الکس اشتفن : كمك به آينده شهرها
متن سخنرانی :
تغییرات آب و هوايي تاكنون بحث سنگینی بوده است، و سنگین تر هم خواهد شد، زیرا ما درک می کنیم که لازم است بیشتر از آنچه که کردهایم، انجام دهیم. در حقیقت، ما تفاهم داریم که آن عده از ما که در کشورهای توسعه یافته زندگی می کنند واقعا لازم است كه به سمت حذف آلایندهها بروند. وضعيت اينگونه است، امروز قرار نيست آن را ملايمتر مطرح كنيم. اما كمي طاقتفرسا خواهد بود اگر ما آنچه که امروز واقعا" وجود دارد و عظمت مشکلی که با آنها مواجهیم را ببينيم. و هنگامی که ما با مشکلات طاقت فرسا روبرو هستیم، به دنبال پاسخهاي ساده ميگرديم. و به نظرم با تغییرات آب و هوایی هم چنين كردهايم. ما به جاهايي که آلایندهها از آنجا ميآيند نگاه میکنیم-- آنها از لولههای اگزوزهاي ما، دودکشها و غیره بیرون میآیند، و ما می گویم، خوب مشکل این است که آنها از سوختهای که ما می سوزانیم می آیند، بنابر این، پاسخ باید جایگزین کردن این سوختهای فسیلی با منابع غير آلاينده انرژی باشد. و البته، در حالی که ما به انرژی پاک نیازمندیم، من به شما می گویم که این امکان هست که با نگاه کردن به تغییرات آب و هوا به عنوان مساله تولید انرژی پاک، در واقع ما خودمان را از مساله كنار می کشيم و آن را حل نميکنیم.و علت آن اين است كه ما در سیارهای زندگي ميكنيم که به سرعت در حال شهريشدن است. این برای هیچ یک از ما نبايد خبر تازهای باشد. با این حال، گاهی دشوار است كه دامنه اين شهریشدن را به خاطر بیاوریم. تا نیمه قرن حاضر، ما حدود هشت میلیارد نفر-- يا شاید بیشتر-- خواهيم داشت که در شهرها و یا حومه شهرها(به صورت رفت و آمدي) زندگی میکنند. ما انواعي از شهرهاي فشرده خواهیم شد. براي فراهم کردن انرژی لازم برای هشت میلیارد نفری که در شهرها زندگي ميكنند -شهرهايي كه تا حدودی مانند شهرهايي خواهد بود كه امروزه مايي كه در نیم کره شمالی زندگی می کنیم چنان شهرهايي داريم،- می بایستی میزان بسیار حيرتآوری انرژی تولید نمائيم. این امکان وجود دارد كه ما حتی قادر به تولید این میزان انرژی پاک نباشیم. خوب، اگر ما به صورت جدي در مورد مقابله با تغییرات آب و هوایی بر روی یک سیاره در حال شهريشدن صحبت می کنیم، ما باید جای دیگری به دنبال راهحل بگردیم.
در حقیقت این راه حل شاید دردسترستر از آني باشد که ما فکر می کنیم. زیرا همه این شهرهایی که میسازیم فرصتهای مناسبی هستند. هر شهر تا حد بسیار زیادی تعیین کننده میزان انرژی مصرفي ساکنان خود است. ما در مورد مصرف انرژي مثل يك عادت فكر ميكنيم-- من انتخاب می کنم که این چراغ را روشن کنم-- اما در واقع، حجم انبوه انرژی مصرفي ما از قبل توسط جوامع و شهرهايي که ما در آنها زندگی می کنیم تعیین شده است. من نميخواهم امروز نمودارهای زیادی به شما نشان بدهم، اما اگر بتوانم برای چند لحظه روی این مساله متمرکز بشوم، به ما واقعا خواهد گفت كه چه باید بکنیم-- که کاملا" ساده است، برای مثال،اگر به حمل و نقل نگاه کنید، كه يكي از مقولات عمده در آلودگی آب و هوا است، رابطه مستقیمی بین ميزان تراکم شهر و مقدار تولید گازهای آلاینده که ساکنان آن را توليد كرده و به هوا می فرستند، وجود دارد . و البته، همبستگي آن اين است كه که مکانهای متراکم آلایندههاي کمتری دارند-- فهم آن واقعا دشوار نیست، اگر درباره آن فکر کنید.
