دیوید دویچ: موقعیت مکانی ما در کیهان

متن سخنرانی :
به ما گفته شده ریسک کن و یک چیز جالب رو بیان کن. من هم میخوام همین کار رو بکنم. ولی اول با دو موضوع که همه هم اونو میشناسن شروع میکنم. من هم میخوام همین کاررو بکنم. ولی اول با دو موضوع که همه هم اونو میشناسن شروع میکنم. اولیش، چیزیه که از قدیم الایام شناخته شده است. اولیش، چیزیه که از قدیم الایام شناخته شده است. و اون اینه که، زمین یا منظومه شمسی، یا هرچیز، و اون اینه که، زمین یا منظومه شمسی، یا هرچیز، بطرز یکتایی برای فرگشت ما -- یا بقول قدیمیها خلقت ما -- چه حال چه آینده مهیا شده. بطرز یکتایی برای فرگشت ما -- یا بقول قدیمیها خلقت ما -- چه حال چه آینده مهیا شده.
این روزا این ایده یه نام دراماتیک داره: زمین-سفینه فضایی ما. و ایده اینه که بیرون این سفینه فضایی،جهان متخاصم هست، و ایده اینه که بیرون این سفینه فضایی،جهان متخاصم هست، و داخل اون همه اونچه که ما داریم و بهش وابسته ایم. و ما همین یه شانس رو داریم؛ اگه اونو بهم بریزیم جای دیگه ای برای رفتن نداریم. و ما همین یه شانس رو داریم؛ اگه اونو بهم بریزیم جای دیگه ای برای رفتن نداریم. و دومین چیزی که همه از اون اطلاع دارن اینه که برخلاف آنچه که تابحال در تاریخ بشر بهش معتقد بودن، بشر هدف غایی آفرینش نبوده. همینطور که استفان هاوکینگ بخوبی میگه، ما فقط یه پسماند شیمیایی هستيم، روی سطح یه سیاره نوعی، که در مدار یه ستاره نوعی، ما فقط یه پسماند شیمیایی هستيم، روی سطح یه سیاره نوعی، که در مدار یه ستاره نوعی، که درون یه کهکشان نوعی است و ا.ل.خ.
حالا اولین چیزی از اون دوتا که هر کسی میدونه؛ اینه که بگیم ما در یه جای خیلی خاص در جهان قرار داریم و اینه که بگیم ما در یه جای خیلی خاص در جهان قرار داریم و دومیش اینه که بگیم ما در یه جای خیلی عادی در جهان هستیم. مخصوصا اگه به اینها بعنوان بنیادی ترین سوال زندگیت بخوای نگاه کنی مخصوصا اگه به اینها بعنوان بنیادی ترین سوال زندگیت بخوای نگاه کنی اونوقت در می یابی که این دو گزینه در تضاد با هم هستند. ولی حتی این اونا رو ازکاملا غلط بودن بازنمیداره.(خنده) اونا هر دو غلطند. بگذارید با دومی شروع کنم: یک جای عادی. آیا این واقعا یه جای عادیه؟ بیایيد یه نگاهی به اطراف بندازیم به یک جهت تصادفی یه نگاه میندازیم، دیوار میبینیم و پسماند شیمیایی. (خنده) و این برای همه جهان اصلا عادی نیست. کافیه در همون جهت یه چندصد کیلومتری بیرون برید و بعد بعقب نگاه کنید، و اونوقت دیگه هیچ دیوار یا مواد شیمیایی نمیبینید -- فقط یه سیاره آبی میبینید. و اگه بازم جلوتر برید خورشید، منظومه شمسی و ستارگان. ولی این هنوز همه جهان نیست. چون ستاره ها هم درکهکشانها قرارمیگیرند. و این جای عادی ما، نزدیک هیچ کهکشانی نیست. و این جای عادی ما، نزدیک هیچ کهکشانی نیست.
