رجینا دوگان: از هواپیمای ۲۰ ماخ تا پهپاد مرغ مگس خوار
متن سخنرانی :
شما باید با نِردها (افرادی به علم و تکنولوژی علاقهی وسواسگونه دارند) مهربون باشید. شما باید با نِردها (افرادی به علم و تکنولوژی علاقهی وسواسگونه دارند) مهربون باشید. در واقع من بیشتر پیش میرم و میگم اگه هنوز نِردی در زندگیتون نیست باید یکی پیدا کنید. اگه هنوز نِردی در زندگیتون نیست باید یکی پیدا کنید. من گفته باشم. دانشمندها و مهندسها دنیا را تغییر میدن. دانشمندها و مهندسها دنیا را تغییر میدن. من دوست دارم به شما در مورد جایی جادویی به نام دارپا بگم من دوست دارم به شما در مورد جایی جادویی به نام دارپا بگم جایی که دانشمندها و مهندسها غیرممکنها را به مبارزه میطلبند و حاضر نمیشن از شکست بترسند. این دو ایده بیشتر از اونچه که شما ممکنه متوجه بشید با هم مرتبطند، این دو ایده بیشتر از اونچه که شما ممکنه متوجه بشید با هم مرتبطند، چون وقتی ترس از شکست را دور میکنید، ناگهان غیرممکنها، ممکن میشن. ناگهان غیرممکنها، ممکن میشن.اگر میخواهید بدونید چطور، از خودتون این سئوال را بپرسید: اگر میدونستید که شکست نخواهید خورد، چه کار میکردید؟ اگر میدونستید که شکست نخواهید خورد، چه کار میکردید؟ اگر واقعاً از خودتون این سئوال را بپرسید، اگر واقعاً از خودتون این سئوال را بپرسید، چارهای جز معذب شدن ندارید. من یک کمی معذبم. چون وقتی این سئوال را میپرسید، تازه میفهمید که چطور ترس از شکست شما را محدود میکنه، تازه میفهمید که چطور ترس از شکست شما را محدود میکنه، چطور ما را از انجام دادن کارهای بزرگ باز میدارد، چطور ما را از انجام دادن کارهای بزرگ باز میدارد، و زندگی ملال آور میشه، اتفاقات شگفت انگیز نمیافته. مطمئناً اتفاقات خوب میافته، اما اتفاقات شگفت انگیز نمیافته. مطمئناً اتفاقات خوب میافته، اما اتفاقات شگفت انگیز نمیافته. مطمئناً اتفاقات خوب میافته، اما اتفاقات شگفت انگیز نمیافته.
حالا من باید این را روشن کنم، من تشویق به شکست نمیکنم، من شما را از ترس از شکست دلسرد میکنم. من شما را از ترس از شکست دلسرد میکنم. چون این خود شکست نیست که ما را محدود میکنه. چون این خود شکست نیست که ما را محدود میکنه. همیشه در طول راه رسیدن به چیزهای واقعاً جدید، کارهایی که تا پیش از این انجام نشدهاند، شکست وجود داره. کارهایی که تا پیش از این انجام نشدهاند، شکست وجود داره. ما آزمایش شدهایم. و تا حدودی احساس میکنیم این آزمایش شدن قسمت درستی از بدست آوردن چیزهای بزرگه. کلمانسو( فیزیکدان فرانسوی) گفت، "وقتی ما شکست میخوریم زندگی جالب میشود، چون این یک نشانه ست که ما از آنچه بودیم بهتر شدهایم." چون این یک نشانه ست که ما از آنچه بودیم بهتر شدهایم."
در سال ۱۸۹۵، لرد کلوین اعلام کرد در سال ۱۸۹۵، لرد کلوین اعلام کرد که ماشینهای پرندهی سنگینتر از هوا ممکن نیستند. که ماشینهای پرندهی سنگینتر از هوا ممکن نیستند. در اکتبر سال ۱۹۰۳، نظر غالب متخصصان ایرودینامیک نظر غالب متخصصان ایرودینامیک این بود که شاید ۱۰ میلیون سال بعد، ما بتوانیم ماشینی بسازیم که پرواز کند. این بود که شاید ۱۰ میلیون سال بعد، ما بتوانیم ماشینی بسازیم که پرواز کند. و دو ماه بعد در هفدهم دسامبر، ارویل رایت اولین هواپیما را بر فراز ساحلی در کارولینای شمالی پرواز داد. ارویل رایت اولین هواپیما را بر فراز ساحلی در کارولینای شمالی پرواز داد. اون پرواز ۱۲ ثانیه طول کشید و ۱۲۰ فوت را پیمود. اون پرواز ۱۲ ثانیه طول کشید و ۱۲۰ فوت را پیمود. این در سال ۱۹۰۳ بود.
