" را در عناوین دنیای هنر مشاهده کنید. این روزها، خرید و فروش کارهای هنری در قیاس با خود اثر اغلبتوجه کمتری میگیرد. در سال گذشته، هنرمند زان میشل باسکویه این اثر را به مبلغ ۱۱۰ میلیون دلار فروخت. بالاترین قیمتی که تاکنون به اثری از یک هنرمند آمریکایی پرداخت شده است. و نقاشی لئوناردو داوینچی به ارزش ۴۵۰ میلیون دلار فروخته شد. با ثبت یک رکورد جدید در مزایده. اینها هنوز هنرمندهای مشهور و بزرگی هستند، اما زمانی که در این اثرها دقت می کنیدو به کارهای برجسته نگاه میاندازید، باید از خود بپرسید، « آیا برایم مهم هستندبه دلیل اینکه انگیزشی هستند. یا چون گران هستندبرایم اهمیت دارند و فکر میکنم باید اینطور باشد؟» در دنیای معاصر ما، به سختیمیتوان این دو را از هم تفکیک کرد. اما چه میشود اگر تلاش کنیم؟ چطور میشد اگر ارزشهایهنری را بازتعریف کنیم؟ نه براساس ارزش مادی آنها بلکه براساس درجه تاثیراحساسی هنر بر بیننده یا براساس میزان سودمندی جامعه یا نحوه تحقق آن را بهخود هنرمندان واگذار کرد؟
این بیابان صخره سیاه نوادا است، بسیار دورتر از آنچه میتوانید در گالریهای نیویورک و لندن و هنگ کنگ ببینید. و اینجا، به مدت تقریبا ۳۰ سال، در جشنواره سالانه مرد سوزان، جنبشی شکل گرفته که دقیقا همان کار را میکند. طی سالهای اولیه دوران هرج و مرج، مراسم مرد سوزان توسعه یافته است. امروز، این جشنواره، تجربهای فراتر از رویا است. این جشنواره هرساله در ماه آگوست،به مدت یک هفته برگزار میشود. ۷۰ هزار نفر با رها کردن تکنولوژی،به این صحرا سفر میکنند. به منظور ساختن یک جامعه ضد مصرفگرا خارج از حد و مرزهای زندگی روزمره شرایط بی رحمانه است. غریبهها شما رادر آغوش میگیرند. و هر سال، شما اذعان خواهید داشتمراسم بهتر از سال قبل بود. اما هنوز مراسمی خندهدار، آزاد و شاد است و هنر در این مراسم توسعه مییابد.
همانطور که ملاحظه میکنید من سال گذشته در این برنامه با برادرم حاضر شدم ، بدیهی است که کار سختی بود.
(خنده حضار)
چند سال است که جشنواره مرد سوزانرا مورد مطالعه قرار دادم. من سرپرستی نمایشگاهی را درگالری اسمیتسونین رنویک به عهده داشتم. بیشترین چیزی که من راجذب میکرد کیفیت کار آنجا نبود؛ که البته در جایگاه نسبتا بالایی بود؛ برای من جالب بود چرا مردمبارها و بارها به صحرا میآیند تا دستهای خود را کثیف کنند ودوران دیجیتال رو به رشد ما را بسازند. چون به نظر میآید بشر دوست دارد به نیازهای انسانی خود دست یابد. واقعا مجموعه اردوگاه مرد سوزان را میتوان به عنوان نمايشگاهتعاملی بزرگی در نظر گرفت که با مشارکت ديگران به پيش میرود.
آنچه اين نمايشگاه را ازدنيای هنرهای درآمدزا مجزا میکند این است که هر شخصی میتوانداثرش را در معرض ديد عموم قرار دهد. اين روزها حدودا ٣٠٠ اثر هنریو تعداد بی شماری حالات زيبایی شناختی نمايش داده میشود. در آنجا هيچ یک از آثارهنری فروخته نمیشود. در پايان هفته در صورتی کهآثار سوزانده نشوند هنرمندان مجبورند آنها را برایانبارکردن بار کرده و برگردانند. اين کار محصول جانانه عشق است.
اگر چه مطمئنا زيبای شناختی درجشنواره مرد سوزان که توسط هنرمندانی همچون کيترودنبوش و مايکل کريستين آغازگرش بودند، بسياری از خصوصيات ويژه اثر در اينجا از خود بيابان نشات میگيرد. برای اين که کاری موفق باشد، بايد امکان جابجايی وحمل و نقل آن وجود داشته باشد. بايد بحد کافی در برابر باد،آب و هوا و مشارکت مقاومت داشته باشد. در شرايط شبيهسازی شده روز و شب و برقراری ارتباط بدون توضيح و تفسير در اينجا برخورد با کارهای بزرگو خودمانی موجب ايدهآلپردازی میشود. مقياسها تمايل به اغوای بیننده دارد. آنچه در استوديو هنرمند، بزرگ به نظر میرسد میتواند در اين جشنواره گم شود. اما از نظر عملی محدوديت فضا وجود ندارد. هنرمندان بسته به وسعت دیدگاه خودامکان ساخت خواهند داشت. ظرافت برخی از آثارهنری شما را به وجد میآورد. و جسارت هنری دیگران موجبفراخوان دیگران میشود.