پس بازم بریم دورتر، تا بیرون کهکشانها و باز یه نگاه بعقب بیندازیم، این کهکشان مارپیچ، بازوهاش رو باز کرده و مقابل ماست. و تا اینجا ما 100،000سال نوری از اینجا دور شدیم. ولی ما هنوز به یه جای عادی در جهان نرسیدیم. برای رسیدن به یه جای عادی باید 1،000 برابر دورتر در فضای بین کهکشانی بریم. برای رسیدن به یه جای عادی باید 1،000 برابر دورتر در فضای بین کهکشانی بریم. اونجا چطوری خواهد بود؟ عادی؟ یه جای عادی در جهان چه شکلیه؟ اونجا چطوری خواهد بود؟ عادی؟ یه جای عادی در جهان چه شکلیه؟ خب TEDبا هزینه فراوان یه فضای بین ستاره ای رو برای ما شبیه سازی کرده خب TEDبا هزینه فراوان یه فضای بین ستاره ای رو برای ما شبیه سازی کرده -- منظره فضای بین ستاره ای. میشه لطفا چراغا روخاموش کنید که ببینیمش؟
خب،البته خیلی کامل نیست -- الان دارید فضای بین کهکشانها رو میبینید -- این فضا کاملا تاریکه، به سیاهی قیر. آنچنان تاریکه که اگه شما بخواید به نزدیکترین ستاره به خودتون نگاه کنید، و اون ستاره در آستانه تبدیل شدن به ابرنواختر باشه، و شما بهش خیره شده باشید لحظه ای که نورش به شما میرسه، در اون لحظه حتی یه سوسو هم نمیبینید. تا این حد جهان بزرگ و تاریکه. این درحالیه که یه ابرنواختر آنقدر نورانیه که شما رو در فاصله چندین سال نوری سنگ میکنه. این درحالیه که یه ابرنواختر آنقدر نورانیه که شما رو در فاصله چندین سال نوری سنگ میکنه. درحالیکه از فضای بین ستاره ای شما حتی اونو نمیبینین. اونجا خیلی هم سرده. -- کمتر از سه درجه بالا صفر مطلق. و خیلی هم خالیه. چگالی خلا اونجا یه میلیون بار کمتر از بهترین خلائی هست که بهترین تکنولوژی زمینی قادر به تولیدشه . پس متوجه شدید چقدر بین یک جای عادی دراینجا و دراونجا فرق هست. اینقدرموقعیت ما غیرعادی هست. میشه دوباره روشن کنید. ممنون. اینقدرموقعیت ما غیرعادی هست.میشه دوباره روشن کنید.ممنون.
ما چطور در مورد محیطی که اینقدر از ما دور وبیگانه است، میدونیم؟ ما چطور در مورد محیطی که اینقدر از ما دور و بیگانه است، میدونیم؟ خب، زمین محیط ما -- از طریق ما -- دانش را میآفریند. این یعنی چی؟ خب، به بیرون نگاه کنید، به جایی دورتر از اونکه قبلا بودیم -- از اینجا و بوسیله تلسکوپ -- بعد شما چیزهایی شبیه ستاره میبینید. اسم اونا کوازار هست. در واقع اسمش از عبارت quasi-stellar گرفته شده. که بمعنی چیزهایی شبیه ستاره است. (خنده) ولی اونا در واقع ستاره نیستند. ما میدونیم اونا چی اند. میلیاردها سال پیش، میلیاردها سال نوری دورتر از ما مواد مرکز یه کهکشان بر روی یه سیاه چاله فروپاشی میکنه. مواد مرکز یه کهکشان بر روی یه سیاه چاله فروپاشی میکنه. وسپس یه میدان مغناطیسی قوی، انرژی این فروپاشی گرانشی رو، جهت میده. و مقداری از مواد رو وسپس یه میدان مغناطیسی قوی، انرژی این فروپاشی گرانشی رو، جهت میده. و مقداری از مواد رو بصورت جتهای عظیمی که به اندازه تریلیون ستاره نور میدن، به بیرون میفرسته. بصورت جتهای عظیمی که به اندازه تریلیون ستاره نور میدن، به بیرون میفرسته.