یک سال بعد، اظهارات بعدی راجع به غیرممکنها شروع شد. فردیناند فوش، یک ژنرال ارتش فرانسه که شهرت داره که یکی از اصیلترین و زیرک ترین ذهنها را در ارتش فرانسه داشت، که شهرت داره که یکی از اصیلترین و زیرک ترین ذهنها را در ارتش فرانسه داشت، گفت،" هواپیماها اسباب بازیهای جالبی هستند ولی ارزش نظامی ندارند." گفت،" هواپیماها اسباب بازیهای جالبی هستند ولی ارزش نظامی ندارند." ۴۰ سال بعد، متخصصان آیرودینامیک اصطلاح "با سرعت صوت" را ابداع کردند. ۴۰ سال بعد، متخصصان آیرودینامیک اصطلاح "با سرعت صوت" را ابداع کردند. اونا بحث میکردند که آیا باید با یک S نوشته بشه یا دوتا؟ میدونید، اونا با این سیستم پرواز مشکل داشتند و اصلاً مشخص نبود که ما میتونستیم سریعتر از سرعت صوت پرواز کنیم. در سال ۱۹۴۷، داده ای از تونل باد برای سرعتهای بالاتر از ۰/۸۵ ماخ Mach ( واحد اندازگیری سرعت بر مبنای سرعت صوت در آن مکان) موجود نبود. داده ای از تونل باد برای سرعتهای بالاتر از ۰.۸۵ ماخ Mach ( واحد اندازگیری سرعت بر مبنای سرعت صوت در آن مکان) موجود نبود. و با این حال، روز سه شنبه، چهاردهم اکتبر ۱۹۴۷، چاک ییگر به داخل کابین خلبان هواپیمای Bell X-1 رفت چاک ییگر به داخل کابین خلبان هواپیمای Bell X-1 رفت و به سمت امکانات ناشناخته پرواز کرد، و به سمت امکانات ناشناخته پرواز کرد، و با انجام این کار، او اولین خلبانی شد که با سرعت بالای صوت پرواز کرد. او اولین خلبانی شد که با سرعت بالای صوت پرواز کرد. شش تا از هشت موشک اطلس، روی سکوی پرتاب منفجر شدند. شش تا از هشت موشک اطلس، روی سکوی پرتاب منفجر شدند. پس از ۱۱ مأموریت کاملاً ناموفق، ما اولین عکسهایمان را از فضا گرفتیم. و در آن اولین پرواز بیشتر از مجموع همهی مأموریتهای U-2 داده جمع آوری کردیم. بیشتر از مجموع همهی مأموریتهای U-2 داده جمع آوری کردیم. شکستهای زیادی خوردیم تا به اینجا رسیدیم. شکست های زیادی خوردیم تا به اینجا رسیدیم.
از زمانیکه ما به آسمان رفتیم میخواستهایم سریعتر و بلندتر پرواز کنیم. میخواستهایم سریعتر و بلندتر پرواز کنیم. و برای انجام این کار، باید به غیرممکنها باور میداشتیم. و باید ترس از شکست را رد میکردیم. و باید ترس از شکست را رد میکردیم. این موضوع امروز هم صادق است. امروزه ما در مورد پرواز با سرعت صوت صحبت نمیکنیم، یا حتی مافوق صوت، ما در مورد پرواز ماوراء صوتی صحبت میکنیم - نه ۲ ماخ یا ۳ ماخ، بلکه ۲۰ ماخ. در ۲۰ ماخ، ما میتونیم از نیویورک تا لانگ بیچ را در ۱۱ دقیقه و ۲۰ ثانیه پرواز کنیم. ما میتونیم از نیویورک تا لانگ بیچ را در ۱۱ دقیقه و ۲۰ ثانیه پرواز کنیم. با این سرعت، سطح هوا بُر دمای فولاد مذاب را دارد - سطح هوا بُر دمای فولاد مذاب را دارد - ۳۵۰۰ درجه ی فارنهایت (حدود ۱۹۰۰ درجهی سانتیگراد) - مثل کوره بلند [ذوب آهن]. اساساً ما وقتی پرواز میکنیم داریم هوابُر را میسوزونیم. اساساً ما وقتی پرواز میکنیم داریم هوابُر را میسوزونیم. و ما اون رو پرواز میدیم، یا حداقل سعی میکنیم. و ما اون رو پرواز میدیم، یا حداقل سعی میکنیم.
