دلیل آزاردهندهی ساخت دیرهنگام واکسنها… البته اگر ساخته شوند
متن سخنرانی :
نشانههای کودک با تب ملایم، سردرد، دردهای عضله شروع شد، که بدنبالش استفراغ و اسهال را دارد، و بعد از آن خونریزی از دهان، دماغ و لثهها. متعاقب آن مرگ در شکل از کار افتادگی عضو ناشی از فشار خون است.آشنا نیست؟ اگر فکر میکنید که ابولا هست، راستش در این مورد اینطور نیست. شکل شدیدی از تب دنگی نتیجه نیش پشه است که هیچ درمان موثر یا واکسنی هم ندارد، و ۲۲,۰۰۰ را سالانه میکشد. درواقع دو برابر شمار کسانی که توسط ابولا کشته شدهاند در این چهار اخیری که دربارهاش میدانیم. همینطور در مورد آبله مرغان کهاخیرا خیلی در خبرها بود، نرخ مرگ و میر راستش ده برابر بالاتر بود. البته در سال گذشته، این ابولا بوده که بیشتر سرخط خبرها ووحشت را بخود اختصاص داده.
به وضوح، چیز ریشهداریدرباره آن وجود دارد، چیزی که بیش از سایر مرضها ما را میترساند و جذب میکند. اما دقیقا بخاطر چیست؟ خب، گرفتن ابولا خیلی سخت است، اما اگر مبتلا شدید، خطر مرگ هولناک بالاست. چرا؟ چون همین حالا، هیچ درمان کارآمدیا واکسنی در دسترس نيست.
و خب، اين سرنخ است. شايد روزي مبتلا شويم. پس ترس از ابولا بجاست، زيرا به اندازه ساير بيماريها تلفات نمىدهد. در واقع، کمتر از ویرویهایی مثل آبله مرغانیا آنفولانزا قابل انتقال است. ما از ابولا میترسیم به این دلیل که ما را میکشدو ما نمیتوانیم درمانش کنیم. ما از ناگزیری معینی که باابولا میاید هراس داریم . ابولا این ناگزیری را دارد که بنظرعلم طب نوین را شکست میدهد.
اما یک لحظه صبر کنید،چرا اینطور است؟ از ۱۹۷۶ درباره ابولا فکر میکنیم. میدانیم به چه قادر است. فرصت انبوهی را برای بررسیاش داشتهایم، در ۲۴ باری که اپیدمی شده. و درواقع، اکنون واکسنهای کاندیداییرا داریم که بیش از یک دهه در دسترس هستند. چرا آن واکسنهای هنوز برای آزمایشهای بالینی استفاده میشوند؟
این به مشکل بنیادی برمیگردد که ما با ساخت واکسن برای امراض عفونی داریم. ماجرایی شبیه این دارد: افراد که در بیشترین خطر ابتلابه این امراض قرار دهند همچنین آخرین کسانی که تواناییپرداخت واکسنها را دارند. این نکته باعث میشود تولیدکنندگاناز انگیزه مالی کمتری برای ساخت واکسنها داشته باشند، مگر این که شمار انبوهی از مردم در خطراز کشورهای متمول باشند. بسادگی از لحاظ تجاری خیلی ریسکی است.
برای ابولا هم که مسلما بازاری در کار نیست، پس تنها دلیلی که الان دو واکسن درمرحله آخر آزمایشات کلینیکی داریم، درواقع بخاطر یک خطر تاحدودیبه بیراه رفته است. ابولا تقریبا تا حملات ۱۱ سپتامبر و سیاهزخم مورد بیاعتنایی بود. وقتی به یکباره، مردم ابولا را بعنوان یک سلاح بیوتروریسم بالقوه دیدند.
چرا واکسن ابولا تا به آن مرحله کامل نشده بود؟ خب، بخشی از واقعا بخاطر واقعا دشواریش بود-- یا شاید اینطور فکر میشد-- استفاده سلاحی از ویروس اما در اصل تهیه و ساختش ریسک مالی داشت. و این نکته حقیقی آن است. این حقیقت غمانگیز وجود دارد که ما واکسنها را نه بر مبنای خطر موقعیت بیماریزا بودنشان در بین مردم که بر اساس بازده اقتصادیشان تولید میکنیم. تهیه و ساخت واکسن پرهزینه و پیچیده است. شاید صدها میلیون دلار هزینه بردارد تا یک آنتیژن معروف را برداریم وبه یک واکسن در دسترس تبدیل کنیم.
خوشبختانه برای بیماریهای مثل ابولا، کارهایی را میشود انجام تا اینسدها برداشته شوند. اولی تشخیص این که از جنبه بازاریانتظار یک شکست کامل میرود. در این صورت، اگر واکسنها را بخواهیم، باید محرکها یا امکان یکجور یارانه را فراهم کنیم. همینطور لازم است که کار بهتریرا در فهم این انجام دهیم که کدام امراض بیش از همه ما را تهدید میکنند. با خلق قابلیتها در درون کشورها، ما این توانایی را برای آن کشورها بوجود میاوریم که شبکههای آزمایشگاهی و واگیرشناسی را ایجاد کنند که قادر به گردآوری و طبقهبندی این بیماریزاها باشند. دادههای بدست آمده از آنها را میتوان برای فهمیدن گوناگونی ژنتیکی وجغرافیایی بکار گرفت، که بعدا میتواند به ما برای کمک به فهمیدن این که چطور اینها از لحاظایمنیشناسی تغییر میکنند، و چه نوع عکسالعملهایی آنها رواج میدهند.
پس اینها چیزهایی هستند که میتوان انجام داد، اما برای انجام این کار، باید آماده برخوردبا شکست کامل در بازار باشیم، باید روش نگرش و جلوگیری از بیماریهای عفونی را تغییر دهیم. باید دست از صبر کردن برای دیدن شواهد این یک بیماری تهدید جهانی به شمار آید برداریم. بنابراین در مورد ابولا، ترس توهمزا از یک مرض عفونی، در پی چند مورد معدودی بودکه به کشورهای متمول منتقل شدند، که منتهی به اتحاد جامعه جهانی و کار مخلصانه کمپانیهای واکسنسازی گردید، ما اکنون اینها را داریم: دو واکسن ابولا در مراحل آزمایشی اثربخشدر کشورهای ابولازده--
(تشویق)
و یک خط لوله از واکسنهایی که پشتسر آنها هستند.
همه ساله، میلیاردها دلار را صرف نگهداری از یک فروند زیردریایی اتمی میکنیم که دائما در اقیانوسها مشغول نگهبانی هستند تا از ما علیه تهدیدی حفاظت کنند که تقریبا قطع به یقین رخ نخواهد داد. و با این حال، تقریبا چیزی را صرف پیشگیری از قطعیتهای ملموسو تکاملی از قبیل یک بیماری واگیردار عفونی نمیکنیم. و اشتباه نکنید-- در اینجا بجای پرسش اگر، چه وقتی مطرح است. این ویروسها به تکامل یافتن ادامه میدهند و جهان را به خطر میاندازند. و واکسنها بهترین ابزار دفاعی ما هستند. پس اگر قصد جلوگیری از واگیرهایی مثل ابولا را داریم، لازم است که ریسک سرمایهگذاریدر تهیه و ساخت واکسن و تولید انبوه آن را انجام دهیم. و لازم است آن را بعنوان یک سلاح بازدارنده نهایی ببینیم-- چیزی که از دسترس بودنش مطمئن باشیم، اما همزمان دعا کنیم که هرگزاز آن استفاده نکنیم.
متشکرم.
(تشویق)