حالا فیزیک مغز انسان رو با فیزیک چنین جتهایی مقایسه کنید. ما برای یه لحظه هم اونجا دوام نمی آوردیم. زبان قاصره از بیان آنچه که در اون جتها اتفاق میفته. ما برای یه لحظه هم اونجا دوام نمی آوردیم. زبان قاصره از بیان آنچه که در اون جتها اتفاق میفته. یه کم مثل تجربه انفجار ابر نواختر هست، ولی درابعاد بسیار عظیم و میلیونها سال در یک آن.(خنده) یه کم مثل تجربه انفجار ابر نواختر هست، ولی درابعاد بسیار عظیم و میلیونها سال در یک آن.(خنده) و اون جت، به صورتی اتفاق میفته که میلیاردها سال بعد، اونطرف جهان مقداری پسماند شیمیایی[آدمها]، اونو توصیف، مدلسازی، و از همه مهمتر اونو پیشبینی میکنن. مقداری پسماند شیمیایی[آدمها]، اونو توصیف، مدلسازی، و از همه مهمتر اونو پیشبینی میکنن. -- اونجا در واقع چه اتفاقی داشت میفتاد؟ مغز ما، یک مدل دقیق از کوازارها ارائه میده، نه فقط یک عکس از اون، مغز ما، یک مدل دقیق از کوازارها ارائه میده، نه فقط یک عکس از اون، مغز ما، یک مدل دقیق از کوازارها ارائه میده، نه فقط یک عکس از اون، بلکه یک مدل توضیحی، که همه ارتباطات ریاضیاتی و ساختار سببی اون رو هم مجسم میکنه. بلکه یک مدل توضیحی، که همه ارتباطات ریاضیاتی و ساختار سببی اون رو هم مجسم میکنه.
دانش یعنی این. و اگه براتون به اندازه کافی جالب نبود، باید بگم این مسیر همچنان در حال پیشرفته. این پیشرفت دانش است. باید بگم این مسیر همچنان در حال پیشرفته. این پیشرفت دانش است. این خاصیت قوانین فیزیکه. گرچه اشیاء فیزیکی بسیار متفاوتند، ولی ساختار منطقی حاکم بر اونها یکی هستند، گرچه اشیاء فیزیکی بسیار متفاوتند، ولی ساختار منطقی حاکم بر اونها یکی هستند، و با گذشت زمان تکرار میشوند.
ولی ما یه پسماند شیمیایی متفاوتیم. این یک پسمانده که همه جا کاربرد داره. ساختار اون با دقت بسیار با بقیه مواد شیمایی مطابقت داره، اینجا و نه جای دیگه ای در جهان ساختار اون با دقت بسیار با بقیه مواد شیمایی مطابقت داره، اینجا و نه جای دیگه ای در جهان قطبی است که خلاصه و عصاره همه قوانین فیزیکی در جهان رو دربر داره، قطبی است که خلاصه و عصاره همه قوانین فیزیکی در جهان رو دربر داره، و اینکه قوانین فیزیک انجام اینها رو دیکته میکنه مهمترین واقعیت جهان مادیه. و اینکه قوانین فیزیک انجام اینها رو دیکته میکنه مهمترین واقعیت جهان مادیه.
حال چگونه منظومه شمسی -- و محیط زیست ما، از طریق ما -- با بقیه جهان ارتباط داره ؟ حال چگونه منظومه شمسی -- و محیط زیست ما، از طریق ما -- با بقیه جهان ارتباط داره ؟ خب، یک چیزکه استفان هاوکینگ درست میگه، اینه که جهان با فیزیک خاصی این کار رو نمیکنه. خب، یک چیزکه استفان هاوکینگ درست میگه، اینه که جهان با فیزیک خاصی این کار رو نمیکنه. خب، یک چیزکه استفان هاوکینگ درست میگه، اینه که جهان با فیزیک خاصی این کار رو نمیکنه. تقدیر یا معجزه ای هم درکار نیست. بلکه با سه چیز که ما زیاد هم داریم انجام میده. یکی از اونا ماده است، چراکه رشد دانش مستلزم پردازش اطلاعاته، که یعنی محاسبات، یکی از اونا ماده است، چراکه رشد دانش مستلزم پردازش اطلاعاته، که یعنی محاسبات، و برای محاسبات نیاز به کامپیوتر هست -- و راهی برای ساختن کامپیوتر بدون استفاده ازماده نیست. ما همچنین نیاز به انرژی برای تولید کامپیوتر داریم، و مهمتر ازهمه، محیطی که دانش کسب شده را در آن ذخیره کنیم.