رسانگر آزمایشی ماوراءصوت دارپا سریعترین هواپیمایی ست که تا به حال ساخته شده. سریعترین هواپیمایی است که تا به حال ساخته شده. او روی یک موشک میناتور ۴، به نزدیکی فضا برده میشه. او روی یک موشک میناتور ۴، به نزدیکی فضا برده میشه. حالا میناتور ۴، تکانهای زیادی داره، پس ما مجبوریم با پرواز دادن موشک با زاویه حملهی ۹۸ درجه آن را جدا کنیم با زاویه حملهی ۹۸ درجه آن را جدا کنیم تا تکههایی از پرتابه را داشته باشیم. این حرکت برای یک موشک غیرطبیعیه. این حرکت برای یک موشک غیرطبیعیه. سومین مرحله یک دوربین داره. ما به اون راکِت کَم می گیم. و به سمت هواپیمای ماوراءصوت قرار گرفته. و به سمت هواپیمای ماوراءصوت قرار گرفته. این فیلمهای واقعی راکت کم از پرواز اوله. این فیلمهای واقعی راکت کم از پرواز اوله. حالا برای پنهان کردن بدنه، ما نسبت منظری را کمی تغییر دادیم. اما از مرحلهی سوم راکت اما از مرحلهی سوم راکت که به هواپیمای خودکار نگاه کنیم این شکلیه وقتی به درون اتمسفر میره و به زمین برمیگرده.
ما دوبار پرواز کردهایم. در پرواز اول، رسانگر کنترل آیرودینامیکی نداشت. اما ما بیشتر از ۳۰ سال آزمایشهای زمینی، دادهی پرواز ماوراءصوت جمعآوری کردیم. اما ما بیشتر از ۳۰ سال آزمایشهای زمینی، دادهی پرواز ماوراءصوت جمعآوری کردیم. اما ما بیشتر از ۳۰ سال آزمایشهای زمینی، دادهی پرواز ماوراءصوت جمعآوری کردیم. در پرواز دوم، سه دقیقه پرواز آیرودینامیکی با کنترل کامل در ۲۰ ماخ. سه دقیقه پرواز آیرودینامیکی با کنترل کامل در ۲۰ ماخ. سه دقیقه پرواز آیرودینامیکی با کنترل کامل در ۲۰ ماخ. ما باید دوباره پرواز کنیم، چون برای انجام کارهای شگفت انگیز که تا به حال انجام نشدهاند، لازمه که ما پرواز کنیم. چون برای انجام کارهای شگفت انگیز که تا به حال انجام نشدهاند، لازمه که ما پرواز کنیم. شما نمی تونید یاد بگیرید که چطور با سرعت ۲۰ ماخ پرواز کنید مگر اینکه پرواز کنید. و با اینکه جایگزینی برای سرعت نیست، قدرت مانور معیار مهم بعدیه.
اگر با یک هواپیمای۲۰ ماخ ۱۱ دقیقه و ۲۰ ثانیه طول میکشه تا از نیویورک به لانگ بیچ بریم، برای یک مرغ مگس خوار، خوب، روزها طول میکشه. برای یک مرغ مگس خوار، خوب، روزها طول میکشه. میدونید، مرغ های مگس خوار سرعت ماوراءصوت ندارند، اما قدرت مانور دارند. در واقع مرغ مگس خوار تنها پرنده ای ست که میتونه به عقب پرواز کنه. او میتونه به سمت بالا، پایین، جلو و عقب و حتی واژگون پرواز کنه. جلو و عقب و حتی واژگون پرواز کنه. پس اگه ما میخواستیم در این اتاق پرواز کنیم یا جاهایی که انسانها نمیتونند بروند، ما به یک هواپیما نیاز داریم که به اندازهی کافی کوچک باشه و قدرت مانور کافی داشته باشه تا این کار را انجام بده.
این یک هواپیمای بدون سرنشین مرغ مگس خوار است. اون میتونه به همه سمت پرواز کنه، حتی به عقب. اون میتونه به همه سمت پرواز کنه، حتی به عقب. اون میتونه معلق باشه و بچرخه. این نمونهی اولیهی هواپیما به یک دوربین فیلمبرداری مجهزه. این نمونهی اولیهی هواپیما به یک دوربین فیلمبرداری مجهزه. وزن اون کمتر از یک باطری قلمیه. شهد نمیخوره. در سال ۲۰۰۸، او برای ۲۰ ثانیه پرواز کرد، یک سال بعد، ۲ دقیقه، سپس شش، و عاقبت ۱۱ دقیقه. بسیاری از نمونه های اولیه سقوط کردند - بسیاری. اما راهی وجود نداره که یاد بگیریم مثل یک مرغ مگس خوار پرواز کنیم اما راهی وجود نداره که یاد بگیریم مثل یک مرغ مگس خوار پرواز کنیم مگر اینکه پرواز کنیم. (تشویق حاضران) زیباست، مگه نه؟ وای عالیه. مت اولین خلبان مرغ مگس خواره. (تشویق حاضران)
شکست بخشی از ساختن چیزهای نو و شگفت انگیزه. شکست بخشی از ساختن چیزهای نو و شگفت انگیزه. ما نمیتونیم هم از شکست بترسیم و هم چیزهای شگفت انگیز نو را بسازیم - ما نمیتونیم هم از شکست بترسیم و هم چیزهای شگفت انگیز نو را بسازیم - مثل یک ربات با ثبات یک سگ روی زمین سخت، یا شاید حتی یخ؛ یک ربات که میتونه مثل یک چیتا بدوه، یا مثل یک انسان از پله بالا بره که گاه گاهی دست و پا چلفتی یک انسان را هم داره. و یا شاید مرد عنکبوتی روزی مرد مارمولکی باشه. یک مارمولک میتونه تمام وزن بدنش رو یک مارمولک میتونه تمام وزن بدنش رو روی یک انگشت نگه داره. یک میلیمتر مربع از کف پای مارمولک ۱۴۰۰۰ ساختار مو مانند داره به نام ستا. ۱۴۰۰۰ ساختار مو مانند داره به نام ستا. اونا کمک میکنند مارمولک به کمک نیروهای بین مولکولی به سطوح بچسبند. اونا کمک میکنند مارمولک به کمک نیروهای بین مولکولی به سطوح بچسبند.
