زیبایی غیرمنتظره صداهایی که هرروز میشنویم
متن سخنرانی :
به عنوان یک خواننده و آهنگساز مردم اغلب درباره تواناییهایم، یابه نحوی که خودم دوست دارم آن را بیان کنم، اصالت سماعی؛ از من میپرسند و من خیلی راحت به شما میگویم من با موسیقی جاز(Jazz) و هیپ هاپ(Hip Ho)که با آنها بزرگ شدم و میراث نیاکان اتیوپیایی من است، شکل گرفتم یا با موسیقی پاپ دهه ۸۰،که وقتی بچه بودم از رادیو پخش میشد اما فراتر از ژانر، یک سوال دیگرمطرح میشود: صداهایی که هر روز میشنویم چگونه بر رویآهنگهایی که میسازیم اثر میگذارند؟ من معتقدم اصواتی که روزانه میشنویم میتواند غیرمنتظرهترین الهام برای آهنگسازی باشد برای اینکه یک مقدار به قضیه دقیقترنگاه کنیم من امروز میخواهم درباره سه چیزصحبت کنم: طبیعت، زبان و سکوت یا بهتر بگویم، عدم امکان سکوت واقعی و امیدوارم از این طریق دنیایی را که اکنون با اصوات زنده و جاری است حس کنید که هر کدام از ما به عنوان اعضای فعال آن فعالیت میکنیم چه خودمان آگاه باشیم و چه نه.امروز میخواهم با طبیعت شروع کنماما پیش از آن بیایید خیلی سریع به قسمتی از گرم کردن (صدای) یک خواننده اپرا گوش کنیم این است (گوش کنید)
(شروع صدا)
(پایان صدا)
زیباست، نه؟ گولتون زدم :)) در واقع این صدای گرم کردنیک خواننده اپرا نیست این صدای یک پرنده است که سرعت پخش آن کم شده است که گوش انسان اشتباها آن را به عنوانصدای همنوع خودش تشخیص میدهد این صدا در سال ۱۹۸۴ به عنوان قطعهایاز آلبوم "پیتر زوکِ" مجارستانی با نام "موسیقی ناشناخته پرندگان" منتشر شد او صدای پرندگان بسیاری را ضبط میکند وسرعت پخش آن را کم مینماید برای اینکه آنچه در نهاد آن است مشخص شود بیایید با سرعت واقعی به آن صدا گوش کنیم
(صدای پرنده)
حالا بیایید به هردوی آنها با هم گوش کنیم مغزتان هردو را کنار هم میگذارد
( صدای پرنده ابتدا با سرعت کم وپس از آن با سرعت معمولی)
(پایان صدا)
فوق العاده است ممکن است در تکنیک مورد استفاده در خوانندگیاپرا از صدای پرنده الهام گرفته شده باشد به عنوان انسان، ما به طورغریزی پرندگان رامثل معلم موسیقیمان میدانیم
در اتیوپی، پرندگان به تنهایی بخشجدایی ناپذیردر منشا موسیقی در نظر گرفته میشوند داستان اینگونه پیش میرود ۱۵۰۰ سال پیش، یک مرد جوان در امپراطوریاکسوم (Aksum) به دنیا آمد مرکز اصلی تجارت در دنیای باستان نام او یارد (Yared) بود هنگامی که یارد هفت ساله بود،پدرش مرد و مادرش برای ادامه زندگیاش او را نزدعمویش فرستاد که اهل فرقه ارتدوکس اتوپیایی بود یکی از قدیمیترین کلیساهای جهان در آن زمان، این فرقه حجم زیادی ازدانش و فضیلت را دارا بود و یارد مجبور بود مطالعه کند، مطالعه کند،مطالعه کند و مطالعه کند یک روز هنگامی که زیر یک درخت مشغولمطالعه بود سه پرنده به او نزدیک شدند این پرندهها، یکی یکی تبدیل به معلم اوشدند آنها به او موسیقی -در واقع وزنها-آموختند و درنهایت یارد که به عنوان "یارد مقدس"شناخته شد، از این وزنها برای نوشتن پنج نسخه (ورژن)از شعارها و سرودهای مورد استفاده در عبادتها و جشنهای مذهبیاستفاده کرد و او از این اوزان برای ساختن و خلق سیستم نت نویسی بومی استفاده کرد و این اوزان تکامل پیدا کردند تا به چیزیتبدیل شدند که kiñit نامیده میشود یک سیستم معین، یگانه، پنتاتونیک و پنج نُتیکه بسیار پویاست که امروزه همچنان پررونق و در حال پیشرفتدر اتیوپی است