و سومی که کمتر محسوسه ولی برای کسب دانش و تجربه اساسیه، شاهد هست. و سومی که کمتر محسوسه ولی برای کسب دانش و تجربه اساسیه، شاهد هست. در حال حاضر ، محیط زیست ما پر از شواهد است. ما مدام درحال تست کردنیم -- مثلا قوانین نیوتون رو درنظر بگیرید -- 300 سال پیش. ما مدام درحال تست کردنیم -- مثلا قوانین نیوتون رو درنظر بگیرید -- 300 سال پیش. شاهد اون سقوط اشیاء بر هر متر مربع از زمین طی میلیونها سال هست. شاهد اون سقوط اشیاء بر هر متر مربع از زمین طی میلیونها سال هست. که این پدیده میلیونها سال بعد همچنان تکرار خواهد شد. این برای دیگر علوم هم صادقه. شواهد لازم برای کشف هر حقیقتی، روی کره زمین موجوده. شواهد لازم برای کشف هر حقیقتی، روی کره زمین موجوده.
مکان ما پر از شواهد و همچنین پر از ماده و انرژیست. در فضای بین کهکشانها اما این سه پیش نیاز در کمترین مقدار ممکن وجود دارد. در فضای بین کهکشانها اما این سه پیش نیاز در کمترین مقدار ممکن وجود دارد. همونطور که گفتم اونجا خالی، تاریک و سرده. آیا همینطوره واقعا؟ حالادر واقع اینهم یکی از تصورات غلط و کوته نظرانه هست.(خنده) حالا در فضای بین کهکشانی یه جایی مثل منظومه شمسی خودمون رو تصور کنید. طبق استاندارد ما اونجا باید خالی باشه، با این حال حداقل میلیونها تن ماده در اون موجوده. طبق استاندارد ما اونجا باید خالی باشه، با این حال حداقل میلیونها تن ماده در اون موجوده. و یه میلیون تن کافیه، مثلا برای ساختن یه ایستگاه فضایی، که روی اون یک سری دانشمند که مشغول کشف دانش جدید هستند وجود داره. که روی اون یک سری دانشمند که مشغول کشف دانش جدید هستند وجود داره.
که در ورای تکنولوژی امروزی، مشغول جمع آوری هیدروژن و تبدیل آن به مواد دیگرند. که در ورای تکنولوژی امروزی، مشغول جمع آوری هیدروژن و تبدیل آن به مواد دیگرند. ولی موضوع اینه که در یک جهان جامع اگه چیزی طبق قوانین فیزیک انجام پذیر باشه، ولی موضوع اینه که در یک جهان جامع اگه چیزی طبق قوانین فیزیک انجام پذیر باشه، چه چیزی جز عدم درک کامل آن، مانع انجام آن چیز میشه؟ بعبارت دیگر، این به دانش ما مربوطه، نه منابع ما. خوب اگه میتونستیم اون کار رو بکنیم، میتونستیم یه منبع انرژی داشته باشیم. چرا که با این دگرگونی ما به یک رآکتور همجوشی میرسیدیم -- و شاهد؟ خب دوباره اونجا بر اساس استاندارد ما تاریکه. ولی تنها چیزی که لازم دارید یه تلسکوپه، حتی اگه یه نوع امروزیش باشه، به بیرون نگاه کنید، همون چیزی رو خواهید دید که ما از اینجا میبینیم. و با تلسکوپی قویتر میتونید ستاره ها وسیاره هارو ببینید. همونجا میتونید فیزیک ستاره ها رو بررسی کنید و قوانین بیشتری در زمینه فیزیک یاد بگیرید. و دوباره همونجا میتونید شتابدهنده ذرات بسازید، فیزیک ذرات بنیادی، شیمی و غیره یاد بگیرید. و دوباره همونجا میتونید شتابدهنده ذرات بسازید، فیزیک ذرات بنیادی، شیمی و غیره یاد بگیرید. احتمالا سختترین کار علمی سفر به میدانهای بیولوژیکی هست، چرا که صدها میلیون سال طول میکشه که به نزدیکترین سیاره دارای موجود زنده برید و برگردید. ولی باید بشما بگم -- البته عذر میخوام ریچارد -- ولی من هیچ وقت سفرهای میدان بیولوژیکی رو خیلی دوست نداشتم، و فکر میکنم هر از چند صد میلیون سال یکبار بتونیم انجامش بدیم.(خنده) و فکر میکنم هر از چند صد میلیون سال یکبار بتونیم انجامش بدیم.(خنده)
پس درواقع فضای بین ستاره ای پیش نیازهای لازم برای خلق دانش رو داره. هر محوطه شبیه این، در هرجای جهان میتونست مرکزیتی رو که ما الان داریم، داشته باشه، هر محوطه شبیه این، در هرجای جهان میتونست مرکزیتی رو که ما الان داریم، داشته باشه، اگه دانش لازم برای ساختش اونجا میبود. پس ما در مکان هم ارز نیستیم. اگه دانش لازم برای ساختش اونجا میبود. پس ما در مکان هم ارز نیستیم. اگر فضای بین کهکشانها قادر به خلق یک جریان بی انتها از دانش باشه، پس هر محیط دیگری نیز قادر خواهد بود. مثل زمین. زمین آلوده. وفاکتور محدود کننده، چه اینجا و چه آنجا، منابع نیستند، چراکه آنها بیکرانند، بلکه دانش است، چراکه کمیاب است.