امروزه ما میتونیم ساختارهایی بسازیم که از موهای پای مارمولک تقلید میکنند. نتیجهی آن، یک چسب مصنوعی نانومارمولک چهار اینچ در چهار اینچ است. نتیجهی آن، یک چسب مصنوعی نانومارمولک چهار اینچ در چهار اینچ است. نتیجهی آن، یک چسب مصنوعی نانومارمولک چهار اینچ در چهار اینچ است. میةونه یک بار ایستای ۶۶۰ پوندی (حدود ۳۰۰ کیلوگرم) را تحمل کنه. میةونه یک بار ایستای ۶۶۰ پوندی (حدود ۳۰۰ کیلوگرم) را تحمل کنه. این برای چسباندن شش تلویزیون پلاسمای ۴۲ اینچ به دیوارتون کافیه. این برای چسباندن شش تلویزیون پلاسمای ۴۲ اینچ به دیوارتون کافیه. بدون میخ. برای وِلکرو(چسب پارچهای) نا امید کنندهست، نه؟
و فقط ساختارهای غیرعامل نیستند، ماشینهای کاملند. و فقط ساختارهای غیرعامل نیستند، ماشینهای کاملند. این یک کنهی عنکبوتیه. یک میلیمتر طول داره، اما در کنار این میکروماشینها مثل گودزیلا به نظر میاد. اما در کنار این میکروماشینها مثل گودزیلا به نظر میاد. در دنیای کنههای عنکبوتی گودزیلا، ما میتونیم میلیونها آینه بسازیم هر کدام یک پنجم قطر یک موی انسان، هر کدام یک پنجم قطر یک موی انسان، که در هر ثانیه صدها هزار بار حرکت میکنند تا نمایشگرهای با صفحهی بزرگ را بسازند، تا ما بتونیم فیلمهایی مثل "گودزیلا" را با کیفیت بالا تماشا کنیم. تا ما بتونیم فیلمهایی مثل "گودزیلا" را با کیفیت بالا تماشا کنیم.
و اگه ما میتونیم ماشینهایی در این مقیاس بسازیم، و اگه ما میتونیم ماشینهایی در این مقیاس بسازیم، داربستهایی شبیه برج ایفل در مقیاس میکرو را چطور؟ داربستهایی شبیه برج ایفل در مقیاس میکرو را چطور؟ امروزه ما فلزاتی میسازیم که از یونولیت سبُکترند امروزه ما فلزاتی میسازیم که از یونولیت سبُکترند اینقدر سبک که میتونند روی یک قاصدک سوار شوند اینقدر سبک که میتونند روی یک قاصدک سوار شوند و با یک نسیم جابجا شوند - و با یک نسیم جابجا شوند - اینقدر سبُک که میتونید اتومبیلی بسازید که دو نفر بتونند بلندش کنند، اما اینقدر محکم که امنیت یک خودروی شاسی بلند را داره.
از ملایمترین نسیم تا نیروهای قدرتمند طبیعت. از ملایمترین نسیم تا نیروی قدرتمند طوفانهای طبیعت. در هر ثانیه در اطراف دنیا ۴۴ صاعقه اتفاق میافته. در هر ثانیه در اطراف دنیا ۴۴ صاعقه اتفاق میافته. هر برق صاعقه هوا را تا ۴۴۰۰۰ درجهی فارنهایت (۲۴۵۰۰درجهی سانتیگراد) گرم میکنه - هر برق صاعقه هوا را تا ۴۴۰۰۰ درجهی فارنهایت (۲۴۵۰۰درجهی سانتیگراد) گرم میکنه - داغتر از سطح خورشید. چی میشه اگه ما بتونیم از این تکانههای الکترومغناطیسی چی میشه اگه ما بتونیم از این تکانههای الکترومغناطیسی به عنوان راهنما استفاده کنیم. راهنماهایی در یک شبکهی متحرک فرستندههای قوی. راهنماهایی در یک شبکهی متحرک فرستندههای قوی. آزمایشات پیشنهاد میکنند که صاعقه میتونه جیپیاس (سیستم تعیین کننده موقعیت جهانی) آینده باشه. آزمایشات پیشنهاد میکنند که صاعقه میتونه جیپیاس (سیستم تعیین کننده موقعیت جهانی) آینده باشه.