من این داستان را به این علت که از چندینجهت درست است دوست دارم یارد مقدس یک نمونه تاریخی و واقعی است، و دنیای طبیعی میتواند معلم موسیقی ما باشد و ما نمونههای بسیاری را میتوانیممثال بزنیم: کوتولههای کنگو، سازهایشان را بر اساس تُن صدای پرندههای جنگلی کهاطرافشان است کوک میکنند برنی کروس ( Bernie Krause)، متخصصموسیقی و اصوات طبیعی بیان میدارد یک محیط سالم که دارای حیوانات و حشراتاست شامل باند فرکانسی بالا، متوسط و پایین است دقیقا همان چیزی که در یک سمفونی وجود دارد و موسیقیهای ساخته شدهی بیشماری کهاز صدای پرنده و جنگل الهام گرفتهاند بله، دنیای طبیعی میتواند معلم فرهنگی ماباشد
خب حالا به دنیای بی نظیر زبان انسانهامیپردازیم هر زبانی با تُن صداهای مختلفارتباط برقرار میکند چه زبان چینی باشد جایی که جابجایی در عطف ملودیک، هجای آوایییکسانی به وجود میآورد که معنی کاملا متفاوتی دارد در زبانی مانند انگلیسی جایی که بالا رفتن تُن صدادر انتهای جمله... (بالا رفتن تُن صدا) القا کنندهیک سوال است؟
(خندیدن)
به عنوان یک زن اتیوپیایی-آمریکایی در محیطی بزرگ شدم که به زبان Amharicصحبت میکردند این اولین زبان من بود، زبانپدر و مادرم یکی از زبانهای اصلی اتیوپی و یک میلیون دلیل وجود دارد که من عاشق اینزبان هستم ژرفای شاعرانهاش،ابهام مضاعفاش، موم و طلایش (نام یک رمان معروف)،حس شوخ طبعیاش ضرب المثلهایش که روشن کنندهی حکمتهاو گمراهیهای زندگی است اما همچنان خوش آهنگ است، موسیقی را در بطنخود جا داده است و من این نشات گرفتن را به روشنی میبینم که من آن را "زبان موکد"(emphatic language) مینامم زبانی که ازآن برای برجسته و تاکید کردن یا نشان دادن تعجب استفاده میشود کلمه "indey" را در نظر بگیرید اگر در جمع حضار اتیوپیاییهاحضور داشته باشند احتمالا الان زیر لب میخندند چرا که این کلمه معنی تقریبا معادل "نه!"دارد یا "او چگونه توانست؟" یا "نه، او نبود" به نحوی به موقعیت بستگی دارد اما هنگامی که بچه بودم، این کلمه موردعلاقه من بود و من فکر میکنم بخاطرنحوه بیان آن است یک ملودی دارد میتوانی شکل آن را مثل چشمهای کهاز دهان فرد خارج میشود، ببینی "Indey" اول پایین میآید و بعددوباره بالا میرود وقتی اولین بار این کلمه را شنیدم،به عنوان یک موسیقیدان و آهنگساز یک چیزی شبیه به این در سرم شناور شد
(موسیقی و خواندن کلمه "Indey" )
(پایان موسیقی)
یا به عنوان مثال دو اصلاح "It is right"یا "It is correct" را در نظر بگیرید "Lickih nehu ... Lickih nehu." این یک جمله تصدیق و توافق است "Lickih nehu." وقتی آن عبارترا میشنوید یک چیزی شبیه این توی سر من میغلتد
(موسیقی و خواندن کلمه "Lickih nehu" )
(پایان موسیقی)
و در هردوی این موارد، کاری که کردم،درک ملودی وتعبیر آن کلمات و اصطلاحات بود و آنها را به قطعات موسیقی برای استفادهدر این ترانه تبدیل کردم و من دوست دارم خطوط بم بنویسم بنابراین، هردوی آنها باخطوط بم تمام شدند
حالا، این بر اساس کار "Jason Moran" ودیگران کسانی که خیلی نزدیک با موسیقی و زبانکارکردهاند بنا شده است اما این همچنان مسالهایست که از زمانکودکی با آن رو به رو هستم چگونه صدای والدینم موزیکال بود وقتی آنها داشتند با یکدیگر یابا ما صحبت میکردند این برآمده از آنها بودو از Amhariña که من آموختم که ما لبریز از بیانات موسیقی هستیم با هر کلمه، با هر جمله که میگوییم هر کلمه، هر جمله که میشنویم شما ممکن است آن را بشنوید، حتی در بینکلماتی که من الان در حال گفتن آن هستم