شوخی گستاخانه مرد سوزاندر قطعاتی همچون دام کلیسای اثر ربکا وایتز متجلی میشود، کلیسای کوچکی که به سختی روی یک تخته چوب مشابه تله موش قرار گرفته است. که شرکت کنندگان را برای یافتنمذهب جذب میکند-- در سال ۲۰۱۳ ساخته و سوزانده شد. درحالیکه آثار دیگر، چون اثر گنبد آسمان کریستوفر شارث، هدفی برای تعالی است. اینجا، زیر چراغهای رقصان، هماهنگ با موسیقی کلاسیک، شرکتکنندگان میتوانند از ضرباتحیرتآور شدید موسیقی و بینظمی اطراف فرار کنند.
شبانگاه، شهر به اشغال خودروهای تغییر یافته درآمد، تنها ماشینهایی که میتوانستنددر آنجا بچرخند. و در صورت ضرورت، مادر اختراع، اینجا، پدرش مضحک است.
(خنده)
آنها از اثری به اثر دیگرجابجا میشوند. چیز عجیبی، همچون سیستم حمل و نقل شهری تواتر نور و صدا. هنگامی که هنرمندان ازمنتقدها و مجموعهدارها واهمه ندارند. و کارهای هنری را برای دل خودشان تولید میکنند اینها انواعی از ابزارهای شگفت انگیزی هستند که خلق میکنند.
و به وضوح برای مردم شگفت انگیز استهنگامی که به مراسم مرد سوزان میآیند. آنها نمیدانند چگونهاین آثار را بسازند. در آنجا همکاری فعالجامعه سازندگان وجود دارد که جشنواره را ممکن میسازد. گروهها مانند گروه جرثقیل پنج تن برای اشتراک مهارتها دور هم جمع شدهاند. و پروژههای پیچیده را بپذیریدیک هنرمند به تنهایی هرگز تلاش نخواهد کرد. از یک موشک گوتیک که به نظر میرسدآماده است تا هر لحظه پرتاب شود تا خانه فرشته در داخل یک قایق بزرگ تکمیل شده با قفسههایی پر از کتابهای آثار هنرمندان کیک پرنده سیاه در فر اجاق گاز و یک ساقه بالارونده لوبیا.
افراد با مهارت و بی مهارت،همگی خوش آمدید. در واقع، بخشی از جذابیت و نوآوری کار در اینجا عدم هنرمند بودن بسیاری از سازندگان است. اما دانشمندان یا مهندسین یا جوشکاران یا رفتگران، و آنها که کارشان مرزهای ضوابط را پشت سر میگذارند. از قارچهای کاغذی که بر اساس طرح یورت (خیمه گرد)توسعه یافته است و به درختی که به اصوات و ریتمهای زنده اطراف از طریق ۱۷۵ هزار لامپ الایدی قرار گرفته دربرگهای آن واکنش نشان میدهد.
در موزهها، بازدیدکننده معمولی کمتر از ۳۰ثانیه وقت را صرف یک اثر هنری میکند. و من اغلب مردم را در مشاهده اتیکتها متعجب میبینم. جستجو برای اطلاعات، اگرچه کل داستان یک اثرهنری میتواند در یک متن ۸۰ کلمهای قرار گیرد. اما در بیابان، هیچ نگهبانی دم دربو اعلانی که اثر هنری را توضیح دهد وجود ندارد، کنجکاوی طبیعی صرف است. شما اثری را در افق مشاهده میکنیدو بسوی آن میروید. وقتی به آن میرسید، اطراف آن قدم میزنید. آن را لمس و امتحان میکنید. آیا برای بالا رفتن مناسب هست؟آیا وزن من را تحمل میکند؟
(خنده حضار)
هنر مکانی برای گسترش روابط است، و اگرچه مدت نمایش ممکن است کوتاه باشد، تجربهها برای شما ماندگار میشوند.
هیچ جا در مرد سوزان از معبد حقیقتر نیست. درسال ۲۰۰۰، دیوید بست وجک هی اولین معبد را ساختند. و بعد از آن فردی از گروه آنها به طورغم انگیزی طی حادثهای کشته شد. کمی پیش از رویداد، این ساختمان موقتی بعنوانیادبود استفاده شد. به تنهایی، یک قطعه معماری باشکوه است، اما ساختار تنها پوستهای استتا این که زیر تودهای از پیامها ناپدید میشود. « دلم برات تنگ شده.» «لطفا من را ببخش.» «حتی یک مداد رنگی شکسته، رنگی است.» وصیت دوستانه به تجربیات انسانی جهان شمول، تجربه شکست. احساس جمعی در این مکان پرقدرت و غیرقابل توصیف است. تا قبل از آخرین شب این رویدادکه آنم را آتش میزنند.
هر سال، چیزی مردم را با رویکردهایمختلف زندگی به اینجا فرا میخواند. از سرتاسر دنیا، برای آمدن به بیابان و ساختن اثرهنری وقتی هیچ درآمدی مالی در کار نیست. آثار همیشه تصحیح شده نیست، آثار همیشه ماندگار نیست، حتی همیشه خوب نیست، اما معتبر و ایدهآل استبه نحوی که به ندرت جای دیگرمیبینیم. در این دورههای غیرقابل اعتماد، موجب دلداری است که بدانیم هنوز قادر به تولید شاهکارهای بزرگ تخیلی هستیم. و آن وقتی است که ارتباطات راجستجو میکنیم. کنار هم جمع میشویم وکلیسایی در بیابان میسازیم.
برچسب قیمتها را فراموش کنید. نامهای بزرگ را فراموش کنید. هنر معاصر ما اگراین نباشد چیست؟
متشکرم.
(تشویق)