ایموگن هاپ مينوازد: “صبر کن تا تمام شود”
متن سخنرانی :
به کجا می رویم؟چگونه میرویم؟
نمیتوانم فراتر از این پرسش روم
به سختي براي چيزي ناچيز پيشرفتن شكسته و ويرانشده
این مرا به بدترين شکل ممكن خرد ميكند
درد روی درد انبار ميشود، و تکرار ميشود
با اين پسزمينه، زندگی صوري كه در انتظار ما است
همه می گویند زمان التیام بخش همه چيز است
اما در مورد این رنج بیهوده چطور؟ زمان بيپاياني كه در اين بين هست؟
آیا ما ميخواهيم تا پایان صبر کنیم؟
اکنون چیزی برای ديدن نیست
تا علامت بدهيم
تا اطلاع بعدی به زمین بسته شدهایم
خردشده و فاسد با صورتي ورمکرده و چروكين
مردگان اسير مانده در دالان هزاران مایل
همه آنچه من می خواهم، تنها یک معجزه كوچك است
من دوباره متولد خواهم شد از بدبیني كنوني خارج خواهم شد
همه می گویند زمان التیام بخش همه چیز است
اما در مورد این رنج بیهوده چطور؟ زمان بيپاياني كه در اين بین هست؟
آیا ما ميخواهيم تا پایان صبر کنیم؟ و آرام و خونسرد اینجا بنشینیم؟
آنوقت كهنمردگاني خواهيم بود
در تاريكي
كه در كنار مجلات قديمي در گرد و غبار آرميدهايم
لامپهاي فلورسنت صحنه را روشن ميكند
تا آنچه که میتوانیم باشیم و باید باشیم
در اين تنها زندگیاي که ما داریم
همه می گویند
زمان التیام بخش همه چیز است
اما در مورد این رنج بیهوده چطور؟
زمان بيپاياني كه در اين بين هست؟
آیا ميخواهيم صبر کنیم تا تمام شود؟
فقط ميخواهيم سختي بكشيم؟
فقط ميخواهيم سختي بكشيم؟
صبر كن تا تمام شود. (تشویق تماشاگران)