دوره رهبری و مدیریت افراد بوسیله هوش هیجانی

اصل اصلی هوش هیجانی اینه که هیجان، اطلاعاته. هیجانات یا احساسات شامل داده های مهمی مربوط به افکار، نگرش، عقاید و اعمال ماست و بهمین دلیل توانایی خواندن احساسات خودتون و دیگران، شما رو مدیر مفیدتری میکنه. رشته های زیست شناسی، روانشناسی، عصب شناسی و حتی انسان شناسی همه درباره کارکرد سیستم پیچیده احساسات ما حرفایی دارن. بذارین چندتا کلید رو باهاتون به اشتراک بذارم. اولا مغز سه لایه داره که به ترتیب تکامل یافتن. اولین لایه مغز خزندگیه که با بقا در ارتباطه. دائما محیط رو برای نشانه های خطر رصد میکنه و هروقت هرنوع برخوردی حس کنه، پاسخ مبارزه یا گریز میده. اکثرمون این حالتو تجربه کردیم. خوشایند نیست اما بدن رو برای فرار یا مواجهه با خطر آماده میکنه. لایه وسطی مغز لیمبیکه که بعنوان مرکز احساسات هم شناخته میشه. بقای ما باز هم با این بخش در ارتباطه چون نیاز به ارتباط با دیگران، مراقبت از کودکان و هدایت گروههای اجتماعی داریم. این لایه برای دسته های وسیع احساسی تکامل یافته مثل شادی، غم، عشق، تنفر. خارجی ترین بخش، نئوکورتکس یا مغز متفکرمون هست. بعنوان مرکز اجرایی هم شناخته میشه که ما آنالیزهای منطقیمون و تصمیماتمون ناشی از اونجاست. زمینه احساسی ما اونقدر وسیع میشه که احساسات ظریف تر رو هم شامل میشه. مهمتر اینکه اجازه میده افکاری درباره احساسات داشته باشیم و به سمت شاخصهای ظریفتری حرکت کنیم تا سایر بخشهای مغز بتونن پردازش کنن. هم آیکیو و هم ای کیو اینجا هستن. دومین کلید اینه که وقتی مغز خزندگی روشن میشه، عملکرد سایر بخشهای مغز رو خاموش میکنه و همراه با تغییرات فیزیکی دیگه بدن رو برای مبارزه آماده میکنه. این خوب بود اگر فقط در مواقع خطر واقعی اینطور میشد مثل تصادف ماشین یا دزدی. مشکل اینه که تاریخ شخصی ما و هرچه بعنوان خطر دیده این بخش رو ساخته. این سومین کلیده. مثلا من در بیست سالگی یه سگ بهم حمله کرده حتی اگر نترسم بازم مغزم هربار پیام میده و حتی دربرابر سگایی که دوسشون دارم. پاسخ مبارزه و گریز ورای کنترل منه و گاهی مشکل سازه. افراد هم میتونن آمیگدال مارو تنظیم کنن. اگر رئیستون کسی رو به یادتون بیاره که بهتون آسیبی زده، آمیگدال طفلیتون هرروز سرکار آب میشه. حالا همیشه هم واکنشهای ناگهانی بخاطر بقای صرف نداره، امیگدال میتونه یه جرقه کوچیک، یه نشونه هشیارانه هم بفرسته اگر بخواین. این باعث واکنشهای فیزیکی ظریفتری میشه مثل انقباضی در معدتون یا فک قفل شده. افراد دیگه اینو نمیبینن اما شما مطئنا میتونین حسش کنین. این اسمش ربودن آمیگداله و عملا ما رو ناتوان از هرنوع واکنش هوشمندانه، هیجانی یا غیره میکنه. اینها چطور به هوش هیجانی میرسه؟ ربودن آمیگدالی آی کیو و ای کیوی شما رو پایین میاره، باعث میشه رفتاری کنیم که بعدا پشیمون بشیم. مثلا یه همکار معمولی هیجانی میشه و سر تیم هوار میکشه، واکنش مبارزه ای. یا یه همکار بااعتمادبنفس، جلسه رو یه دفعه ترک میکنه، واکنش گریز. نوروبیولوژی احساسات ما در مرکز کلی شرایط چالش انگیزه مثل سوء تفاهم، درگیری، تصمیم گیری ضعیف و عدم تعهد کارمندی. خبر خوب اینکه با اطلاعات درست و تمرین میتونین ای کیوتونو افزایش بدین تا به مدیری مفید تبدیل بشین.