اساسا" ما در زندگیمان برای دستیابی به چیزهایی که می خواهیم اينور و آن ور میرویم. ما بیرون می رویم و می پریم توی اتومبیلمان و از مكاني به مكان ديگر رانندگی می کنیم. ما اساسا" از حرکت و جابهجايي برای دستیابی به آنچه که نیاز داریم استفاده می کنیم. ولی وقتی در جامعه متراکم تر زندگی می کنیم، ناگهان، چیزی که قطعا به آن پي ميبريم این است که چیزهایی که ما نیاز داریم نزدیک هستند. و از آنجا كه سازگارترین سفر با محیط ریست سفری است که اساسا هرگز انجام نگيرد، ناگهان زندگی ما با محیط زیست سازگارتر میشود. و البته، این امكان هست كه تراکم جوامع پیرامونمان را بيشتر كنيم.
بعضی از مناطق اين كار را از طريق محلههای جدید سازگار با محیط زیست ميكنند، يعني از طريق توسعه كل نواحي مجاور در جهت سازگاري با محیط زیست، که کار خوبی است اگر بتوانید انجام دهید. اما بیشتر اوقات، چیزی که ما در باره آن صحبت می کنیم، در حقیقت بازسازي بافت شهریاي است که ما از قبل داشتیم. بنابراين ما درباره چيزهايي نظير توسعه اراضی موات صحبت می کنیم: در واقع اندك تغییرات هوشيارانه در مکانهایی که ساختمانهاي ما آنجا است، كه ما آنجا پرورش مييابيم. بازسازی شهری: ایجاد انواع مختلف از مكانها و كاربردها از بناهايي که از قبل در آنجا وجود دارد. به طور روزافزون، ماپی میبریم که ما حتی نیازی به متراکم کردن و تكميل شهرها نداریم. به جاي آن، چیزی که نياز داریم افزایش میانگین تراکم است که به سطحی برسد که نیاز به رانندگی زیاد و جابهجايي نداشته باشیم. و این میتواند از طريق افزایش تراکم در بسياري از مناطق خاص انجام شود. می توانیي آن را مثل محورهای چادر( خیمه) تصور كنيد که در واقع تراکم همه شهر را افزایش میدهد.
و ما پي ميبريم که با انجام آن، در واقع، ما میتوانیم مکانهايی داشته باشیم که بسیار متراکم باشند و در بافت وسیعتری از مکانها جاي گرفته باشند که شاید براي رسيدن به همان نتايج [كم مصرف كردن انرژي] كار راحتتري باشد. حالا شاید ما جاهايي را ببينيم که خیلی خیلی هم متراکم باشند اما هنوز به ماشينهاشون چسبيده باشند [هنوز هم با ماشين جا به جا بشوند]، اما واقعیت این است که، رويهمرفته، هنگامی که ما مردم زیادی را در كنار هم در شرایط مناسب ميبينيم اين يك تاثير معنادار است، مردم به آسانی رانندگی را کنار می گذارند و روز به روز افراد بیشتری این کار را می کنند، اگر دور و بر آنها پر از مکانهایی باشد که به آنها احساس راحتي بدهد، و همگي خودروهایشان را کنار می گذارند. و این صرفه جویی بسیار بزرگی از انرژی است. زیرا چیزی که از لوله اگزوزهای ما بیرون می آید واقعا فقط اول داستان انتشار آلاینده هاي ناشی از خودروها در محیط زیست است. ما كارخانه تولید خودرو، انهدام خودرو، همه پارکینگها و آزادراهها و غیره را داریم. وقتي بتوانید از شر آنها خلاص شوید زیرا واقعا کسی از آنها استفاده نمی کند، آنوقت متوجه ميشويد که شما واقعا" می توانيد انتشار گازهای آلاینده ناشی از حمل و نقل را تا نود درصد كاهش بدهيد.