تکانههای الکتریکی افکار ما را در مغز شکل میدهند. با قرار دادن یک توری به اندازهی شست شما روی سطح مغز، با قرار دادن یک توری به اندازهی شست شما روی سطح مغز، که ۳۲ الکترود داره، تیم با استفاده از فکرش یک بازوی مصنوعی را کنترل میکنه. تیم با استفاده از فکرش یک بازوی مصنوعی را کنترل میکنه. و افکارش او را وادار کردند به سمت کتی بره. و افکارش او را وادار کردند به سمت کتی بره. این اولین باره که یک انسان یک ربات را تنها با فکرش کنترل میکنه. که یک انسان یک ربات را تنها با فکرش کنترل میکنه. و اولین باره که بعد از هفت سال تیم دست کتی را میگیره. که بعد از هفت سال تیم دست کتی را میگیره. اون لحظه برای تیم و کتی مهم بود، اون لحظه برای تیم و کتی مهم بود، و ممکنه این مادهی سبز رنگ روزی برای شما مهم بشه. و ممکنه این مادهی سبز رنگ روزی برای شما مهم بشه. این مادهی سبز شاید واکسنی باشه که میتونه جان شما را نجات بده. آن را در گیاه تنباکو تولید کردهاند. گیاه تنباکو میتونه میلیونها دُز واکسن را گیاه تنباکو میتونه میلیونها دُز واکسن را در چند هفته به جای چند ماه تولید کنه. و این ممکنه اولین کاربرد سالم گیاه تنباکو باشه. و این ممکنه اولین کاربرد سالم گیاه تنباکو باشه.
اگه به نظر بعید میرسه که گیاه تنباکو بتونه مردم را سالمتر کنه، اگه به نظر بعید میرسه که گیاه تنباکو بتونه مردم را سالمتر کنه، گیمبازهایی که میتونند مسئلههایی را حل کنند که متخصصان نمیتونند چی؟ گیمبازهایی که میتونند مسئلههایی را حل کنند که متخصصان نمیتونند چی؟ سپتامبر گذشته، گیمبازهای فولد ایت ساختار سه بعدی پروتئاز رتروویروسی را حل کردند ساختار سه بعدی پروتئاز رتروویروسی را حل کردند که در میمونهای رزوس در ایدز دخالت داره. فهمیدن این ساختار برای ایجاد درمان بسیار مهمه. فهمیدن این ساختار برای ایجاد درمان بسیار مهمه. برای ۱۵ سال، این مشکل در جامعهی علمی حل نشده بود. این مشکل در جامعهی علمی حل نشده بود. گیمبازهای فولد ایت در طول ۱۵ روز حلش کردند. گیمبازهای فولد ایت در طول ۱۵ روز حلش کردند. اونا تونستند این کار را انجام دهند چون با هم کار کردند. اونا تونستند این کار را انجام دهند چون با هم کار کردند. اونا تونستند با هم کار کنند چون با اینترنت به هم وصل بودند. اونا تونستند با هم کار کنند چون با اینترنت به هم وصل بودند. و دیگران هم که با اینترنت به هم وصل بودند، از آن به عنوان ابزار دموکراسی استفاده کردند. و با هم سرنوشت کشورشان را تغییر دادند. و با هم سرنوشت کشورشان را تغییر دادند.
اینترنت خانهی دو میلیارد نفر یا ۳۰ درصد جمعیت دنیاست. او به ما اجازه می ده که همکاری کنیم و به عنوان یک فرد صدامون شنیده بشه. و به عنوان یک فرد صدامون شنیده بشه. او به ما اجازه میده که به عنوان یک گروه صدایمان و قدرتمان را تقویت کنیم. صدایمان و قدرتمان را تقویت کنیم. اما اینترنت هم متواضعانه شروع شد. در سال ۱۹۶۹، اینترنت جز یک رؤیا نبود، چند طرح روی یک تکه کاغذ. و بعد در بیست و نهم اکتبر، اولین پیغام به روش راه گزینی بستهی کوچک از یوسیالای به اسآرآی فرستاده شد. دو حرف اول کلمهی "Login" تنها چیزی بود که عبور کرد - دو حرف اول کلمهی "Login" تنها چیزی بود که عبور کرد - یک ال و یک اُ - و بعد بافر اورفلو سیستم را از کار انداخت. (خندهی حاضران) دو حرف، یک ال و یک اُ ، حالا یک نیروی جهانی.
پس این دانشمندها و مهندسها که در جایی جادویی به اسم دارپا هستند چه کسانی هستند؟ اونا نِردند، و اونا قهرمانهایی در میان ما هستند. اونا دیدگاههای موجود در لبهی علم را به چالش میکشند اونا دیدگاههای موجود در لبهی علم را به چالش میکشند و در طاقتفرساترین شرایط. اونا به ما یادآوری میکنند که ما میتونیم دنیا را تغییر بدیم اگر غیر ممکنها را به مبارزه بطلبیم و حاضر نشیم از شکست بترسیم. اونا به ما یادآوری میکنند که همه ی ما قدرت نِردها را داریم. فقط گاهی فراموش میکنیم.