در نهایت، ما به دهه ۱۹۵۰ آمریکا میرویم و اصلیترین قطعه آوانگارد نوشته شدهدر قرن بیستم "۴:۳۳" اثرجان کیج (John Cage ) که برای هر آلت موسیقی و یاترکیب هرنوع آلت موسیقی نوشته شده است موسیقیدان یا موسیقیدانان دعوت میشوند تاروی صحنه راه بروند به همراه یک کرونومتر،و متن موسیقی را باز کنند که در واقع توسط موزه هنرنوینخریداری شده بود متن موسیقی، این است و این متن حتی یک نُت نوشته شده ندارد و حتی یک نت نواخته نشده است برای ۴ دقیقه و ۳۳ ثانیه و در لحظه خشم آور و عاشقانه کیج به ما نشان میدهد که وقتی هیچ رشتهسیمی وجود ندارد که با انگشتان به صدا دربیایند،یا دستانی که به کلیدهای پیانو ضربه بزنند هنوز موسیقی وجود دارد،هنوز موسیقی وجود دارد، هنوز موسیقی وجود دارد، و این موسیقی چیست؟ این صدای عطسه بود
(خندیدن)
این موسیقی هر صدایی است که از خودحضار بلند میشود صدای سرفه آنها، آه کشیدن آنها، خش خشکردن، پچ پچ کردن آنها، عطسه کردن آنها اتاق، چوب کف و دیوارها انبساط و انقباض،جیرجیر کردن با سرد گرم شدن وسرد شدن صدای به هم خوردن لولهها و مجادلهای که وجود داشت وحتی هنوزباقی مانده است منظور کیج این است که چیزی به نام سکوتبه معنای واقعی وجود ندارد حتی در ساکتترین محیطها، ما همچنانصدای ضربان قلبمان را میشنویم و حس میکنیم دنیا با عبارات موسیقی زنده است که ما هم اکنون در آن غوطهوریم
من تجربه خودم را، بهتر است بگویماز ریمیکس قطعه جان کیج، داشتم دو ماه پیش هنگامی که در مقابل اجاق گاز ایستاده بودم وعدس میپختم آخر شب بود،و داشت به جوش میآمد بنابراین من درب قابلمه را برداشتم و آنرا روی پیشخوان کنار دستمدر آشپزخانه گذاشتم و شروع به جلو و عقب غلتیدن کرد این صدا رو به وجود میآورد
(صدای برخورد سربدرب قابلمه به پیشخوان)
(صدا تمام میشود)
و من خشکم زد با خودم فکر کردم، "چه عجیب،درب قابلمه چه نوسان جالبی میکند" بنابراین وقتی که عدسها آماده وخورده شدند من به سرعت به استودیوی توی حیاط خلوتم رفتم و این را ساختم
(صدای موسیقی همراه با صدای درب قابلمه)
(پایان موسیقی)
جان کیج موسیقیدانان را آموزش نمیداد برای من صداها بافت صوتی هستندبرای تبدیل شدن به موسیقی او نیز به زبان خود همین مساله رابیان میکرد محیط تولید کننده موسیقی است که خیلی بارور و بخشنده است که ما هم اکنون در آن غوطهوریم
موسیقیدان، محقق، جراح و متخصص سیستمشنوایی انسان، چارلزلیم (Charles Limb) استاد دانشگاه جان هاپکینز است و بر روی مفز و موسیقی پژوهش میکند و یک نظریه دارد که شدنی است--ممکن است-- که سیستم شنوایی انسان تکامل یافتهتا موسیقی را بشنود زیرا بسیار پیچیدهتر از آن است کهصرفا برای شنیدن زبان محاوره باشد و اگراین نظریه درست باشد، این بدان معناست که که ما ذاتابرای موسیقی ساخته شدهایم که میتوانیم هرجایی پیدایش کنیم به طوری که جایی به نام دشت موسیقیوجود ندارد(موسیقی همهجا هست) که ما دائما در این وادی قرار داریم و این شگفت انگیز است ما میتوانیم درحالی که موسیقی در حال پخشاست، به آن چیزی اضافه کنیم
نه اینکه موسیقی را مطالعه نکنیم موسیقی را مطالعه کنید، اصالت سماعی خودرا ردیابی کنید و از آن لذت ببرید اما اینجا یک نوع اصالت سماعی است کهما همه به آن تعلق داریم بار دیگرکه به دنبال الهام براینواختن پرکاشن هستید لازم نیست فراتر از صدای عبور چرخهایخودروتان از روی گودالهای بزرگراه بروید یا مشعل اجاق گازتان و صدای عجیبی که میدهد هنگامی که آماده روشن شدن میشود وقتی به دنبال الهام ملودیکهستید فراتر از پرواز ارکستروار پرندگان هنگامطلوع و غروب خورشید نروید یا آهنگ طبیعی زبان تاکیدی ما حضار و آهنگسازان هستیم و ما ازاین موارد (الهام) میگیریم به ما داده میشود میسازیم، میسازیم،میسازیم، میسازیم با دانش نسبت به این موضوع که این(الهام) از طبیعت، زبان و اصوات میآید پایانی برای الهام گرفتن نیست-- اگر در حال گوش دادن باشیم
ممنون
(تشویق)