و مردم از آن استقبال می کنند. در سراسر جهان، ما مردم بیشتر و بیشتری را ميبينيم که از زندگی در جایی که می توانند به راحتی با پای پیاده به یک مکان معینی برسند، استقبال می کنند مردم می گویند که این حرکت از ایده خانه رویایی به محله رویایی است. وقتي که شما آن را با نوعی از سیستمهای ارتباطات همه جا حاضر [مثل وايرلس] که امروزه آنها را می بینیم همراه کنید، در واقع، در مییابید که، حتی دسترسی بیشتری از اين طريق به مكانها و فضاها داريد. برخی از آنها دسترسی به سیستم حمل و نقل است. در این مورد ،این نقشه حمل و نقل عمومی شهری به من نشان می دهد كه من طی سی دفیفه میتوانم از خانهام تا چه مسافتی با استفاده از حمل و نقل عمومی بروم. برخی از آنها درباره پيادهروي است، این هنوز خیلی كامل نیست. این نقشه پیادهروي گوگل است، پرسیدم که چگونه میشه از مسیرهاي پشت تپه رفت، و او گفت از طریق گرنسی. گوگل به من گفت که این مسیر ممكن است پیادهرو یا مسیرهای عابر پیاده نداشته باشد. ( خنده تماشاگران) اما فنآوریها دارند بهتر میشوند، و ما داريم نوعي از برونسپاري این دستگاه جهت یابی راشروع ميكنيم. و همانطور که قبلا" شنیدیم، و همانطور كه انتظار ميره، ما داریم یاد ميگیریم که چگونه اطلاعات را در اين اشیاء زبانبسته قرار دهیم. اشيايي که هیچ سیمی در آنها نیست، ما داریم یاد می گيریم که چگونه در این سیستمها نشانگذاری و جهتیابی را اضافه كنيم.
بخشی از آنچه که ما در حال پیدا کردن آن هستیم این است که آنچه كه ما فکر می کردیم نقطه عمده ای از تولید و مصرف، يعني دستيابي به يك EP ديجيتالي است در واقع، در خصوص 'چگونه بهتر در محیط های متراکم زندگی کنیم' نیست. آنچه که ما به دنبال یافتن آن هستیم دسترسی به ظرفیتهای چيزها است. مثال مورد علاقه من این مته برقي است. كي اينجا يك مته داره، یک مته برقي خانگی؟ خوب من خودم دارم به طور متوسط يك مته برقي خانگی بین شش تا بیست دقیقه در تمام طول عمر خود مورد استفاده قرار ميگيرد، بسته به فرد مورد نظر. خوب کاری که ما می کنیم این است که این متهها را که ظرفیت بالقوه هزاران ساعت کار را دارند ميخريم، و بعد آنها را یک یا دو بار برای سوراخ کردن دیوار استفاده می کنیم و کنار میگذاریم. به شما می گویم ،شهر های ما، انبارهای اين ظرفیتهای مازاد هستند. و درحالي كه ما ميتوانيم تلاش كرده و روشهای جدید استفاده از این ظرفیتها را بیابیم-- مثل آشپزي در اين مكانها یا درست کردن مجسمههاي یخی یا حتی یک ضربه مافیایی-- اما چيزيكه احتمالا پيدا ميكنيم این است که، در واقع این محصولات را به خدماتی تبديل كنيم كه وقتي به آنها نیاز داریم در دسترس باشند، اين روش هوشمندانهاي نيست.