میدونید، زمانی بود که شما از شکست نمیترسیدید، وقتی که یک هنرمند بزگ یا یک رقصندهی بزرگ بودید و میتونستید بخونید، ریاضیتون خوب بود، میتونستید چیزهایی بسازید، یک فضانورد بودید، یک ماجراجو، ژاک کوستو، میتونستید بالاتر بپرید، سریعتر بدوبد، از همه محکمتر لگد بزنید. شما به غیر ممکنها باور داشتید و نترس بودید. شما به تمامی و کاملاً با فوق قهرمان درونتان در ارتباط بودید. شما به تمامی و کاملاً با فوق قهرمان درونتان در ارتباط بودید. بدون شک، دانشمندها و مهندسها میتونند دنیا را تغییر بدند. بدون شک، دانشمندها و مهندسها میتونند دنیا را تغییر بدند. شما هم میتونید. شما برای همین به دنیا آمدید. پس دست به کار بشید، از خودتون بپرسید، چه کار میکردید اگه میدونستید شکست نمیخورید؟ چه کار میکردید اگه میدونستید شکست نمیخورید؟
حالا من میخوام بگم که ساده نیست. حالا من میخوام بگم که ساده نیست. سخته که این احساس را حفظ کنید، خیلی سخت. سخته که این احساس را حفظ کنید، خیلی سخت. حدس میزنم که به نحوی، یه جورایی من باور دارم که قرار بوده اینقدر سخت باشه. ترس و تردید همیشه به درون میخزند. ما فکر میکنیم کس دیگهای، کسی باهوشتر از ما، کسی با توانایی بیشتر، کسی با امکانات بیشتر اون مشکل را حل میکنه. اما کس دیگهای نیست؛ فقط شما هستید. و اگر ما خوش شانس باشیم، در این لحظه، کسی در اون ترس و تردید ما میاد، دست ما را میگیره و میگه، "بذار بت کمک کنم که باور کنی."
جیسون هارلی این کار را برای من کرد. جیسون روز ۱۸ مارس ۲۰۱۲ در دارپا شروع به کار کرد. جیسون روز ۱۸ مارس ۲۰۱۲ در دارپا شروع به کار کرد. او با تیم حمل و نقل ما بود. من تقریباً هر روز جیسون را میدیدم، بعضی وقتا دو باردر روز. من تقریباً هر روز جیسون را میدیدم، بعضی وقتا دو بار در روز. و او ببیشتر از بیشتر آدمها بالا و پایینها را میدید. و او ببیشتر از بیشتر آدمها بالا و پایینها را میدید. جشنها و ناامیدیها را میدید. و یک روز که به خصوص برای من تاریک بود، جیسون نشست و یک ایمیل نوشت. جیسون نشست و یک ایمیل نوشت. او من را تشویق کرد اما محکم بود. او من را تشویق کرد اما محکم بود. و وقتی دکمهی ارسال را زد، احتمالاْ نمیدونست چه تفاوتی ایجاد میکنه. و وقتی دکمهی ارسال را زد، احتمالاْ نمیدونست چه تفاوتی ایجاد میکنه. برای من مهم بود. در اون لحظه و حتی امروز در اون لحظه و حتی امروز وقتی تردید میکنم، وقتی احساس ترس میکنم، وقتی نیاز دارم با آن احساس دوباره ارتباط پیدا کنم، وقتی نیاز دارم با آن احساس دوباره ارتباط پیدا کنم، کلماتش یادم میاد، که خیلی قدرتمند بودند.
نوشته: "تو فقط وقت داری که شنلت را اتو بزنی و بعد دوباره باید به آسمانها بری." نوشته: "تو فقط وقت داری که شنلت را اتو بزنی و بعد دوباره باید به آسمانها بری."
♫ فوق قهرمان، فوق قهرمان ♫ ♫ فوق قهرمان، فوق قهرمان ♫ ♫ فوق قهرمان، فوق قهرمان ♫ ♫ فوق قهرمان، فوق قهرمان ♫ ♫ فوق قهرمان، فوق قهرمان ♫
صدا: چون فوق قهرمان بودن یعنی همین.
رجینا: فقط اونقدر وقت دارید که شنلتون را اتو کنید و دوباره به آسمون برگردید." رجینا: فقط اونقدر وقت دارید که شنلتون را اتو کنید و دوباره به آسمون برگردید." رجینا: فقط اونقدر وقت دارید که شنلتون را اتو کنید و دوباره به آسمون برگردید." و یادتون باشه، با نِردها مهربون باشید. و یادتون باشه، با نِردها مهربون باشید. (تشویق حاضران) ممنونم. ممنونم.