حال، فکر میکنم این دیدگاه فضایی مبنی بر دانش، بما حس خاص بودن میده. هرچند باید حس آسیب پذیر بودن هم بما بده، چراکه این یعنی که بدون دانش فضایی برای ادامه بقا هرچند باید حس آسیب پذیر بودن هم بما بده، چراکه این یعنی که بدون دانش فضایی برای ادامه بقا در مقابل کشمکشهای جهانی، ما جان سالم بدر نخواهیم برد. فقط برای یه ابرنواختر یه چند سال نوری طول میکشه، که ما رو نابود کنه! مارتین ریس اخیرا کتابی نوشته درباره همه چیزهایی که ما رو آسیب پذیر میکنه، از فیزیک ستارگان گرفته تا آزمایشهای علمی اشتباه، و از همه مهمتر درباره تروریستها با سلاحهای کشتار جمعی. و او معتقده که تمدن بشری فقط 50٪ شانس زنده ماندن در این قرن رو داره. فکر میکنم بعدا میخواد در موردش در کنفرانسی شرکت کنه.
خب من فکر نمیکنم بشه با احتمالات این مقوله رو بخوبی توضیح داد. ولی در این مورد باهاش موافقم. ما میتونیم بقا پیدا کنیم، و یا شکست بخوریم و ازبین بریم. ولی این به شانس بستگی نداره، بلکه وابسته به اینکه آیا ما دانش لازم رو در زمان لازم در اختیار داریم یا خیر. این یک خطر بی سابقه نیست. گونه های مختلفی مدام در حال انقراضند. تمدنهای مختلفی بپایان رسیدند. سهم وسیعی ازگونه ها و تمدنهایی که زمانی میزیستند، بتاریخ پیوستند. تمدنهای مختلفی بپایان رسیدند. سهم وسیعی ازگونه ها و تمدنهایی که زمانی میزیستند، بتاریخ پیوستند. و اگه ما میخوایم مستثنا باشیم، باید از وجه تمایزمون با باقی تمدنها استفاده کنیم، و اگه ما میخوایم مستثنا باشیم، باید از وجه تمایزمون با باقی تمدنها استفاده کنیم، و اگه ما میخوایم مستثنا باشیم، باید از وجه تمایزمون با باقی تمدنها استفاده کنیم، یعنی ارتباط ویژه مان با قوانین فیزیک. تواناییمان در استفاده از توضیحات و علوم جدید -- برای اینکه مرکز هستی باشیم.