چرا كه در واقع، حتی خود فضا هم به نوعی خدمت بدل ميشود. حال پي ميبريم كه افراد ميتوانند از چنين فضاهايی مشتركا استفاده كنند، و کالاهايشان را در مكانهای خالی انبار كنند. ساختمانها دارند به مجموعههايی از خدمات بدل میشوند. خوب ما طرحهای جدیدي داریم که به ما کمک می کنند ابزار های مکانیکی که قبلا" انرژی زیادی برايشان صرف ميشد-- مثل سیستمهای گرمایش، سرمایش و غیره-- را برداريم و به چيزهايي بدل کنیم که از صرف انرژی برای آنها اجتناب ميكنيم. از اينرو، ما ساختمانها را با روشنايی روز روشن ميکنیم. با نسیم آنها را خنک ميکنیم.با تابش آفتاب آنها را گرم نگه ميداريم. در واقع، وقتی همه این كارها را کردیم، نتيجه اين بود كه در برخي موارد، مصرف انرژی در يك ساختمان تا حدود 90 درصد کاهش ميیافت. كه يك تاثير معنادار ديگر محسوب ميشود، كه من آن را خلاص كردن کورهها(سیستم گرمایش سرمایش) می نامم. که کاملا" ساده است، اگر شما ساختمانی داريد که نیازی به گرم شدن توسط کوره ندارد، شما همه هزینهاي كه صرفش ميكرديد را پسانداز میکنید. در واقع این كارها بسيار ارزانتر از گزينههاي ديگر تمام میشود.
حال، وقتي كه ميبينيم ميتوانيم استفاده از محصولاتمان را کم کنیم،استفاده از سیستم حمل و نقل را کم کنیم، مصرف انرژی در ساختمان را کم کنیم، همه اينها عالی است، اما هنوز چیزی باقی مانده است. اگر ما قصد داریم واقعا" تبدیل به یک شهر سازگار با محیط زیست شویم، لازم است کمی متفاوت فکر کنیم. یک راه برای انجام آن هست. اين تبلیغات شهر ونکور (در کانادا) است دراینباره که شهر آنها چقدر سبز( حافظ محیط زیست) است. و دقیقا" مردم زیادی از ته دل این ایده را پذيرفتهاند که یک شهر سازگار با محیط زیست پر از گیاهان است. خوب ما مناظری مثل این داریم. ما مناظری مثل این داریم. ما مناظری مثل این داریم.
خوب همه اینها پروژههای خوبی هستند، ولی آنها واقعا یک نکته اساسي را فراموش کردهاند که درباره برگهای روی درختها نیست. بلكه در مورد سیستمهای زیرزمین است. به عنوان مثال، آیا آنها آب باران را ذخيره میكنند که بتوانیم حجم مصرف آبمان را كم كنيم؟ آب از انرژیهايي است كه تهيه آن آلايندگي زياد ايجاد ميكند. آیا آنها زیرساختهای سبز( حافظ محیط زیست) قرار داهاند، به طوری که ما بتوانیم سيلاب و آبی که از خانه های ما بیرون می آید را بگیریم آن را پاک و فیلتر کرده و با آن درختان خیابانهاي شهر را آبیاری کنیم؟ آیا آنها ما را با اکوسیستم پیرامونمان ارتباط میدهند به عنوان مثال ما را به رودخانهها متصل كنند و اين امكان را فراهم كنند كه آن را مرمت كنيم؟ آیا آنها اجازه گردهافشانی، در مسیر گردهافشانی ميدهند، تا زنبورها و پروانهها و نظاير آنها دوباره به شهرهايمان برگردند؟ آیا آنها مواد زائدي را که از غذا و فیبر و غیره بوحود میآید را برميدارند، كه به خاک بر گردانند و کربن هوا را جدا می کنند-- کربنی که ناشی از فرآینده استفاده است، را از هوا می گیرند؟
من به شما میگويم که همه اینها نه تنها ممكن هستند، بلكه هماکنون انجام شدهاند، و اینكه اين یک کار فوقالعاده خوبی است. زیرا در حال حاضر، اقتصاد ما روي هم رفته به نحوي عمل ميكند كه پل هاکون بيان كرده است: " با دزديدن از آینده، فروش آن در حال حاضر و آن را تولید ناخالص داخلی نامیدن." و اگر ما هشت میلیارد یا هفت میلیارد یا شش میلیارد نفر دیگر داشته باشیم، که در سیارهاي زندگی کنند که شهرهاي آن نیز آینده را به سرقت میبرد، ما آینده را خیلی سریع از دست خواهیم داد. اما اگر متفاوت فکر کنیم، گمان کنم، ما می توانیم شهرهایی داشته باشیم که نه تنها آلایندگي آنها صفر باشد، بلکه دارای امکانات نامحدودی نیز باشند.
بسیار سپاسگزارم.
(تشویق تماشاگران)