(تشویق حاضران)
کریس اندرسون: ممنونم رجینا. من چندتا سئوال دارم. خوب اون هواپیمای شما، هواپیمای ۲۰ ماخ، اولیش که بدون کنترل بود، فکر کنم جایی در اقیانوس اطلس سقوط کرد.
آر دی: آره، آره. همین طوره. (کریس: در اون پرواز دوم چی شد؟) آره اونم به اقیانوس اطلس رفت. (کریس: اما این بار با کنترل؟) ما اون را به داخل اقیانوس اطلس پرواز ندادیم. نه، مسیر پرواز بخش های مختلفی را دارد که برای پرواز با این سرعت نیاز به شرایطی دارند. نه، مسیر پرواز بخش های مختلفی را دارد که برای پرواز با این سرعت نیاز به شرایطی دارند. نه، مسیر پرواز بخش های مختلفی را دارد که برای پرواز با این سرعت نیاز به شرایطی دارند. پس در پرواز دوم، ما تونستیم سه دقیقه رسانگر را کاملاً تحت کنترل آیرودینامیکی بگیریم قبل از اینکه از دستش بدیم.
کریس: تصور میکنم شما قصد ندارید خدمات مسافری برای از نیویورک به لاگ بیچ را به این زودیها راهاندازی کنید. کریس: تصور میکنم شما قصد ندارید خدمات مسافری برای از نیویورک به لاگ بیچ را به این زودیها راهاندازی کنید.
رجینا: ممکنه یک کم گرم باشه.
کریس: شما تصور میکنید اون هواپیما برای چه کاری استفاده بشه؟
رجینا: خوب مسئولیت ما ایجاد این تکنولوژی ست. رجینا: خوب مسئولیت ما ایجاد این تکنولوژی ست. اینکه در نهایت چطور ازش استفاده بشه به وسیلهی ارتش تعیین میشه. اینکه در نهایت چطور ازش استفاده بشه به وسیلهی ارتش تعیین میشه. حالا هدف این رسانگر، هدف این تکنولوژی، اینه که بتونیم به هر جایی از دنیا در کمتر از ۶۰ دقیقه برسیم. اینه که بتونیم به هر جایی از دنیا در کمتر از ۶۰ دقیقه برسیم.
کریس: و باری بیشتر از چند پوند نمیبره؟ رجینا: آره. یعنی باری که میتونه حمل کنه چی میتونه باشه؟
رجینا: خوب من فکر نمیکنم ما بدونیم در نهایت بارش چی خواهد بود، درسته. ما اول باید بتونیم پروازش بدیم.
کریس: ولی نه الزاماْ فقط یک دوربین؟
رجینا: نه، الزاماْ فقط یک دوربین نیست.
کریس: شگفت انگیزه. مرغ مگس خوار؟
رجینا: آره؟
کریس: من کنجکاوم، شما این دنبالهی زیبا راجع به پرواز را از هواپیمایی شروع کردید که یه جورایی سعی میکرد بال بزنه و شکست شدیدی خورد، و از اون موقع هواپیماهای زیادی ساخته نشدهاند که بال بزنند. و از اون موقع هواپیماهای زیادی ساخته نشدهاند که بال بزنند. چی شد که ما به این نتیجه رسیدیم که وقتشه از طبیعت تقلید کنیم و از یک مرغ مگس خوار کپی برداری کنیم؟ چی شد که ما به این نتیجه رسیدیم که وقتشه از طبیعت تقلید کنیم و از یک مرغ مگس خوار کپی برداری کنیم؟ آیا این راه حل خیلی گرونی برای درست کردن یک شیء کوچک با قدرت مانور در پرواز نیست؟ آیا این راه حل خیلی گرونی برای درست کردن یک شیء کوچک با قدرت مانور در پرواز نیست؟
رجینا: منظورم اینه که، تا حدودی، ما کنجکاو بودیم که آیا امکان داره این کار را انجام بدیم. و شما باید در طول زمان به این سئوالات برگردید. و شما باید در طول زمان به این سئوالات برگردید. بچههای آیرووایرومنت ۳۰۰ تا یا بیشتر طرحهای مختلف بال را امتحان کردند، بچههای آیرووایرومنت ۳۰۰ تا یا بیشتر طرحهای مختلف بال را امتحان کردند، ۱۲ فرم مختلف آویونیک. اونا ۱۰ نمونهی اولیهی کامل درست کردند تا چیزی درست کردند که واقعاْ پرواز میکرد. اونا ۱۰ نمونهی اولیهی کامل درست کردند تا چیزی درست کردند که واقعاْ پرواز میکرد. اما نکته واقعاً جالب در مورد یک ماشین پرنده اما چیز واقعاْ جالب در مورد یک ماشین پرنده اینه که شبیه چیزیه که شما میشناسید. ما معمولاً در مورد حرکت مخفیانه به عنوان وسیلهای برای اجتناب از دیده شدن یاد میکنیم، ما معمولاً در مورد حرکت مخفیانه به عنوان وسیلهای برای نامحسوس شدن یاد میکنیم، اما وقتی چیزها اینقدر طبیعی به نظر بیان، شما اونا رو نمیبینید.