خب بگذارید من اینو با یه مجادله جدید کنارهم بگذارم، نه به این خاطر که من از راهکار خاصی میخوام دفاع کنم، بلکه برای بیان بهتر منظورم. نه به این خاطر که من از راهکار خاصی میخوام دفاع کنم، بلکه برای بیان بهتر منظورم. و اون مجادله "گرمایش زمین" هست. من یه فیزیکدانم، ولی نه فیزیکدان مناسب. در رابطه با گرمایش زمین من یه فرد عادیم. و بعنوان یه فرد عادی مهمه که تئوریهای علمی رو جدی بگیره. و طبق اون تئوری و بعنوان یه فرد عادی مهمه که تئوریهای علمی رو جدی بگیره. و طبق اون تئوری الان دیگه برای جلوگیری از فاجعه دیر شده. چرا که اگه بهترین راهکار ما الان اینه که تولید CO2 رو محدود کنیم با چیزی مثل پروتکل کیوتو، با اعمال محدودیت روی فعالیتهای اقتصادی و با هزینه سرسام آور میلیارد دلاری یا حالا هر چقدر، پس این پیشاپیش خودش یه فاجعه هست، هر جوری که بخواید بهش نگاه کنید. و عملیاتی که تابحال انجام گرفته هیچ کمکی نکرده، شاید کمی فقط به تاخیر انداخته. پس دیگه الان دیره برای جلوگیری از اون، شاید حتی قبل از اینکه کسی به خطر پی ببره هم دیر بوده. مثلا احتمالا 1970 هم دیر بوده، شاید حتی قبل از اینکه کسی به خطر پی ببره هم دیر بوده. مثلا احتمالا 1970 هم دیر بوده، وقتی بهترین تئوریهای علمی بما میگفت که گازهای صنعتی یه عصر یخی رو بوجود میاره که در اون میلیاردها نفر میمیرند.
حال این یک درس روشن به من میده، و نمیدونم چرا به مناظره های عمومی خبر نمیده. حال این یک درس روشن به من میده، و نمیدونم چرا به مناظره های عمومی خبر نمیده. اون اینه که ما نمیتونیم همیشه بدونیم. وقتی ما یک فاجعه رو میشناسیم و میدونیم چطور با هزینه ای کمتر از هزینه خود فاجعه اونو کنترل کنیم، دیگه زیاد چیزی برای بحث کردن باقی نمیمونه. ولی هیچ اقدامات مقدماتی نمیتونه جلوی مشکلاتی که ما هنوز نمیشناسیم رو بگیره. ولی هیچ اقدامات مقدماتی نمیتونه جلوی مشکلاتی که ما هنوز نمیشناسیم رو بگیره. بنابراین ما به موقعیتی برای حل مشکل نیاز داریم، نه فقط جلوگیری از اون. و این کاملا درسته که پیشگیری بهتر از درمانه، ولی اینم زمانی درسته که بدونیم چی رو پیشگیری کنیم. اگه دماغ شما بجایی کوبیده شد، بدونید علم پزشکی راه جلوگیری از اونو برای شما نداره. اگه دماغ شما بجایی کوبیده شد، بدونید علم پزشکی راه جلوگیری از اونو برای شما نداره. اگه علم پزشکی جستجوی راههای درمانی رو کنار بگذاره و فقط به راههای پیشگیری بپردازه، اونوقت مقداره بسیار کمی رو بدست می اورد.
جهان اکنون درحال جستجوی راهکارهای اجباری در کاهش گازهای صنعتی به هر قیمتیه. جهان اکنون درحال جستجوی راهکارهای اجباری در کاهش گازهای صنعتی به هر قیمتیه. باید دنبال طرحهایی برای کاهش دما باشه، و طرحهایی برای زندگی در دمای بالاتر. باید دنبال طرحهایی برای کاهش دما باشه، و طرحهایی برای زندگی در دمای بالاتر. ولی نه به هر قیمتی، بلکه بصورت ازران و بهینه. البته یه طرحهایی هم الان هست، چیزایی مثل تعدادی آینه در فضا برای بازتابش نور خورشید، ویا تولید میکرو ارگانیسمهای آبزی برای خوردن دی اکسید کربن بیشتر. در حال حاضر اینها تحقیقات حاشیه ای اند. اینها راه حل اساسی برای مقابله با این مشکل یا مشکلاتی دیگرنیستند. و با مشکلاتی که ما هنوز از اونا اطلاع نداریم، تنها امید ما اینه که درست عمل کرده باشیم، و با مشکلاتی که ما هنوز از اونا اطلاع نداریم، تنها امید ما اینه که درست عمل کرده باشیم، نه فقط برای حل مشکل بلکه برای بقای نوع انسان. پس حالا دوتا تخته سنگ رو بردارید و روشون حکاکی کنید. روی یکی بنویسید "مشکلات قابل حل هستند." و روی دیگری"مشکلات اجتناب ناپذیرند. " روی یکی بنویسید "مشکلات قابل حل هستند." و روی دیگری"مشکلات اجتناب ناپذیرند. " ممنونم.(تشویق)

دیدگاه شما چیست؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *