پاتریک چاپت: اثر گذاری کارتون ها
متن سخنرانی :
خوب بله. من یه کارتونیست (تصويرگر) روزنامه ام. کارتونیست (تصويرگر) سیاسی. نمیدونم تا به حال در موردش چیزی شنیدین؟ روزنامه ها؟ یه نوع خواندنی از جنس کاغذه. (خنده) سبکتر از یه آی-پاد هست. یه خورده ارزونتره. میدونین بعضیا چی میگن؟ میگن رسانه های چاپی در حال از بین رفتنن. کی اینو میگه؟ خوب رسانه ها. ولی این خبر جدیدی نیست,درسته؟ قبلا دربارش خواندید.(خنده)
خانمها و آقایان, دنیا کوچک شده. میدونم اینم یه کلیشه است, ولی ببینین, چقدر کوچک, و چه ریزه میزه شده. و شما دلیلش را حتما میدونین چرا. به خاطر تکنولوژی. آره. (خنده) تو این اتاق طراح کامپیوتر داریم؟ آره چون, شماها دارین منو بیچاره میکنین, اخه تراک پدها تا الان کروی و گرد بودن, گرد و قشنگ. با اون میشه یه کارتون قشنگ کشید. ولی با یه تراک پد صاف و تخت چه کار میشه کرد, اون مربعی ها رو میگم؟ به عنوان یه کارتونیست, به درد من که نمیخوره. البته میدونم دنیا هم الان صافه. درسته. و اینترنت رسیده به هر گوشه ای از دنیا, به فقیر ترین و دور از دسترس ترین نقاط. هر روستایی در افریقا حالا یه کافی نت داره. (خنده) بهتره اونجا درخواست فراپوچینو نکنید. پس ما داریم از روی تقسیمات دیجیتالی عبور میکنیم. جهان سوم هم دیگه وصل شده. ما هم در ارتباطیم. بعد چی میشه؟ خوب, تو یه ایمیل دریافت میکنی. آره. اینترنت ما رو قدرتمند کرده. شما را قدرتمند کرده. منو قدرتمند کرده, و همچنین بعضی های دیگه رو.
(خنده)
این دو کارتون آخری رو به صورت زنده انجامشون دادم در یه کنفرانس در هانوی. زیاد براشون عادی نبود در کمونیست 2.0 در ویتنام. (خنده) من داشتم همونجا روی یه صفحه بزرگ کارتون میکشیدم-- خیلی با حال بود-- بعد اون یارو اومد سراغم. از من و طراحی هام داشت عکس میگرفت, و من با خودم میگفتم,"عالیه, یه طرفدار ویتنامی." و وقتی دومین روز هم اومدش, گفتم"به به این میگن یه کارتون دوست." و روز سوم,بالاخره متوجه شدم, طرف در اصل در حال انجام وظیفه بود. و تا حالا باید صدها عکس از من در حال خنده با طرح هام در دست پلیس ویتنام باشه.
(خنده)
نه, درسته: اینترنت دنیا رو عوض کرده. دنیای موزیک رو زیر و رو کرده. روش دسترسی به موزیک رو عوض کرده. اونایی که سنشون بیشتره به یاد میارن, ما (برای دسترسی به موزیک) میرفتیم به مغازه برای دزدیدنش. (خنده) و تغییر داده روشی رو که کارفرمای تو در آینده به تقاضای شغلی تو نگاه میکنه. پس مواظب باش مواظب حساب کاربری فیس بوکت. مامانت گفت که مواظب باش. تکنولوژی به ما آزادی داده. اسمش هست WiFi رایگان. ما رو رها کرده از میز اداری. این زندگی شماست. ازش لذت ببرین. (خنده) به طور خلاصه, تکنولوژی, اینترنت, اینا سبک زندگی ما رو عوض کردن. گورو(رهبر) تکنیک, مثل این مرد-- که یه مجله آلمانی اونو فیلسوف قرن 21 نامیده-- اونا شکل میدن کاری رو که ما داریم انجام میدیم. اونا نحوه مصرف و استفاده ما رو شکل میدن. اونا همه خواسته های ما رو شکل میدن. (خنده) (تشویق) شما خوشتون نخواهد اومد. و تکنولوژی حتی تغییر داده ارتباط ما با خدا رو.
(خنده)
من حالا به این نمیپردازم. کارتون های مذهبی و سیاسی, همونطور که احتمالا شنیدید, یه زوج ناسازگارن با هم, از سال 2005 به اینور که یه سری کارتونیست در دانمارک که کاریکاتور هایی کشیدن که در همه دنیا انعکاس پیدا کرد, تضاهرات, فتوا. اونا مردم رو به خشونت دعوت کردند. افرادی در این خشونت ها جان دادند. این خیلی انزجار اور بود. افرادی به خاطر کاریکاتورها از بین رفتند. یعنی-- در اون موقع من حس میکردم اون کارتونها توسط هر دو گروه مورد سوء استفاده قرار گرفته. اول توسط یه روزنامه دانمارکی, که میخواست چهره ای از اسلام رو نشون بده. یه کارتونیست دانمارکی به من گفت اون یکی از 24 نفری بوده که ازش درخواست شده برای کشیدن طرح پیغمبر. 12نفر از اونا قبول نکردن. میدونستین اینو؟ اون به من گفت, "کسی نباید به من بگه چی بکشم. این راهش نیست." و سپس البته کارتونها توسط افراطی ها و سیاستمدارها مورد سوءاستفاده قرار گرفتند. اونا میخواستند مجادله راه بیندازن. داستانو که خودتون میدونین. ما میدونیم که میشه از کارتونها مثل یه اسلحه استفاده کرد. تاریخ اینو به ما میگه, اونا توسط نازی ها استفاده میشدن که به یهودی ها حمله کنند. و ما الان اینجاییم. در سازمان ملل, نیمی از جهان داره سعی میکنه که توهین به مذهب رو جریمه کنه-- اونا اسم این رو میگذارن افترا به مذهب -- در حالی که نیمه دوم هم داره میجنگه برای دفاع از ازادی بیان. پس در اینجا برخورد تمدنها رو داریم, و آیا کارتونها نقش واسطه در اینجا دارن؟ این منو به فکر انداخت. اینجا منو در حال فکرکردن میبینین سر میز اشپزخانه. و حالا تا شما هم در آشپزخونه من هستید لطفا همسر منو هم ببینید.
(خنده)
سال 2006 یعنی چند ماه بعد از اون ماجرا, به ساحل عاج رفتم -- غرب آفریقا. و حالا صحبت مناطق تقسیم شده. این کشور به دو قسمت تقسیم شده بود. گروه شورشی در شمال, حکومت در جنوب -- مرکز, ابیجان-- و در وسط, ارتش فرانسه. مثل یه همبرگر بزرگه. آدم ترجیح میده که اون گوشت وسطیه نباشه. من برای گزارش این ماجراها به صورت کارتون اونجا بودم. 15 ساله که این کار رو انجام میدم. این کار جانبی منه. پس همینطور که میبینید مدل اینا با هم فرق داره. این از ویرایشگر کارتون بودن جدی تره. من به جاهایی مثل غزه رفتم. زمان جنگ 2009 بنابراین اسم اینو میشه روزنامه نگاری کارتونی گذاشت. در این مورد بیشتر و بیشتر خواهید شنید. من فکر میکنم آینده روزنامه نگاری به این سمت میره.
و البته من برای دیدن شورشی ها به شمال رفتم. اونا افراد فقیری بودند که برای حقوق خودشون میجنگیدند. یک سری اختلافات قومی در میان بود مثل بیشتر مواقع در آفریقا. و من به دیدن دوزو ها رفتم. دوزو ها شکارچیان اونجا هستند در غرب افریقا. مردم از اونا میترسن. اونا به شورشیها کمک زیادی میکنن. اونا معتقدن که دارای قدرت جادویی هستند. اونا میتونن از تیر رس فشنگها فرار کنند. من به سراغ رییس اونا رفتم. اون در مورد قدرت جادووییشون برام گفت. اون میگفت"میتونم همین الان سرت رو از تنت جدا کنم و دوباره به زندگی برت گردونم." من گفتم "فکر میکنم ما الان برای این کار وقت کافی نداشته باشیم." (خنده) "یه بار دیگه"
دوباره در ابیجان, به من این فرصت داده شده بود که یه کارگاه رو با کارتونیست های محلی اونجا هدایت کنم. و با خودم گفتم, بله, در همچین موضوعاتی,کارتون ها میتونن حکم اسلحه رو داشته باشن علیه طرف مقابل. مطبوعات ساحل عاج واقعا به دو قسمت تقسیم شده بودند. شبیه مطبوعات در روآندا بود قبل از نسل کشی. پس تصور کنید. یه کارتونیست چقدر میتونه تاثیر گذار باشه؟ بعضی مواقع ویرایشگر ها به کارتونیستهاشون میگن اونچه که اونا میخوان رو بکشند. و طرف باید خرج خونواده اش رو هم بده. پس این راحت و ساده بود. ما کارتونیست ها رو دور هم جمعع کردیم از هر در طرف در ساحل عاج. به مدت سه روز اونا رو از روزنامه هاشون دور کردیم. و از اونا خواستم که یه پروژه رو با هم انجام بدن, در ارتباط با مشکلاتی که کشورشون رو تحت تاثیر قرار داده بود به شکل کارتون ها, آره, کارتون. برای نشون دادن قدرت مثبت یه کارتون. این یه ابزار قدرتمند در ارتباطات هست چه برای استفاده منفی چه مثبت. و کارتونها میتونن از مرزها عبور کنند, همینطور که دیدین. و طنز, من فکر میکنم, یه راه خوبه برای اشاره به مسایل جدی. و من به انچه که اونا انجام دادن افتخار میکنم. به عبارت دیگر اونا با هم به تفاهم نرسیدن -- هدف هم این نبود. و من از اونا نخواستم کارتون صرفا جالب بکشند. روز اول حتی با هم دعوا میکردن. ولی اونا یه کتاب درست کردن, که به 13سال بحران و مشکلات سیاسی ساحل عاج نظر می افکند.
بنابر این کار به نتیجه رسیده بود. و من پروژه های شبیه به این رو انجام میدادم. سال 2009در لبنان امسال در کنیا در ژانویه. در لبنان نتیجه یه کتاب نبود. ایده این بود که-- درست مثل قبلی,یه کشور تقسیم شده-- انتخاب کارتونیستها از هر دو طرف و اجازه انجام کار مشترک بین انها. پس در لبنان, ما ادیتورها رو استخدام کردیم, و به اونا گفتیم که 8 کارتون رو از همه جناح ها در یک صفحه کنار هم چاپ کنن, ضمن اشاره به موضوعی که لبنان رو تحت فشار قرار میداد, مثل تداخل مذهب در سیاست و زندگی روزمره. و این عملی شد. تقریبن برای سه روز همه روزنامه های بیروت همه اون کارتونها رو با هم چاپ میکردند-- ضد دولت, با دولت, مسیحی, البته,مسلمانها, انگلیسی زبان,بگین اسمشو. اینم یه پروژه عالی بود. ودر کنیا کاری که ما کردبم تمرکز بر روی قومیت و ملیت گرایی بود, که افیون بسیاری از کشورهای افریقایی است. ما ویدئو هایی ساختیم. که میتونید اگه بخواید اونا رو روی youtube/kenyaTunes ببینید
پس,صحبت و موعظه برای آزادی بیان اینجا آسونه, ولی همینطور که دیدین در مقوله های سرکوب و تفکیک که یه کارتونیست چه میتونه بکنه؟ اون مجبوره که شغل خودشو داشته باشه. خوب من معتقدم در هر مقوله ای در هر جا, اون حداقل میتونه انتخاب کنه که یه کارتون رو نکشه که به نفرت دامن میزنه. و این اون پیامیه که من سعی دارم به اونا بدم. معتقدم ما در نهایت همیشه حق این انتخاب رو داریم که کار بد نکنیم. اما ما باید حمایت کنیم از این صداهای نا مفهوم, بحرانی و مسئول را در آفریقا, لبنان, در روزنامه محلی خودتون, در فروشگاه محصولات اپل. امروزه شرکتهای فروش تکنولوژی بزرگترین ویرایشگرانند. اونها هستند که تصمیم میگیرن چه چیزی برای شما توهین آمیز یا تحریک کننده است. پس حقیقتا فقط صحبت از ازادی روزنامه نگاری نیست;بلکه صحبت از آزادی های خود شماست. و برای دیکتاتورهای سراسر دنیا, بهترین خبر اینه که کارتونیستها, روزنامه نگارها و فعالین خفه بشن!
ممنون.
(تشویق)