کریس: آها. پس الزاماً موضوع فقط کارایی نیست. تا حدی هم ظاهر است. (رجینا: مطمئناً) یعنی در واقع، "اون مرغ مگس خوار مامانی را نگاه کن که اومده به مقر فرماندهی ما." یعنی در واقع، "اون مرغ مگس خوار مامانی را نگاه کن که اومده به مقر فرماندهی ما." (خندهی حاضران) چون فکر میکنم، با وجود شگفتی نگاه کردن به اون، من مطمئنم بعضیها دارند فکر میکنند، که تکنولوژی چه سریع خودش رو میرسونه، چقدر وقت دیگه مونده تا یه گیک دیوونه با یک کنترل از راه دور کوچولو یکی از این پرندهها را از پنجرهی کاخ سفید بفرسته داخل؟ منظورم اینه که نگران مشکل جعبهی پاندورا نیستید؟
رجینا: ببینید، تنها مسئولیت ما ایجاد و جلوگیری از غافلگیری استراتژیک است. رجینا: ببینید، تنها مسئولیت ما ایجاد و جلوگیری از غافلگیری استراتژیک است. این کار ماست. برای ما باورنکردنیه که بتونیم کارمون را انجام بدیم بدون اینکه مردم را هم هیجان زده کنیم و هم در عین حال معذب کنیم. بدون اینکه مردم را هم هیجان زده کنیم و هم در عین حال معذب کنیم. بدون اینکه مردم را هم هیجان زده کنیم و هم در عین حال معذب کنیم. این طبیعت کار ماست. حالا مسئولیت ما اینه که این مرز را عقب ببریم. حالا مسئولیت ما اینه که این مرز را عقب ببریم. البته ما باید محتاط و مسئول باشیم که تکنولوژی چطور پیشرفت میکنه البته ما باید محتاط و مسئول باشیم که تکنولوژی چطور پیشرفت میکنه و نهایتاٌ چطور استفاده میشه، اما ما نمیتونیم به سادگی چشممون را ببندیم و وانمود کنیم که پیشرفت نمیکنه؛ پیشرفت میکنه. اما ما نمیتونیم به سادگی چشممون را ببندیم و وانمود کنیم که پیشرفت نمیکنه؛ پیشرفت میکنه.
کریس: منظورم اینه که، واضحه که شما مدیر خیلی الهامبخشی هستید. و شما مردم را قانع میکنید که به این شاهکارهای بزرگ ابداعی نگاه کنند، ولی در یک سطح شخصی، که به این شاهکارهای بزرگ ابداعی نگاه کنند، ولی در یک سطح شخصی، به نحوی، من نمیتونم تصور کنیم که شغل شما را انجام بدم. آیا برخی شبها از خواب بیدار میشوید و از خودتون راجع به عواقب غیر عمدی احتمالی استعداد گروهتان سئوال میکنید؟ و از خودتون راجع به عواقب غیر عمدی احتمالی استعداد گروهتان سئوال میکنید؟ و از خودتون راجع به عواقب غیر عمدی احتمالی استعداد گروهتان سئوال میکنید؟
رجینا: البته. من فکر میکنم شما نمیتونید انسان باشید اگر این سئوالها را نپرسید. من فکر میکنم شما نمیتونید انسان باشید اگر این سئوالها را نپرسید.
کریس: چطور به اونا جواب میدید؟
رجینا:خوب، من همیشه برای اونا پاسخی ندارم، درسته. من فکر میکنم ما با گذشت زمان میآموزیم. من فکر میکنم ما با گذشت زمان میآموزیم. شغل من یکی از با نشاطترین شغلهایی ست که میتونید داشته باشید. من با برخی از شگفتانگیزترین آدمها کار میکنم. و با اون نشاط، حس واقعاً عمیق مسئولیت همراه است. و با اون نشاط، حس واقعاً عمیق مسئولیت همراه است. و با اون نشاط، حس واقعاً عمیق مسئولیت همراه است. پس شما از یک طرف این حس خوشحالی شگرف را دارید از اینکه چه چیزهایی ممکنه پس شما از یک طرف این حس خوشحالی شگرف را دارید از اینکه چه چیزهایی ممکنه پس شما از یک طرف این حس خوشحالی شگرف را دارید از اینکه چه چیزهایی ممکنه و از طرف دیگه این حس جدیت شگرف را از اینکه این چه معنایی داره. و از طرف دیگه این حس جدیت شگرف را از اینکه این چه معنایی داره.
کریس: رجینا، همون طور که میگن، دهان آدم باز میمونه. خیلی ممنونم که به تد اومدی. (رجینا: متشکرم.)
(تشویق حاضران)